واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: تندرستي؛ سكوت جسم
عمومي- ترجمه - مانا لقماني:
وقتي از دانش پزشكي صحبت ميشود ذهن هر شنونده بهطور طبيعي متوجه بيماري، درد و مرگ ميشود كه بايد با آنها مقابله كرد و در مقابل بيماري، موضوع تندرستي مطرح ميشود.
بيماري و تبيين آن از ديدگاه علمي تا حد قابل توجهي توجيه پذير است؛چرا كه عوامل بيماري زا را تا اندازهاي ميتوان مشخص كرد كه اين امري لازم بوده؛ اما كافي نيست.مواردي در زمينه پزشكي مانند ناباروري، خستگي مزمن، ضعف عمومي و هراس از درد وجود دارد كه دانش پزشكي ميكوشد آنها را تسكين دهد.گاه مجموعهاي از ناراحتيهاي جسمي و رواني توأمان هستند و بنابراين طبقه بندي به هم ميخورد و هر شكلي از بينظمي فيزيولوژيك يك بيماري به شمار آمده و بيماري جسمي هم شامل بينظمي بيولوژيك ميشود.
از نظر زبانشناسي ميتوان گفت كه در زبان انگليسي براي واژه بيماري سه واژه Illness كه درباره انساني گفته ميشود كه از درد خود آگاهي دارد، Sickness كه واقعيت بيماري از نظر فرهنگي و اجتماعي مورد بررسي قرار ميگيرد و Disease كه بيماري با استفاده از دانش پزشكي و وسايل علمي شناسايي ميشود، وجود دارد.جسم انسان مانند ماشيني است كه با ايجاد بيماري، بخشي از اجزاي آن مختل شده و دانش پزشكي بايد مانند يك مكانيك اين جزء مختل شده را اصلاح كند.
اين نظريه شايد وسيلهاي باشد كه بيماريها بهطور انتزاعي مورد بررسي قرار گرفته و عوامل ايجادكننده آن شناخته شود.منتها مشكلي كه اين نظريه ايجاد ميكند اينكه بايد يك تعريف ثابت و منطقي براي تندرستي قائل شد.در حالي كه شاخصهاي فيزيولوژيك در همه انسانها يكسان نيست و حالت نسبي دارد، بنابراين براي تندرستي تعاريف ديگري نيز ضرورت دارد.تا به امروز، بهترين و ظريفترين تعريفي كه از تندرستي شده است، اينكه تندرستي برابر است با سكوت اجزا و اعضاي انسان؛بدين معنا كه تندرستي زماني حاصل ميشود كه سر و صداي زندگي از جسم انسان شنيده نشود!!!
ادراك عقلايي، منطقي و علمي از بيماري و تندرستي دو حالت راديكال مشخص با دو عنصر متفاوت كه بهطور مثبت قابل تبيين است.نكته اساسي كه بايد در نظر گرفته شود و علم روز پزشكي براي آن اهميت ويژهاي قائل است، موضوع دگرگونيهاي رواني بيماريهاي جسمي است كه با استفاده از آزمايشهاي بيولوژيك و با وجود سكوت اجزا و اعضا در عمق ذهن بيمار يك صداي ناهنجار مانند امواج زيردريايي ايجاد ميشود كه آن اضطراب و هراس بيماران از آينده نامعلوم است.از نظر اخلاقي آنچه امروز مورد توجه و اقبال عمومي قرار دارد، كليت فرد بيمار و واحد بودن انسان است.پديده شناسي تازه در موضوع تندرستي و بيماري ميكوشد با حفظ و وحدت انسان، بيمار را در چرخه حيات و رابطه او را با جهان هستي دنبال كند.بيمار شدن تنها يك حادثه مكانيكي نيست؛بلكه دگرگونيهايي است كه در رابطه انسان با كل زندگي كه ارگانيسم انسان ميكوشد با همه نيرو از خود دفاع كند.
در نتيجه، بيماري وارد تاريخچه حيات انسان ميشود و تنها پاتولوژي نيست كه انسان را تهديد ميكند؛بلكه كليه عوامل ارثي، تاريخي، فرهنگي و سنتهاي اجتماعي در آن نقش خود را دارند و تنها با دادههاي بيولوژيك مقابله با اين پاتولوژي ميسر نميشود و با اين تفاسير ميبينيم كه دانش پزشكي وظيفه خطيري را بر دوش دارندگان اين حرفه ميگذارد كه سنگيني آن هر روز بيشتر احساس ميشود.
از سوي ديگر، پزشكان نيز در موقعيتي دوگانه قرار دارند كه ابتدا با ياري از همه دانستنيهاي خود با استفاده از بيولوژي بايد به تشخيص بيماري پرداخته كه آنان را اشخاصي مستبد و بيمار را به صورت برده در ميآورد و از سوي ديگر، مسئله نوع دوستي كه بايد با احترام به شخصيت بيمار، بيماري را براي وي تفهيم كرد تا بتوان به درمان او پرداخت.
تاريخ درج: 15 تير 1387 ساعت 14:28 تاريخ تاييد: 15 تير 1387 ساعت 15:04 تاريخ به روز رساني: 15 تير 1387 ساعت 15:03
شنبه 15 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]