تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837722941
راه خود بنمايدت كه چون بايد رفت درباره ضرورت ها و الزامات انتخاباتي اصلاح طلبان
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: راه خود بنمايدت كه چون بايد رفت درباره ضرورت ها و الزامات انتخاباتي اصلاح طلبان
محسن آرمينبي ترديد انتخابات آينده رياست جمهوري يكي از دشوارترين و سخت ترين شرايط و موقعيت هاي سياسي را در برابر اصلاح طلبان قرار داده است. چگونگي رويكرد و ورود اصلاح طلبان به اين عرصه نه تنها براي آنان و آينده سياسي ايشان بلكه براي آينده كشور نيز آثار و نتايج گريزناپذيري را رقم خواهد زد. فرض را بر اين مي گذاريم كه شرايط خطير كشور اصلاح طلبان را به ضرورت تلاش و استفاده از موقعيت انتخابات براي تغيير مديريت كنوني و در نتيجه بهبود اوضاع كشور قانع ساخته است. در اين صورت سوال اصلي فراروي اصلاح طلبان اين خواهد بود كه كدام رويكرد و رهيافت به انتخابات و با چه اصول و ملاحظاتي مي تواند متضمن تحقق چنين هدفي باشد. طبعاً شرايط ناعادلانه و دخالت عوامل غيرانتخاباتي مسائل و مشكلات فراواني را بر اصلاح طلبان تحميل خواهد كرد. در اين ميان مهم ترين مسائل فراروي اصلاح طلبان اقناع جامعه به مشاركت فراگير و ائتلاف حول كانديدايي واحد است. بي شك اينها تنها مشكلات فراروي اصلاح طلبان در انتخاباتي كه نتايج آن مي تواند سرنوشت كشور را تغيير دهد، نخواهد بود، اما بسياري از مشكلات ديگر به نحوي به اين دو مشكل مرتبطند. به عنوان مثال اعمال نفوذها و تخلف هاي احتمالي در انتخابات كه شواهد و قرائن غيرقابل انكاري وقوع آن را در انتخابات دوره هاي پيشين تاييد مي كند، از جمله اين مشكلات است؛ مشكلي كه اصلاح طلبان براي جلوگيري كامل آن فاقد ابزارها و امكانات لازم هستند. در عين حال ايشان از ظرفيت ها و امكانات قابل توجهي براي كاهش اثر اعمال نفوذها در نتايج انتخابات برخوردارند. بدنه و پايگاه اجتماعي گسترده از جمله اين ظرفيت هاست بدين معنا كه مشاركت فراگير جامعه در انتخابات، آثار اعمال نفوذها و تقلب هاي احتمالي در نتايج انتخابات را به شدت كاهش خواهد داد. چنان كه ملاحظه مي شود مشكل و مانع تقلبات احتمالي كاملاً با دو مساله يي كه به عنوان اصلي ترين مسائل فراروي اصلاح طلبان در انتخابات آينده مطرح كرديم، مرتبط است. بر همين سياق مي توان ساير مشكلات و موانع را فهرست كرد و پس از تحليل و بررسي دريافت كه بازگشت هر يك از آنها به يكي از دو مساله مذكور است.نكته ديگر اينكه اين دو مساله نيز با يكديگر مرتبطند و چگونگي پاسخ به هريك از آنها پاسخ به ديگري را نيز مشخص خواهد كرد. اقناع جامعه به شركت فراگير در انتخابات در گرو نحوه حضور و ورود اصلاح طلبان به انتخابات و كانديدايي است كه حول وي دست به ائتلاف خواهند زد. واقعيت آن است كه نحوه عملكرد و رويكرد اصلاح طلبان به انتخابات براي بدنه اجتماعي طرفدار آنان كه بخش اعظم جامعه را تشكيل مي دهند حامل علائم و پيام هاي معني داري است. بدنه اجتماعي اصلاح طلبان اگر در عملكرد ايشان عزم و جديت و قاطعيتي در حد پاسخ به حداقل هاي خود نبينند، چندان اشتياقي به حضور در انتخابات از خود نشان نخواهند داد. اشتباه بزرگ اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هشتم آن بود كه اين نكته مهم را از نظر دور داشتند و تصور كردند هر رفتار انتخاباتي ايشان و هر تصميمي كه درباره فهرست انتخاباتي اتخاذ كنند با حمايت بدنه اجتماعي طرفدار خود مواجه خواهند شد. از اين رو به رغم ردصلاحيت گسترده و حذف بيش از 90 درصد از كانديداهاي اصلاح طلب در سراسر كشور