واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: جنگ واسلحه امروز
اسماعيل آجرلو
آيا تا به حال به اين موضوع فكر كردهايم كه چرا در خانوادههاى با صفاى ايرانى صميميت قديم كم رنگتر شده است. آيا به سخنان مادربزرگها يا پدربزرگهايمان گوش كردهايم كه سادگى قديم را بهتر از مدلهاى نو وجديد مىدانند و برگشت به وضع قديم را آرزو مىكنند! آيا تا به حال به اطراف خود توجه كردهايم كه در اين روزها وضع اقتصادى نسبتا كثيرى از مردم مثل گذشته به روال عادل پيش نمىرود. اكثريت مردم براى تامين معاش خود به سختى كار مىكنند تا بتوانند حداقل معاش را براى خود تامين كنند. ديگر خيلى از مردم نمىتوانند به توصيههاى پزشك درباره تامين مواد مورد احتياج بدن خود را به راحتى عمل كنند چون ممكن نيست تمام درآمد خود را براى تامين ويتامين يا آهن بدن خرج كنند!!
اما كاش وضع تنها همين طور بود. پدر خانواده كه به منزل مىرسد يا با برنامههايى ازتلويزيون مواجه مىشود كه مدام به او گوشزد مىكند كه فرشهاى زير پاى شما مندرس است . بايد آنها راعوض كنى اصلا چرا بايد فرش داشته باشيد. مگر غربىهاى پيشرفته در خانههايشان روى فرش مىنشينند” بيايند اين نوع مبل را هم امتحان كنيد”شايدراحتر باشد. خانم خانه هم كه به تبليغات توجه مىكند با ديدن خانههاى لوكس در فيلمهاى خارجى و ايرانى آرزوى داشتن آن نوع خانه را درذهن مىپروراند. اما آيا اين فكر هم در ذهن او خطور مى كند كه مگر خانه قديمى و با صفاى خودمان چه مشكلى دارد؟
اما وضع فرزندان خانواده به نوعى مشوشتر است. پسر خانواده كه مشكل كارو شغل و ازدواج را در ذهن دارد هنگامى كه تلويزيون جمهورى اسلامى را روشن مىكند وقايع تلويزيون بازندگى واقعى او نمىسازد چون همه چيز متفاوت است چرا؟!
فيلمهاى خارجى وعدم احترام به پدر و مادر كه در فرهنگ آنها جا افتاده است را مىبيند از طرفى معلم بينشاش صبح در كلاس آيه “ بالوالدين احسانا” راتفسير كرده بود . آيا ايمانمان ضعيف شده است يا اين كه اسلام كم كم جاى خودش را به چيزهاى ديگر مىدهد. شايد مردم ما تحت تاثيرات نادرست از فرهنگ غربى قرار گرفته باشند. اما بايد بپذيريم كه روحيه و تمايل خداخواهى ما هنوز به قوت خود پابرجاست و گرنه چرا در حرمهاى ائمه و امامزادهها هنوز پر از خانمهاى بىحجاب است؟!
شايد اين توجيه را بياوريم كه مردم ما راه را گم كردهاند من هم قبول دارم ولى اسم آن را “ دو گانگى فرهنگي” مىگذارم مردم از طرفى از پدرانشان فهميدهاند كه دينى كه آنها پذيرفتهاند تمام زندگى مادى ومعنوى آنها را تامين خواهد كرد. مشكلاتشان را حل خواهد كرد البته كه همين گونه است .اما زمانى كه آن را خوب اجرا كنيم و به راهكارهايش به خوبى عمل كنيم بفهيم كه اسلام از انسانها چه خواسته، از حاكمان رعايت چه چيزى را خواسته ، جايگاهمان را نسبت به دستورهاى اسلام بسنجيم و ...
آيا تا به حال به اين فكر كردهايم كه علت اين مشكلات چيست؟ آيا راه ورودى آن به امتيازهايى همچون امتياز رويترز برمى گردد كه به قول يكى از علماى مشروطه اين ريل قطار، راه غربىها را به ايران باز كرده است. آيا به مدرسه دارالفنون يا به روشنفكران وابسته به غرب مشروطه بر مىگردد. ريشه آن از هركجا كه باشد دردى است كه بايد براى آن راهحل پيدا كرد. از طرفى يادمان باشد گاهى درد را خودمان ايجاد مىكنيم شايد مشكل اصلى مصرف گرايى و اسراف خودمان باشد. امرى كه مقام معظم رهبرى مكرر به آن توجه كردهاند. ايشان در سخنرانى اخيرشان فرمودند : “مصرف گرايى و مسابقه تجمل پرستى پول در آوردن و تلاش براى پول كردن، يك طبقه جديد( عليه انقلاب) درست كرده. اينكه آحاد مردم دلشان لك بزند براى مسابقه اشرافىگرى ، براى تجمل پرستى اين يك چيز بسيار نامطلوب است. اين چيزى است كه متاسفانه در درون ما هست همان طورى كه قبلا هم گفتهام اسراف و مصرف گرايى افراطى . شايد هنوز فرهنگ اسلامى خود را بهطور كامل نشناختهايم نمىدانيم كه مثلا در فرهنگ اسلامى ما سادهزيستى يكى از واجبات مهم مردم و حكومت اسلامى است. شايد اگر اين موارد را درك كرده بوديم ديگر يك كارمند ساده با يك حقوق متوسط در سالهاى اول كارش آرزوى داشتن بهترين اتومبيل و منزل را نمىكرد و براى رسيدن به آنها به هر درى نمىزد. آرى متاسفانه بايد بپذيريم مردم جامعه ما به سمت مصرف گرايى و عدم قناعت از زندگى پيش مىروند روندى كه اگر جلوى آن گرفته نشود بزودى يكى از مشكلات بزرگ پيش روى جامعه ما خواهد بود. متاسفانه براى حل اين مشكلات مردم و مسئولين بهطور جدى تلاش نمىكنند شايد بهتر است بگوييم ناخواسته در دام يكى از مهلكترين دامهاى امپرياليسم غرب يعنى تنوع طلبى منفى قرار گرفتهايم. اين امر باعث مىشود كه دل انسان از چيزهاى قديمى و” نه صرفا بدو بى فايده زده شود و به دنبال امكانات نو و نه صرفا بهتر “ درجهت كمال انسانى ميل كند و همان طورى كه در ابتدا گفتيم هم اكنون ما در پى نو كردن وسايل زندگى خود هستيم مدام سعى مىكنيم امكانات جديدتر در خانه فراهم باشد، بدون اينكه توجه كنيم آيا اين وسيله جديد جداى از منافع، مضراتى هم دارد؟ آيا هزينه خريد اين وسيله را مىتوان به راحتى پرداخت كنيم يا نه ؟
همين امر سبب شده با وجودى كه وضع در آمد بيشتر خانوادههاى ما متوسط است مدام از زندگى خود گلايه كنند و از زندگى فعلى خود راضى نباشند. اين طرز تلقى ازفرهنگ غربى كه با پيروى صرف از تمدن و فرهنگ غرب تمام مشكلات ما حل خواهد شد به اين علت كه بعد از انقلاب اسلامى نتايج مثبتى به بار نياورد به شدت از طرف مسئولين نظام از جمله رهبرى رد شده به طورى كه ايشان در يكى از سخنرانىهاى اخير فرمودند :” امروز در ذهن و فكر مسئولان و به صورت يك گفتمان عمومى در ذهن نخبگان و فرزانگان نقشه پيشرفت غربى كشور رد شده است، به غلط از آب در آمده است . علتش هم اين است كه انتقاد از نقشه پيشرفت به شيوه غربى امروز مخصوص ملتهاى شرق نيست، مخصوص ما هم نيست. خود انديشمندان غربى خود فرزانگان غربي، زبان به انتقاد گشودهاند. هم در زمينههاى اقتصادي، هم در زمينه اخلاقي، هم در زمينههاى سياسى و... ولى متاسفانه به علت هجوم تفكر غربى و نبود هيچ مانعى در برابر آن اين نقشه غربى در كشورهاى اسلامى منجمله ايران پيشرفت زيادى داشته است و حال كه چشم باز كرديم مىبينيم فرهنگ غربى “از فرق سر تا كف پاي” ما را گرفته است.
اما راهحل اين مشكل چيست؟!
ابتدا خودمان بايد بپذيريم كه دچار تعارض شدهايم. باور كنيم كه بعد از انقلاب تمام تلاش خود را براى فرهنگسازى اسلامىمان انجام ندادهايم. باور كنيم كه تا به حال راحت طلبى ما و مسئولانمان باعث شده كه كار ما فقط تقليد از فرهنگ غرب باشد كمى زحمت به خودمان نداديم به دنبال اصل اسلامى ايرانى فرهنگمان بگرديم . تا زمانى كه دلخوش به اين حرفها باشيم “ كه نه آقا كجاى ما غربى شده است كجا ما مشكل داريم و ... “ تغيير اساسى در جامعه نخواهيم داشت.
ابتدا بايد بپذيريم كه طرز تفكر غيراسلامى ما باعث ايجاد ساختارهايى شده كه مردم را خود به خود به انحراف مىكشاند. پس قدم اول اين است كه قبول كنيم مشكلى وجود دارد سپس به دنبال راهحل بگرديم. پس از آن به دنبال زنده كردن فرهنگ اصيل ايراني- اسلامى خود باشيم. مثل آن مسئول نباشيم كه در جواب سوالى كه درباره فيلمهاى مبتذل صدا و سيما پرسيده شده بود گفتند: مىخواهيم جلوى ورود ماهواره به كشور را بگيريم. كارى كنيم كه مردم كمتر ماهواره تماشا كنند!” آيا بهتر نيست به جاى مصرف كردن تمام هم خود براى حذف چند صحنه مبتذل فيلمهاى خارجى و باقى گذاشتن خيلى ديگر از صحنهها فكر ديگرى كرد” آيا بهتر نيست به دنبال شناخت فرهنگ و جايگاه اسلامى خود باشيم. اصلا شايد لازم باشد پيشينه فرهنگ اسلامىمان را براى همديگر بازگو كنيم بگوييم. كه چطور در گذشته دشمنان فرهنگ و دين ما در برابر آيين ما به سجده افتادند شايد اين امر عاملى شود كه در برابر فرهنگ و تمدن صنعتى آنها به سجده نيفتيم. فرهنگ اسلامى و دينى ما اگر درست شناخته و ترويج شود بهطور حتم به بسيارى از مشكلات فرهنگى واجتماعى الان ما جواب مىدهد.
-3 عامل مهم در گسترش فرهنگ اسلامي:
-1 شايد يكى از مهمترين عوامل در ترويج فرهنگ اسلامى زنده كردن امر فراموش شده “امر به معروف و نهى ازمنكر “ باشد. امرى كه متاسفانه نقش آن در سالهاى اخير به شدت تضعيف شده است. مسلمانان مىتوانند با اجراى صحيح اين امر بهعنوان يكى از فروع دين خود. از بسيارى از انحرافات در جامعه جلوگيرى كنند.
اين امر وظيفه عامه مردم مىباشد چون كه همان طور كه از مضمون آيات قرآن كريم نيز مىتوان برداشت كرد تا وقتى مردم جامعهاى تصميم به تغيير اوضاع خود نداشته باشند آن جامعه هيچ تغييرى نخواهد كرد.
-2 بحث بسيار مهم ديگر “تغيير جهت تفكر مردم “ از آنچه قبلا فكر مىكردند به سمت يك تفكر فراموش شده يعنى فرهنگ اسلامى - ايرانى خودمان مىباشد اين امر هم به عهده مردم و هم به عهده حافظان فرهنگ و روشنفكران متعهد مىباشد. از يك طرف مردم بايد كوشش كنند فرهنگ اصيل خود را بر يكديگر بشناسانند و انحرافات را به يكديگر گوشزد كنند تا آنها را انجام نداده و كم كم سعى در حذف آنها از فرهنگ، خودشان كنند( همان طورى كه گفته شد يكى از مهمترين انحرافات گسترش فرهنگ مصرف گرايى مىباشد) وظيفه قشر روشنفكر اين است كه انحرافات را تذكر دهند و مسير و هدف آينده جامعه اسلامى را براى مردم روشن كنند.
-3 در آخر بايد مهمترين مطلبى كه در اين نوشتار به دنبال آن بودم را توضيح دهم كه ساختن يك قسمت اگر چه مهم به تنهايى فايده چندانى نخواهد داشت. شايد بتوان گفت كه حل مشكلات ما فقط به يك طريق ممكن است آن هم تغيير در تمام جنبههاى سياسي،فرهنگى ،اجتماعي، اقتصادى و ... پس ما نياز به يك تفكر و تمدن اسلامى - ايرانى جديد متناسب با فرهنگ خودمان كه داراى اجزاى اسلامى همچون سياست و اقتصاد اسلامى باشد داريم. پس بايد به اين نكنه مهم توجه داشت كه نمىشود فرهنگ اسلامى داشت. تا زمانى كه ساختارهاى سياسى واقتصادى ما اسلامى نباشد. اگر با يك نگاه مجموعهاى وهماهنگ با يكديگر به اين امر توجه كنيم خواهيم ديد كه تمام اجزاى اين تمدن به هم مرتبطند. هر كدام مانند اجزاى يك ساعت اگر درست كار نكند كل مجموعه ناقص خواهد ماند. در اين سير مهم تحول در2 امر اهميت فوقالعاده دارد -1 ايجادساختارهاى جديد-2 تحول در نگرشهاى قديم كه به آن اشاره كرديم. اما براى مورد اول بايد گفت كه متاسفانه بعد از پيشرفت صنعتى غرب وعدم ترقي”صنعتي” مسلمانان خصوصا بعد از جنگ جهانى دوم وسيطره غرب در كشورهاى اسلامى حاكمان و روشنفكران جوامع توسعه نيافته خواستار آن تحولات در كشورهايشان بودند. آنها بدون توجه به تفاوت دو فرهنگ غرب و شرق پيشرفت صنعتى آنها را وارد كردند. اين امر بالطبع علوم انسانى و اجتماعى آنها را نيز وارد مىكرد. به همين دليل براى عملى كردن اين علوم مجبور بوديم ساختارهاى آنها را نيز به عاريه بگيريم . اما به دليل گوناگون پيشرفت مورد نظر حاصل نشد وبلايى سهمگين تراز قبل ما را در بر گرفت و شد آنچه نبايد بشود. يعنى ما در يك مسير دو راهه مانديم . فهميديم كه ساختارهاى غربى براى جامعه ما مفيد نيست اما از خودمان هم چيزى نداشتيم ومجبور به پذيرش فرهنگ غرب شديم. فرهنگى كه هيچ گونه قرابتى به فرهنگ ما نداشت. پس علاوه بر تلاش براى يك تفكرنو اسلامى بايد ساختارهاى سياسى را ( كه براى اجراى مدلهاى غربى لازم بود) نيز كم كم حذف كرده و به فكر جايگزين باشيم اقتصادىمان اگر چه بهطور حتم در اين مسير بزرگ مشكلاتى نيز خواهيم داشت. مشكلاتى همچون عدم همكارى درگروههايى در جامعه كه با ساختارهاى فعلى خو گرفتهاند و آنقدر راحت طلب هستند كه حاضر به هيچ جنب و جوشى در اين مسير نيستند. اما از بيرون هم مشكلاتى داريم كه در اين مسير موانعى را ايجاد مىكنند از اين جمله مىتوان گروهها و يا كشورهايى را نام برد كه به نفى سلطه بيگانه و استبداد متضرر خواهند شد. در راه تحقق اين آرمان بايد اين مشكلات را نيز در نظر گرفت. بايد ابزارتهاجم آنها را شناخت و در برابر آنها پادزهرى مناسب خودشان توليد كنيم. همان طور كه در بالا اشاره كرديم هيچ پادزهرى بهتر و موثرتر از شناسايى و ترويج فرهنگ ناب خودمان نخواهد بود.
شنبه 15 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]