تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):فتوا دهندگان بزرگانِ دانشمندان‏اند و فقيهان پيشوايانى كه از آنان بر اداى پيمان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829378544




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

غروب خورشيد هدايت


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: غروب خورشيد هدايت
تهران-خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا): امام هادي عليه السلام: " بهتر از نيكي، نيكوكار است، و زيباتر از زيبايي، گوينده آن است و برتر از علم ، حامل آن و بدتر از بدي، عامل آن است و وحشتناك تر از وحشت، آورنده آن است."(1)


حضرت علي بن محمد عليهما السلام ملقب به " هادي"، دهمين امام شيعيان است. ايشان در نيمه ذيحجه سال 212 هجري در " صريا" متولد گشت.
آن حضرت و فرزند گرامي ايشان امام حسن عليهما السلام به عسكريين شهرت يافتند (2)، زيرا خلفاي بني عباس آنها را از سال 233 به سامرا( عسكر) برده و تا آخر عمر پربركتشان در آنجا، آنها را تحت نظر قرار دادند. امام هادي عليه السلام به لقبهاي ديگري مانند: نقي، عالم، فقيه، امين و طيب شهرت داشت و كنيه مبارك ايشان ابوالحسن است. از آنجا كه كنيه امام موسي كاظم و امام رضا عليهما السلام نيز ابوالحسن بود، لذا براي اجتناب از اشتباه، ابوالحسن اول به امام كاظم عليه السلام ، ابوالحسن ثاني به امام رضا عليه السلام وابوالحسن ثالث به حضرت هادي عليه السلام اختصاص يافته است.
امامت امام هادي عليه السلام
پس از شهادت امام جواد (ع) در سال 220 ، فرزندش امام هادي(ع) كه هنوز بيش از شش سال نداشت، به امامت رسيد. از آنجا كه شيعيان به استثناي معدودي مشكل بلوغ امام را درباره امام جواد(ع) را پشت سر گذاشته بودند، در زمينه امامت امام هادي(ع) ترديد خاصي براي بزرگان آنها به وجود نيامد. به نوشته شيخ مفيد و همچنين نوبختي، همه پيروان امام جواد(ع) به استثناي افراد معدودي، به امامت امام هادي(ع) گردن نهادند. آن عده معدود كه از قبول امامت حضرت هادي(ع) سرباز زدند، تنها براي مدت كوتاهي به امامت موسي بن محمد ( م 296) معروف به " موسي مبرقع" مدفون در قم معتقد گرديدند؛ ليكن پس از مدتي از امامت وي روي برتافتند و امامت امام هادي(ع) را پذيرفتند.(3)
سعدبن عبدالله بازگشت اين افراد به امام هادي(ع) را، از آن روي مي داند كه خود موسي مبرقع از آنان بيزاري جست و از خود راند.(4)
احضار امام هادي (ع) به سامرا
متوكل در بحبوحه سختگيريهايي كه نسبت به علويان در مدينه داشت به ياد امام هادي(ع) افتاد و دستور داد آن حضرت را در مدينه بازداشت كنند و به سامرا بياورند. بدين ترتيب مي توانست آمد و شدهاي مردم با امام هادي (ع) را از نزديك تحت كنترل در آورد. اين همان سياست مامون بود كه پيشتر درباره امام رضا(ع) اعمال شد و البته ظاهر آن در زمان مامون آراسته تر بود.
در سال 233 عبدالله بن محمد هاشمي، ضمن نامه اي به متوكل نوشت: اگر نيازي به حرمين داري علي بن محمد را از آن طرد كن؛ زيرا او مردم را به سوي خود خوانده و جمعيت زيادي به دعوت وي پاسخ مثبت داده اند. همسر متوكل نيز نامه تحريك آميزي در همين زمينه به او نوشت. به دنبال همين گزارشها بود كه متوكل براي جلب امام به سامرا، اقدام كرد.(5)
ابن اثير بااشاره به رفتار خشن متوكل با خاندان علوي، از برخي ناصبيان و نيز همين عبدالله بن محمد هاشمي نام مي برد كه مرتب بر آتش خشم خليفه دامن مي زدند. اين افراد همواره متوكل را از علويان بيم داده و او را به تبعيد و رفتار خشونت آميز با آنها تحريك مي كردند.(6)
ابن جوزي پس از اشاره به سعايت برخي افراد بدبين به خاندان رسالت نزد متوكل، مي نويسد: متوكل به دليل همين گزارشهاي حاكي از ميل مردم به امام هادي (ع) او را به سامرا احضار كرد.(7)
شيخ مفيد مي نويسد: امام هادي(ع) طي نامه اي به متوكل، اين گزارشها را تكذيب نمود.(8) و متوكل در پاسخ امام، نامه احترام آميزي نوشت و ضمن عزل عبدالله بن محمد هاشمي – كه امور مربوط به نماز و جنگ در مدينه را به عهده داشت- زيركانه از امام خواست تا به سامرا( عسكر) حركت كند.