و به ويژه در شهرهاي بزرگ، آنان به فهرست هاي انتخاباتي شامل افراد باقيمانده اكتفا كردند و به حضور كساني در فهرست انتخاباتي خود رضايت دادند كه بسياري از آنان در بهترين ارزيابي ها طي سال هاي گذشته در عرصه مبارزات اصلاح طلبانه، جامعه از ايشان هيچ تلاش و تحركي در حافظه خود نداشت و آنان را به عنوان اصلاح طلب نمي شناخت. ارائه فهرست انتخاباتي 30 نفره در تهران كه كانديداهاي شناخته شده اصلاح طلب در آن از تعداد انگشتان يك دست تجاوز نمي كرد و نيز فهرست هاي انتخاباتي مشابه در ديگر شهرهاي بزرگ كشور براي بدنه اجتماعي طرفدار اصلاح طلبان حامل اين پيام بود كه اصلاح طلبان هرگونه محدوديتي را كه بر آنان تحميل مي شود به راحتي تحمل كرده و هيچ خط قرمزي را براي خود قائل نيستند. آنان از خود مي پرسيدند اگر اصلاح طلبان در رقابت هاي انتخاباتي حاضر به پذيرش هرگونه تحميلي هستند و از اعلام مواضع حداقلي طفره مي روند يا از هم اكنون كه هنوز وارد مجلس نشده اند، حداقل هاي خود را به راحتي ناديده مي گيرند و تن به هر محدوديتي مي دهند، تا آنجا كه حتي حاضرند به نفع رقيب تنها نقش هيزم را براي گرم كردن تنور انتخاباتي بازي كنند، اگر فرضاً موفق به تصاحب كرسي هايي نيز در مجلس شوند، چه تحولي ايجاد خواهند كرد و چه تاثيري بر سمت و سوي از پيش تعيين شده مجلس خواهند داشت؟ واقعيت اين است كه بدنه اجتماعي در نحوه حضور اصلاح طلبان هيچ نشانه يي مبني بر عزم و اراده جدي در دفاع و پيگيري اهداف اعلامي خويش نديدند. به اين ترتيب نحوه عملكرد انتخاباتي اصلاح طلبان و در راس آن اعلام فهرست هاي انتخاباتي غيرقابل دفاع، به كمك حربه ردصلاحيت هاي گسترده آمد و به رغم زمينه هاي مساعد اجتماعي ناشي از مديريت و عملكرد سوء جريان حاكم، كاهش شديد مشاركت را رقم زد. به طوري كه براي اولين بار در انتخابات مجلس شوراي اسلامي ميزان مشاركت در شهرهاي بزرگ تا 25 الي 30 درصد واجدان شرايط كاهش يافت. آنان با اتخاذ رويكردي انفعالي در برابر رفتار غيرمنعطف جريان حاكم در قلع و قمع رقيب و تن دادن به هر آنچه اين جريان بر ايشان ديكته كرد، حتي در سطح ستادهاي انتخاباتي خويش نيز قادر به ايجاد انگيزه و شور براي فعاليت هاي تبليغاتي به نفع كانديداهاي خود نشدند. طبيعي است در اين سطح از مشاركت با توجه به دخالت هاي پيدا و پنهان، اصلاح طلبان هيچ شانسي براي موفقيت نداشتند. در صورتي كه اگر بدنه اجتماعي اصلاح طلبان كمترين نشاني از اعتراض را در رفتار انتخاباتي اصلاح طلبان مي ديدند، انگيزه بيشتري براي حضور در پاي صندوق هاي راي پيدا مي كردند و اگر اصلاح طلبان در اعتراض به اين وضعيت نابرابر دست كم در شهرهايي مانند تهران كه امكان هرگونه رقابتي از ايشان سلب شده بود، از شركت در انتخابات خودداري مي كردند يا حداقل فهرستي اعتراضي شامل سه يا پنج كانديدا ارائه مي كردند، قطعاً با پاسخ مثبت و مشاركتي به مراتب بيش از آنچه صورت پذيرفت، مواجه مي شدند.اين تجربه مي تواند براي اصلاح طلبان در چگونگي ورود به انتخابات رياست جمهوري عبرت آموز باشد. اصلاح طلبان در مقايسه با رقباي خود از ذخيره اجتماعي، سياسي ارزشمند و سابقه و اعتبار قابل توجهي برخوردارند. خطا خواهد بود اگر تصور كنيم اين ذخيره و اعتبار در انتخابات مجلس هشتم به دليل عملكرد و اتخاذ مواضع اشتباه از دست رفته است. اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هشتم به دليل اشتباه در اتخاذ رويكرد و تصميم صحيح، تنها از اقناع بدنه اجتماعي خود براي حضور گسترده در انتخابات ناكام ماندند و از ذوب كردن يخ قهر جامعه و قانع كردن ايشان به شركت در انتخابات ناتوان ماندند. اين ناكامي در صورت تكرار اشتباه مي تواند تجديد شود و در صورت عملكرد صحيح مي تواند به توفيقي چشمگير بدل شود. بايد به اين واقعيت توجه كرد كه اين پايگاه گسترده به سوي جرياني ديگر حركت نكرده است بلكه تنها نااميد از هرگونه تحول و تغيير در وضعيت كنوني از حضور در پاي صندوق هاي راي خودداري كرده است.