واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: جاده هراس به كجا ميرسد؟
ادبيات- نلي محجوب:
هر كسي يك طوري است. بعضي ها پول ميدهند براي خنده و قهقههزدن، بعضيها دست به جيب ميشوند براي بازيكردن و سرگرم شدن، بعضيها هم پول ميدهند براي ترسيدن.
تا حالا از تونل وحشت رد شدهايد؟ فيلم ترسناك ديدهايد؟ ميانهتان با كتابهاي ترسناك چطور است؟ ما در ادبيات داستاني گونههاي (ژانر) مختلفي داريم. داستانهاي واقعي، داستانهاي فانتزي، پليسي، طنز، عاشقانه و گونههاي ديگر.
يكي از گونههاي ادبي پر طرفدار گونة وحشت است. بعضيها معتقدند نوجوانها نبايد به اين كتابها نزديك شوند، زيرا ممكن است روح و روانشان آسيب ببيند. نقطة مقابل آنها كارشناسهايي هستند كه اعتقاد دارند بچهها با خواندن بعضي اثرهاي ترسناك، هيجان مهارشدهاي را تجربه ميكنند كه برايشان مفيد است و هيجانهاي درونيشان تخليه ميشود. نظر شما چيست؟
صفحههاي ادبي دوچرخه تا به حال به اين موضوع نپرداخته بود. بر آن شديم هر از گاهي در قالب پروندهاي كوچك، به گونههاي ادبي بپردازيم و براي شروع به ادبيات ترس پرداختيم. نظر چند نويسنده و كارشناس ادبيات كودك را در اين صفحه مي خوانيد و سپس گفتوگو با يكي از پرطرفدارترين نويسندههاي اين گونه ادبي را در صفحه مقابل.
سيامك گلشيري: داستان بايد قوي باشد
سيامك گلشيري، از نويسندگان و مترجمان ادبيات بزرگسال است و كمتر اسم او به عنوان فعال حوزه ادبيات كودك و نوجوان شنيده شده است. اخيراً گلشيري رماني در نوع وحشت نوشته است، آن هم از نوع دراكولاي خونآشام.
گلشيري با اشاره به علاقه و استقبال نوجوانان از ژانر وحشت و مخالفت برخي روانشناسها با اينگونه آثار ميگويد: «از لحاظ روانشناسي نميدانم، اما در مورد خودم ميتوانم بگويم به شدت اين آثار روي من تاثير ميگذاشت.
اما در آن زمان هم افرادي بودند كه ديدن اين فيلمها و يا خواندن و حتي شنيدن اينگونه داستانها رويشان تاثير بدي ميگذاشت و حال آنها را بد ميكرد.» او در اين باره ميافزايد:« اين آثار حتي ميتواند روي بعضي از بچهها تاثيري ماندگار بگذارد؛ كه اين خيلي بد است. اما به هر حال آنچه كه هست و به آن اعتقاد دارم اين است كه اينها فراموش ميشود. ولي آنچه براي من جداي اين بحثها مهم است، رشتههاي فكري است كه اين آثار ميتوانند داشته باشند كه در آثار جنايي و پليسي هم وجود دارد.
اين گروه آثار از نظر طرح و خود داستان بايد قوي باشند. اين آثار به شدت قصه دارند و خواندن آنها را در كلاسهاي داستاننويسيام توصيه ميكنم. آنقدر اين طرحها محكم است كه گاهي تاثير منفي ندارد و خلاقيت خاصي بهوجود ميآورند؛ بخصوص در ژانر جنايي.
اما ممكن است تاثيراتي هم داشته باشد. همانطور كه با ديدن فيلم ترسناك آدمها ممكن است دچار ترس كوتاهمدت بشوند؛ دليلش هم اين است كه اينها به قصد ترساندن است، يك لحظه آدم را ميترساند و بعد تمام ميشود و مثل آثار ماندگار و جاودان ادبي در ذهن نميماند.»
محسن هجري: وحشت، نه ترس پايدار
محسن هجري، سالهاست كه در حوزه ادبيات كودك و نوجوان كار ميكند. اين پژوهشگر و نويسنده معتقد است كه بايد مراقب بود كه اين وحشت در داستان تا جايي پيش نرود كه ذهن خواننده فلج شود و كاركردهاي عادي او را مختل كند.
هجري تعريفي براي اين نوع ادبي دارد؛ او ميگويد: «اگر بخواهيم نوع ادبي وحشت را تعريف كنيم، اساسش لذت بردن بچهها از يك موضوع وحشتآور است كه نميتوانيم آن را ناديده بگيريم. اما اين وحشت با وحشتي كه آدم را فلج ميكند و منجر به زمينگيرشدنش ميشود تفاوت دارد و اين آن بخشي است كه در روانشناسي مد نظر است و ساز و كارهاي حياتي انسان را مختل ميكند. داستانهاي نوع وحشت اساسش بر لذتبردن است، خصوصا براي گروه سني نوجوان.
بايد توجه داشت كه يكي از تفاوتهاي نوجوانان با كودكان، علاقهشان به متن اكشن يا هيجانانگيز است كه ميتواند براي آنها ايجاد هيجان كند؛ چون نوجوان دوست دارد به سمت كارهاي غيرعادي برود و هر چه را كه به نظرش عادي بوده كنار بزند؛ البته پدر و مادرها هم نگران ميشوند كه چرا بچههايمان تغيير كردهاند، اما نوجوانان دوست دارند با چيزهايي كه در متن وحشت هست درگير شوند و از آن لذت ببرند.
