واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: دختر شرق
سران افغاني رابطة نزديك تري با هنديها داشتند و طرف پاكستاني هم به افغانستان مشكوك بود. داوود، رئيس جمهور افغانستان از شورش در مناطق قبيلهنشين ما در دهة 70 حمايت ميكرد كه ما با نيروي ضد شورش در خط دوراند با آنها به مقابل پرداختيم. مسئلة مرزي بين دو كشور بلا تكليف باقي مانده بود.
با عقبنشيني قريبالوقوع شوروي از افغانستان طبق ضوابط مذاكرات ژنو در فورية 1989، پاكستان كمك به تسهيل تشكيل دولت موقت افغاني كرد. فرماندهان توصيه كردند كه سياف (Sayyaf) رهبر افغان را رئيس جمهور كنيم و حكمتيار را به عنوان نخستوزير نگه داريم. من موافق نبودم. به ارتش گفتم: «ما بايد بين نظرات شما و دولت خودم سازش برقرار كنيم. من ميخواهم از فرد ميانهرويي به عنوان رئيس جمهور پشتيباني كنم و شما شخصي به انتخاب خود را به عنوان نخست وزير داريد.» به لطف ما گروههاي افغاني مجددي را به عنوان رئيس جمهور و سياف (Sayyaf) را به عنوان نخست وزير در دولت موقت افغانستان پذيرفتند.
انجام اين كار براي ما آسان نبود. در كاخ رياست جمهوري جلسات طولاني داشتيم، تلاش ميكرديم تا ميان گروههاي افغاني براي يك «مجلس مردمي» به اجماع برسيم. هر لحظه صداي اذان به گوش ميرسيد و همة مردان جلسه را ترك ميكردند و من تنها ميماندم. نميخواستند يك زن با آنها نماز بخواند. متعجب بودم كه چگونه زنان و مردان در كعبه، مقدسترين مكان مسلمانان در عربستان سعودي، با هم نماز ميخوانند و همچنين آنها در مسجد پيامبر(ص) در شهر مدينه نيز با هم نماز ميخوانند.
قرار بود «ادوارد شواردنادزه» وزير امور خارجة شوروي به پاكستان سفر كند. به ما اطلاع داده شد كه او ميخواهد پاكستان و شوروي روي يك طرح سياسي در خصوص اوضاع پاكستان پس از اشغال شوروي كار كنند. در اين توافقنامه قيد شده بود كه رئيس جمهور نجيب پس از وقفهاي معقول بركنار خواهد شد تا آبروي شوروي را حفظ كند. پاكستان با سه ميليون مهاجر افغاني در مرزهايش، با يك تغيير آرام به مهاجران اجازه ميداد كه به طور منظم به كشور خود باز گردند و زندگي خود را دوباره از سر گيرند. من موافق بررسي اين پيشنهاد با وزير امور خارجة شوروي بودم، اما ارتش و سرويس اطلاعاتي مخالف بودند. رئيس سازمان اطلاعاتم گفت: «كابل ظرف يك هفته سقوط خواهد كرد.» در ازاي انتقال مرحلهاي قدرت از رئيس جمهور نجيب به دولت موقت خواستار به رسميت شناختن خط دوراند شدم. به من گفته شد: «ما خواستار به رسميت شناختن خط دوراند نيستيم. مردم افغانستان برادران مسلمان ما هستند و مرزي بين كشورهاي ما نبايد وجود داشته باشد.»
وقتي به بررسي انتقال آرام و منظم قدرت در كابل با شواردنادزه پافشاري كردم، رئيس سازمان اطلاعات به من گفت: «نخست وزير آيا حق مردان خود و مجاهدين افغان را براي رژة پيروزمندانه در كابل و خواندن نماز همراه يكديگر در مسجد پس از همة فداكاريهايشان را انكار خواهيد كرد؟» اين درخواست عاطفي كار ساز شد. به زندگيهايي فكر كردم كه در مواجهه با اشغال شوروي از بين رفته بودند، به بهايي كه اين زنان و مردان پرداخته بودند. مطمئناً احزاب افغاني و نيروهاي ارتشي ما استحقاق اين را داشتند كه به پيروزيشان با ورود پيروزمندانه به كابل اعتبار ببخشند و مطمئن بودم ظرف چند روز تحقق خواهد يافت، و پس از آن شهر به سرعت سقوط ميكرد.
خوب، كابل به سرعت سقوط نكرد. ظرف يك هفته سقوط نكرد. ظرف چند ماه سقوط نكرد. به سرعت «افراد اطلاعاتي» برگشتند و به ديدن من آمدند. آيا ميتوانستم اجازه دهم كه سربازان پاكستاني در جنگ براي كابل به دولت موقت ملحق شوند؟ سرسختانه اين پيشنهاد را رد كردم. «هرگز نبايد به من ميگفتيد كه كابل ظرف يك هفته سقوط ميكند. نمي توانم ارتش پاكستان را در افغانستان گرفتار كنم. به محض انجام اين كار افغانيها عليه ما خواهند شد. جاي بحثي وجود ندارد.» «نخست وزير، افغانيها آمادة امضاي توافقنامة اتحاد ميان افغانستان و پاكستان هستند. آنها روي ما به عنوان بخشي از معاهدة اتحاد براي سرنگوني حكومت كمونيستي حساب ميكنند. هيچ مرزي بين ما وجود نخواهد داشت.»
فكر اتحاد با افغانستان را رد كردم. پاسخ دادم: «اين اقدام به هنديها اين بهانه را ميدهد كه در امور افغانستان دخالت كنند.»
فرماندهانم گفتند: «اما دولت موقت خواستار اتحاد با ما ميباشد و توافقنامة آن را همين فردا ميتوان امضا كرد.»
جواب دادم: «من نمي توانم اين كار را انجام دهم. » خاطر نشان كردم پيامدهاي امضاي آن براي پاكستان بسيار خواهد بود. طرحهاي توسعه طلبان طرف ما بقية دنيا را وادار به تضعيف ما خواهد كرد.
مجاهدين از هشدارهاي شديد سفير آمريكا در مورد به پايان رسيدن پول و سلاح و همچنين پايان تلاشهاي بينالمللي براي كمكهاي انسان دوستانه به پناهندگان احساس درماندگي ميكردند. پناهندگان مشكلي بسيار بزرگ بودند و در عين حال دولت موقت افغان و دوستانشان در ارتش تمايلي به از دست دادن فرصت رژة پيروزمندانه به كابل را نداشتند. علاوه بر اين عليرغم تلاشها براي سرنگوني رئيس جمهور نجيب از طريق كودتاي نظامي، وي هنوز قدرت را در كابل به دست گرفته بود.
چهارشنبه 12 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 189]