با توجه به اين تجربه، در انتخابات رياست جمهوري آينده رفتار جريان مقابل كاملاً قابل پيش بيني است. تغيير استانداران و فرمانداران و تمهيدات لازم براي سازماندهي يكدست بخش هاي اجرايي و ايجاد هماهنگي و انسجام هرچه بيشتر با بخش هاي نظارت، رد صلاحيت كانديداها و شبهه در چگونگي برگزاري، شمارش و اعلام نتايج آرا همانند گذشته و بلكه سازمان يافته تر از پيش رخ خواهد داد. برداشت 5 ميليارد از صندوق ذخيره ارزي به عنوان رفع آسيب ها و جبران ضررهاي ناشي از خشكسالي كه به گفته برخي از نمايندگان مجلس دست كم بخشي از آن صرف اموري غير از رفع خسارت ناشي از خشكسالي مي شود و پرداخت يارانه نقدي از فروردين سال آينده يعني چهار ماه پيش از انتخابات، كه به دليل آثار آن بر اقتصاد كشور به احتمال زياد پس از برگزاري انتخابات به شدت كاهش يافته يا قطع خواهد شد، تدابير و تمهيدات جديدي هستند كه در انتخابات رياست جمهوري آينده شاهد آن خواهيم بود. اينها بخشي از واقعيت انتخابات در شرايط كنوني ايران است. اين واقعيات بيش از آنكه موجب نااميدي و تقديرگرايي شود بايد جامعه و اصلاح طلبان را متوجه سختي و دشواري محيط رقابتي كند، كه براي نجات كشور و آينده خود، ضرورتاً بايد وارد آن شوند. اين وضعيت و واقعيت را تنها حضور گسترده بخش هاي مختلف جامعه مي تواند به سود اصلاح طلبان تغيير دهد و چنين حضوري در گرو رويكردي صحيح و اتخاذ مواضعي دقيق و هشيارانه از سوي اصلاح طلبان است.طرح ها و الگوهايي كه براي ساماندهي رويكرد و رفتار انتخاباتي اصلاح طلبان ارائه مي شود بايد كاملاً با واقعيات موجود منطبق باشد. نقاط قوت و ضعف، ظرفيت ها و توانمندي ها و كاستي ها و محدوديت هاي اصلاح طلبان و نيز امكانات و تحركات محتمل جريان رقيب در آن لحاظ شده باشد. اصلاح طلبان نه با يك حزب رقيب مواجهند و نه با رقيبي روبه رو هستند كه همانند ايشان مقيد و ملتزم به سازوكارهاي متعارف در عرصه رقابت سياسي است. از اين رو در برابر رقيبي كه مجهز به امكانات و ابزارهاي گوناگوني در عرصه رقابت سياسي است و از امكانات بي حد و حصر مالي و تبليغاتي برخوردار است، نمي توان به طرح ها و الگوهاي رفتاري ويژه شرايط رقابت سالم اميدوار بود. واقعيت آن است كه با توجه به محدوديت ها و تنگناهاي تحميلي موجود اصلاح طلبان در انتخابات آينده با دامنه انتخاب گسترده و گزينه هاي متنوعي مواجه نيستند تا براي انتخاب يكي از آنها نياز به ترتيبات انتخاب از پايين و رايزني ها و گمانه زني هاي گسترده داشته باشند. به نظر مي رسد مروري بر ضرورت ها و الزامات و ملاحظات معقولي كه اصلاح طلبان بايد در رفتار انتخاباتي خويش مدنظر داشته باشند، خود ايشان را به سوي تصميمات بايسته و گزينه مناسب رهنمون خواهد ساخت. درك صحيح ضرورت ها و الزامات مذكور آنان را در مسيري قرار خواهد داد كه انتخاب صحيح را به ايشان ديكته خواهد كرد. به قول شاعر؛«راه خود بنمايدت كه چون بايد رفت».برخي از مهم ترين اين ملاحظات و ضرورت ها از اين قرارند؛1- آنچه حضور اصلاح طلبان را در انتخابات رياست جمهوري آينده ضرورتي مضاعف مي بخشد، التزام و تعهد آنان به مصالح و سرنوشت كشور و وظيفه يي ملي است كه فراتر از مصالح سياسي و حزبي در قبال وضعيت كنوني برعهده دارند. از اين رو اصلاح طلبان بايد با هدف پيروزي وارد عرصه رقابت انتخاباتي رياست جمهوري شوند. آنان نبايد فراموش كنند كه نه با هدف خروج از انتخابات بلكه با هدف پيروزي در انتخابات وارد رقابت مي شوند. 2- در عين حال حضور اصلاح طلبان در انتخابات نبايد و نمي تواند به هر قيمتي باشد. آنان اكيداً مجاز نيستند شرايطي تحميلي را كه پذيرش آن، پيروزي ايشان در انتخابات را منتفي و حضور ايشان را در انتخابات به حضوري صوري و به كام جرياني خاص مبدل مي سازد، بپذيرند زيرا پذيرش چنين حضوري نقض غرض و نافي هويت و شئونات اصلاح طلبي است. رعايت خطوط قرمز و حداقل هاي لازمه هويت اصلاح طلبي چيزي است كه رقباي اصلاح طلبان بايد بدان تن دهند. آنان اگر براي تصوير يك انتخابات آزاد در برابر افكار عمومي جهاني به حضور اصلاح طلبان در انتخابات نياز دارند، بايد به لوازم آن نيز تن دهند.3- كانديداي اصلاح طلبان بايد از چنان مقبوليتي در سطح جامعه برخوردار باشد كه رقيب حاكم قادر به تحمل هزينه ناشي از ردصلاحيت وي نباشد و در صورت ردصلاحيت، انتخابات در نظر افكار عمومي مشروعيت و موضوعيت خود را از دست بدهد. 4- اصلاح طلبان بايد انتخابات رياست جمهوري آينده را به انتخاباتي قطبي تبديل كنند. از اين رو دستيابي به ائتلافي هرچه فراگيرتر و اتحاد حول كانديداي واحد از جمله ضرورت هاي اجتناب ناپذير اصلاح طلبان در اين دوره است. 5- ائتلاف اصلاح طلبان حول كانديداي واحد و تبديل انتخابات رياست جمهوري به انتخاباتي قطبي لزوماً به پيروزي اصلاح طلبان نخواهد انجاميد. تجربه انتخابات مجلس هشتم به رقباي اصلاح طلب ثابت كرده است كه در شرايط قهر مردم از انتخابات و كاهش مشاركت جامعه پيروزي تضمين شده يي خواهند داشت. بنابراين كانديداي ائتلافي اصلاح طلبان بايد علاوه بر نماد و برآيند تفكر اصلاح طلبي، از چنان مقبوليت و محبوبيتي در جامعه برخوردار باشد كه حضور وي در رقابتي قطبي، يخ عدم مشاركت را ذوب كرده، جامعه را به شركت در انتخابات تشويق و ترغيب كند تا در سايه مشاركت گسترده، تاثير دخالت ها و اعمال نفوذهاي محتمل در نتايج انتخابات كاهش يافته، متقابلاً احتمال پيروزي اصلاح طلبان افزايش يابد. 6-معضلاتي كه مديريت كنوني در حوزه هاي مختلف داخلي و خارجي براي كشور فراهم آورده است ابعادي گسترده و بي سابقه دارد و رفع آنها نيازمند سال ها كار و تلاش جدي و همه جانبه است.بنابراين كافي نخواهد بود اگر رئيس جمهور آينده از نظر بين المللي چهره يي منفي نداشته باشد، بلكه ضروري است از اعتبار و احترام قابل توجه بين المللي برخوردار باشد، آنچنان كه پيروزي وي تحولي اساسي در كشور ايجاد كند و به صورت جهشي فرصت هاي ايران در صحنه بين المللي را بازسازي كرده و رفع مشكلات و معضلات فراروي كشور را در كوتاه مدت ممكن سازد. آنچه برشمرديم عمده ترين اصول، ضرورت ها و ملاحظاتي بود كه اصلاح طلبان بايد در انتخابات رياست جمهوري آينده مدنظر قرار دهند. مختصر آنكه اصلاح طلبان در قبال انتخابات رياست جمهوري آينده دو رهيافت پيش رو دارند؛1- رسيدن به كانديداي ائتلافي واحد از طريق اجماع و 2- رسيدن به اجماع از طريق كانديداي واحد ائتلافي. با توجه به آنچه گذشت و مجموعه محدوديت ها و آسيب پذيري ها و گزينه هاي فرارو و متقابلاً نقاط قوت اصلاح طلبان و همچنين امكانات و ابزارهاي امنيتي، اطلاعاتي، تبليغي و سياسي كه رقباي حاكم براي جلوگيري از دستيابي اصلاح طلبان به نتيجه مطلوب در اختيار دارند، به نظر مي رسد رهيافت دوم به مراتب بر رهيافت اول رجحان دارد.
يکشنبه 16 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]
-
گوناگون
پربازدیدترینها