متوكل دراين نامه، با تأكيد براين كه شخصيت والاي امام را درك مي كند و حاضر است هر نوع كمك لازم را در حق وي انجام دهد، خبرعزل عبدالله بن محمد و جانشيني محمد بن فضل به جاي او را به اطلاع امام رساند و افزود كه به محمد بن فضل دستور داده، احترام امام را رعايت كند و از رأي و فرمان وي سرنتابد. در ادامه نامه متوكل آمده: او مشتاق تجديد عهد با امام است و قصد ديدار او را دارد، بدين جهت لازم است آن حضرت خود به همراهي هر كسي كه مي خواهد- در فرصت مناسب و با آرامش كامل- رهسپار سامرا شود و اگر تمايل دارد، يحيي بن هرثمه و سپاهيان همراه وي- كه از فرمان آن حضرت اطاعت خواهند كرد-(9) در اين سفر او را همراهي نمايند. آنگاه يحيي را خواست و به او دستور داد با سيصد تن نظامي به كوفه رفته و در آنجا بار و بنه را نهاده و از طريق باديه به مدينه رود و علي بن محمد الهادي (ع) را با رعايت احترام نزد او بياورد.(10)
متوكل، برنامه كار خود را ازآن روي چنين ريخته بود كه حساسيت مردم بر انگيخته نشود و مسافرت اجباري امام، پي آمدهاي ناملايمي را به دنبال نداشته باشد، ولي مردم مدينه از همان آغاز متوجه موضوع شده بودند.
ابن جوزي در اين باره از يحيي بن هرثمه نقل مي كند: من به مدينه رفتم و داخل شهر شدم، مردم بسيار ناراحت و برآشفته شدند و دست به يك سري عكس العملهاي غيرمنتظره و درعين حال ملايم زدند. به تدريج ناراحتي مردم به حدي رسيد كه به طور علني داد و ناله راه انداختند و دراين كارچنان زياده روي كردند كه تا آن زمان، مدينه چنين وضعي به خود نديده بود. آنها بر جان امام هادي (ع) مي ترسيدند؛ زيرا او افزون براين كه به طور مرتب درحق آنها نيكي مي كرد، همواره ملازم مسجد بوده و اصلاً كاري به كار دنيا نداشت. در مقابل اين وضع ناچار شدم به مردم اطمينان دهم و آنها را به خويشتن داري و حفظ آرامش دعوت كنم . نزد آنها قسم خوردم كه من هيچ گونه دستوري مبني بر رفتار خشونت آميز با امام هادي(ع) را ندارم و هيچ خطري امنيت آن حضرت را تهديد نمي كند.(11)
روشن بود كه امام (ع) به ميل خود قصد آمدن به سامرا- كه شهري نظامي و محدود بود را نداشت و فرستاده متوكل مأموريت داشت تا امام را به اجبار به آن ديار بياورد. به همين جهت، همان طور كه در ادامه روايت بالا آمده، به تفتيش منزل امام پرداخت و جز كتبي درباره ادعيه وعلم، چيزي نيافت. گفته اند كه خود يحيي بن هرثمه، شيفته امام شد و به امامت آن حضرت گرايش قلبي پيدا كرد.(12)
اقامت امام در سامرا
امام هادي عليه السلام به هنگام ورود به سامرا، با استقبال مردم مواجه شد و در خانه خزيمة بن حازم سكنا داده شد.(13) يحيي بن هرثمه مي گويد: وقتي در سر راهمان وارد بغداد شديم، اسحاق بن ابراهيم طاطري را كه والي بغداد بود ديدم. او درباره امام به من چنين گفت: اي يحيي! اين مرد فرزند رسول خداست؛ با توجه به وضعيت اخلاقي متوكل- كه خود بدان آشنايي كامل داري- اگر درباره او گزارش تحريك آميزي به خليفه بدهي او را مي كشد؛ و اگر چنين شود، در روز قيامت كارت با رسول خداست. هنگامي كه به سامرا رسيديم نخست وصيف تركي را ديدم و خبر ورود امام را به اطلاع وي رساندم. او گفت: اگر يك مو از سراين مرد كم شود، بازخواست خواهي شد. سپس پيش متوكل رفتم و گزارشي دادم كه حاكي از حسن سيرت و ورع و زهد امام بود و بدو گفتم كه در جريان تفتيش از منزل او، چيزي جز چند كتاب علمي و مصحف نيافتم.(14)
امام(ع) تا پايان عمر خود- بيش از بيست سال- در اين شهر به سر برد. شيخ مفيد با اشاره به اقامت اجباري امام در سامرا مي نويسد: آن حضرت به ظاهر مورد احترام بود، ولي در باطن به وسيله متوكل دسيسه هايي عليه آن حضرت مي شد كه هيچ يك از اين نقشه ها در عمل موفق نبود.(15)
برخوردهاي متوكل با امام(ع)
امام درمدت اقامت اجباري اش در سامرا، به ظاهر زندگي آرامي داشت، و متوكل مي خواست ضمن نظارتهاي كلي و تحت كنترل گرفتن، وي را در نقش يكي از درباريان درآورده و از ابهت و عظمت آن بزرگوار در چشم مردم بكاهد.
