واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: H A M A S30-03-2009, 12:57 PMمحمد مایلی کهن مربی اصولگرای ایرانی ، با اعتقادات شخصی غیر قابل تغییرش هنوز هم کاندیدای سرمربی گری تیم ملی ایران است.بعد از جام ملتهای 94 و ظهور نسلی که مدیون شجاعت مایلی کهن است ، بجز سقوط از او چیز دیگری به خاطرمان نمی آید. شکست با تیم ملی امید ، شکست با تیم سایپا و شکست با فولاد خوزستان.در کنار این کارنامه پر شکست باید جایی برای تجربه جدید حاجی با سایپا و چند برد ابتدایی این تیم باز کرد. پیروزیهای متوالی سایپا این تیم را از قعر جدول خارج کرد تا اشکهای مایلی برابر دوربین ها جاری شود .ولی پیش بینی کارشناسان که موفقیت سایپا با مایلی کهن را متاثر از شوک حضور مربی اصولگرا و تغییرات سیستمی این تیم می دانستند ، به واقعیت پیوست.افت سایپا شروع شد ، باختها و مساویها یکی یکی رسیدند تا باخت در برابر شموشک در جام حذفی که پایان آرزوهای باشگاه سایپا برای پایانی خوش برای این فصل اسفناک بود. در مورد مسائل تاکتیکی تیمهای مایلی کهن نمی توان حرف زیادی زد.شباهت عجیبی بین فرم فوتبال تیم ملی ایران در جام ملتهای 94 و تیم سایپا در این فصل مشاهده می شود که بیان کننده تفکرات مایلی کهن و دستیار همیشگی اش فریاد شیران است. 2-5-3 سیستم مورد علاقه مایلی کهن است.سیستمی که به اعتقاد او مناسبترین سیستم برای تیمهای ایرانی است.زیرا مدافعین ایرانی بلد نیستند در دفاع 4 نفره خطی وظائف خود را اجرا کنند.در مرود فلسفه هجومی و دفاعی مایلی کهن ، تنها باید شانه ها را بالا انداخت.شاید هم این فلسفه ، استراتژی و تاکتیک بصورت بسیار پیچیده ای وجود داشته باشد که توسط کارشناسان قابل رویت نیست. بهرحال با توجه به شرایط حال حاضر تیم ملی ایران ، مایلی کهن شاید بتواند تاثیری مشابهه با آنچه در تیم ساپا از خود به جای گذاشت ، بگذارد ولی گزینه مناسبی برای تیم ملی بعد از مرحله مقدماتی نیست.چه ایران از این مرحله صعود کند و چه صعود نکند.مایلی کهن در خوشبینانه ترین حالت می تواند مهمان چند ماهه نیمکت تیم ملی ایران باشد. امیر قلعه نوعی مربی سابق تیم ملی ، کاندیدای مناسبی برای این پست به نظر می رسد. هرچند که اگر فرصت مناسب انتخاب سرمربی خارجی بود ، قلعه نوعی جز کاندیداها قرار نمی گرفت ولی در این شرایط شاید ، بتوان روی قلعه نوعی حساب باز کرد.روحیه برتری جویانه قلعه نوعی می تواند شوک مناسبی برای موفقیت تیم ملی در برابر 2 کره باشد.آشنایی او با بازیکنان ایرانی ، شرایط بازیهای بین المللی و جو تیم ملی پوئن مصبت دیگری است که به یرمربی فعلی تیم استقلال تعلق می گیرد. مخصوصا زمانیکه به نتایج این تیم بعد از فصل فاجعه بار گذشته نگاه می کنیم و پیروزیهای پر گل استقلال را مرور می کنیم ، احساس می کنیم شاید او لیاقت این را داشته باشد که دوباره سکان هدایت تیم ملی را در اختیار بگیرد. امیر قلعه نوعی همیشه با 2-5-3 معروفش شناخته و حتی تحت فشار قرار می گیرد،بعنوان مربی ای که تفکرات سنتی دارد. ولی طرفدارانش نمایش فصل اخیر استقلال را جوابی مناسب برای مخالفان او می دانند.در اینکه سیستم 2-5-3 استقلال ، محدودیتهای فراوانی برای این تیم ایجاد می کند شکی نیست.کافیست به چند بازی اخر این تیم نگاه دوباره ای بیندازید تا متوجه شوید که چرا این سیستم در فوتبال روز دنیا منسوخ شده است. تکیه بیش از حد بر یکی ، دو بازیکن مانند خسرو حیدری و جان واریو باعث شده که تیمهای مقابل استقلال در لیگ ایران کم کم راههای مقابله با برنامه های تهاجمی این تیم را بیابند. نمایش استقلال در جام باشگاه های آسیا تا به امروز رضایت بخش نبوده است.و الاتحاد و الجزیره نشان دادند که استقلالی که بر اساس تفکرات تاکتیکی امیر قلعه نوعی بنا نهاده شده ، نمیتواند مدعی جیامهای بین اللملی بالشد.