واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شصت سال جنايت ؛ شصت سال مقاومت(42) گروگان گيري كارلوس در اوپك
خبرگزاري فارس:گروگانگيري 15 سپتامبر1975 در سفارت مصر، آخرين عملياتي بود كه به "سازمان سپتامبر سياه" نسبت داده شد. با اين حال هنوز يك "عمليات گروگانگيري بزرگ" در راه بود كه پس از "عمليات مونيخ" مشهورترين "عمليات خارجي" اجرا شده توسط فدائيان آرمان فلسطين به شمار ميرود.
در اول سپتامبر سال 1975 دومين "توافقنامة جداسازي نيروها" ميان مصر و "رژيم صهيونيستي" موسوم به "قرارداد سيناي 2" به امضاء رسيد. در اين قرارداد عجيب، ارتش اشغالگر تنها از بخش كوچكي از مناطق اشغال شدة مصر عقب كشيد و در مقابل مصر متعهد شد كه براي بازپسگيري "صحراي سينا" و "اعادة حقوق" خود دست به اعمال قهرآميز نزند و به كشتيهاي اسراييلي اجازة عبور از "كانال سوئز" را بدهد. چند روز بعد نيز ايستگاه راديويي فلسطين در قاهره به دليل پخش برنامههاي مخالف با "قرارداد سيناي 2" تعطيل شد.
در 15 سپتامبر گروهي از فدائيان فلسطيني سفارت مصر در مادريد (اسپانيا) را اشغال كردند و سفير، كنسول، وابستة مطبوعاتي و شش كارمند اسپانيايي سفارت به گروگان چهار فلسطيني مسلح در آمدند .
فداييان فلسطيني كه خود را وابسته به سازمان "سپتامبر سياه"معرفي مي كردند تهديد نمودند كه اگر مصر "قرارداد سيناي 2" را لغو نكند، گروگان هاي خود را خواهند كشت. فدائيان همچنين از آن دسته مقامات مصري كه در "كنفرانس صلح ژنو" شركت جسته بودند خواستند كه با صدور يك بيانية مشترك اين قرارداد را خيانتي به مصريها و خلق عرب قلمداد كنند و مصر نيز سريعاً "مذاكرات ژنو" را ترك كند.
متعاقبا سفراي الجزاير، كويت و عراق مذاكراتي را با گروگانگيران آغاز كردند و "انور سادات" رئيس جمهور مصر طي تلگرافي به "ياسر عرفات"، او را مسؤول جان تمامي گروگانها دانست."ساف" به سرعت اين عمليات را محكوم و دخالت خود را در آن تكذيب كرد.
صبح روز 16 سپتامبر، مهاجمان فلسطيني طي توافقي همراه با گروگانهاي خود و سفراي عراق و الجزاير، تحت نظارت پليس به فرودگاه برده شدند. يك هواپيما آنها را به الجزاير برد و گروگانها در فرودگاه "الجزيره" آزاد شدند.
گروگانگيري در سفارت مصر، آخرين عملياتي بود كه به "سازمان سپتامبر سياه" نسبت داده شد. با اين حال هنوز يك "عمليات گروگانگيري بزرگ" در راه بود كه پس از "عمليات مونيخ" مشهورترين "عمليات خارجي" اجرا شده توسط فدائيان آرمان فلسطين به شمار ميرود.
*عمليات اوپك
روز يكشنبه 21 دسامبر سال 1975، شش نفر با لباسهاي اسپرت وارد ساختمان سازمان "اوپك" ("سازمان كشورهاي صادركنندة نفت") در شهر "وين" (پايتخت اتريش) شدند. اين افراد بلافاصله از كيفهايي كه همراه خود داشتند سلاحهايي انفرادي شامل "كلت" و "مسلسل" خارج كردند و خواستار ورود به "اتاق كنفرانس" شدند. در آن زمان اجلاس دوسالانة اعضاي "اوپك" براي تعيين قيمت نفت در جريان بود و تقريباً وزراي نفت تمامي كشورهاي عضو در "اتاق كنفرانس" حضور داشتند.
در همان پنج دقيقة اول گلولههاي مهاجمين سه نفر را از پا درآورد؛ يكي از اعضاي پليس اتريش، يكي از محافظان عرب وزير نفت عراق و يكي از اعضاي هيأت نمايندگي ليبي.
مهاجمان، 80 نفر، شامل 12 وزير نفت و 68 كارمند و عضو هيأت نمايندگي را به گروگان گرفتند و در همان روز خواهان دريافت طناب، قيچي و نوارچسب شدند. ابتدا تصور ميشد كه قرار است گروگانها با اين ابزار اعدام شوند،اما معلوم شد با آنها دست و دهان گروگانها بسته شده است.در اين مرحله مهاجمان سه در خواست از مقامات اتريشي مطرح نمودند:
-پخش بيانيههاي آنان از راديو و تلويزيون اتريش در هر دو ساعت به زبان فرانسوي،
-يك دستگاه اتوبوس كه پردة پنجرههايش كشيده شده باشد براي انتقال گروگان ها به فرودگاه،
-يك هواپيماي خطوط هوايي اتريش همراه با سه خدمه با باكي پر از بنزين در فرودگاه.
همچنين گروگانگيران تهديد كردند چنانچه بيانية آنان رأس ساعت 30/16 از راديو و تلويزيون پخش نشود، يكي از گروگانها را خواهند كشت.
بيانية تهيه شده توسط گروگانگيران حاوي هشت ماده بود كه اين موارد را شامل ميشد:
تأكيد بر شعار "سه نه" (نه "معاهده"، نه "مذاكره" و نه "شناسايي رژيم صهيونيستي") مصوب اجلاس سران عرب در خارطوم (1967)،
تقبيح هر عملي كه به اشغال هر قسمتي از سرزمين فلسطين مشروعيت ببخشد،
تقبيح "قرارداد سيناي 2" و اقدام مصر براي بازگشايي "كانال سوئز" به روي كشتيهاي اسراييلي،
تقبيح فعاليتهايي كه سعي داشتند "دولتهاي عرب" و "نهضت مقاومت فلسطين" را پاي ميز مذاكره بكشانند،
درخواست تشكيل جبههاي متشكل از سوريه، عراق و نهضت مقاومت فلسطين براي جنگ تا آزادي كامل فلسطين،
درخواست احياي "اتحاد عربي" ميان دولتهايي كه داراي وجوه جغرافيايي و سياسي متشرك هستند،
درخواست اتخاذ يك سياست نفتي مستقل براي حراست از منافع ملي خلق عرب و قائل شدن اولويت در جهت تقويت مالي كشورهاي خط مقدم جبهه و "نهضت مقاومت فلسطين"،
درخواست يك اعلان موضع مشخص از طرف كشورهاي عضو نسبت به منازعات جاري در لبنان كه توطئهاي آمريكايي - صهيونيستي است،
درخواست حمايت اخلاقي و مالي از "جبهة ملي لبنان" و "نهضت مقاومت فلسطين".
اين بيانيه كه بيشتر به وصيتنامهاي سياسي شبيه بود، تمام آرمانهاي اعراب را در آن ايام در خود داشت و در پايان با عبارت "بازوي انقلاب عرب" امضا شده بود.
مطابق توافق دولت اتريش با گروگانگيران، بيانيه مذكور بارها از راديو و تلويزيون اين كشور پخش شد. صدراعظم اتريش، وزير امور خارجة الجزاير و سفير ونزوئلا نيز مذاكراتي را با گروگانگيران آغاز كردند.
رهبر مهاجمان، خود را "كارلوس" معرفي كرد. او اينك يكي از مشهورترين چهرههاي خبرساز دنيا بود و افسانههايي عجيب و غريب دربارة عملياتهاي وي در رسانهها به چاپ ميرسيد.
همين شهرت وحشتآفرين باعث شد كه دولت "اتريش" در جدي بودن تهديدات او ترديدي به خود راه ندهد. "اتريش" كه داعيهدار "بيطرفي" بود، به هيچوجه تمايل نداشت، پايتخت خود را به اين جنگ غيرقابل پيشبيني آلوده كند و خيلي سريع با "كارلوس" كنار آمد.
