تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1866402708


اولین گفت وگو باهمکار شهید شهریاری که از ترور جان سالم به دربرد
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - سایت خبری تابناک گفت وگویی با فریدون عباسی که ازترور ناجوانمردانه جان سالم به در برد، انجام داده است به گزارش خبرآنلاین، عباسی در این گفتگو گوشه ای از روابط خود به شهید شهریاری و علی محمدی را بیان میکند. ورود به حوزه فعالیت های هسته ای *من ورودی پیش از انقلاب در رشته فیزیک ـ بدون هیچ گونه گرایش علمی خاصی ـ بودم. البته در آن زمان اصولا این رشته در ایران دارای شاخه تخصصی نبود. پس از آن، وقوع انقلاب اسلامی و به دنبال آن انقلاب فرهنگی و جنگ، همه و همه باعث وقفه در تحصیل من شد. در ادامه و در بازگشایی دانشگاه ها، رشته فیزیک دارای چند گرایش شد. از قضا دانشگاه شیراز که بنده در آنجا درس خوانده ام، در آن زمان، گرایش هسته ای را ارایه کردند و باید بگویم که گرایش دیگری ارایه نمی شد؛ بنابراین همه دوستانی که در آن زمان و در آن دانشگاه درس خواندند، به گونه ای با درس فیزیک هسته ای و فیزیک رآکتور و فیزیک بهداشت و... آشنا شدند.*علاقه مندی بنده به این رشته باعث شد که درس های عملی و کارگاه و کارآموزی را نیز در زمینه رآکتور ادامه دهم؛ هر چند این کار در آن زمان مرسوم نبود اما بنده خواستم که اطلاعات و تجارب خود را تا حد ممکن در مقطع کارشناسی تکمیل کنم.در این باره باید بگویم که طولانی شدن دوران تحصیل، باعث شد که من وارد کارهای اجرایی هم بشوم. برای همین مثلا؛ با مسائل اجرایی واگذاری زمین آشنا شدم، قواعد حاکم بر زندگی روستایی و مشکلات خاص روستاییان را فرا گرفتم. همچنین جریان ها و مسائل روز سیاسی را به دلیل فعالیت هایی که پیش و پس از انقلاب در این زمینه داشتم می شناختم.*در ادامه جنگ، وارد مهندسی جنگ شدم و به جهاد سازندگی پیوستم ـ چون در آن هنگام جهاد به صورت سازمان یافته تری در زمینه مهندسی جنگ فعالیت می کرد ـ و تجارب عملیاتی همچون راه سازی، خاکریز، زدن پل، و... را از بزرگان شهید و شاهد فرا گرفتم. *با توجه به این موضوعات، دیدگاه ما از آغاز این بود که اگر می خواهیم در بحث رآکتور وارد شویم، درست وارد شویم و چون ما با تلفیق کارهای اجرایی ـ علمی در برآوردن نیاز جنگ آشنا شده بودیم، یاد گرفتیم که چگونه به فعالیت های تحقیقاتی مورد نیاز یک کار فنی ـ صنعتی نیز بپردازیم.*بنده فوق لیسانس فیزیک را در دانشگاه ادامه دادم، در آنجا هم برای گرایش هسته ای پذیرفته شدم؛ یعنی اساتیدی که با بنده مصاحبه کردند، اطلاعات من را برای ادامه تحصیل در زمینه هسته ای مناسب دانستند. البته اساتید خوب و با تجربه ای هم در آنجا داشتم که من را با مباحث نوترونیک بیشتر آشنا کردند. هنوز جمله ای که استادم در زمان انتخاب موضوع پایان نامه به من گفت، یادم هست. ایشان به من گفتند: «اگر در این مملکت بخواهد در زمینه انرژی هسته ای کار جدی انجام شود، لازم است که این گونه مطالب ـ مباحث محاسبات و اندازه گیری تابش های هسته ای ـ جدی گرفته شود.»