واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بررسي ابعاد كودتاي آمريكايي نوژه عليه نظام اسلامي در سال 59
گروه سياسي: در كوران اوجگيري انقلاب اسلامي ، واشنگتن بارها و بارها طرح كودتا را مورد آزمون قرارداد و حتي در روز پيروزي قطعي انقلاب در22 بهمن 1357 مجددا طرح كودتا، سران كاخ سفيد را وسوسه كرد و از هايزر خواسته شد تا بار ديگر به ايران باز گردد.
كودتا يعني ضربه به حاكميت مشروع و اساسا وقتي يك گروه از نظاميان با اهداف ضد مردمي و يا تحريك خارجيان عليه حكومت مردمي اقدام نظامي ميكنندف در اصطلاح حقوقي – سياسي گفته ميشود نظاميان كودتا كردهاند يعني اقدام به سرنگوني دولت مشروع كردهاند.
پس حتي اگر برنامه كودتا طراحي و اعمال شود، امكان دارد كودتايي صورت بگيرد و موفق شود: همانند كودتاي رضاخان در 1299 با تحريك و كمك انگليسيها يا كودتاي 28 مرداد 1332 عليه دولت ملي با تحريك و كمك سيا و انگليس.
امكان دارد كودتايي صورت بگيرد ولي موفق نشود: مثل كودتاي هايزر در 1357 و يا كودتاي نوژه.
در طول تاريخ دولتهاي استعماري – استكباري بسيار سعي كردهاند تا قيامها و نهضتهاي مردمي را در ايران از طرق متفاوت منحرف يا نابود كنند.
تا قبل انقلاب هم معمولا تمامي ابزارها از جمله نفوذ فراماسونري، ترويج غربپرستي، تطميع سران گروههاي به ظاهر مردمي، شكنجه و سركوب و مهمتر از همه كودتا جواب ميداد. اما بعد از انقلاب آمريكاييها و انگليسيها از هر دري وارد شدند شكست خوردند.
شايد يكي از مهمترين دلايل اين شكستها بالارفتن سطح درك مردم بعد از انقلاب اسلامي ايران و مهمتر از آن ياري پروردگار متعال ميباشد كه همه توطئه را خنثي مينمايد.
كودتا ابتداييترين شكل توطئه است كه طي سالهاي متمادي در كوره تجربههاي مكرر موفق و ناموفق توسط استعمار راست و چپ آزموده شده است. از تجربههاي موفق كودتا ميتوان فهرست طولاني را بر شمرد. از معروفترين نمونههاي آمريكايي كودتا، كودتاي 28 مرداد 1332 در ايران و كودتاي پينوشه در شيلي و معروفترين كودتاي روسي آن كودتاي كمونيستي در افغانستان است.
اين تجربهها نشان ميدهد كه پيروزي كودتا به سه عامل اصلي بستگي دارد:
1-تمركز و تراكم قدرت سياسي- نظامي و يا حداقل بخش قابل توجهي از قدرت در يك نقطه به نحوي كه بتوان با تصرف آن بر سراسر كشور مسلط شد.
2- فقدان يك نيروي سياسي- اجتماعي نيرومند داخلي كه توان خنثي كردن كودتا را داشته باشد.
3- وجود اهرمهاي لازم نظامي- سياسي براي واردكردن يك ضربه غافلگير كننده ناگهاني و قاطع به منظور تصرف قاطع سياسي كه در صورت فراهم بودن دو عامل اول تدارك عامل سوم كار سختي نخواهد بود.
در جامعه ايران هيچ يك از سهشرط اساسي موفقيت كودتا موجود نبود. حضور ميليوني مردم در صحنه كه نه تنها يك انبوهه بيتحرك و فاقد گرايش و پويش اجتماعي نيستند، بلكه يك نيروي قدرتمند و تعيين كننده اجتماعي به شمار ميروند، عامل اصلي در خنثيكردن هر گونه طرح كودتايي در ايران ميباشد وجود نهادهاي مردمي مسلح در همه سطوح جامعه كه با عامل وحدت مذهبي به هم پيوند خوردهاند. ساخت نظامي قدرت را در ايران به يك ساختار گسترده و افقي بدل ساخته است.
در چنين شرايطي تمركز و تراكم قدرت نظامي در راس هرم از سوئي و انفعال و عدم تحرك پايههاي هرم از سوي ديگر وجود ندارد. تا بتوان با يك تصور ناگهاني و ضربتي چند اهرم تعيين كننده مجموع ساختار را قبضه كرد.
تحليلگران سياسي كه با جامعه ايران آشنايي دارند اين تحليل را بديهي ميدانند ليكن آمريكا پس از تجربههاي مكرر و نافرجام به اين تحليل رسيد و براي او دستيابي به اصل بديهي به بهايي گزاف تمام شد.
در كوران اوجگيري انقلاب، واشنگتن بارها و بارها طرح كودتا را مورد آزمون قرارداد و حتي در روز پيروزي قطعي انقلاب در22 بهمن 1357 مجددا طرح كودتا، سران كاخ سفيد را وسوسه كرد و از هايزر خواسته شد تا بار ديگر به ايران باز گردد.
هايزر بعلت اقامت در ايران در كوران انقلاب واقعيت را دريافته بود كه كودتا عملي نيست ولي استراتژيستهاي واشنگتن حاضر به تمكين در برابر اين واقعيت نبودند و انديشه كودتا آنها را مدام وسوسه ميكرد.
نوژه بهاي گزافي بود كه سيا بابت اين وسوسه پرداخت. آژانس جاسوسي آمريكا به كودتاي نوژه اميد زيادي بسته بود و آن را ضربه نهايي و قطعي بر پيكر نظام نوپاي جمهوري اسلامي ميپنداشت و اهميت آن را بيش از تجاوز نظامي صدام ارزيابي كرد.
به گفته سران كودتاي نوژه مدتي بر سر كودتاي نوژه يا آغاز جنگ تحميلي بحث شد و سرانجام بعد از سفر محمدباقر بنيعامري (سرهنگ دوم بازنشسته ژاندارمري) و از همكاران فعال و نزديك ارتشبد سابق غلامعي اويسي به پاريس در اسفند ماه 58 اين طرح يعني جنگ تحميلي در تقدم دوم قرار گرفت و تقدم اول به كودتا داده شد.
اين كودتا از لحاظ تجهيزات نظامي كه قرار بود از داخل و خارج در جريان آن به كار گرفته شود در تاريخ كودتاهاي جهان بيسابقه بود و چنان دقيق طرحريزي شده كه سيا موفقيت آن را قطعي ميدانست. اميد به موفقيت كودتا تا بدان حد بود كه حتي اعلاميه پيروزي آن نيز آماده شده و خانهاي نيز براي انتقال آيتالله شريعتمداري به تهران اجاره شده بود.
آقاي شريعتمداري بايد در اين خانه مستقر ميشد و به عنوان رهبر مذهبي كودتا آن را تاييد ميكرد.
يكي از سران كودتا در دادگاه انقلاب نقش سازمان سيا و ارتجاع عرب و جريانهاي سياسي راست مرتبط با كودتا را چنين توضيح ميدهد:
"دو الي سه ماه بعد ازپيروزي انقلاب اولين تماس بين مامورين سيا و يكي از دوستان بنيعامري در اروپا برقرار شد و آنها بنيعامري را در خط بختيار (وزير مخلوع شاه) قرار دادند تمام هماهنگيهاي لازم بين كشورهاي عضو بازار مشترك اروپا و ستاد بختيار در پاريس از طريق سيا انجام گرفت. هماهنگي بين اسرائيل و كشورهاي مرتجع منطقه نظير عربستان و عراق توسط نماينده سيا كه در دفتر دكتر بختيار در پاريس است انجام ميگرفته است.
طبق اظهارات بنيعامري تامين هزينههاي مادي چه به صورت مستقيم و چه به صورت غيرمستقيم نظير چك ده ميليون دلاري عربستان سعودي توسط آمريكا صورت گرفته است. شناسايي افراد مخالف در كشور يا درخارج از كشور و معرفي آنها به بختيار و تقويت امكانات آنها در اختيار گذاردن امكانات لازم به آنها و با جريانها و گروههاي سياسي چپ (كوموله، حزب دمكرات، سازمان فدائيان خلق، سازمان مجاهدين خلق،و....) نيز مصالحه كرده بودند.
ماجراي كودتا بدين قرار بود كه در بهار 1358 بنيعامري از سوي اويسي در صد برآمد تا از مواضع غرب نسبت به ايران اطلاع يابد و براساس آن ميزان موفقيت تدارك يك توطئه را بر عليه نظام ايران ارزيابي كند.
وي در پي كسب اطلاع از همراهي امريكا با هر گونه طرح براندازي با شبكه در حال تشكل بختيار به عنوان سازمانده و مجري اين طرح همكاري را آغاز كرد. ولي هنوز كودتا ممكنترين روش براندازي تعيين نگرديده بود زيرا در اين مقطع تاريخ (قبل از تسخير سفارت امريكا) بر اساس تحليل منابع اطلاعاتي آمريكا عناصر سلطنتطلب در ارتش دستخوش وحشت و پراكندگي بوده و دوران نقاهت حاصل از ضربه انقلاب را ميگذراندند.
علاوه بر اين روند تحولات 9 ماه نخست انقلاب (22 بهمن 57 تا 13 آبان 58) وجود دولت موقت، ابقاء شبكه جاسوسي سيا، حضور طيف ليبرالهاي مذهبي (نهضت آزادي ) و ليبرالهاي غيرمذهبي (جبهه ملي) و مهرههاي نظام وابسته آمريكا را اميدوار ساخته بود كه بتواند از طريق فعاليتهاي جاسوسي به حركتهاي سياسي نيمه جان توان بخشيد و از خلال آن برگهاي برنده و آلترناتيوهاي خود را به تدريج بيرون كشد.