صبح روز دوشنبه، طبق توافق انجام شده، مهاجمان، 42 گروگان شامل وزرا و منشيها و مترجمين آنها را از سايرين جدا كرده و سوار بر اتوبوس به فرودگاه بردند. ساير گروگانها در ساختمان "اوپك" ماندند و آزاد شدند.
هواپيماي حامل گروگانگيران و گروگانها از فرودگاه "وين" به كشور الجزاير رفت. در اين شهر، وزراي نفت اكوادور، گابن، اندونزي، نيجريه و ونزوئلا و هيأت همراهشان توسط "كارلوس" آزاد شدند و يكي از مهاجمان هم كه به شدت زخمي شده بود به بيمارستان منتقل شد. وزير نفت الجزاير نيز گر چه آزاد شد اما به نشانة همبستگي با همكاران خود به هواپيما بازگشت.
پس از پنج ساعت توقف در فرودگاه "دارالبيضاء" (واقع در الجزاير)، هواپيما به سمت شهر"طرابلس" در ليبي حركت كرد. ليبي ابتدا به هواپيما اجازة فرود نداد اما سرانجام با تهديد "كارلوس" به كشتن وزير نفت ليبي، راضي به اين كار شد. در ليبي نيز، دو نفر از اعضاي هيأت نمايندگي سعودي و يك نفر از اعضاي هر كدام از هيأتهاي نمايندگي ايران، امارات متحده عربي، و قطر، همچنين وزراي نفت الجزاير و ليبي آزاد شدند.
بامداد روز بعد، هواپيما مجدداً به سوي"الجزاير" پرواز كرد. در فرودگاه "دارالبيضاء" بقية گروگانها نيز آزاد و گروگانگيران به دولت "الجزاير" پناهده شدند. "كارلوس" پس از اين عمليات، مخفي شد و ديگر از او خبري منتشر نشد. رسانه هاي خبري غربي مطابق رسم معمول خود داستان ها و روايات رنگارنگ و ضد و نقيضس پيرامون شخصيت و "قساوت حرفه اي" اين مرد مرموز منتشر كردند و حتي به او لقب «شغال» دادند . طي دو دهه بعد از «عمليات اوپك» تقريبا هيچ موردي از جنايت و رذايل اخلاقي باقي نماند كه به او نسبت داده نشده باشد، اما مردي لبناني به نام "انيس نقاش" كه از او به عنوان يكي از گروگان گيران عمليات اوپك ياد مي شود ادعايي كاملا متفاوت داشت.او سال ها پس از ماجراي اوپك با قاطعيت مدعي شد كه "كارلوس" مسلمان شده و اعتقادي قلبي و راسخ به آرمان فلسطين داشت. گزارشات بعدي از شهود اين ماجرا نيز حكايت از اين داشت كه «كارلوس» تلاش بسياري داشت كه گروگان ها اين عمليات را حركتي باج خواهانه و ماجراجويانه تلقي نكنند. او در جريام ايم ماجرا چندين بار به صراحت «جمشيد آموزگار» وزير وقت نفت ايران را تهديد نمود كه قطعا اگر همه گرو گان ها آزاد شوند ، او جان به در نخواهد برد زيرا پادشاهي ايرات خيانت بزرگي به «آرمان فلسطين » كرده است.
سرانجام در سال 1994، "كارلوس" ملقب به «شغال» توسط مأموران امنيتي فرانسه، در تونس دستگير و به فرانسه منتقل شد. وي پس از محاكمه به جرم قتل دو پليس فرانسوي به حبس ابد محكوم شد.
عمليات طولاني و پرسر و صدا در "اوپك"، از طريق شبكههاي تلويزيوني اروپايي و عربي پوشش وسيعي داده شد و به اين جهت عملياتي موفق براي "دكتر وديع حداد" و "جبهة خلق" به حساب ميآمد. اين در صورتي است كه گزارشات بعدي مبني بر پرداخت پنج ميليون دلار براي آزاد كردن وزراي نفت ايران و عربستان توسط كشورهايشان را ناديده بگيريم و شايعه فرض كنيم.
*محمدعلي صمدي
انتهاي پيام/
دوشنبه 17 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 313]