دید فنی مهندسی که در زمان جنگ پیدا کرده بودم، آموخته هایم از فیزیک و افزوده شدن تجارب مدیریتی به آن ها باعث شد که بتوانم با دوستان دیگر همکاری و در هر جا که نیاز باشد و تا حدی کار را بفهمم و وقت اجازه دهد کمکی کنم. آشنایی اولیه با شهید شهریاری *آشنایی من با آقای شهریاری به سال 1373 برمی گردد که می توان گفت که کاملا فعالیت در رشته فیزیک را برای مدتی کنار گذاشته بودم و در حال انجام کارهای صرفا اجرایی مانند مدیریت اجرایی حوزه دانشجویی بودم. ایشان از طریق یکی از همکلاسی های دوره کارشناسی ارشدشان با خبر شده بود که من تا حدی روی نرم افزارهای محاسبات و شبیه سازی و اندازه گیری تابش های هسته ای کار کرده ام.*تقریبا شش یا هفت ماه از سال 1373 گذشته بود که وی در تماس تلفنی به من گفت که در راه اندازی و به کار گیری نرم افزاری مشکل دارد ـ ایشان در آن زمان دانشجوی سال دوم دکترا بودند و تازه موضوع رساله شان را تعیین کرده بودند ـ و نیاز به کمک دارد و از دوست خود شنیده است که من در زمینه مورد نظر اطلاعاتی دارم.ایشان دانشجو بود و دیدگاه من کمک به این عزیزان و چه نعمتی بالاتر از این که علاوه بر انجام امور جاری مرتبط با آن ها بتوانم کمک علمی نیز انجام دهم. لذا برای آماده سازی مقدمات لازم از او خواستم که یک هفته دیگر با من تماس بگیرد. یک هفته زمان نیاز داشتم که نرم افزار و فایل های اطلاعات مرتبط با آن را به اتاق کار انتقال بدهم. برای همین خواستم پس از یک هفته بیاید. هنگامی که آمد، دیدم جوانی است با جثه ای کوچک که در نظر اول به دانشجوی دکتری نمی خورد. از او سوال کردم کار با کامپیوتر را بلدی؟خلاصه آغاز به کار کردیم و در کل دو یا سه جلسه اطلاعاتمان را ریختیم روی هم و به این ترتیب، توانستیم آن سیستمی را که من مدت ها بود تنهایی روی آن کار کرده بودم و نتوانسته بودم آن را راه اندازی کنم و ایشان هم جداگانه و به تنهایی نتوانسته بودند این سیستم را راه بیندازد به سرانجام برسانیم.*من این را رها کرده بودم و آمده بودم کار اجرایی می کردم ولی ایشان واقعا دانشجو و بسیار با انگیزه وارد این رشته شده بودند. بعدها متوجه شدم جوان بسیار تیزی است. شاگرد اول شریف بود و بسیار باهوش، مهندس الکترونیک بود و بعد کارشناسی مهندسی هسته ای را در دانشگاه شریف خوانده بود و در رشته علوم و فنون هسته ای در مقطع دکتری ادامه تحصیل می داد.خلاصه همه اینها پایه ای برای آشنایی شد که با هم ادامه کار دهیم. من از ایشان هشت، نه سال بزرگتر بودم، اما روح بزرگ و نگرش علمی متعهدانه و اخلاص عملی اش مشوق من شد که به کار علمی برگردم، ادامه تحصیل دهم و در مهندسی هسته ای دکترا بگیرم. صدای او هنوز در گوشم است که می گفت: چرا این همه سال مربی مانده اید و اصرار و تشویق می کرد که به کار علمی ادامه دهم. *زمانی که ما با هم آشنا شده بودیم، من بیشتر در زمینه های تجربی دارای مهارت بودم و ایشان در زمینه محاسبات و شبیه سازی و به این گونه بود که اطلاعات ما با هم درآمیخت و با شروع تحصیل در مقطع دکتری من همان بحث های نوترونیک را ادامه دادم و با همکاری دکتر شهریاری به ساخت آشکارساز و طیف نگارهای نوترونی و راه اندازی نرم افزارهایی که به اندازه گیری