عليرغم اين تصور انقلاب با شدت تمام در 13 آبان 1358 به شكل تسخير سفارت آمريكا در تهران كه از آن پس لانه جاسوسي نام گرفت، نمود جدي يافت و بدينسان به تعبير امام "انقلاب دوم"آغاز شد. با اين حركت انقلاب از لحاظ سمتگيري ضد امپرياليستي به طور كمي و كيفي ارتقاء يافت و پاييز 1358 فصل خزان اميدهاي آمريكا در ايران شد.
پس از اقدام نافرجام نظامي امريكا (واقع طبس براي نجات گروگانهاي آمريكايي) و متعاقب ملاقات سفراي آمريكا و انگليس در پاريس با بختيار براي كودتا اولويت ضربالاجل نسبت به طرحهاي ديگر از جمله (حمله نظامي عراق به ايران) تعيين شد.
ساختار سازماني كودتا در ايران و پاريس پيريزي شده و نيروهاي مخالف داخلي و خارجي نيز جريانهاي سياسي مخالف در داخل و خارج كشور شناسايي و يك هسته اطلاعاتي وسيع به منظور جان دادن به اندام كودتا پيريزي گرديد.
انتخاب پايگاه نوژه همدان به عنوان مبدا و محور عمليات عليرغم مركزيت و حساسيت تهران از آن جهت بود كه كودتاگران بيم داشتند در روز عمليات پس از نخستين پروازها مردم به پايگاه هوايي مهرآباد هجوم برند و امكان ادامه عمليات را از بين برده و كودتا را با شكست مواجه سازند. لذا پايگاه نوژه بدين منظور انتخاب شد كه هم داراي هواپيما بود هم به تهران نزديك بود هم خارج از شهر قرار داشت و علاوه بر اينها عناصر مستعد و قابل جذب براي كودتاچيان داشت.
با شروع عمليات قرار بود ابتدا جماران بصورت وسيع بمباران شود زيرا دشمن بخوبي از اهميت رهبري انقلاب با خبر بود و ميدانست تا رهبري در صحنه باشد مردم را نميتوان فريب داد. پس از جماران نوبت تسخير مركز صدا وسيما بود تا از اين طريق هم امكان ارتباط رهبران انقلاب و امكان بسيج مردم عليه كودتا را كمتر سازند و هم جنگ رواني و تبليغات گسترده در جهت كودتا صورت گيرد و سپس ساير مراكز كليدي يكي پس از ديگري تصرف گردد.
پس از اين پيروزي با اعلام حكومت نظامي به مدت سه روز با ترفند ارعاب مردم و فريب مردم از طريق تاييد كودتا بوسيله روحانيون همراه با كودتا و باجدهي به مدافعين انقلاب قدرت توسط نظاميان قبضه مهار شود.
كودتاي نوژه كه نمونههاي بسيار كوچكتر از رژيمهاي بسياري را در سراسر جهان سرنگون كرده بود به جرئت ميتوان ادعا كرد كه كودتاي 28 مرداد 1332 در مقايسه با آن بازي كودكانهاي بيش نبود.
گرچه كليه برنامهها تا 48 ساعت قبل از كودتا طبق برنامه پيش ميرفت اما شب قبل از حادثه يكي از خلباناني كه براي كودتا پيشبيني شده بود به صورت معجزهآسايي دچار ترديد ميشود و پس از مشورت با مادرش شدت ترديدها و تشويقهاي او با مخالفت مادرش افزايش مييابد و سرانجام وي موفق به ملاقات با آيتالله خامنهاي شده و اطلاعات موثر و كارا از كودتا را تا مورد زيادي افشا ميكند. و بنابراين در تاريخ 18 تيرماه 1359 خنثي شد و امام خميني پس از عمليات خنثيسازي كودتا در حسينيه جماران سخنراني مهمي ايراد فرمودند(20/4/1359 ) كه عمق و ژرفاي آن پس از سالها گذشتن از اين حادثه روشنتر ميگردد.
در بخشي از سخنان امام(ره) آمده است:
"توطئهاي كه معلوم است چنانچه موفق به كشفش هم نشده بوديم و قيام هم كرده بودند مردم آن را خفه ميكردند. ما از اين امور ترس نداريم. ما از قشرهاي خودمان ميترسيم شما صنف روحانيت اگر چنانچه كارهايي خدا نخواسته انجام دهيد كه از چشم ملت نيفتد و لو در دراز مدت، آن روز است كه ديگر فانتوم لازم نيست خود ملت شما را كنار ميزنند و ملت هم بيهادي كاري نميتواند انجام بدهد...من خوفم از اين است كه ما نتوانيم، روحانيت نتواند آن چيزي كه بر عهده اوست صحيح انجام دهد."
اگر چه طرحهاي بسياري از توطئههاي آمريكايي شكست خورد ولي همگي بخاطر همراهي مردم و توكل بر خدا بود بنيانهايي كه اگر فراموش شوند بدون ترديد ايران را تبديل به يك كشور كاملا ضعيف و جهان سومي ميكنند.
دوشنبه 17 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]