انگار این تفکرات تنها در داخل مرزهای فوتبالی ایران ، موفق است. باید گفت که قلعه نوعی دارای پوئن های مثبت و منفی زیادی است که هر ذهنی را را بخود مشغول میکند.باید به تجربه او با تیم ملی اعتماد کنیم ، یا از تفکرات تاکتیکی سنتی اش بترسیم. با روحیه برتری طلب اش به صعود امیدوار باشیم یا دوباره منتظر تعداد زیادی مربی بدون شرح وظیفه و مسئولیت بر روی نیمکت تیم ملی باشیم ؟ افشین قطبی دست تقدیر بازهم اورا به یک قدمی نیمکت تیم ملی رساند. افشین قطبی با آن اخلاق و رفتار منحصر به فرد و خواستنی اش در جامعه فوتبال ؛ با آن شور و هیجانش در کنار زمین و با آن معیارهای فوتبال مدرنش بر روی تخته ، آیا برای سرمربیگری تیم ملی ایران شایسته است؟ از جدای او از پرسپولیس ، زمان زیادی نگذسته.قطبی که بعد از قهرمانی و جدایی از تیم ، خیلی زود به پرسپولیس برگشته بود ، خیلی زود هم در برابر مشکلات همیشگی تیمهای بزرگ این فوتبال ، تسلیم شد. حاشیه ها قطبی را از ایران فراری داد ولی در کنار تمام مشکلات این تیم ، نمیتوانیم از ضعفهای قطبی در دومین حضورش در این تیم ساده عبور کنیم.مربی ای که در بخش زیادی از دوران حضورش در فوتبال دنیا ، بعنوان آنالیزور شناخته می شد.در پرسپولیس به این اسلحه مخفی و پر قدرت توجه ای نمی کرد. او نتوانست پرسپولیس را در فصل دوم حضورش به تیمی بین اللملی تبدیل کند.اشتباهات تاکتیکی اش مخصوصا زمانیکه می دید رقیبان از این اشتباهات بهره مناسبی می برند ، تا روز آخر پا برجا ماند.بطور مثال ، مشکل پرسپولیس در فاز انتقال که موجب شده بود این تیم بعد از دست دادن توپ ، بر روی ضد حملات حریف بسیار ضربه پذیر شود، تا روز آخر حضور قطبی پا برجای بود. افشین قطبی توان تاثیر گزاری بر تیم ملی را در شرایط کنونی دارد.او میتواند تیم را از لحاظ روحی بالانس کند.می تواند با تغییرات تاکتیک ، تبم را در برابر رقیبان در موضع برتری قرار دهد و آشنایی کاملی با فوتبال ایران دارد. فوتبالی که پرسپولیس قطبی اجرا می کرد ، صاحب معیارهای بود که آنرا به فوتبال روز دنیا نزدیک میکرد.فوتبال فشرده ، فرم های مختلف بازیسازی از انتهای زمین ، فوتبال ترکیبی در یک سوم دفاعی حریف و استفاده از برنامه های مختلف برای رسیدن به گل. ولی در کنار تمام این نقاط مثبت نمیتوان از اشتباهات شخص قطبی در ماههای اخر حضورش در پرسپولیس گذشت.حضور دو کارمو و مارکو که با نظر و اصرار قطبی به پرسپولیس پیوستند ، نقطه تاریکی در کارنامه این مربی بحساب می آید. ولی بهرحای وسوسه حضور مربی بین اللملی و با پرستیژی مانند قطبی بر روی نیمکت تیم ملی ، رهایمان نمی کند. هر 3 کاندیدا صاحب نقاط مثبت و منفی هستند.داستان مایلی کهن که اتفاقا پر شانس ترین فرد از این جمع است ، از سه نفر دیگر جداست.مربی ای که بهیچ عنوان برای این پست مناسب به نظر نمیرسد. تیم ملی در این برهه زمانی به شوک روانی مثبت احتیاج دارد و هر 3 مربی توان این کار را دارند ولی افشین قطبی از 2 رقیب دیگر خود ، مقبولیت بالاتری در جامعه دارد و این می تواند کلید انتخاب سرمربی جدید تیم ملی ایران باشد.مطمئنا انتخاب قطبی کمترین مقاومت را بین روزنامه نگاران و طرفداران فوتبال ایجاد میکند. نکته ای جالب در مورد انتخاب سرمربی تیم ملی که شاید دانستنش لازم باشد اینکه معمولا برای انتخاب هر میئولی ، با توجه به شرایط معیارهای مدنظر قرا می گیرد که کاندیداها باید دارای آن معیارها باشند.بهمین دلیل کاندیداهای یک پست معمولا در کلیات شباهتهای انکار ناشدنی با یکدیگر دارند و این تفاوت در جزئیات تفکر آنهاست که موجب تمییز آنها از یکدیگر می شود ولی بعد از اعلام کاندیداهای سرمربی گری تیم ملی ایران ، آنچه کاملا مشهود است مدنظر نبودن معیار از طرف مسئولین تصمیم گیرنده است وگرنه مگر می شود کاندیداهای یک پشت ، 180 درجه با یکدیگر تفائت داشته باشند.یک بار دیگر به تفاوتهای قطبی و قلعه نوعی فکر کنید. سعید الهویی - سایت گل سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 412]