طیف انرژی نوترون ارتباط دارد پرداختیم که هم در زمینه تولید انرژی و هم در زمینه پزشکی و صنعت (رادیوگرافی و...) کاربرد دارند. * سرانجام نزدیک به پنج سال پیش، کار مشترک ده ساله ما منجر به طراحی یک دوره کارشناسی ارشد به نام «کاربرد پرتوها» شد و با راه اندازی این رشته، دوره دکترای کاربرد پرتوها را نیز با یکدیگر طراحی و راه اندازی کردیم. در این اواخر با توجه به فعالیت خوب دیگر همکاران در زمینه انرژی هسته ای که بیشتر به رآکتور مربوط می شود، ما کمتر در زمینه راکتور فعالیت می کردیم. نیاز جامعه در حال رشد را بررسی کردیم و دیدیم که باید پرتوها در زندگی مردم بیشتر کارآیی داشته باشند و برای همین این رشته را در دانشگاه شهید بهشتی راه اندازی کردیم. *از کنکور سراسری کارشناسی ارشد دانشجو گرفتیم و دانشگاه های دیگر از جمله شریف، اصفهان، شیرازَ، امیرکبیر و... نیز با بررسی توانائی های این رشته و تجارب حاصل از کار ما، آن را مناسب تشخیص دادند و راه اندازی نمودند و باید بگویم که دکتر شهریاری ایده پرداز اصلی و مبلغ این رشته بودند که در این خصوص آموخته های خود از اساتید دلسوز را به خوبی عملی ساختند. *دکتر شهید شهریاری هم در محاسبات و هم در شبیه سازی بسیار مسلط بودند و تقریبا از همان ابتدای دوره دکترا ـ چون پایه مهندسی الکترونیک در لیسانس داشتند ـ بسیار زود در مسائل تجربی هسته ای نیز مسلط شدند. البته ناگفته نماند با توجه به این که ایشان در تجهیز آزمایشگاه ها و راه اندازی دستگاه های مولد پرتو ایده داشتند، شروع به انجام کارهای مهندسی شتاب دهنده کردند و کارهایی در این زمینه را انجام می دادند ولی در این موضوع نظریه پرداز نبودند، البته با توجه به تسلط قوی که در مسائل نظری داشتند، مسائل تجربی را هم بسیار خوب انجام می دادند؛ یعنی بسیار زود می توانستند پروژه تعریف و هدایت کنند و مسائل را حل و پیگیری کنند. 8به تازگی هم که بحث های پرتاب و به کارگیری ماهواره های ایرانی مطرح شده بود، باز هم گروه ما این همکاری را با سازمان فضایی داشت که به موضوع مهمی بپردازد و آن راه اندازی آزمایشگاهی بود که به بررسی آسیب های پرتویی بر قطعات ماهواره بپردازد که در ارتفاعات بالا، مسأله ای بسیار مهم است. در این باره باید گفت که سمت گیری ایشان، کاملا در راستای رفع نیازهای صنعتی و فضایی بود که کشور روی آنها، برنامه ریزی کرده بود. رابطه با دکتر علی محمدی *پس از انقلاب و بازگشایی دانشگاه، درس های بسیاری با هم داشتیم. هر چند که من سال بالاتر بودم ـ یک سال ـ ولی درس های بسیاری با هم داشتیم. ایشان نیز با این که بخش فیزیک نظری را برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا برگزیده بودند، با توجه به درس های گرایشی که در دوره لیسانس خوانده بودیم، به مسائل هسته ای به ویژه بحث ذرات این بخش علاقه مند شده بود.با توجه به کمبود متخصصان آگاه به مسائل هسته ای، آقای دکتر علی محمدی که فیزیکدان قوی ای بودند و با توجه به دروس گرایشی دوره لیسانس فرد مناسبی برای اخذ مشاوره بود. مباحث شتاب دهنده هم مقوله ای است که در فیزیک هسته ای مطرح می شود و فیزیکدانان نظری نیز با آن سروکار دارند. *ایشان از همان آغاز به مباحث شتاب دهنده علاقه مند شده بود و در یک گروه کارشناسی که در انتخاب شتاب دهنده برای ایران فعالیت می کردند ـ ایشان هنوز دکترا نگرفته بودند ـ همکاری داشتند و کار گروهی آنها منجر به برگزیدن یک نوع خاص شتاب هنده شد که قرار بود در یکی از دانشگاه ها نصب شود. کمیته «سزامی» *کمیته سزامی در ایران، در زمینه نظری نیاز به فیزیکدان قوی دارد. پیشتر استاد بزرگوار دکتر منصوری این مهم را عهده دار بودند. دکتر علیمحمدی با توجه به تخصصش یکی از جایگزین های مناسب بودند. چند سال پیش در ترکیب اعضاء کمیته سزامی تغییراتی داده شد. افراد مختلفی معرفی شده بودند. یکی از آنان دکتر علیمحمدی و دیگری دکتر شهریاری بود؛ شهریاری به دلیل پایه گذاری رشته کاربرد پرتوها در دانشگاه ها معرفی شده بود و محور پروژه سزامی هم بحث کاربرد اشعه ایکس در زمینه های مواد و پزشکی و کاربرد های صنعتی است و باید گفت که این پروژه ایکس با شدت بالا تولید می کند و از علاقه مندی های تحقیقاتی دکتر شهریاری بود. *نکته قابل توجه این است که دکتر علیمحمدی هم که از سال ها پیش در انتخاب شتاب دهنده تحقیقاتی مشارکت داشت با پایه نظری و آشنایی و علاقه مندی ایشان به مباحث تجربی فرد مناسبی بود؛ ایشان از افرادی بودند که از مراکز علمی مختلف برای تصدی نمایندگی ایران در سزامی به وزرات علوم معرفی شده بودند. *جالب است که هر دو استاد تمام، یا در آستانه استاد تمامی بودند؛ یعنی آقای دکتر علی محمدی بسیار زود استاد شده بودند و آقای دکتر شهریاری نیز هم از اواخر سال 87 استاد بودند ولی حکم استادی ایشان در سال 89 صادر شد چون هیأت ممیزه دانشگاه تشکیل نشده بود. ولی خب اگر کسی پرونده ایشان را می دید متوجه می شد که در بهمن ماه سال 87 یعنی ده سال از دکترایشان گذشته، استاد تمام شده اند و مشخصه هر دو نیز جالب است که هر دو از دبستان تا دکترا در داخل کشور درس خواندند و باز این که هر دو در مدت زمان کوتاهی استاد تمام شدند؛ یعنی در کمترین زمان.هشت سال زمان خوبی است و اگر این مدت به ده سال رسیده است، برای این بوده که دکتر شهریاری دانشگاهشان را عوض کرده اند و از دانشگاه امیرکبیر به دانشگاه شهید بهشتی آمدند و یا هیأت ممیزه دیر تشکیل جلسه و نظر داده اند؛ ولی ده سال یا هشت سال زمان حداقلی است و بسیار کم است این چنین موارد، چرا که ما هنوز افرادی را در درون دانشگاه داریم که به مدت 25 سال است تدریس می کنند و هنوز استادیار هستند یا تازه دانشیار شده اند اما این دو شهید بزرگوار هر دو در این مدت استاندارد به چنین مقامی رسیده اند و هر دو استاد شدند.*در جایی که اسرائیلی ها هستند و می توانند جهان اسلام را از نظر علمی مرعوب کنند؛ فلسفه حضور ما در جلسه سزامی و اردن این بوده است که به جهان اسلام کمک کنیم و ایرانیان نشان دهند که می توانند در میدان های علمی عرض اندام کنند و افزون بر آن، این که فارغ التحصیلان درون کشور را نماینده های خود برگزیدیم که هر دو نیز استاد تمام بودند.این دو شهید بزرگوار دارای ویژگی های مشترک بودند؛ یعنی هر دوی این عزیزان از جمله کسانی بودند که به نظام باور داشتند؛ علمی بودند و از درجه یک های علمی کشور بودند؛ محصول راه اندازی و گسترش تحصیلات تکمیلی در درون کشور بودند؛ نظام ارتقای اعضای هیأت علمی را در کوتاه ترین فاصله ها پشت سر گذارده بودند و هر کدام راه انداز یک جریان های علمی در کشور بودند؛ برای نمونه آقای دکتر شهریاری نرم افزار «ام.سی.ان.پی» را در کشور معرفی کردند و بیش از پانصد نفر را آموزش کوتاه مدت داده اند. البته این که بنده آمار می دهم، به دلیل همراهی ام با ایشان است. دکتر شهریاری از بانیان انجمن هسته ای ایران و در قوام آن بسیار فعال بودند. بسیاری از کارگاه های آموزشی و کنفرانس های هسته ای ـ که توسط انجمن هسته ای برگزار شده است ـ را برنامه ریزی و مدیریت کرده اند.*در این باره باید بگویم که طی مدت ده سال، یعنی از سال 76 که دکتر شهریاری هنوز مدرک دکترایشان را نگرفته بودند، تا سال 86 که با هم از هیأت مدیره انجمن کنار آمدیم تا دیگران مشارکت داشته باشند و با دیدگاه های آنان نیز انجمن اداره شود، ایشان در پایه گذاری تشکیلاتی مشارکت داشتند که با همدلی افراد اداره می شود. با توجه به درخواست دوستان امسال ایشان قصد داشتند که مجددا در مدیریت انجمن مستقیما همکاری نمایند و مسلما جامعه هسته ای ایران با رقم بسیار بالایی به ایشان رأی می دادند، چرا که در همه دانشگاه ها و مراکز علمی ایشان را می شناختند.ناگفته نماند که آقای دکتر علیمحمدی نیز همین گونه بود؛ یعنی اگر ایشان وارد یک مبحث خاصی می شد یا طرف مشورت قرار می گرفتند، بسیار خوب کار می کردند. شناسایی شدن این افراد، با حضور در اجلاس های بین المللی *آدم های ما را با مقالات ارایه شده، کنفرانس ها، شمار دانشجویانی که تریبت می کنند و جستجویی که جاسوس ها انجام می دهند، شناسایی می کنند.در زمانی که من دبیر انجمن هسته ای ایران بودم، برخی از روی خیرخواهی اظهار می کردند که چون اسرائیلی ها هم در آنجا هستند پس ما نباید در آنجا حضور داشته باشیم. ما با ارسال نامه به وزیر محترم وزارت علوم اعلام کردیم که به دلیل حضور اسرائیلی ها در آن کمیته به عنوان یک عضو، تنها کشوری که در حال حاضر به عنوان یک کشور اسلامی می تواند عرض اندام علمی کند، ایران است و به این ترتیب، باید جلوی مرعوب کردن جهان اسلام را بگیریم، چرا که اینها می خواهند ما را در مسائل علمی بترسانند. *از آنجا که در ایران افراد مستعد بسیاری داریم باید برویم و در همان جا سدی بنا کنیم، چون دشمن در حال محروم کردن ما از حضور در بسیاری از مجامع علمی است؛ تحریم کالا می کند، تا نیازهای اولیه تولید کالا به دست ما نرسد؛ از شرکت ما در کنفرانس ها و دیگر مجامع جلوگیری می کند، جلوی مطرح شدن و چاپ مقاله های ایرانیان را در برخی مجلات می گیرند. اینها گزارش هایی بوده که ما داشته ایم به ویژه در مسائل هسته ای. *ما می گفتیم که در هیچ جا نباید عقب نشینی کنیم، بلکه باید مهاجم باشیم و نخواهیم از چیزی دفاع کنیم و در آنجا هم که رفتیم باید تهاجم علمی داشته باشیم تا آنها ببینند و حتی جهان اسلام و افرادی که به نمایندگی از کشورهای منطقه و به ویژه کشورهای اسلامی در آنجا می آیند ـ چون به این موضوع عنوان «صلح خاورمیانه» داده شده است ـ ببینند که ایرانیان از نظر علمی بالا هستند و باید این امکان را فراهم آوریم که دانشجویان دیگر کشورهای اسلامی برای ادامه تحصیل به ایران بیایند. بنابراین، معرفی این یکی دو نفر شناساندن آنان در آن مکان نیست؛ اسم مهم نیست، چون اینها سفر خارجی می روند و مقاله ارایه می دهند . منافقین در کارهایی که برای دیگر سیستم های جاسوسی انجام می دادند، برای این که به عنوان مخالف نشان دهند و بگویند که حاوی اخبار هستیم، نام من و شهریاری و دیگر اعضای هیأت مدیره هسته ای که در مجله فیزیک چاپ شده بود را به عنوان خبر به رسانه های غربی می دادند که البته ما اخبار این افراد را دنبال کردیم و نتیجه این شد؛ این نام ها که در مجله و وزارت علوم و... همه جا هست و بعضا با ما مصاحبه می کنند و چیز عجیبی نیست و اصلا ما آن اسم را در سایت می زنیم و همین کار را انجام دادیم تا ارزش اطلاعاتی کار آنان را پایین آوریم، چون آنان معمولا یک هفته پیش از نشست های آژانس، مصاحبه های مطبوعاتی می کردند و جوسازی می کردند تا شورای حکام آژانس علیه ایران قطعنامه بدهد. *چون یکسری اطلاعاتی را که ـ ما بر این باوریم که آنان این اطلاعات را به دست نمی آوردند ـ اینها از سیستم های سازمان یافته دولت های خارجی به دست می آوردند برای مثال نام افراد را به عنوان فعالیت اطلاعاتی خود اعلام می کردند. یکی از نام ها، نام من بود. *یکی دیگر از نکاتی که خواستند جوسازی رسانه ای کنند، این بود که بر حسب نیاز روز مواردی چون سانتریفیوژ و لیزر و... را همه به عنوان تخصص اینجانب و دست داشتن من در آن ها اعلام کردند در صورتی که هر آدم عاقلی آگاه است که مگر می شود که یک نفر در چند رشته تخصص و توانائی کار عمیق داشته باشد. *منافقین به خیال خودشان با هدف تخلیه تلفنی، با دکتر شهریاری تماس تلفنی داشتند و درباره من از ایشان اطلاعات گرفتند. حال ببینید این کار از نظر اطلاعاتی تا چه اندازه بی ارزش است! البته رسانه های خارجی هم گول این مسائل را خورده اند.گذر از دانش و تکنولوژی هسته ای و فراگیری آن، باعث می شود که ما در بسیاری از رشته های دیگر پیشرفت کنیم و دقیق شویم. اگر آن راه را رفیتم و به آن دقت رسیدیم، می توانیم موشک بسازیم که به بالای جو برود و ماهواره در مدار قرار گیرد. اگر دقت محاسباتی ما بالا رفت، می توانیم بدانیم که ماهواره را چگونه در مسیر گذاریم. اگر بحث آسیب های پرتویی بر قطعات ماهواره را در زمین تست کنیم، می توانیم قطعاتی بسازیم که در آن بالا که پرتو و تشعشع زیاد است، ماهواره مان پایدار باشد و در مدت زمانی که می خواهیم آن را در بالا سالم نگه داریم.بنابراین می بینیم، ما با این که رشته مان هسته ای است، می گوییم دعوا سر فضاست؛ یعنی آنان شاید از برنامه موشکی ما خیلی هم ناراحت نباشند، چون به محض این که ما در هسته ای کوتاه بیاییم به سراغ موشکی می آیند و می خواهند برد موشک ها را محدود کنند، چون خودشان دارند، می خواهند دیگران نداشته باشند.چرا؟ چون فضا، فرستادن ماهواره است. اینها اگر ابزار ماهواره را در دست داشته باشند، در آینده همه کشورها برده آنها خواهند بود، چون همه چیز در حال ماهواره ای شدن است. آن بحث هایی که درباره کنترل محیط زیست، پیدا کردن معادن و کارهای ارتباطی، بانکی و اقتصادی و.. هست همه چیز در حال بسته شدن بر پایه ماهواره است؛ بنابراین ما همیشه باید مستأجر ماهواره های دیگران باشیم. ندیدید که هر وقت می خواهند تلویزیونمان را قطع می کنند تا به ساز آنها کار و حرکت کنیم.پس به نظر ما که رشته مان هسته ای است، می گوییم که رفتن در فضا اصل است و رفتن در این راه، مستلزم این است که ما در مواد و کارهای مهندسی، تولید مواد، آسیب های پرتویی و... دقیق شویم و این راهی ندارد جز این که از هسته ای گذر کنیم؛ یعنی هم انرژی هسته ای را استفاده کنیم و هم دانش و فناوری خودمان را بالا بریم که البته این کار پیامدهای خاص خود را خواهد داشت و شما اگر نگاه کنید هر کشوری که توانسته است ـحتی از کشورهای جهان سوم ـ کمی از جهان سومی ها دور شود همچون هند، رفته سراغ هسته ای. *هم اکنون دشمن یا مخالفان ما لولوی خود ساخته ای می سازند به نام سلاح هسته ای و سپس دیگران را از آن می ترساند و به نام مقابله با سلاح کشتار جمعی یا فعالیت های هسته ای، ناجوانمردانه دست به ترور می زند و کسانی را ترور می کند که اگر اندکی به کارنامه و زندگی آنان نگاه کنیم می بینیم وقتی برای کارهای دیگر نداشته اند و اساسا کسی که بخواهد پروژه سری و خاصی داشته باشد، این اندازه عقل دارد که آشکارا آن را انجام ندهد و متخصصان خود را معرفی نکند.این اقدامات تروریستی، باعث می شود که دیگر افراد علمی ما حتی برای کارهای عادی نیز نامی از آنان به میان نیاید و من به مسئولان کشور توصیه می کنم در دیگر رشته ها که می تواند ما را در عرصه بین المللی برجسته کند، نام افراد را پنهان کنند و نظام ارتقاء افراد را صرفا نظام مقاله نکنند و نظام سخنرانی نگذراند. *کسانی باشند که کار عام المنفعه انجام می دهند ولی نگذارند که چشمگیر شوند، چون دشمنان مملکت، به سراغ فارغ التحصیلان داخلی آمده اند، چون دیده اند که تحصیلات تکمیلی در کشور ما موفق شده است؛ یعنی ما با این کار داریم روند اعزام دانشجو از جهان سوم به جهان غرب را تغییر می دهیم که البته شاید سال ها به طول انجامد، ولی ما با وجود تربیت افرادی چون این بزرگواران حرف برای گفتن داریم؛ یعنی افراد ما در حد بین الملل خود و اطلاعات علمی خودشان را به نقد گذاشته اند و از این کار پاسخ گرفته اند. روز ترور *با توجه به فضاهای موجود، پس از شهادت پروفسور علیمحمدی تقریبا برای ما مسجل بود که سرویس های بیگانه، به ویژه موساد و ام آی سیکس مسئول مستقیم این ترورها هستند که البته از عوامل فریب خورده داخلی برای عملیاتی شدن آن بهره می برند. آن روز ترور هم تنها تفاوت مورد من با مورد شهید شهریاری این بود که چون ایشان حواسش به مطالعه بود و راننده داشت آنطور که باید، سریع متوجه چسباندن بمب نشده بود ولی من چون خودم رانندگی می کردم سریعا متوجه شدم و توانستم واکنش مناسب نشان دهم و البته شکی نیست که هم شهریاری و هم علیمحمدی لیاقت شهادت داشتند ولی من... /1428
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 341]
-
گوناگون
پربازدیدترینها