به همين دليل حتي دوباره و چند باره اين متنها را ميخوانند.» اين نويسنده ميگويد: «اما بايد توجه داشت كه اگر بخواهيم اين حد وحشت را بسيار بالا بگيريم تا حدي كه از شدت ترس مخاطب را زمينگير كند، براي هيچ گروه سني مناسب نيست.»
آرمان آرين: آرامش پس از ترس
آرمان آرين، نويسنده سه گانه «پارسيان و من» كه اخيرا نيز كانديداي جايزه« آي .بي.بي.واي» (ibby) شده است و مشغول نوشتن رماني در نوع وحشت براي نوجوانان است، طبقه بندي خاصي را براي اين نوع ادبي در نظر دارد و مي گويد: «من در اين نوع ادبي به طبقهبندي خاصي اعتقاد دارم و آن را به دو دسته تقسيم ميكنم: ترس اصيل و وحشت ساختگي.
وحشت ساختگي، وحشتي است كه ما را براي يكبار نهايتاً ميترساند و با استفاده از عوامل لحظهاي يا چندشآور و گاه چيزهايي كه باعث انزجار باشد، شكل ميگيرد كه اصلا هم قشنگ نيست و صرفا براي ترساندن به كار گرفته ميشود. اما نوعي ترس اصيل در خود انسان وجود دارد كه درست مثل حس خنديدن در درون آدمهاست كه نه تنها بد نيستند بلكه اينگونه ترس به نوعي انسان را تصفيه و سبك ميكند وآدم بعد از مبتلاشدن به آن احساس آرامش ميكند.»او ميگويد: «فكر ميكنم اگر نوع ادبي وحشت در خدمت يك فكر والا قرار بگيرد ميتواند سازنده باشد.»
البته بايد توجه داشت كه اين درك سليقه بچههاي امروز است. ما نميتوانيم بچهها را بهدليل سليقههايشان محكوم كنيم، سليقه آنها محترم است. بايد ما سليقه آنها را ببينيم، باور كنيم و طبق آن كار كنيم، اما بايد به اين سليقهها جهت بدهيم. يعني آن طعمي را كه دوست دارند در نظر بگيريم، اما غذايي را تهيه كنيم كه برايشان لازم است، اما با طعمي كه دوست دارند.
فرزانه كريمي:سوپرمن ترسناك دارن شان
چند سالي است كه آثار« دارن شان» به فارسي ترجمه ميشود. فرزانه كريمي كسي است كه بعضي از اين كتابها را به فارسي ترجمه كرده است. جالب است بدانيد كه او علاقهاي به اين گونة ادبي ندارد و ميگويد: « اين كتابها فقط دلهره و هيجان دارد. البته مواردي را در اين داستان ها مي بينم كه زننده است. مي توانم بگويم اين سري كتابها فقط ترس را ايجاد نميكند، بلكه به نظر مي رسد نويسنده بيشتر سعي ميكند خواننده را به تهوع بيندازد. البته ما به همراه ناشر، به دليل خاصي زهر كار را ميگيريم كه بچهها زياد اذيت نشوند.»
تعريفي كه كريمي از اين گونه كارها دارد، مشابه بقيه است: «يك وقت نگاه منطقي در كار وجود دارد و اين برايم مهم است كه ترس منطقي باشد. اگر مقاومتي هم در برابر ترس هست بايد انگيزهاش هم قوي باشد، نه اينكه بي هدف باشد. البته نميخواهم بگويم وحشت بد است، چون گاهي وقتها دلمان ميخواهد بترسيم و اين خودش نوعي تفريح و لذت است، اما در اين ترسها هم بايد انگيزه و منطق وجود داشته باشد.»
كريمي يكي از دلايل استقبال نوجوانها از اين كتابها را اين ميداند كه قبلا به ناشرها اجازه چاپ اين آثار داده نميشد ولي زماني كه اجازه دادند استقبال زيادي از اين كارها شد. از طرفي نويسنده قهرمان داستانش را نوجوان انتخاب كرده است و تواناييهايي به او داده كه در تخيل هر آدمي اين متفاوت بودن و غالب بودن جالب و جذاب است، مثل سوپر من كه بچهها دوستش دارند، آن هم به عنوان يك تخيل غير ممكن. دارن شان هم سوپرمن ساخته است اما با ويژگيهاي متفاوت.»
او در باره حسش از ترجمه اين كتابها ميگويد: «بايد بگويم گاهي وقتها
چندش آور است. اما از طرفي هم گاهي خوب است. ولي چون در اين چند سال به صورت دائم روي اين آثار كار كردهام، ذهن نويسنده را مي توانم بخوانم. تقريبا ميدانم چه اتفاقي قرار است بيفتد و انگار انتقال حرفهايش برايم راحتتر شده است، اما جاهايي به دلايلي حذف مي شود.»
تاريخ درج: 10 تير 1387 ساعت 16:29 تاريخ تاييد: 11 تير 1387 ساعت 09:55 تاريخ به روز رساني: 11 تير 1387 ساعت 09:54
سه شنبه 11 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 464]