واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: دختر شرق

اين در واقع تصوير وارونة خلافت كشورهاي اسلامي در برگيرندة اروپا، آسيا و آفريقا تحت كنترل افراطيون مذهبي بود.
در هر رويدادي، مجاهدين كه قبلاً دوستان نزديك آمريكا و غرب بودند، بر ضد ولي نعمتهاي سابق خود عمل ميكردند. آنان به نحوي تصور ميكردند كه ميتوانند خود را به آمريكا برسانند، حتي وقتي كه رسيدن به كابل برايشان دشوار شده بود.
همين ايام گزارشي به دستم رسيد كه هواپيمايي سعودي با بار انبه در پاكستان فرود آمده است. از آنجا كه در عربستان سعودي خرما ميرويد نه انبه، مشكوك شديم. مأموران اطلاعات غير نظامي دريافتند كه درون جعبهها به جاي انبه پول بوده است. تصور ميكردم از حمايت فهد، پادشاه عربستان برخوردار هستم. وقتي وي را ملاقات كردم، او پدرم را تحسين كرد و شرح داد كه چقدر تلاش كرد تا جان پدرم را نجات دهد. وي گفت كه قتل پدرم «غيرعادلانه» بود و اين كه او مثل برادر پدرم بوده است و به من نيز به چشم دختر خود نگاه ميكند. بنابراين وزير دادگستري خود را به عربستان سعودي فرستادم تا از پادشاه بپرسد؛ «آيا از دست دختر خود عصباني است كه به پاكستان پول سعودي ميفرستد تا بودجة مخالفان او را تأمين كند. » پادشاه نمايندة مرا مطمئن كرد كه انتقال پول هيچ ربطي به دولت ندارد و اين كه «برخي از مردم كه تحت تأثير جهاد افغاني قرار گرفتهاند پول شخصي خود را ميفرستند. » يكي از مشاوران پادشاه منبع پول را اسامه بن لادن شناسايي كرد.
به سفارت آمريكا رفتم و شخصاً با رئيس جمهور بوش تماس گرفتم. به رئيس جمهور آمريكا گفتم كه افراطيون نظامي كه از مجاهدين حمايت كردند، با كمك افراطيون در تلاش براي سرنگوني دولت من هستند و اين كه پول خارجي به پاكستان سرازير شده است. گفتم كه مشاور ملك فهد يك تاجر سعودي به نام اسامه بنلادن را شناسايي كرده است.
جنبشي كه تحت تأثير حمايت بن لادن بود، با دوازده رأي در اول نوامبر 1989 شكست خورد. اما اين جنبش آغاز گر روند رويارويي و برخورد با يك اتحاد افراطي خارجي كه پاكستان و كل دنيا را در دهههاي آتي به خود گرفتار ميكرد، بود.
در بازديد از قرارگاههاي نظامي، ژنرال اسلام بگ، رئيس ستاد ارتشم مرا در چند و چون اوضاع نظامي قرار داد. وي پيشنهاد كرد كه اگر گمان حمله به ارتش وجود دارد، دولت بايد به ارتش اجازه دهد كه آمادة «دفاع تهاجمي» گردد. اين ابراز عقيدة او براي حملهاي پيشگيرانه بود. وي گفت اگر اسلام آباد «حملهاي پيشگيرانه» را آغاز كند، ميتواند سري ناگر (Srinagar)، مركز كشمير تحت كنترل هند را اشغال كند. آن وقت است كه با پيشنهاد «يك صد هزار نيرو» كه آمادة مساعدت به ما در اشغال سري ناگر هستند، رو به رو خواهيم شد. (اسامه بن لادن همين پيشنهاد را هنگام تجاوز عراق به خاك كويت سال 1990 به ملك فهد پادشاه عربستان سعودي داد. ملك فهد نيز همانند من اين پيشنهاد را نپذيرفت. همين عامل سبب رويارويي آشكار اسامه با مجلس سعودي شد. )
ژنرال بگ گفت: «نخست وزير، شما فقط فرمان را صادر كنيد و مردان شما سري ناگر را خواهند گرفت و شما تاج پيروزي و افتخار را بر سر خواهيد گذاشت. » تصور كردم او همة شعور واقع بيني خود را از دست داده است.
«مجاهدين افغان»، گروهي مبهم متشكل از پاكستانيها، افغانيها و عربها و ديگر گروهها كه جهاد افغان را دنبال كرده بودند و همچنين مشتاق بودند با حمايت از آشوب موجود در كشمير به آن جا بروند. اين عقيده را با ممانعت از درگيري جنگجويان غير كشميري در شورش كشمير، رد كردم.
كمكم دستگيرم شد كه رؤساي ارتش تحت نفوذ ژنرال حميد گل و ديگر كساني كه در جهاد افغان با شوروي مبارزه كرده بودند، در كنار يكديگر قرار دارند، آنان تصوراتي دور از انتظار داشتند و به نظر قبول نداشتند كه شوروي توسط موشكهاي استينگر (Stinger) آمريكا، بودجة بينالمللي، سياست و ديپلماسي شكست خورده، نه فقط توسط نبرد جهادگران نمي خواستم تسليم داستانهاي دلنشين افتخار شوم چرا كه احساس ميكردم ننگ و رسوايي را براي كشورم به ارمغان ميآورد و مراقب بودم كه ارتش درك ميكند دولت خواهان جنگ با هند نيست.
در تلاشي ديگر براي بر هم زدن كنترل غيرنظامي، ژنرال بگ بعداً تصميم گرفت پيشنهاد تغييراتي در قوانين پيكار و نبرد در خصوص چگونگي به جنگ رفتن كشور را بدهد. جلسهاي پر هياهو با كميسيون دفاعي كابينه داشتيم. وزير كشور بي پرده به رئيس ارتش گفت: «اين سياستمداران هستند كه در خصوص جنگ تصميم ميگيرند چون مردم آنها را انتخاب كردهاند. » سكوتي آزاردهنده اتاق را فرا گرفت. كارمندان دولت عادت به تعظيم و تكريم ارتشيها داشتند و ژنرالها هم آشكارا رهبران سياسي را تحقير ميكردند. ژنرال بگ را براي صرف چاي به دفترم دعوت كردم. ميتوانستم در چهرهاش ببينم كه از شنيدن سخنان من جوش آورده است. به طور غريزي احساس ميكردم كه از دولتي كه وي آن را تحقيري در مقابل اعضاي كميسيون كابينة دفاعي ميداند، انتقام خواهد گرفت. متأسفانه، اشتباه ميكردم.
يکشنبه 16 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 154]