تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):خدايا به تو پناه مى برم از اين كه باطل را بر حق ترجيح دهم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815448352




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتاري در باب ولايت تكويني


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: گفتاري در باب ولايت تكويني


ولايت بر دو گونه است: ، . منظور از ولايت تشريعي همان حاكميت و سرپرستي قانوني و الهي است كه گاه در مقياس محدودي است، مانند ولايت پدر و جد بر طفل صغير، و گاه در مقياس بسيار وسيع و گسترده است؛ مانند ولايت حاكم اسلامي بر تمام مسائل مربوط به و . اما منظور از آن است كه كسي بتواند به فرمان و اذن خداوند در جهان آفرينش و تكوين تصرف كند و بر خلاف عادت و جريان طبيعي عالم اسباب، حوادثي را به وجود آورد؛ مثلاً بيمار غيرقابل علاجي را به اذن خدا با نفوذ و سلطه‌اي كه خداوند در اختيار او گذارده است شفا دهد، و يا مردگان را زنده كند، و كارهاي ديگري از اين قبيل، و هرگونه تصرف معنوي غيرعادي در نفوس و اجسام انسانها، و جهان طبيعت داخل در اين نوع است. چهار صورت مي‌تواند داشته باشد كه بعضي قابل قبول و بعضي غيرقابل قبول است:

1- ولايت در امر خلقت و آفرينش جهان: به اين معني كه خداوند به بنده‌اي از بندگان يا فرشته‌اي از فرشتگان خود توانايي دهد كه عوالمي را بيافريند، يا از صفحه هستي محو كند به يقين اين امر محالي نيست، چرا كه خداوند قادر بر همه چيز است و هرگونه توانايي را مي‌تواند به هر كس بدهد؛ ولي آيات قرآن در همه جا نشان مي‌دهد كه آفرينش عالم هستي و سماوات و ارضين و جن و انس و فرشته و ملك و گياه و حيوان و كوهها و درياها همه به قدرت پروردگار انجام گرفته، نه به وسيله بندگان خاص يا فرشتگانش، و لذا همه جا نسبت خلقت به او داده شده، و در هيچ موردي اين نسبت (به طور گسترده) به غير او داده نشده است؛ بنابراين خالق آسمانها و زمينها و گياه و حيوان و انسان تنها خداست.

2- ولايت تكويني به معني واسطه فيض بودن: به اين معني كه هرگونه امداد و رحمت و بركت قدرتي از سوي خداوند به بندگانش يا ساير موجودات جهان هستي مي‌رسد، از طريق اولياءالله و بندگان خاص اوست، همانند آبهاي آشاميدني خانه‌هاي يك شهر كه همه از طريق شاه لوله اصلي مي‌گذرد، اين لوله عظيم آبها را از منبع اصلي دريافت مي‌دارد و به همه جا مي‌رساند، و از آن تعبير به مي‌نمايند. اين معني از نظر عقلي محال نيست و نمونه آن در عالم صغير و در ساختار وجود انسان و تقسيم مواد حياتي به تمام سلولها از طريق شاهرگ قلب ديده مي‌شود، چه مانعي دارد كه در عالم كبير نيز چنين باشد؟ ولي بدون شك اثبات آن نياز به دليل كافي دارد، و اگر هم ثابت شود باز به اذن الله است.

3- ولايت تكويني در مقياس معين: مانند احياي مردگان و شفاي بيماران غيرقابل علاج و امثال آن. نمونه‌هايي از اين نوع ولايت درباره بعضي از پيامبران در قرآن مجيد با صراحت آمده كه بعداً به آن اشاره خواهد شد، روايات اسلامي نيز شاهد و گواه بر آن است؛ از اين رو اين شاخه از ولايت تكويني نه تنها از نظر عقل امكان‌پذير است، بلكه دلايل نقلي متعدد نيز دارد.

4- ولايت به معني دعا كردن براي تحقق امور مطلوب: و انجام آن به وسيله قدرت خداوند، به اين ترتيب كه پيامبر(ص) يا امام معصوم دعا مي‌كند و آنچه او از خدا خواسته است، تحقق مي‌يابد. اين معني نيز هيچ‌گونه مشكل عقلي و نقلي ندارد و آيات و روايات مملو از نمونه‌هاي آن است، بلكه شايد از يك نظر نتوان نام ولايت تكويني بر آن گذاشت؛ چرا كه استجابت دعاي او از سوي خداست.

در بسياري از روايات اشاراتي به ديده مي‌شود كه در اختيار پيامبران يا امامان يا بعضي از اولياءالله (غير از پيامبران و امامان) بوده است و به وسيله آن مي‌توانستند تصرفاتي در عالم تكوين كنند. قطع نظر از اينكه منظور از چيست، اين گونه روايات نيز مي‌تواند ناظر به همان قسم سوم از ولايت تكويني باشد و به طور كامل بر آن انطباق دارد. با اين اشاره به بعضي از آيات قرآن در زمينه باز مي‌گرديم:

1- ويعلمه الكتاب و الحكمه و التوراه‌ و الانجيل - و رسولا الي بني اسرائيل اني قد جئتكم بايه‌ من ربكم اني اخلق لكم من الطين كهيئه‌ الطير فانفخ فيه فيكون طيرا باذن الله و ابرء الاكمه و الابرص واحيي الموتي باذن الله و انبئكم بما تاكلون و ما تدخرون في بيوتكم ان في ذلك لايه‌ لكم ان كنتم مؤمنين (آل‌عمران - 48 و 49)‌

‌2- فسخرنا له الريح تجري بامره رخاء حيث اصاب (ص - 36)

3- قال الذي عنده علم من الكتاب انا اتيك به قبل ان يرتد اليك طرفك فلما راه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربي ليبلوني ااشكر ام اكفر و من شكر فانما يشكر لنفسه و من كفر فان ربي غني كريم (نمل - 40)

1- و كور مادر زاد و مبتلايان به برص (پيسي) را بهبود مي‌بخشم و مردگان را زنده مي‌كنم و از آنچه مي‌خوريد و در خانه خود ذخيره مي‌كنيد، به شما خبر مي‌دهم. مسلماً در اينها نشانه‌اي براي شماست اگر ايمان داشته باشيد.

2- ما باد را مسخر او ساختيم تا مطابق فرمانش به نرمي حركت كند و هر جا او مي‌خواهد، برود.

3- (اما) كسي كه دانشي از كتاب (آسماني) داشت، گفت من آن را پيش از آنكه چشم بر هم زني نزد تو خواهم آورد! و هنگامي كه (سليمان) آن را نزد خود مستقر ديد، گفت: اين از فضل پروردگار من است تا مرا آزمايش كند كه آيا شكر او را به جا مي‌آورم يا كفران مي‌كنم. هر كس شكر كند، به سود خويش شكر كرده است و هر كس كفران كند، پروردگار من غني و كريم است.

در نخستين آيه، ابتدا از عنايات خاص الهي نسبت به حضرت مسيح (ع) سخن مي‌گويد كه (و يعلمه الكتاب و الحكمه‌ و التوراه‌ و الانجيل). سپس (و رسولا الي بني اسرائيل). سپس سخنان حضرت مسيح(ع) را در اثبات حقانيت خود و بيان معجزاتش شرح مي‌دهد كه در پنج قسمت بيان شده است.

نخست مي‌گويد: من نشانه و آيتي از سوي پروردگارتان براي شما آورده‌ام كه از چيزي شبيه پرنده مي‌سازم، سپس در آن مي‌دمم و به فرمان خدا پرنده‌اي مي‌شود!

دوم و سوم اينكه: من كور مادرزاد و فرد مبتلاي به برص (پيسي كه يكي از بيماريهاي غيرقابل علاج بوده است) را شفا مي‌دهم.

چهارم اينكه: من مردگان را به فرمان خدا زنده مي‌كنم!

پنجم: من شما را از آنچه مي‌خوريد و در خانه‌هاي خود ذخيره مي‌كنيد، با خبر مي‌سازم (و آگاهي دارم) در اينها نشانه‌اي است براي شما اگر اهل ايمان باشيد.

دقت در محتواي اين آيه و تفاوت تعبيرهايي كه در آن به كار رفته، اين نكته را روشن مي‌سازد كه حضرت مسيح(ع) آفرينش پرنده را به خدا نسبت مي‌دهد، در حالي كه در سه قسمت ديگر (شفا دادن كور مادرزاد، مبتلايان به برص، و احياي مردگان) به خودش نسبت مي‌دهد؛ اما به اذن و فرمان خدا و منظور از ولايت تكويني همين است كه گاه خداوند چنان قدرتي به انسان مي‌دهد كه بتواند به فرمان او در عالم آفرينش و طبيعت تأثير بگذارد، و اسباب عادي را بر هم زند، مرده‌اي را زنده كند و بيماران غيرقابل علاجي را بهبودي بخشد. اين يك نمونه از ولايت تكويني است كه خدا به بنده‌اش حضرت مسيح(ع) عطا فرمود، و دادن شبيه به آن به ساير انبيا يا امامان معصوم هيچ مانع و رادعي ندارد.

اگر كسي بگويد: منظور اين است كه حضرت مسيح (ع) دعا مي‌كرد و خداوند آن بيمار را شفا مي‌داد، يا آن مرده را زنده مي‌كرد، سخني بر خلاف ظاهر آيه گفته است؛ چرا كه آيه به وضوح مي‌گويد: يعني خودم انجام مي‌دهم، اما باذن الله و دليلي ندارد كه اين ظاهر را رها سازيم و سراغ معني خلاف ظاهر برويم.بلكه در مرحله نيز مانعي ندارد خداوند اين اثر را به دم حضرت مسيح(ع) بخشيده باشد كه بتواند به اذن خدا چنين كاري را انجام دهد، هرچند بسياري از مفسران اين معني را نپذيرفته‌اند و گفته‌اند آفرينش پرنده به طور مستقيم مستند به خداوند متعال بوده و شايد اين تعبير به خاطر آن است كه افراد ناآگاه دعوي الوهيت و خدايي مسيح را نكنند؛ چرا كه امر خلقت تنها مربوط به او است. شبيه همين معني در سوره مائده نيز آمده است، منتها به صورت خطاب خداوند به مسيح(ع)، نه از زبان مسيح، مي‌فرمايد:
جالب توجه اينكه اختلاف تعبيري كه در سوره آل عمران بود، دقيقاً در اينجا نيز به چشم مي‌خورد، يعني مساله آفرينش و خلقت پرنده، به حضرت مسيح(ع) نسبت داده نشده است، ولي احياي مردگان و شفاي بيماران غيرقابل علاج و كور مادرزاد، به او نسبت داده شده است، هرچند تصريح به اذن خداوند در همه آنها آمده است. كوتاه سخن اينكه اين آيات به روشني مساله ولايت تكويني را در محدوده خاصي براي حضرت مسيح(ع) اثبات مي‌كند، و هيچ دليلي بر انحصار آن به حضرت مسيح نيست و در مورد ساير پيامبران يا امامان معصوم، آنها نيز مي‌تواند صادق باشد.

در دومين آيه سخن از فرمانبرداري باد نسبت به حضرت سليمان است، مي‌فرمايد: از اين آيه و آيات بعد از آن به خوبي استفاده مي‌شود همان‌گونه كه شياطين به فرمان سليمان بودند و كارهاي مهمي براي او در خشكي و دريا انجام مي‌دادند، باد نيز سر بر فرمان او بود، و به هر جا دستور مي‌داد حركت مي‌كرد و اين چيزي جز مصداق ولايت تكويني در اين بخش از موجودات نمي‌باشد. شبيه همين معني در سوره انبيا نيز آمده است:
اين احتمال نيز وجود دارد كه در داستان موسي (ع) زدن عصا بر صخره و بيرون آمدن چشمه جوشان از آن به اذن خدا (بقره، 60) و همچنين زدن عصا بر دريا كه مي‌گويد: (شعرا، 63) نيز از قبيل ولايت تكويني بوده باشد. كوتاه سخن اينكه : در تمام مواردي كه خداوند به يكي از بندگان خاصش قدرت و توانايي براي نفوذ در عالم خلقت و طبيعت مي‌دهد، نوعي از ولايت تكويني براي آن بنده خاص خدا به وجود مي‌آيد.

