واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: نگاهي به فيلم قرنطينه
نقد- آناهيد موسسيان:
منوچهر هادي با سابقه فعاليت چندساله در پشت صحنه سينماي ايران، از دستيار كارگردان گرفته تا به عنوان فيلمنامهنويس براي فيلم كوتاه و ساخت چند تله فيلم، سرانجام سال گذشته اولين فيلم بلندش يعني قرنطينه را به عنوان يك كار مستقل بلند از يك كارگردان حرفهاي جلوي دوربين برد.
منوچهر هادي مضموني را براي قرنطينه برگزيده كه انگار بر لبه تيغ گام برميدارد. چرا لبه تيغ به اين خاطر كه قرنطينه به لحاظ فيلمنامه و طرح اوليه جزو آثار و مضامين كليشهاي و بارها تكرار شده است.
قصد آشنايي اتفاقي پسري از طبقه ثروتمند و مرفه با دختري فقير. و نيازي به گفتن نيست كه سرانجام اين آشنايي به علاقه و در خوشبيانهترينشكل به ازدواج ختم ميشود. اما نكته اين است كه با تمام اين اوصاف وقتي به تماشاي فيلم مينشيني با اينكه ميتواني لحظه به لحظه فيلم را حدس بزني اما تا آخر پيگير و نگران سرنوشت آدمهاي فيلم هستي.
در واقع هنر منوچهر هادي و فيلمنامهنويس همراهش اين است كه توانستهاند يك مضمون كليشهاي و تكراري را با استفاده از گرههاي مختلف داستاني و ديالوگنويسي خوب به لحظاتي قابل تحمل و البته زنده و جاندار تبديل سازند. بارزترين نمونهاش را ميتوان مثلا به سكانسي اشاره كرد كه حميد گودرزي و نيوشا ضيغمي براي اولين بار با يكديگر ملاقات ميكنند.
نوع ديالوگهايي كه بين اين دو رد و بدل ميشود اصرار پسر و اكراه دختر همه در طبيعيترين شكل ممكن صورت ميگيرد و واقعا اين لحظه ها را نميتوان پيشبيني كرد كه دختر آيا جواب مثبت خواهد داد يا خير؟ در لحظههاي ديگر فيلم هم اينگونه است كه ديالوگ ها با شخصيتها خوب چفت و بست شدهاند. در واقع برگ برنده فيلم اين است كه آدمها بعد دارند و سياه و سفيد نيستند.
آنها خاكستري هستند مثل ذات و وجود اكثر آدم ها. دليل اينكه گاه تماشاگر با كاراكتر پدر با بازي رضا رويگري همذاتپنداري ميكند اين است كه موقعيت او خوب ترسيم شده. او مثل هر پدري كه تمام زندگياش را صرف خانواده و فرزندش كرده و حالا كه به مال و منالي هم رسيده و ميخواهد از نگاه خودش آرامش را تجربه كند نگران خوشبختي فرزندش است و در مقابل فرزند او نيز پسري جوان است كه بعد از آن همه جوانيكردن حالا به نوعي در انتخابش به يقين رسيده و تماشاگر حالا نه اينكه خود را جاي آنها بگذارد كه دوست دارد آخر اين روايت و سرنوشت آدمها را ببيند و يا ميتوان به شخصيت نامادري اشاره كرد كه اصلا غلو شده نيست، او هم زني است كه دوست دارد زندگياش را حفظ كند اما با فرزند همسرش نيز مشكل ندارد.
او بيشتر زني همدل است كه قصد دارد در خانهاش آرامش برقرار شود و در عين روحيه جواني فرزندش را نيز درك ميكند. نكتهاي ديگر كه اين فيلمنامه را جذاب كرده در ترسيم آدمها و فضاهاي اطراف آن زيادهگويي نشده و به هر كس هم اندازه خودش پرداخته شده است. برگ برنده ديگر فيلم قرنطينه به ساختار آن برميگردد. فيلم دقيقا حال و هواي آن با لحظات فيلمنامه شكل گرفته.
جايي كه دوربين ناظر است، آن جا كه بايد حركتي آرام داشته باشد و به خلوت آدمها نزديك شود. لوكيشنهاي فيلم كه براي اين فيلمنامه انتخاب شده، انتخابهاي به جا و مناسبي هستند. مثلا جايي كه پسر قرار است خود را از دختر پنهان كند و روي پلههاي خانه دختري مينشيند در حاليكه هوا هم باراني است. يا تمام لحظههاي تنهايي پسر. قرنطينه اگر چه موضوعي كليشهاي و تكراري دارد، اما از همه اين فيلمها يك سر و گردن بالاتر قرار دارد. منوچهر هادي در اولين گامش در سينماي حرفهاي موفق عمل كرده، حالا با خيال راحت ميتوان در انتظار فيلم بعدياش نشست.
تاريخ درج: 15 تير 1387 ساعت 10:56 تاريخ تاييد: 15 تير 1387 ساعت 11:09 تاريخ به روز رساني: 15 تير 1387 ساعت 11:08
شنبه 15 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]