تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816918144




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فهرست واژه‌های متفاوت در فارسی افغانستان و ایران


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: Aref_200828-07-2009, 07:13 PMفهرست بعضی از واژه‌های متفاوت در فارسی ایران و افغانستان در زیر می‌آید. (در این فهرست، حتی‌الامکان از ذکر واژه‌های غیر آکادمیک خودداری شده‌است.) واژه‌های سمت راست از فارسی دری افغانستان هستند و واژه‌های سمت چپ از فارسی ایران: آ در می‌گیرد: آتش می‌گیرد، (در مجاز) به خشم می‌آید آمرصاحب: جناب سرکار آمدآمد عید: در آستانه عید اَنتیک: زینتی آهوگک: آهوی کوچک آبجو : :31: Aref_200828-07-2009, 07:14 PMا اَرَنگ زدن، آرن زدن: بوق زدن (ارن و ارنگ تحریف‌شده horn انگلیسی است) اریکین: چراغ فانوس اِسپار: آهن سرتیز شخم زدن اشپلاق: سوت اشتراک کردن: شرکت کردن اعمار گردیدن: بنا شدن افسانوی: افسانه‌ای، استوره‌ای افگار: زخمی اَلماری: قفسه، کمد (ریشه در زبان پرتغالی دارد.) انجنیر: مهندس (انگلیسی) انکشاف: پیشرفت، توسعه اکسیجن: اکسیژن Aref_200828-07-2009, 07:15 PMب سر گوشی: پچ پچ کنان باسی: خوراک شب‌مانده چند بجه؟: ساعت چند؟ (بجه، تحریف شده "بجی" هندی) به حیث: هم‌چون، به عنوان بحیره: دریاچه بخاری تیلی: بخاری نفتی بدقار: بدقهر، خشمگین بنجاره والا: فروشنده‌ی دوره‌گرد بَنجاره: غله فروش دوره‌گرد (از هندی) به تکلیف می‌شوید: به دردسر می‌افتید به صفت: به عنوان بوت: کفش، چکمه بوتل: بطری، شیشه (انگلیسی) بوجی: کیسه بود و باش: زندگی بوره: شکر بکس: کیف بیت‌خوانی: ترانه‌خوانی بیره: لثه بیولوژی: زیست‌شناسی Aref_200828-07-2009, 07:15 PMپ پالیدن: جست و جو کردن (از فارسی باستان) پالیسی: سیاست پایدل: پدال (روسی،فرانسوی) کمپل: پتو (پشتو) پرس و پال: پرس و جوی پروگرام: برنامه (اروپایی) پس آمدن: برگشتن پس رفتن: عقب رفتن پست بکس: صندوق پستی (انگلیسی) پسته خانه: پست‌خانه پشتاره: بارِ پشت پشک: گربه (از ترکی(ازبکی)) پتلون: شلوار (از فرانسوی)(تحریف شده "پانتالون") پلان: طرح (از فرانسوی) غولک: تیرکمان موشی پندیده‌گی: تورم پوپنک: کپک (از هندی) پودر: هرویین (انحراف یافته) پوقانه: بادکنک، کاندوم (سانسکریت) ( لحجه هراتی : پوف کنک) پکه: بادبزن، پنکه (هندی) پیاله: اِستکان پَیسه: پول (بنگالی) Aref_200828-07-2009, 07:17 PMت تا حال: تاکنون تاپه کردن: مهر زدن ("تاپه" پشتو) تار: نخ تجربه: آزمایش (عربی) تحفه: هدیه (عربی) تخنیکر: همکار فنی (روسی) تخنیکی: فنی (بر گرفته از روسی "تخنیچِسکی) تربیه: پرورش (انحراف یافته تربیت) ترم: ترمپت (فرانسوی) ترینر: مربی(انگلیسی) تصادف: تصادفاً تطبیق: انجام،اجرا تعمیر: ساختمان (انحراف یافته) تفت: بخار (فارسی باستان) تلخان: نوعی شیرینی محلی که از آرد توت خشک درست می‌شود. تلفون: تلفن تمثیلی: نمایشی تنتل: خرده ریزه (پشتو) تهداب‌گذاری: پایه‌گذاری(هندی) توته: تکه خرده (پشتو) توله ("نی" هم می‌گویند): نی ("توله" پشتو) تکت: بلیت ("تکت" انگلیسی، "بلیت" روسی) تکسی: تاکسی تکه‌فروشی: پارچه‌فروشی تیار کردن: تهیه کردن، درست کردن تیپ: ضبط صوت (انگلیسی) تیله کردن: فشار دادن، هل داند تلاشی کردن: بازرسی کردن تیل : بنزین، سوخت Aref_200828-07-2009, 07:17 PMث _____پوچ_____ ج جاپان: ژاپن جغرافیه: جغرافیا، گیتاشناسی جمپ: دست‌انداز خیابان (انگلیسی) جنگی بودن (کردن): قهر بودن (کردن) جَواری: ذرت (پشتو) جوال: کیسه یا گونی بزرگ جور شده: درست شده، ساخته شده جوگی: کولی (هندی، پشتو) جک: پارچ آب (انگلیسی) Aref_200828-07-2009, 07:18 PMچ چهار مغز:گردو څارَنوال، څارنوالی: دادسرا چاشت: ظهر چاشنی: تنقلات چالان کردن: روشن کردن (انحراف شده "چالو" هندی) چاینک: قوری ("چاینیک" روسی) چُپ باش: ساکت شو چَپلی: سندل (تحریف شده "چَپپل" هندی) چپن: ردا چَوتار: مکار چوتی کردن: بافتن مو چوچه مرغ: جوجه چوکات: چارچوب، حد، قاب چوکی: صندلی، مقام، منصب (هندی) چَکر زدن: قدم زدن، گردش کردن Aref_200828-07-2009, 07:19 PMح حالی: الان، حالا، فعلآ هَلَه: یالله، زود باش حویلی: حیاط قصه کردن: حکایت کردن حیوان‌شناسی: جانورشناسی Aref_200828-07-2009, 07:20 PMخ اصتاً: به ویژه خبررسانک: خبرچین خُشو: خُش ،مادر زن (از خسو و خسور) خفه شدن: ناراحت شدن خوراکه: خوراکی خی: خب خیز زدن: پریدن Aref_200828-07-2009, 07:21 PMد دالر: دلار داکتر صاحب: جناب دکتر داکتر: دکتر دخلک: قلک در این خنک: توی این سرما دروازه: در، درِ خانه دریا: رود دسترخوان: سفره (اوزبکی) دق آوردن: دل‌تنگ شدن دل‌ام می‌شود: دل‌ام می‌خواهد دالیز (دهلیز): راه‌رو دواخانه: داروخانه دوصد: دویست دیگ‌دان (اجاق نیز می‌گویند): اجاق Aref_200828-07-2009, 07:22 PMذ ذریعه: وسیله ذریعۀ: به وسیلۀ ____ ز زنده‌جان: موجود زنده زینه: پله ________ ژ ژاله: تگرگ ژورنالیزم: روزنامه‌ نگاری ژورنالیست: روزنامه نگار Aref_200828-07-2009, 07:23 PMس ساجق: آدامس، سقز ساحه: میدان، منطقه، مساحت ساعت‌تِیری: وقت گذرانی سال تعلیمی: سال تحصیلی سالون: سالن، تالار سایکولوژی: روان‌شناسی سپل‌ شتر: پای شتر ستر جنرال: ارتشبد ("ستر" پشتو یعنی بزرگ) ستره محکمه: دیوان عالی کشور سرچرخی: سرگیجه سرگوشی: زیرگوشی سَرَک: خیابان، جاده سِگرت‌دانی: جاسیگاری سنگ تهداب: سنگ بنا سه صد: سی‌صد سودا (خریدن): خرید (کردن) سویدن: سوئد سَیل کردن (عامه و غیر رسمی): سیر کردن، تماشا کردن Aref_200828-07-2009, 07:23 PMش شاندن (نشاندن): کاشتن شائقین: علاقه‌مندان شرط زدن: شرط بستن شفاخانه: بیمارستان شَمال: باد شنیده‌گی‌ها: شنیده‌شده‌ها شهادت‌نامه تحصیلی: دانش‌نامه تحصیلی شور (تکان): تکان شوربا: آبگوشت، اِشکنه Aref_200828-07-2009, 07:24 PMص صحّی: بهداشتی صدارت: نخست وزیری شرنگ شرنگ زنگوله: جرینگ جرینگ زنگوله صندلی: کرسی (زمستان) صنف: کلاس Aref_200828-07-2009, 07:25 PMض پوچ _____ ط طیاره: هواپیما ظ پوچ Aref_200828-07-2009, 07:25 PMع عملیه: عملیات عملیات جراحی: عمل جراحی عنعنات: آیین‌ها، آداب، رسوم عیسوی (میلادی): مسیحی، میلادی Aref_200828-07-2009, 07:26 PMغ غَرغَرک: فرفره غریب: فقیر غورسَی (غورسک): نوعی بازی گُرگی‌لی‌لی Aref_200828-07-2009, 07:26 PMف فابریکه: کارخانه (ایتالیایی) فارم مال‌داری: مزرعه دامداری فاژه کشیدن: خمیازه کشیدن فاکولته: دانشکده (فرانسوی) فلم: فیلم فی‌صد: درصد فَیْر کردن: شلیک کردن (تحریف شده "فایَر" انگلیسی) فیشن: مد (تحریف شده "فشیَن" انگلیسی) فیصله نامه: قطع‌نامه Aref_200828-07-2009, 07:27 PMق قال‌مقال (در تلفظ "غالمغال"): سر و صدا قدامت: قدمت قروت: کشک قطیفه: حوله قُلبه: شخم قومندان: فرمانده قونسول: کنسول قَیتک: گیره مو Aref_200828-07-2009, 07:28 PMک کار و غریبی: کار و کاسبی کاسه‌گک: کاسه کوچک کاغذ تشناب: کاغذ توالت کاغذپران (گدی‌پران): بادبادک کالای نو: لباس نو کاکا: عمو کاکه: عیار، جاهل مآب کچالو: سیب‌زمینی کدام نفر: یک کسی کِرمِچ: کفش ورزشی کژدم: عقرب کشال شدن: مایل شدن، آویزان شدن کشاله‌دار: دامنه‌دار، مفصل کفیدن: ترکیدن کلان: بزرگ کولتور (فرهنگ، کلچر): فرهنگ ("کلتور" فرانسوی) کِلکین (اُرسی): پنجره (انحراف شده واژه هندی) کمپیوتر: کامپیوتر کمره: دوربین کنترول: کنترل کیمیا: شیمی کوچی: یکی از عشایر قوم پشتون، چادرنشین، خانه بدوش کورس: کلاس، دوره (انگلیسی) کوریای جنوبی: کره جنوبی کیسه‌بر: جیب‌بر کیمیایی: شیمیایی کلچه: کلوچه، شیرینی Aref_200828-07-2009, 07:28 PMگ گادی: کالسکه گادیران: کالسکه ران گادی‌وان: درشکه چی گپ: حرف گدی: عروسک گدیگک: عروسک کوچک گرده: کلیه گروپ: گروه، لامپ گریان کردن: گریه کردن گشتاندن: گرداندن گلون: گلو گنگس (گنس): گیج گدی‌پران: بادبادک گوگرد: کبریت گیلاس: لیوان (تحریف شده "گِلَس" انگلیسی) Aref_200828-07-2009, 07:29 PMل لاودسپیکر: بلندگو (انگلیسی) لبسیرین کردن: رژ لب زدن لت و کوب: کتک، ضرب و شتم لُچ: لُخت لِفت: آسانسور ("لفت" انگلیسی، "آسانسور" فرانسوی) لفظ گرفتن: قرار خواستگاری گذاشتن (بیش‌تر، زمانی که جواب آن مساعد است، استفاده می‌شود.) لوحه: تابلو لُک: ستبر لویه جــِرگه: جرگه بزرگ، شورای عالی افغانستان ("لوی" پشتو به معنی بزرگ) لوی دِرَستیز: فرمانده کل، سرفرمانده (پشتو) لوی څارَنوال (در تلفظ "لوی سارَن وال): دادستان کل، (پشتو) لوی ولسوالی: فرمانداری، حکمرانی (در تقسیمات کشور افغانستان) لیلیه: خواب‌گاه Aref_200828-07-2009, 07:29 PMم مارکیت: بازار (انگلیسی) ماما: دایی مانده: خسته مانده شدن: خسته شدن مایک: میکروفون متباقی: بقیه موی‌سفید (ریش سفید): ریش‌سفید، پیر محافظوی: محافظتی محفل: جلسه، نشست مختلف‌النوع: گوناگون مداری: شعبده‌باز مدنیت (تمدن): تمدن مربوطات ولایت: توابع استان مزدور: خادم، کارگر روزمزد مست: شاد مِستَری: مکانیک مصارف: هزینه‌ها مضامین: رشته‌ها(ی تحصیلی) معاینه‌خانه: مطب مفکوره: اندیشه مقبول: زیبا مقر ولایت: استانداری مگر: ولی، اما ململ: پارچه‌ی کتانی ملکی: غیرنظامی من‌حیث: به حیث، به عنوان منطقوی: منطقه‌ای مواشی: دام‌ها موتر: ماشین، خودرو (انگلیسی) موزَه: چکمه، پوتین موزیم: موزه موسم: فصل موصوف: نام‌برده مکتب: مدرسه مِکس: مخلوط (انگلیسی)(در گفتگو بین جوانان بیشتر گفته شده) می‌برآمد: بیرون می‌آمد میدان هوایی: فرودگاه میدان ورزشی: زمین ورزش میدان: درون محوطه مِیلَه: تفریح، پیکنیک، گلگشت Aref_200828-07-2009, 07:30 PMن ناجوانی: بی‌معرفتی ناز دانه: ناز نازی نان: نان (در مجموع به غذا نیز گفته می‌شود) ناک: گلابی نسوان: زنان ((زنانه) مربوط به بانوان) نشراتی: انتشاراتی نطاقی: گوینده‌گی نمبر (نمره، شماره): شماره، نمره نهال شانی: نهالکاری نو فارغ شده: تازه فارغ التحصیل شده نول: نوک، منقار نکاح بسته کردن: عقد کردن نی: نه نیم‌قاره: شبه‌قاره Aref_200828-07-2009, 07:31 PMو وارخطایی: نگرانی، دست‌پاچه‌گی والی: استان‌دار ورکشاپ: کارگاه ((انگلیسی) گاهی به صورت نادرست "وَرَکشاپ" نیز تلفظ می‌شود) وزنین: سنگین وزیر امور داخله: وزیر کشور وضاحت: روشنی، واضح‌بودن وطن‌دار: هم‌وطن ولایت: استان وُلسوالی: شهرستان (پشتو) Aref_200828-07-2009, 07:31 PMه هوش‌پرک: حواس‌پرت هوش کن: مواظب باش هول داشتن: هراس داشتن ______ ی یازنه: شوهر خواهر یخَن: یقه، گریبان hopee28-07-2009, 07:34 PMخیلی‌ جالبه با اینکه انقدر زبونشون با ما فرق داره ولی‌ به راحتی‌ میتونیم متوجه بشیم . چرا؟؟ Aref_200828-07-2009, 07:57 PMخیلی‌ جالبه با اینکه انقدر زبونشون با ما فرق داره ولی‌ به راحتی‌ میتونیم متوجه بشیم . چرا؟؟ رفیق از اون حرف ها زدی ها :18: خوب معلومه چون که فارسی هستن و حدود100 از ایران جدا شدن :41: شما مرض کشوری رو در نظر نگیر مرز نژادی رو نظر بگیر! مثل کرد های ایران و عراق ترک های ایران و ارمنستان عرب های ایران! و عراق بلوچ ایران و پاکستان ترکمن های ایران و ترکمنستان و... راستی تاجیکستان هم همینطور ها سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 819]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن