واضح آرشیو وب فارسی:فارس: يك استاد آمريكايي فاش كرد: دروغهاي واشنگتن درباره دلايل حمله به هواپيماي مسافربري ايران
خبرگزاري فارس: استاد دانشگاهي در آمريكا در مقالهاي به دروغهاي مقامات آمريكايي و انگليسي در توجيه اقداماتشان اشاره كرده و گفت اين دولتها پس از هر حادثهاي بسرعت از رسانهها براي ترسيم مسائل آنگونه كه خود مي خواهند استفاده مي كنند.
به گزارش خبرنگار فارس در لندن ، مانو سينگهام Mano Singham فيزيكدان تئوري و مدير مركز نوآوري در تعليم و آموزش در دانشگاه Case Western Reserve در كليولند آمريكا، در در مقاله اي با عنوان "چگونه دولتها دروغ مي گويند" ، به نمونه هايي از مواردي پرداخته است كه دولت آمريكا و مقامات انگليسي پس از وقوع حوادثي بسرعت از رسانه ها استفاده كرده اند تا آنچه را كه در نظر دارند در ابتدا از زاويه ديد خود در ذهن مردم كشورشان جا بيندازند و با اعلام مطالب دروغين به هدف خود برسند..
فاجعه شليك يك ناو جنگي آمريكايي به هواپيماي مسافربري ايران كه در 3 ژوئيه سال 1988 (12 تير سال 1367) در آبهاي خليج فارس به وقوع پيوست و در آن 290 انسان بيگناه از جمله 66 كودك جان خود را از دست دادند، از جمله مواردي است كه مانو سينگهام به آن پرداخته است.
مانو سينگهام در مقاله خود گفته است: حوادثي در چند سال اخير از جمله حوادثي كه به شرح آنها خواهم پرداخت، موجب شده اند تا شك و ترديدهايم به آنچه كه دولتها به محض وقوع حادثه اي بيان مي كنند، قوت پيدا كنند.
مانو سينگهام در مقاله خود نوشته است: در سوم ژوئيه سال 1988 در جنگ خليج [ فارس] جنگ بين عراق و ايران ، ناو امريكايي يو اس اس وينسنس USS Vincennes كه در خليج فارس قرار داشت به يك هواپيماي مسافربري غير نظامي ايراني شليك و آن را ساقط كرد و موجب كشته شدن تمامي 290 سرنشين آن هواپيماي غير نظامي شد.
رونالد ريگان رئيس جمهور آن زمان آمريكا و ويليام كراو William Crowe كه فرماندهي نيروي دريايي آمريكا را در آن زمان برعهده داشت، پس از شليك ناو جنگي آمريكا به آن هواپيماي غير نظامي ايراني، بسرعت در تلويزيون ظاهر شدند و من خيلي خوب آن روز را به خاطر دارم.
هر دو نفر يعني رونالد ريگان و ويليام كراو گفتند كه كاري را كه ناو جنگي امريكا انجام داده است به 4 علت موجه بوده است و 4 علت را بدين صورت تشريح كردند:
1ــ هواپيماي ايراني به سوي ناو آمريكايي در حركت بوده است و در حركتش به سوي ناو آمريكايي سرعت گرفته بوده است يعني همان كاري كه يك هواپيماي تهاجمي انجام مي دهد.
2ــ هواپيماي ايراني به جاي يك فركانس غير نظامي ، يك فركانس نظامي ارسال مي كرده است.
3 ــ در آن زمان قرار نبوده است كه هيچ هواپيماي ايراني غير نظامي اي پرواز داشته باشد.
4 ــ مسير پرواز هواپيماي ايراني در خارج از كريدوري بوده است كه هواپيماهاي غير نظامي استفاده مي كنند.
مانو سينگهام در ادامه مقاله خود آورده است: بنابراين تصويري را كه در نتيجه اظهارات مقامات امريكايي به تكرار در نخستين روزهاي وقوع اين فاجعه ترسيم مي كرديم بر اين اساس بود كه هواپيماي عظيم الجثه مسافربري ايراني يعني هواپيماي ايرباس A300 ،احتمالا به روش كاميكازه Kamikaze درصدد فرود آمدن بر سر ناو آمريكايي بوده است.
و در نتيجه فرمانده ناو جنگي آمريكايي هيچ گزينه اي به جز ساقط كردن آن هواپيماي ايراني نداشته است.
مانو سينگهام افزود: در آن زمان تصور من بر اين بود كه اين غير قابل باور است كه ايراني ها در يك چنين ماموريت ديوانه واري قصد داشته اند كه قريب به 300 نفر از مردمشان را قرباني كنند اما رسانه هاي آمريكا بر سر غير محتمل بودن چنين مسئله اي تمركز نكردند.