طبرسي مي نويسد:
متوكل سخت در تلاش بود تا شخصيت امام را نزد مردم پايين آورد.(16)
مسعودي مورخ مشهور نمونه اي از برخوردهاي امام(ع) با متوكل را اينگونه آورده است:
به متوكل گزارش دادند كه در منزل امام هادي(ع) ادوات جنگي و نامه هايي از شيعيانش به او و... وجود دارد. او دستور داد تا عده اي از سربازان و مأموران - نابهنگام و غافلگيرانه- به منزل امام حمله برند. دستوراجرا شد و وقتي وارد خانه شدند، او را دراطاقي كه زيرانداز آن از شن و ماسه بود تنها يافتند، درحالي كه در را بر روي خود بسته، لباسي پشمينه بر تن كرده، روپوشي بر سراندخته و آياتي از قرآن در مورد وعد و وعيد را زمزمه مي كرد. حضرتش را درهمان حال پيش متوكل آوردند. وقتي امام به مجلس متوكل وارد شد، او كاسه شرابي در دست داشت، متوكل آن حضرت را دركنار خود جاي داد و پياله اي به طرف او گرفت و گفت: بنوش. امام عذر خواست و فرمود: گوشت و خون من تا به حال با شراب آلوده نشده است. آنگاه متوكل خواست تا آن حضرت شعري كه او را به وجد و نشاط آورد برايش بخواند. امام فرمود: كمتر شعر مي خوانم. اما متوكل اصرار ورزيد و آن حضرت اين اشعار را برايش خواند:
باتوا علي قلل الأجبال تحرسهم غُلْبُ الرّجال فما تنفعهم القلل
و استُنزلوا بعد عز من معاقلهم فأودِعوا حُفَراً يا بئس ما نزلوا
ناداهُم صارخ من بعد ما قبروا أين الأساور والتّيجان و الحُلَل
أين الوجوه التي كانت منعّمة من دونها تضرب الأستار و الكلل
فاصفح القبر عنهم حين سائلهم تلك الوجوه عليها الدود تنتقل
قد طال ما أكلوا دهراً و قد شربوا و أصبحوا اليوم بعد الأكل قد أكلوا
و طالما عمرّوا دوراً لتحصنهم ففارقوا الدور و الأهلين و انتقلوا
و طالما كنزوا الاموال و ادّخروا فخلّفوها علي الأعداء و ارتحلوا
أضحَتْ منازلهم قفرا معطّلة و ساكنوها إلي الأجداث قد رحلوا
" بر بلنداي كوهها شب را به سحر آوردند، در حالي كه مردان چيره و نيرومندي از آنان پاس مي دادند، ولي آن قله ي كوهها برايشان سودي نبخشيد."
"از پناهگاههايشان پايين كشيده شدند و در زير خاك سياه قرار گرفتند و چه بد جايي را براي رحل اقامت برگزيدند. "
" پس ازآن كه در قبرهاي خود قرار گرفتند، فريادزني بر آنها بانك زد: كجا رفت آن بازوبندها، كو آن تاجها، و كجاست آن زر و زيورها."
" كجا رفت آن چهره ها كه با ناز و نعمت پرورش يافته و مقابل آنها پرده هاي گرانبهاي نازك آويخته بودند."
" هنگامي كه اين سؤال ازآنها مي شود، قبرهايشان از طرف آنها جواب مي دهد: آن چهره ها هم اكنون محل آمد و شد كرمهاي لاشخوار شده اند. "
" عمرهاي دراز، خوردند و آشاميدند و اكنون پس از آن همه عيش و نوش، خود خوراك كرمها شده اند."