در سومين آيه، سخن از تصرف تكويني كسي است كه از نزديكان و خاصان حضرت سليمان بود، ولي نامي از او در قرآن به ميان نيامده جز با توصيف ، هنگامي كه سليمان به اصحاب و خاصان خود خطاب كرد و گفت: كدام يك از شما توانايي داريد تخت ملكه سبا را پيش از آنكه او و همراهانش نزد من آيند و تسليم شوند، برايم بياورد؟ يا ايها الملا ايكم ياتيني بعرشها قبل ان ياتوني مسلمين: يكي از گفت: ‌سپس مي‌افزايد: البته اين فقط يك ادعا نبود، بلكه او به گفته خود عمل كرد؛ زيرا در ادامه آيه مي‌خوانيم: كه به بعضي از يارانم چنين توانايي داده است.

در اينجا بحث‌هاي فراواني است: نخست اينكه: آن كس كه علم كتاب نزد او بود كه بود؟ معروف و مشهور اين است كه وزير سليمان، آصف بن برخيا بوده كه گفته مي‌شود خواهر زاده او بود، و طبق آنچه در روايت تفسير عياشي در پاسخ سوال يحيي بن اكثم از امام علي‌بن محمد بن النقي (ع) آمده، جانشين و وصي سليمان بود، و مقام نبوت داشت، و سليمان با اين عمل مي‌خواست موقعيت و مقام او را بر همگان آشنا سازد،‌و گرنه خودش توانايي اين كار را به طريق اولي داشت.1‌

بعضي نيز احتمال داده‌اند كه اين شخص خود سليمان بود2 كه با ظاهر آيه بسيار ناسازگار است. بعضي احتمال داده‌اند كه مردي از بني‌اسرائيل بود، پيداست كه اين تفسير منافاتي با تفسيري كه مي‌گويد آصف بن برخيا بود، ندارد؛ چرا كه او هم ظاهراً از بني‌اسرائيل بود، به هر حال آنچه در اينجا مورد توجه ماست شخص نيست، هدف اين است كه يكي از اولياءالله به واسطه داشتن ، يا آگاهي بر اسم اعظم، و يا هر چيز ديگر، توانايي داشت كه در جهان تكوين و عالم اسباب تصرف كند و تخت ملكه سبا را از جنوب در يك چشم بر هم زدن به شمالي‌ترين نقطه آن برساند ناگفته پيداست كه اين امر در مورد ساير اولياء الله و پيامبران و امامان معصوم(ع) امكان دارد. به خصوص اينكه در بعضي از روايات از امام باقر(ع) آمده است: 3‌

همين مضمون در روايات ديگري از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و بعضي ديگر از امامان اهل بيت (ع) نقل شده است.

از مجموع آياتي كه گذشت به روشني استفاده مي‌شود كه ولايت تكويني از ديدگاه قرآن مجيد امري است ممكن و قابل قبول.

ولايت تكويني در احاديث‌

در روايات اسلامي به موارد فراواني از معجزات برخورد مي‌كنيم كه در شكل ولايت تكويني انجام شده است، توضيح اينكه معجزات انواع و اقسامي دارد؛ بعضي صرفاً با دعاي پيامبر(ص) يا امام معصوم(ع) انجام مي‌شده، و بعضي مقارن مطالبه مردم از آنها به فرمان خدا و بعضي به وسيله خود آنها و به فعل آنها انجام مي‌گرفته است، يعني با تصرف و نفوذ روحاني و معنوي آنان به اذن الله صورت مي‌گرفته كه چيزي جز ولايت تكويني كه ما اكنون از آن سخن مي‌گوئيم نيست. اين موارد بسيار است و در ذيل به چند نمونه از آن اشاره مي‌شود.

1- نمونه جالبي از آن در نهج‌البلاغه در خطبه قاصعه آمده است، آنجا كه مي‌فرمايد: پيامبر (ص) پرسيد: گفتند: فرمود: گفتند: فرمود: سپس صدا زد:

سوگند به كسي كه او را به حق مبعوث ساخته، درخت با ريشه‌هايش از زمين كنده شد، پيش آمد و به شدت صدا مي‌كرد، همچون پرندگان به هنگامي كه بال مي‌زنند و صدايي از به هم خوردن شاخه‌هايش در هوا پراكنده مي‌شد، و در جلوي رسول خدا(ص) ايستاد و شاخه‌هايش همچون بالهاي پرندگان به هم خورد؛ بعضي از شاخه‌هاي بلند خود را بر روي پيامبر، و بعضي از آنها را بر دوش من افكند، و من در جانب راست آن حضرت بودم.‌

اما قريش هنگامي كه اين وضع را مشاهده كردند، از روي كبر و غرور گفتند: پيامبر(ص) فرمان داد نيمي از آن با وضعي شگفت‌آور و صدايي شديد به پيامبر(ص) نزديك شد، آنچنان كه نزديك بود به آن حضرت بپيچد! باز از روي كفر و سركشي گفتند: ‌

پيامبر(ص) دستور داد و چنين شد، من گفتم: نخستين كسي هستم كه اقرار مي‌كنم: اما آنها گفتند:
اين تعبيرات به خوبي نشان مي‌دهد كه اين امر خارق‌العاده با نفوذ و تصرف پيامبر(ص) در تكوين صورت گرفت، بنابراين آنچه در ذيل اين عبارات آمده: ، اذن و اجازه خداست و قوت و قدرتي است كه خداوند به پيامبرش براي اين گونه تصرفات داده بود، همان گونه كه در آغاز اين عبارت تعبير به آمده است. بنابراين تعبيراتي همچون فرمان بده، دستور بده تا چنين و چنان شود، و كلام پيامبر (ص) كه: اي درخت چنين و چنان كن، همه و همه دليل بر ولايت و نفوذ تكويني پيامبر اسلام(ص) است.‌

2- مرحوم علامه مجلسي در بحارالانوار از سلمان فارسي چنين نقل كرده است هنگامي كه پيامبر(ص) به مدينه آمد، مردم به زمام شتر پيامبر(ص) چسبيدند [و هر كدام تقاضا داشت حضرت به خانه او وارد شود] پيغمبر (ص) فرمود: و اين بهترين راه براي حل هر گونه اختلاف و تبعيض بود. ناقه را رها كردند و او همچنان به سير خود ادامه تا وارد كوچه‌هاي مدينه شد و بر در خانه ابوايوب انصاري نشست، و در مدينه كسي از او فقيرتر نبود، مردم نزديك بود دلهايشان از حسرت پاره شود كه چرا از پيامبر (ص) جدا مي‌شوند (و اين سعادت بزرگ نصيب آنها نشد).‌

ابوايوب صدا زد: ‌مادرش در را گشود و بيرون آمد، ولي نابينا بود، گفت: پيامبر(ص) دست بر صورت مادر ام ايوب گذاشت، چشمانش گشوده شد و اين نخستين معجزه‌اي بود كه از آن حضرت ظاهر گشت.5‌

3- اين حديث نيز در كتب شيعه و اهل سنت معروف است كه در جنگ خيبر هنگامي كه پيروزي به وسيله بعضي از فرماندهان لشگر ميسر نشد، پيامبر(ص) فرمود: سپس به سراغ علي(ع) فرستاد و او در حالي كه چشمش به شدت درد مي‌كرد، خدمت حضرت آمد. پيامبر (ص) آب دهان به چشم او كشيد و از آن به بعد هيچ گونه دردي احساس نكرد، سپس پرچم را به دست او داد و خيبر را فتح كرد.6‌اين حديث معروف نشان مي‌دهد كه پيامبر (ص) با نفوذ تكويني خود - باذن الله - چشم علي(ع) را شفا داد.‌

4- در تاريخ زندگي امير مومنان علي(ع) نيز آمده است كه در عصر آن حضرت، رود فرات طغيان كرد، به طوري كه مردم كوفه به وحشت افتادند. به سراغ آن حضرت آمدند و عرض كردند: امير مؤمنان علي (ع) سوار بر مركب شد و مردم همراه او چپ و راست در حركت بودند... تا به فرات رسيدند در حالي كه امواج خروشانش همه جا را فرا گرفته بود. علي(ع) ايستاد و مردم به آن نگاه مي‌كردند، سخني به زبان آورد و ناگهان آب فرات يك ذراع فرو نشست. رو به مردم كرد و گفت: عرض كردند: حضرت با چوبدستي كه با خود داشت ، بر آب زد، آب بيشتر فرو نشست. مردم خوشحال از كنار فرات بازگشتند.7‌آيا اين كار چيزي جز تصرف در تكوين به فرمان خدا مي‌باشد؟

5- باز در تاريخ آن حضرت مي‌خوانيم كه به هنگام عبور از نزديكي كوفه گروهي از يهود نزد او آمدند، و گفتند: فرمود: ، گفتند: فرمود: جمعيت به دنبال آن حضرت حركت كردند، هنگامي كه به صحرا رسيد تپه بزرگي از شن در آنجا بود، امام فرمود: . چيزي نگذشت باد وزيدن گرفت و شنها كنار رفت و صخره‌‌ آشكار شد.8‌

نمونه‌هاي فراوان ديگري در كتب تاريخي و تفسير و حديث و منابع مختلف اسلامي اعم از شيعه و اهل سنت آمده است كه ذكر همه آنها نياز به تاليف كتاب مستقلي دارد.‌اين آيات و روايات به خوبي نشان مي‌دهد كه اولياء الله اعم از پيامبران و امامان معصوم به فرمان و اذن الهي داراي قدرتي بودند كه مي‌توانستند در مواردي كه خدا به آنان اذن داده بود، در جهان تكوين تصرف كنند، نه فقط از طريق دعا و درخواست از خداوند، بلكه از طريق نفوذ و قدرت شخصي خدا داد كه براي اين تاثيرگذاري به آنها داده شده بود. و اين همان چيزي است كه ما از آن به عنوان ولايت تكويني ياد مي‌كنيم.‌

البته شاخه‌هاي ديگري نيز دارد؛ از جمله تاثيرگذاري در قلوب آماده پذيرش حق از طريق امدادهاي معنوي و روحاني، و تربيت و هدايت غيرآشكار نفوس لايق و شايسته از طريق نفوذ روحاني در آنان كه آن نيز نمونه‌هاي فراواني در تاريخ اسلام دارد. افرادي بودند كه خدمت پيامبر(ص) يا امام معصوم مي‌رسيدند، در يك لحظه انقلاب و دگرگوني عجيبي در آنها پيدا مي‌شد، به گونه‌اي كه با موازين و مقياسهاي عادي سازگار نبود، و به دنبال آن برنامه زندگي آنها به كلي دگرگون مي‌شد. اين تحول و دگرگوني سريع و خارق‌العاده نيز از آثار و تاثيرگذاري در نفوس قابل و لايق صورت مي‌گرفت.‌

پي نوشتها: ‌

1- تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 91، حديث 77 - در تفسير الدر المنثور نيز با صراحت اين معني از ابن عباس و بعضي ديگر نقل شده كه گوينده اين سخن آصف بن برخيا بود كه نام ديگرش است (الدرالمنثور، ج 5، ص 109).‌

2- الميزان، اين احتمال در ج 15 ، ص 363 نقل كرده و خرده گرفته است.‌

3- كافي بنا به نقل تفسير برهان، ج 3، ص 203 ، حديث1.‌

4- نهج‌البلاغه، خطبه قاصعه.‌ ‌5- بحارالانوار، ج 19 ، ص 121.‌

6- اين حديث را ابن اثير در كامل به طور مشروع آورده است (ج2، ص 219) و همچنين ابن هشام، در سيره نبويه ج 3، ص 349 و علامه مجلسي در بحار، ج 21، ص 30298.‌

7- بحار، ج 41، ص 237 (با تلخيص).‌

8- بحارالانوار، ج 41، ص 237 (با تلخيص).‌

پيام قرآن‌




 شنبه 15 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن