واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: فروش و انتقال تيم هاى ليگ برترى "طرحى نكو كه غلط اجرا مى شود
روزى كه باشگاه پاس تهران پس از حدود نيم قرن فعاليت در پايتخت به يكى از نهادهاى مردمى در همدان واگذار شد برخلاف آنها كه از اين عمل خوششان نيامد و اين كردار را نپسنديدند و به نقد نشستند، نويسنده اين مطلب از ته دل خوشحال شدم زيرا مى ديدم نهالى كه در تهران روييده شده بود، با آن همه توجه و حمايت مالى كلان از سوى اداره مبارزه با مواد مخدر به بار نمى نشست و ثمرى نمى داد. پليس كه مى انگاشت اگر بخشى از بودجه اداره مبارزه با مواد مخدر صرف ورزش شود با اين كار فرهنگى، اقدام به پيشگيرى از اعتياد جوانان كرده است، نتوانست به دلخواه، جذب تماشاگر كند و به مقاصد فرهنگى اش جامه عمل بپوشاند. انتقال فعاليت هاى باشگاه پاس كه پس از سپردن تيم فوتبال به همدانى ها اينك در همه جهات كامل شده است، در همدان مورد اقبال جوانان اين شهر قرار گرفت و حالا، هر وقت پاس در اين شهر، ميزبان تيمى از استان هاى ديگر مى شود حداقل ۸-۷ هزار تن به تماشايش مى نشينند. چيزى كه در تهران براى پاس يك آرزو بود.شيرين فراز، تيم ديگرى بود كه از تبديل نام عقاب تهران به وجود آمد و زمانى كه در ليگ يك به قدرت رسيد به كرمانشاه منتقل شد و با همين نام هزاران جوان كرمانشاهى را جذب كرد و با همت يك فرد خير تبديل به تيمى شد كه به ليگ برتر راه پيدا كرد، اگرچه يك سال بعد، مديريت غلط و تعويض هاى پى در پى مربيان، سبب بازگشت اين تيم به دسته اول شد اما همين تيم، هنوز محبوب مردم اين منطقه و موجب دلگرمى و شور و هيجان جوانان آن نواحى است.انتقال پاس به همدان و شيرين فراز به كرمانشاه كار درستى بود بى آنكه هويت و اساس دو تيم زير سؤال برود، شايد به همين دليل بود كه سازمان تربيت بدنى طرح گسترش فوتبال را با انتقال تيم ها به استان هاى محروم در ليگ برتر پى ريخت.اينكه فولاد خوزستان با آن همه قدمت و توانايى، خريدار سپاهان نوين مى شود تا دوباره ليگ برترى شود، يا تراكتورسازى كه روزگارى پشت همه تيم ها را مى لرزاند و به تيم ملى بازيكن مى بخشيد، داوطلب خريد مجوز يك تيم ليگ برترى مى شود. اگر باور سازمان باشد، حمايت از ثروتمند و مالدار است يا اگر به تعبيرى ديگر باشد ماجراى ماهى دادن به گرسنه است، نه ياد دادن ماهيگيرى به او.* ريشه يابىسازمان تربيت بدنى نخست بايد كنكاش و ريشه يابى مى كرد كه فولاد خوزستان كه روزگارى ۷ بازيكن به تيم ملى مى بخشيد و استخوان بندى تيم ملى را در اختيار داشت و در پى راه اندازى كلاس هاى پايه و مدرسه فوتبال بود تا سازمان يافته ترين تيم و باشگاه ايران باشد چرا به اين روز افتاده است كه تن به خريد و نابودى يك تيم ديگر مى دهد و استانى كه قبلاً كريم باقرى، خطيبى ها، دين محمدى ها، باهنر و... را به تيم هاى تهرانى ارزانى مى داشت، حالا چرا درمانده و ناتوان شده است كه به تيم هاى ليگ برتر التماس مى كند جواز و حق حيات خود را بفروشند تفاوت است بين انتقال و جابه جايى پاس تهران و شيرين فراز كه در سرزمينى مناسب تر جارى شد و نما و ثمر بخشيدن پيدا كرده اند تا انحلال و از بين بردن هويت سپاهان نوين تا از ارتزاق مايع حياتى اين تيم، جسم بى رمق فوتبال اهواز جان بگيرد. مثال اين كار پراشتباه اين است كه جوانان يك استان را از تحصيل و مدارج علمى محروم كنيم. زيرا در استانى ديگر به علت كمبود امكانات آموزشى و نبود مربيان و معلمان دلسوز و ضعف مديريت جوانانش ناچارند فقر علمى و فرهنگى را تحمل كنند. آيا مى شود با تبعيد تنى چند از دانش اندوختگان يك استان ديگر، ظلمى را كه بر مردم يك منطقه روا داشته ايم سرپوش بگذاريم اعزام صباباترى به قم با همين نام و نشان و پيشينه هم مانند انتقال پاس و شيرين فراز قابل قبول است و مى تواند در جهت گسترش ورزش و فوتبال تأثيرات بجا و درستى در جلوگيرى جوانان از انحراف باشد و كارى فرهنگى به شمار آيد و اگر روزى فرد يا سازمان و نهادى پيدا شد كه بدون پاك شدن نام و هويت و تنها با اضافه كردن پيشوند و پسوندى در انتقال راه آهن و پيكان هم كوشيد از اين طرح و برنامه استقبال مى كنيم به شرط آنكه با حمايت مالى و اجرايى سازمان ها و كارخانجات كنونى همراه باشند و در نهايت در دل نام ديگرى و مديريت ضعيف ترى نابود نشوند. فراموش نكنيم، طرح سهميه بندى استان ها در ليگ برتر، يكى دو بار ديگر هم با اشكالى متفاوت تجربه و مردود شده است و تكرار آن مفيد فايده نيست.* پرويز زاهدى
يکشنبه 16 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]