از اينها گذشته، خاطرات تسخير سفارت آمريكا در تهران كه در سال 1981 پايان يافته بود ، همچنان در اذهان مردم آمريكا زنده مانده بود و از مسلمانان تصويري فناتيك را در اذهان ترسيم كرده بود و در نتيجه تصورها بر اين اساس بود كه امكان وقوع هر چيزي از سوي آنها وجود دارد.
چند ماه پس از وقوع فاجعه ساقط شدن هواپيماي مسافربري ايران توسط ناو آمريكايي، بتدريج اخباري در روزنامه هاي آمريكا، البته در ميان صفحات مياني روزنامه ها و نه در صفحات اول ، به چاپ رسيدند و گفته شد كه هيچيك از 4 عللي كه براي شليك به هواپيماي ايراني بيان شده بودند ، حقيقت نداشته اند يعني اينكه:
1ــ هواپيماي مسافربري ايران در ارتفاعي و سرعتي كه به طور مداوم يكسان بوده است، در حركت بوده است.
2ــ هواپيماي ايراني فركانس يك هواپيماي غير نظامي را ارسال كرده است.
3ــ هواپيماي مسافربري ايران در مسير هميشگي خود و بر اساس برنامه هميشگي اش در حركت بوده است.
مانو سينگهام در ادامه نوشته است: 3 سال پس از وقوع اين حادثه فاجعه آميز، ويليام كراو فرمانده آن زمان نيروي دريايي آمريكا به اين مسئله اعتراف كرد كه ناو وينسنس در حقيقت در اراضي آبي ايران بوده است.
همچنين 5 سال بعد از اين حادثه فاجعه آميز، دادگاه بين المللي دادگستري International Court of Justice در نتيجه گيري خود اعلام كرد اقدام آمريكا در ساقط كردن هواپيماي مسافربري ايران غير قانوني بوده است.
مانو سينگهام در ادامه افزود: البته هيچيك از مقامات آمريكايي از دروغ هايي كه گفتند عذر خواهي نكردند و هيچ فردي نيز مجازات نشد و اين فاجعه به آرامي براي همه مردم به جز مردم ايران به فراموشي سپرده شد و دروغ هايي كه از سوي مقامات آمريكايي گفته شدند براي تحقق هدفشان بود يعني جلب حمايت مردم امريكا از دولتشان در پي بروز اين حادثه غم انگيز.
مانو سينگهام در مقاله خود به مورد ديگري از دروغ گفتن هاي مقامات آمريكايي براي رسيدن به هدفشان اشاره كرده است و آورده است: مورد مشابه ديگر به زماني كه بيل كلينتون رئيس جمهور امريكا بود مربوط مي شود.
بيل كلينتون در زمان رياست جمهوري اش در 20 اوت سال 1998 دستور بمباران يك كارخانه داروسازي را در سودان صادر و ادعا كرد كه اين كارخانه توليد كننده سلاح هاي بيولوژيكي است و در آن بمباران دستكم يك نفر كشته شد.
اعلام اخبار مربوط به بمباران كارخانه داروسازي در سودان توسط امريكا در زماني رخ داد كه قرار بود اخبار مربوط به رابطه مونيكا لوينسكي با بيل كلينتون پخش شوند و قرار بود كه مونيكا لوينسكي در دادگاه شهادت دهد.
اخبار دروغيني كه دولت آمريكا در آن زمان در باره علت بمباران كارخانه داروسازي در سودان در رسانه ها و مطبوعات امريكا پخش كرد موجب شد تا اخبار مربوط به رابطه مونيكا لوينسكي و بيل كلينتون از صفحات اول روزنامه ها در امريكا برداشته شوند و اخبار سودان جايگزين آنها شوند .
دولت بيل كلينتون تاكيد كرده بود كه مدارك محكمي را در اختيار دارد مبني بر اينكه كارخانه داروسازي در سودان توليد كننده سلاح هاي بيولوژيكي و گازهاي عصب nerve gas است .
اما در همين حال دولت آمريكا گفت كه نمي تواند به علل امنيتي ، اين مدارك را برملا كند.
دولت امريكا همچنين مانع تحقيقات سازمان ملل در باره اين بمباران شد و هيچ مدركي براي موجه بودن بمباران كارخانه اي كه در سودان توسط امريكا بمباران شد، هرگز ارائه نشد.
پس از اينكه مدت بسياري از بمباران كارخانه داروسازي سودان گذشت، دولت آمريكا بتدريج و به آرامي اعلام كرد كه اشتباه كرده است و آن كارخانه در سودان توليد كننده سلاح هاي بيولوژيكي نبوده است.
مانو سينگهام در ادامه افزود: بمباران آن كارخانه داروسازي در سودان ضرر دارويي گسترده اي را به مردم سودان يعني به مردمي بسيار نيازمند، وارد كرد و منجر به بروز مشكلات درماني جدي و مرگ و مير در سودان شد و دولت امريكا بار ديگر به خاطر اهدافش دروغ گفت .
مانو سينگهام در مقاله خود به عملكرد اسكاتلنديارد در 23 ژوئيه سال 2005 نيز اشاره كرده است يعني روزي كه پليس لندن تبعه برزيلي بي گناهي را در يك ايستگاه قطار زيرزميني در لندن به جاي يك مظنون تروريستي به اشتباه مورد اصابت گلوله قرار داد و كشت.
مانو سينگهام در مقاله خود نوشته است: ايان بلر كميسر پليس لندن در پي اين حادثه گفت كه فرد كشته شده به طور مستقيم در ارتباط با تحقيقات تروريستي بوده است.
اما ايان بلر اين مسئله را بيان نكرد كه چرا هويت، نام و مليت فرد كشته شده را در آن موقع اعلام نشده بود.
واشنگتن پست نيز در آن روز گزارش داد كه فرد كشته شده تحت نظر پليس لندن بوده است .
مانو سينگهام افزود : اعلام چنين مطالبي در ظاهر به اين معنا بود كه پليس لندن مدارك و علت موجهي را براي كشتن آن فرد برزيلي داشته است اما چند روز بعد گزارش ديگري منتشر شد و گفته شد كه فرد كشته شده هيچ ارتباطي با تحقيقات مربوط به حملات بمب گذاري لندن كه در ژوئيه سال 2005 رخ دادند ، نداشته است .
مانو سينگهام در ادامه نوشت: با اعلام اين مطالب از سوي مسئولان انگليسي، اين سوال ها مطرح شدند كه چگونه در مدت چند روز يك نفر كه گفته شده بود تحت نظر پليس بوده است و در ارتباط مستقيم با عمليات تروريستي بوده است، به يكباره به فردي بدون هيچ ارتباطي با عمليات تروريستي تبديل مي شود؟
اينگونه به نظر مي رسد كه به احتمال بسيار زياد علت بيان مطالبي مبني بر اينكه فرد كشته شده با عمليات تروريستي در ارتباط بوده است به اين دليل بيان شده بودند كه در اذهان عمومي يك علت موجه را پديد آورند تا مردم عملكرد پليس را موجه بدانند و در اين راستا مقامات انگليسي درهمان ابتداي زماني كه حادثه كشته شدن اين تبعه برزيلي در لندن رخ داد ، بدون اهميت به اين مسئله كه آيا آنچه را كه مي گويند حقيقت دارد يا خير ، فقط صرف اينكه به هدف خود در موجه كردن اقدامشان برسند ، دروغ گفته بودند و اين تبعه بي گناه برزيلي را به عمليات تروريستي ربط داده بودند .
و البته فرقي كه در ميان دروغ گفتن مقامات انگليسي و مقامات امريكايي در مواردي كه بيان شدند ، وجود دارد ، اين است كه مسئولان انگليسي به فاصله مدت زماني كمي و در پي چند روز اعلام كردند كه حادثه آنگونه كه گفته شده بود ، نبوده است و حقيقت چيز ديگري است .
اما در امريكا اين كار خيلي كند و به تدريج صورت مي گيرد يعني براي مدت مديدي آن مطالب كذب در رسانه ها براي مردم امريكا پخش مي شوند و پس از اينكه حوصله مردم به سر آمد و مردم خواستار مطالب جديد شدند ، به تدريج حقايق در باره مطالب غير واقعي پيشين بيان مي شوند .
مانو سينگهام در مقاله خود همچنين آورده است: رسانه ها در حال حاضر نيز همينگونه عمل مي كنند يعني با بيان فقط هر آنچه كه دولتي بگويد مطالب را عنوان مي كنند تا بدين ترتيب جانب ايمني را رعايت كرده باشند.
البته وجود اينترنت موجب مي شود تا دروغ ها برملا شوند و صداقت بيشتري به زندگي سياسي آورده شود.
اما بهترين كاري را كه مي توان در رويارويي با نخستين خبرهايي كه در پي حادثه اي پخش مي شوند ، انجام داد اين است كه تا زماني كه به پايه و اساس محكمي براي باور آنها دست نيافته ايم ، همواره به نخستين خبرهاي مربوط به وقوع حادثه اي با ديده شك و ترديد نگاه كنيم .
انتهاي پيام/.
پنجشنبه 13 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]