" چه بسيار كاخها ساختند كه آنها را در برگيرد، ولي سرانجام آن كاخها و عزيزان خود را واگذاشتند و در گذشتند."
" چه بسيار اموالي كه روي هم انباشته كردند، ولي آن را براي دشمنانشان بر جاي گذاشتند و زندگي را بدرود گفتند. "
" عاقبت نشيمن گاههاي آنان به ويراني گراييد و به حال خود رها شد و ساكنان آن كاخها به سوي قبرهايشان شتافتند. "
امام(ع) با اين اشعار، تمامي حاضران را تحت تأثير قرار داد؛ حتي شخص متوكل از كثرت گريه صورتش خيس گرديد. آنگاه خليفه دستور داد بساط شراب را برچينند. سپس دستور داد امام را با احترام به خانه اش بازگردانند.(17)
متوكل امام را واداشت تا مانند رجال دربارش از قبيل وزيران و اميران، نيروهاي نظامي و ديگر اطرافيان، لباسهاي فاخر بپوشند و خود را دربهترين شكل و قيافه بيارايد و مانند ديگران در ركاب متوكل- كه سوار بر اسب حركت مي كرد- پياده راه برود . تنها كسي كه از پياده رفتن در برابر خليفه مستثني بود، فتح بن خاقان وزير كينه توز وي بود كه او نيز مانند متوكل سواره مي رفت. اين وضع، براي امام بسيار دشوار و غير قابل تحمل بود. به دنبال همين ماجرا بود كه آن حضرت به خواندن " دعاء المظلوم علي الظالم" توسل جست.(18)
متوكل همچنين اصرار داشت تا امام در مجالس بزم او حضور داشته باشد و طبيعي است كه از اين طريق بهتر مي توانست آن حضرت را – كه امام شيعيان و پيشواي پاك مردان بود- تحقير كرده و از ديده ها بيندازد و پيروان او را از دور و بر ايشان پراكنده سازد، چنانكه متوكل خود اعتراف داشت: مقاومت امام مانع از آن گشته كه بتواند او را در بزم شراب حاضر كند.(19)
امام در سامرا از چنان شخصيت والا و عظمت روحي برخوردار بود كه همگان در مقابل وي فروتني نشان مي دادند و ناخواسته در برابرش تواضع كرده و سخت محترمش مي داشتند.(20)
متوكل در آخرين روزهاي زندگي خود تصميم گرفت آن حضرت را به شهادت برساند. ابن ارومه مي گويد: در آن روزها به سامرا رفته بودم. ديدم متوكل امام هادي(ع) را به دست سعيد حاجب سپرده و مي خواهد به قتل رساند؛ اما متوكل دو روز بعد- همانگونه كه امام پيشگويي كرده بود- شبانه مورد حمله قرار گرفت و در خانه اش – در حالي كه در بستر خود آرميده بود- به قتل رسيد. بدين ترتيب امام از چنگال وي رهايي يافت.(21)
سرانجام امام هادي عليه السلام پس از تحمل مرارتهاي بسيار براي حفظ و ترويج اسلام ناب در سوم رجب سال 254 هجري به شهادت رسيد.
مرقد مطهر اين امام همام در سامراء كنار فرزندشان امام حسن عسكري عليه السلام مامن شيعيان و عاشقانشان مي باشد.
پي نوشت ها:
1- مسند الامام الهادي، ص 304.
2- الفصول المهمه، ص 277.
3- فرق الشيعه، ص 91.
4- المقالات والفرق، ص 99.
5- بحارالانوار، ج 50، ص 213.
6- الكامل، ابن اثير، ج 7، ص 20.
7- تذكرة الخواص، ص 359.
8- الارشاد، ص 333.
9- الكافي ، ج 1، ص 501.
10- بحار الانوار، ج 50، ص 142.
11- تذكرة الخواص، ص 359.
12- مروج الذهب، ج 4، ص 84.
13- اثبات الوصيه، ص 228.
14- مروج الذهب، ج 4، ص 85 .
15- الارشاد، ص 334.
16- اعلام الوري، ص 438.
17- مروج الذهب، ج 4، ص11.
18- مسندالامام الهادي(ع)، صص 191-186.
19- كشف الغمه، ج 2، ص 381.
20- همان، ج 2، ص 398.
21- همان، ج 2، ص 394.
گروه گزارش ايرنا "با استفاده از منابع سازمان تبليغات اسلامي"
 شنبه 15 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن