تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 25 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):كسى كه بر باطل سوار شود، مَركبش او را ذليل خواهد كرد. كسى كه از راه حق منحرف شود ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853148697




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: اسماعيل اسماعيلي بررسي نشانه‌هاي ظهور (قسمت سوم)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: اسماعيل اسماعيلي بررسي نشانه‌هاي ظهور (قسمت سوم)
خبرگزاري فارس: در اسلام, بويژه تشيع, برخلاف اديان و مذاهب ديگر, از ظهور مهدي موعود(ع) تفسير روشني ارائه شده و چگونگي قيام و رخدادهايي كه به عنوان نشانه نزديكي ظهور رخ خواهد داد، به شرح بيان شده است.


5. صيحه آسماني

منظور از صيحه آسماني, ظاهراً صدايي است كه درآستانه ظهور حضرت مهدي(ع) از آسمان شنيده مي شود112 و همه مردم, آن را مي شنوند.

در روايات, تعبيرهاي (نداء) و (فزعه) و (صوت) نيز به كار رفته كه ظاهر آنها نشان مي دهد كه هر يك از آنها, نشانه جداگانه اي است كه پيش از ظهور واقع مي شود113, لكن به نظر مي رسد كه اينها تعبيرهاي گوناگون از يك حادثه و يا دست كم, اشكال گوناگون يك حادثه باشند. مراد از همه آنها, همان بلند شدن صدايي در آسمان است, ولي به اعتبار اين كه صداي عظيم بيدارباشي است كه همه را متوجه خود مي كند و نيز موجب وحشت عمومي و ايجاد دلهره و اضطراب مي گردد, به آن صيحه, فزعه, صوت و ندا, كه هر يك بيانگر ويژگيِ از آن حادثه اند, اطلاق شده است.

اين احتمال نيز وجود دارد كه آنها سه رخداد جداي از هم باشند كه در يك زمان رخ مي دهند, به اين گونه كه ابتدا صدايي عظيم و هولناك به گوش جهانيان مي رسد كه همه را متوجه خود مي كند (صيحه) و به دنبال آن, صداي مهيب و هولناكي شنيده مي شود كه دلهاي مردم را به وحشت مي اندازد (فزعه) و آن گاه از آسمان صدايي شنيده مي شود كه مردم را به سوي مهدي(ع) فرا مي خواند (نداء).

رواياتي كه در مورد اين نشانه ها از طريق شيعه و سني رسيده فراوان هستند, بلكه متواتر114.

امام باقر(ع) مي فرمايد:

(… ينادي مناد من السماء باسم القائم(ع) فيسمع من بالمشرق ومن المغرب, لايبقي راقد الاّ استيقظ ولاقائم الاّ قعدو لاقاعد الا قام علي رجليه فَزَعاً من ذلك الصوت, فرَحم الله من اعتبر بذلك الصوت فاجاب, فان الصوت الأول هو صوت جبرئيل الروح الأمين. ثم قال: يكون الصوت في شهر رمضان في ليلة جمعه, ليلة ثلاث وعشرين, فلاتشكوا في ذلك, واسمعوا واطيعوا.

وفي آخر النهار صوت ابليس ينادي اَلا ان فلاناً قتل مظلوماً ليشكك الناس ويفتنهم115.)

ندا كننده اي از آسمان, نام قائم را ندا مي كند. پس هر كه در شرق و غرب است, آن را مي شنود. از وحشت اين صدا, خوابيده ها بيدار, ايستادگان نشسته و نشتگان بر دو پاي خويش مي ايستند. رحمت خدا بر كسي كه از اين صدا عبرت گيرد و نداي وي را اجابت كند, زيرا صداي نخست, صداي جبرئيل روح الأمين است.

آن گاه, مي فرمايد: اين صدا, در شب جمعه بيست و سوم ماه رمضان خواهد بود. در اين هيچ شك نكنيد و بشنويد و فرمان بريد. در آخر روز, شيطان فرياد مي زند كه (فلاني مظلومانه كشته شد) تا مردم را بفريبد و به شك اندازد.

يا امام صادق(ع) مي فرمايد:

(ينادي مناد من السماء اول النهار, يسمعه كل قوم بالسنتهم, اَلا ان الحق في عليّ وشيعته, ثم ينادي ابليس لعنه اللّه في آخر النّهار من الأرض, اَلا ان الحق في عثمان و شيعته, فعند ذلك يرتاب المبطلون116.)

در ابتداي روز, گوينده اي در آسمان ندا مي دهد كه آگاه باشيد كه حق با علي و شيعيان اوست. پس از آن, در پايان روز, شيطان كه لعنت خدا بر او باد, از روي زمين فرياد مي كند كه حق با عثمان و پيروان اوست, پس در اين هنگام, باطل گرايان به شك مي افتند.

(اذا نادي مناد من السماء انّ الحق في آل محمد(ص) فعند ذلك يظهر المهدي علي افواه الناس ويشربون حبه, ولايكون لهم ذكر غيره117.)

هرگاه گوينده اي از آسمان صدا بزند كه حق با اولاد محمد(ص) است, در آن هنگام, ظهور مهدي(ع) به سر زبانها مي افتد, به گونه اي كه غير از او, ياد نمي كنند.

افزون بر اينها, روايات ديگري نيز به همين مضمون118 وجود دارد كه از مجموع آنها چند نكته را مي توان استفاده كرد:

1. (صيحه), از نشانه هاي حتمي ظهور شمرده شده است و شيخ طوسي, شيخ مفيد, صدوق, نعماني و… حتمي بودن آن اشاره كرده اند119.

2. اين صدا از آسمان شنيده مي شود, به گونه اي كه همه مردم روي كره زمين, در شرق و غرب, آن را مي شنوند و به خود مي آيند.

3. محتواي اين پيام آسماني, دعوت به حق و حمايت و بيعت با مهدي(ع) است, با تعبيرهاي: (ان الحق لعلّيٌ وشيعته), (ان الحق في آل محمد.)

4. همزمان با شنيده شدن اين صدا از آسمان و يا كمي پس از آن, در روي زمين نيز صدايي شنيده مي شود. ندا دهنده شيطان است كه مردم را به گمراهي فرا مي خواند و تلاش مي كند با ايجاد ترديد در مردم, آنان را از حمايت مهدي(ع) و اجابت دعوت آسماني, باز دارند.

5. جبرئيل, مردم را به حق فرا مي خواند و شيطان و نيروهاي شيطاني و پيروان سفياني به باطل. ظاهر شدن اين نشانه, همزمان با خروج سفياني و صيحه آسماني است.

6. در برخي روايات, زمان آن, شب جمعه 23 ماه رمضان معين شده است. با توجه به اين كه در روايات ديگري, خبر از ظهور حضرت در روز عاشورا, داده شده, مي توان نتيجه گرفت كه واقع شدن نداي آسماني, در همان رمضان, پيش از محرم است كه فاصله آن تا ظهور, 3 ماه و 17 روز بيشتر نخواهد بود. ناگفته نماند كه تعيين وقت مشخص براي ظهور, باظاهر رواياتي كه به روشني از تعيين هرگونه وقتي براي ظهور منع مي كند ناسازگار است.

افزون بر اين, اسناد بيشتر آنها ضعيف است, از اين روي بيشترين چيزي كه مي توان گفت آن است كه: صيحه و يانداي آسماني از نشانه هاي ظهور است.

اكنون بايد ديد كه صيحه آسماني, طبيعي خواهد بود, يا غير طبيعي.

از ظاهر روايات, با توجه به ويژگيهايي كه براي آن بيان شده, فهميده مي شود كه تحقق آن, طبيعي نخواهد بود. خداوند, براي آن كه شروع اين انقلاب جهاني را اعلان بكند و به همگان برساند كه انقلابي بزرگ در حال شكل گيري است و حق بودن مهدي(عج) را بنماياند و به ياران و دوستان و علاقه مندان به چنين رستاخيزي خبر بدهد, تا به ياري وي بشتابند, صيحه آسماني را معجزه آسا به گوش همگان مي رساند. اشكال هم ندارد و با قانون معجزه هم هماهنگ است.

يادآوري چند نكته:

1. گرچه پديدار شدن نداي آسماني, به گونه معجزه, مانعي ندارد, ولي تحقق آن به طور طبيعي هم, امكان دارد و لزومي ندارد كه آن را پيچيده و حمل بر معجزه كنيم در عصر صدور اين روايات, پيش بيني چنين حوادثي, فوق العاده, عجيب و تحقق عادي آن غير ممكن مي نموده, ولي در جهان امروز, واقع شدن چنين پديده اي امري بسيار طبيعي و عادي است. با استفاده از ماهواره ها و ابزارهاي پيشرفته صوتي و تصويري فرستنده هاي قوي و مدرن تلويزيوني, راديويي و وسايل و ابزار پيشرفته تري كه امكان دارد در آينده به كار گرفته شود. به آساني و همزمان, مي توان فرياد حق را به گوش همه جهانيان رساند.

بر اين اساس, منظور از جبرئيل كه در برخي از روايات آمده سخن گوي حق و مراد از شيطان سخن گوي باطل است. امروز, استكبار جهاني, با استفاده از همين ابزار, در گمراهي مردم و ادامه سلطه خويش بهره مي برد و سرسختانه مردم را به حمايت از باطل دعوت مي كند.

اين كه در روايات از دعوت به حق, تعبير به (صداي آسماني) و از دعوت به باطل تعبير به (صداي زميني) شده است, ظاهراً كنايه از بزرگي و عظمت و سيادت جبهه حق است, در مقابل جبهه باطل كه حقير و پست و زميني است. در هر صورت, وقوع چنين پديده اي, در زمان ما, چه رسد به زمانهاي آينده, امري بسيار عادي و طبيعي است و نيازي به توجيه آن و حمل كردن آن بر معجزه نيست.

2. بر فرض كه پديدار شدن اين نشانه را به گونه معجزه بدانيم,مسلم, محدود به همان نداي حق و دعوت به حمايت از امام(ع) است, نه صداي شيطان, كه مردم را به باطل فرا مي خواند. زيرا اگر صداي شيطان, معجزه آسا, به گوش جهانيان برسد, با هدف اصلي معجزه, كه اقامه حجت براي تأييد و تقويت حق است, سازگاري ندارد و امكان ندارد معجزه براي تقويت باطل صورت گيرد, اين كه در برخي روايات آمده (نداي به باطل) براي ماثابت نيست و دليلي بر آن نداريم.

3. در برخي روايات, سخن از (نداء) در كنار كعبه به ميان آمده است, از جمله, امام صادق مي فرمايد:

(كاني بالقائم يوم عاشورا يوم السبت قائماً بين الركن والمقام, بين يديه جبرئيل(ع) ينادي البيعة للّه…120.)

گويا مي بينيم كه حضرت قائم(ع), در روز شنبه, عاشورا, هنگام ظهر, بين ركن و مقام, در كنار كعبه ايستاده است و در پيش او, جبرئيل صدا مي زند: بيعت براي خداست….

گويا اين (نداء) غير از نداي آسماني و صيحه است كه به عنوان نشانه ظهور بيان شده, زيرا اين (نداء), در زمين و پس از ظهور است و (نداء) در آسمان و در آغاز روز صورت مي گيرد ولي احتمال هم دارد كه همان صداي آسماني كه به گوش همه جهانيان مي رسد, توسط سخن گوي حق, جبرئيل از كنار كعبه بلند شود و با وسايل پيشرفته, در همه جهان شنيده شود. و (هنگام ظهر) نيز منافاتي با روايات قبل ندارد, زيرا امكان دارد, در وقت هاي مختلف اين دعوت تكرار شود.

6. خروج دجال

اين نشانه, در كتابهاي اهل سنت, از نشانه بر پايي قيامت دانسته شده است121 ولي, در منابع روايي شيعه, از نشانه هاي ظهور122. برابر آنچه پيش از اين يادآور شديم, هيچ اشكالي ندارد كه رخدادهايي چون خروج دجال هم, نشانه ظهور باشند و هم نشانه قيامت. بدين معني كه اين رخداد پيش از ظهور و در دوره غيبت واقع گردد. به هر حال بر اساس آنچه از ظاهر اخبار استفاده مي شود, دجال فردي است كه در آخر الزمان و پيش از قيام مهدي(ع) خروج مي كند و غير عادي است و با انجام كارهاي شگفت انگيز جمع زيادي از مردم را مي فريبد و سرانجام به دست عيسي مسيح(ع) در كنار دروازه (لد) در منطقه شام, به هلاكت مي رسد.

آيا دجال داراي ويژگيها و صفات غيرعادي است؟

آيا دجال شخص است, يا جريان الحادي؟

بر فرض كه دجال, داراي چنان ويژگيهايي باشد, تحقق آن را چگونه مي توان تصور كرد: معجزه يا غير معجزه؟ اينها, پرسشهايي است كه در اين بخش به بررسي آن مي پردازيم.

در مورد اصل دجال, صرف نظر از ويژگيهاي او, چند احتمال وجود دارد:

الف. دجال, نام شخص معيّني نيست. هر كسي كه با ادعاهاي پوچ و بي اساس و با توسل به حيله گري و نيرنگ, در صدد فريبِ مردم باشد, دجال است. بر اين اساس, (دجال) ها خواهند بود. اين كه در روايات از (دجال) هاي فراوان سخن به ميان آمده اين احتمال را تقويت مي كند.

پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد:

(لاتقوم الساعة حتي يخرج المهدي من ولدي, ولايخرج المهدي حتي يخرج ستّون كذّاباً كلهم يقول: (انا نبي…123.

قيامت, بر پا نمي شود, تا وقتي كه مهدي(ع) از فرزندانم قيام كند و مهدي(ع) قيام نمي كند, تا وقتي كه شصت دروغگو خروج كنند و هر كدام بگويد: من پيامبر….

(دجال), از ريشه (دجل) به معناي دروغگوي حيله گر است. در روايات, از اين (دجال) ها و دروغگويان فراوان نام برده شده است. در برخي, دوازده و در برخي سي, شصت و هفتاد دجال آمده است124. از ميان اين (دجال) ها, فردي كه در دروغگويي و حيله گري و مردم فريبي سرآمد همه دجالان و فتنه او از همه بزرگتر است, نشانه ظهور مهدي(ع) و يا بر پائي قيامت است. بر اين اساس, بايد گفت: ما دو نوع دجال داريم: يكي همان دجال حقيقي و واقعي است كه پس از همه (دجال) ها مي آيد و ديگري گروهي شياد و دروغگويند كه دست به فريبكاري و تحميق و گمراهي مردم مي زنند.

پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد:

(يكون قبل خروج الدجال نيف علي سبعين دجلاً125.)

پيش از خروج دجال, بيش از هفتاد دجال خروج خواهد كرد.

يا مي فرمايد:

(ان بين يدي الساعة الدجال وبين يد الدجال كذّابون ثلاثون او اكثر126.)

پيشاپيش برپائي قيامت, خروج دجال است و پيش از دجال, سي درغگو, يا بيشتر خواهند بود.

يا مي فرمايد:

(تكون امام الدجال ستون خداعة127...)

پيش از خروج دجال, شصت نيرنگ خواهد بود.

با توجه به معناي لغوي دجال و نيز فراواني آنان در روايات, فرد خاصي منظور نيست, بلكه هر آدم حقه باز دروغگويي كه با فريفتن مردم, به فتنه انگيزي بپردازد, دجال است, منتهي ممكن است يكي از آنان كه تبلور اين صفات در وي, از همه بيشتر است, نشانه ظهور باشد.

در حقيقت داستان دجال, بيانگر اين واقعيت است كه در آستانه هر انقلابي, افراد فريبكار و منافق, كه معتقد به نظامهاي پوشالي گذشته و پاسدار سنتهاي و ضدارزشهايند, براي نگهداشتن فرهنگ و نظام جاهلي گذشته, همه تلاش خود را به كار مي گيرند و با سوء استفاده از زمينه هاي فكري و اجتماعي و احساسات مردم, دست به تزوير و حيله گري مي زنند, تا مردم را نسبت به اصالت و تحقق انقلاب و استواري رهبران آن, دلسرد و دو دل كنند و در نهايت با شيطنت, آنان را به كژ راهه برند.

پس, حركت مزوّرانه (دجال) ها, همواره بزرگترين خطري است كه به ثمر رسيدن انقلاب را تهديد مي كند و تنها هوشياري مردم و شناخت بموقع است كه مي تواند توطئه ها را خنثي كند.

در انقلاب جهاني حضرت مهدي(ع) نيز, چنين خطري پيش بيني شده است. چون انقلاب مهدي(ع), از همه انقلابهاي تاريخ بزرگ تر و گسترده تر است, خطر فريبكاران دجال صفت نيز, به مراتب بيشتر و گسترده تر است. در آستانه ظهور مهدي(ع) و انقلاب بزرگ, آنان همه تلاش خويش را به كار خواهند گرفت كه مردم را بفريبند و آنان را نسبت به نتيجه آن دلسرد و نااميد سازند و بالاخره, از پيروزي حتمي آن جلوگيري كنند.

امامان(ع), از پيش, اين خطر را گوشزد كرده اند و پيدايش حركتهاي انحرافي را پيش بيني كرده اند, تا مردم با هوشياري كامل, به استقبال چنين حوادثي بروند و در دام شيادان گرفتار نشوند. اين كه در روايت تأكيد شده است: (هر پيامبري, امت خويش را از خطر دجال بر حذر داشته) به خوبي نشان مي دهد كه در برابر نهضت همه انبيا, (دجال) هايي خروج كرده اند و گاهي تا سر حد انحراف امتهاي آنان و تنها گذاشتن پيام آوران آسماني, پيش رفته اند, ولي در نهايت, به خاك مذلت افتاده اند و با رسوايي تمام, شكست خورده اند.

ب. احتمال دوّم آن است كه فردي معين و مشخص, به عنوان (دجال) در دوره غيبت, با همان ويژگيهايي كه براي وي بيان شده, خروج مي كند و مردم را به انحراف مي كشاند.

ظاهر بسياري از روايات, بيانگر اين احتمال است, ولي تقريباً هيچ كدام از اين روايات, سند معتبري كه بشود بر آن اعتماد كرد, ندارند. مستند اين نشانه, در منابع شيعه, دو روايت است كه شيخ صدوق, آنها را در (كمال الدين) آورده است و سند هر دوي آنها ضعيف است و در محتواي آنها نيز ناهماهنگي و ضعفهاي فراواني ديده مي شود, چنانكه شيخ صدوق, بدان اشاره كرده است.

با توجه به روايات زياد در منابع عامه, اصل قضيه دجال, بعيد نيست صحيح باشد, ولي تعريف و توضيحاتي كه درباره اش گفته اند, نمي تواند درست باشد; زيرا خروج دجال, با اوصافي كه بدانها اشاره كرديم, به صورت طبيعي, تقريباً, غيرممكن است و بيشتر, به افسانه شباهت دارد, تا واقعيّت و به صورت معجزه نيز, با توجه به توضيحي كه پيش از اين, در مورد قانون معجزه آورديم, نمي تواند واقع شود, زيرا معجزه بودن چنين پديده هايي مستقيماً, در جهت تقويت و تأييد باطل است و موجب انحراف بيشتر مردم مي گردد, مگر اين كه بگوييم صدور معجزه از دجال, به رسوايي وي منجر مي شود كه بعيد است.

نكته در خور يادآوري اين كه: اصل داستان (دجال), در كتابهاي مقدس مسيحيان آمده است. در انجيل, واژه (دجال) بارها به كار رفته و از كساني كه منكر حضرت مسيح باشند, و يا (پدر و پسر را) انكار كنند, به عنوان دجال ياد شده است:

(دروغگو كيست؟ جز آن كه مسيح بودن عيسي را انكار كند. آن دجال است كه پسر و پدر را انكار كند128.)

كلمه دجال, در كتابهاي مقدس و منابع ديني مسيحيان, به زبان انگليسي اَنتي كريست (Anti chris) آمده است, يعني دروغگو و حيله گر.

بنابراين, خروج دجال, به اين گونه كه بيان كرديم, مشكل است, مگر اين كه بگوييم, خروج دجال, كنايه است.

ج. اين احتمال نيز وجود دارد كه مراد از (دجّال), همان سفياني باشد كه در كتابهاي عامه, بيشتر به عنوان (دجال) و در كتابهاي خاصه به عنوان (سفياني) آمده است129.

گرچه از بعضي جهات, خروج دجال و سفياني, يكسانند و هر دو دعوت به باطل مي كنند و با توسل به حيله گري و تزوير, مردم را مي فريبند, به مبارزه با جناح حق بر مي خيزند و سرانجام به هلاكت مي رسند و… ولي با دقت در روايات خروج سفياني و روايات مربوط به خروج دجّال), در مي يابيم كه بين اين دو فرقهاي زيادي وجود دارد و اگر اصل خروج دجّال را امري مسلّم بدانيم, ناچار بايد فردي غير از سفياني باشد. مثلاً, دجّال, ادعاي ربوبيّت مي كند و كافر است, ولي دليلي بر كفر سفياني نداريم. فقط در روايتي اشاره شده كه وي, صليبي بر گردن دارد كه اگر درست باشد, مسيحي است, ولي روايت از معصوم(ع) نيست130 و ارزشي ندارد.

افزون بر اين, در روايات آمده كه سفياني رياكارانه تظاهر به دينداري و تقدس مي كند و مدام ذكر (يا رب يارب) بر زبان وي جاري است.

خروج سفياني, همزمان است با قيام سرداراني از خراسان و يمن و مصر كه به حق و عدالت فرا مي خوانند و زمينه را براي انقلاب بزرگ مهدي, مهيا مي سازند.

خروج سفياني, منطقه نسبتاً محدودي را فرامي گيرد, در حالي كه دجّال, به جز مكه و مدينه, به همه جاي زمين مي رود و فتنه وي, همه جا را مي گيرد. در شكل و قيافه هم, با يكديگر, فرق دارند. پس دجال نمي تواند, همان سفياني باشد.

هـ . دجال, كنايه از كفر جهاني و سيطره فرهنگ مادي بر همه جهان است.

استكبار, با ظاهري فريبنده, مردم را, بويژه مسلمانان را مي فريبد و با قدرت مادي و صنعتي و فني عظيمي كه در اختيار دارد, آنان را به شدت مرعوب خويش مي سازد, به گونه اي كه مسلمانان احساس خود باختگي مي كنند. قدرت مادي استكبار, بيش از آنچه كه هست در نظر آنان بزرگ جلوه مي كند, تا آن جا كه مي پندارند آب و نان آنها به دست اوست.

پيامبران امتهاي خويش را از فتنه دجّال بيم داده اند, در حقيقت آنان را از افتادن به دام ماديت و ورطه حاكميت طاغوت و استكبار جهاني برحذر داشته اند:

(ما بعث اللّه نبياً الاّ وقد أنذر قومه الدجال…131.)

پس بعيد نيست كه منظور از دجال, با آن شرايط و اوصاف, قدرتهاي بزرگ و اهريمني باشند.

برخي از اهل نظر, اين احتمال را تقويت كرده اند و همه ويژگيهايي كه براي دجال بيان شده با ويژگيهاي استكبار برابر دانسته اند. مثلاً در اوصاف دجال گفته شده: (كوهي از طعام و شهري از آب به همراه دارد) كنايه از امكانات عظيم و گسترده اي است كه استكبار در اختيار دارد.

گفته شده: دجال, به همه جاي زمين سفر مي كند و… مي تواند اشاره به ابزار و وسايل پيچيده تبليغاتي و مخابراتي و تجهيزات مدرن مبادله پيام ماهواره اي و نيز استفاده از ابزار پيشرفته حمل و نقل و هواپيماهاي مافوق صوت براي مسافرت از جايي, به جاي ديگر باشد.

سيطره استكبار جهاني بر جهان سوّم, در واقع, با استفاده از شگرد ويژه است: طرفداري از حقوق بشر, صلح, امنيت, كمكهاي بشر دوستانه و….

استكبار, به معناي واقعي, دجال است. استكبار خود را قيم ملتها مي داند و با تكيه به ثروت انبوه و قدرت عظيمي كه در اختيار دارد, در همه جاي زمين دخالت مي كند و همه را به زير سلطه خويش مي آورد.

7. درآمدن پرچمهاي سياه از خراسان

اين حادثه نيز, در منابع ديني به عنوان نشانه ظهور بيان شده و در مورد آن, رواياتي از معصومان(ع) رسيده است. مضمون اين روايات آن است كه پيش از ظهور مهدي(ع) در منطقه خراسان [خراسان قديم: قسمتهاي زيادي از ايران, افغانستان, تركمنستان, تاجيكستان و ازبكستان] انقلابي بر پا مي شود و مردم در حالي كه پرچمهاي سياه را به اهتزاز در آورده اند, به حركت در مي آيند133.)

ظاهراً, پديدار شدن اين نشانه در آستانه ظهور و يا اندكي پيش از آن است, به گونه اي كه در زمان ظهور, آنان هستند, و حضرت مهدي(ع) آنان را به سوي خويش فرا مي خواند.

امام باقر مي فرمايد:

(تنزل الرايات السود التي تخرج من خراسان الي الكوفة, فاذا ظهر المهدي(ع) بعث اليه بالبيعة134.)

بيرقهاي سياهي از خراسان بيرون مي آيد و به جانب كوفه به حركت در مي آيند. پس چون مهدي(ع) ظاهر شود, اينان وي را دعوت به بيعت مي كنند.

غير از روايت فوق روايات ديگري نيز وجود دارد كه نشان مي دهد, خروج پرچمهاي سياه از خراسان قيامي است كه در آينده و در آستان ظهور بر پا مي شود. در حقيقت, آن پرچمهاي سياه را ياران مهدي(ع) به همراه خواهند آورد135.)

برخي احتمال داده اند كه منظور از خروج پرچمهاي سياه از خراسان, همان قيام ابومسلم خراساني در سال 140هـ.ق. عليه حاكميت هزار ماهه بني اميه است136 كه به از هم گسستن حكومت بني اميه و روي كار آمدن بني عباس انجاميد.

مستند اينان, روايت زكّار از امام صادق(ع) و برخي قرائن و مؤيدات تاريخي است. در اين روايت, با اشاره به نام و مشخّصات ابومسلم خراساني, از وي به عنوان صاحب پرچمهاي سياه, ياد شده است137.

ولي اين احتمال درست نيست, زيرا روايتِ زكّار, كه مهم ترين مستند و دليل آن به شمار مي رود, از نظر سند ضعيف و غيرقابل اعتماد است. افزون بر اين, تطبيق اين نشانه بر شورش ابومسلم خراساني در پيش از يك قرن قبل از تولد مهدي(ع) و نشانه ظهور دانستن آن, بسيار بعيد است.

به نظر مي رسد تبيين حوادث و وقايع دوران بني اميه و بني عباس, در برخي روايات, به منظور هوشيار ساختن مسلمانان و آگاهي دادن به آنها نسبت به وظايف حساس خويش در آن دوران است نه تبيين علائم ظهور.

پيش گويي اين حوادث, به خاطر اهميّت فوق العاده آن براي مسلمانان آن زمان و نسلهاي آينده بود.

اين نكته نيز در خور توجه است كه حاكمان بني عباس تلاش مي كردند, قدرت را از دست بني اميه بگيرند, از اين روي, (نفس زكيه) را مهدي معرفي مي كردند و از جانب ديگر سعي مي كردند شورش ابومسلم خراساني را در راستاي قيام مهدي(ع) و نشانه ظهور وي قلمداد كنند. بر اين اساس, همان گونه كه پيش از اين هم يادآور شديم, بعيد نيست حاكمان بني عباس, به دلخواه خويش, در اين روايات دست برده باشند و آنها را با خود تطبيق كرده باشند.

8. خسوف و كسوف

از نشانه هاي ظهور, كسوف در نيمه ماه رمضان و خسوف در آخر و يا اول همان ماه است.

كسوف در روزهاي نخست و روزهاي آخر ماه و خسوف در روزهاي مياني ماه, طبيعي و عادي است و در طول تاريخ, بارها و بارها, رخ داده و از نظر علمي, خسوف و كسوف در روزهاي ياد شد, پديده عادي به حساب مي آيد و از ديرباز, منجمان, براساس محاسبه هاي دقيق رياضي و نجومي, زمان گرفتن خورشيد, يا ماه را در طول سال, پيش بيني مي كرده اند, ولي خورشيد گرفتگي در وسط ماه يا ماه گرفتگي در اول و يا آخر آن, ظاهراً امري غيرعادي و رؤيت آن, امكان ندارد. البته در خود روايات هم, به غير عادي بودن تحقق اين نشانه تصريح شده است:

امام باقر(ع) مي فرمايد:

(آيتان تكون قبل القائم لم تكونا منذ هبط آدم(ع) الي الأرض, تنكسف الشمس في النصف من شهر رمضان والقمر في آخره, فقال رجل يابن رسول اللّه تنكسف الشمس في آخر الشهر والقمر في النصف؟ فقال ابوجعفر(ع): انّي لأعلم بما تقول ولكنّها آيتان لم تكونا منذ هبط آدم(ع)138.

دو نشانه, پيش از قيام مهدي(ع) پديد خواهد آمد كه از زمان هبوط آدم(ع) در زمين بي سابقه است: گرفتن خورشيد نيمه ماه رمضان و گرفتن ماه در آخر آن.

مردي به امام عرض كرد: اي پسر رسول خدا! كسوف در وسط و خسوف در آخر ماه؟

حضرت فرمود: [آري] من به آنچه مي گويي داناترم, ولي آن دو نشانه اند كه واقع شدن آنها از زمان هبوط آدم(ع) سابقه ندارد.

اين كه سؤال كننده, از سخن امام(ع), در شگفت مي شود و نيز تاكيد و تصريح امام(ع) به اين كه وقوع اين دو نشانه, به گونه اي است كه از ابتداي خلقت, سابقه ندارد, ولي با اين حال, واقع خواهند شد. به روشني گويا اين نكته است كه تحقق خسوف وكسوف, به گونه اي كه ياد شد, خارج از چهارچوب, امور عادي به صورت معجزه خواهد بود.

يا مي فرمود:

ان لمهدينا آيتين لم يكونا منذ خلق اللّه السموات والأرض, ينكسف القمر الأوّل ليلة من رمضان و تنكسف الشمس في النصف منه, ولم يكونا منذ خلق اللّه السموات والأرض139.)

براي مهدي ما, دو نشانه است كه از هنگامي كه خداوند آسمانها و زمين را خلق فرمود, سابقه ندارد: خسوف در اول ماه رمضان و كسوف در نيمه همان ماه.

در اين روايت, زمان كسوف به جاي آخر ماه, اوّل ماه و به جاي هبوط آدم, خلقت زمين و آسمانها آمده است. در برخي روايات, كسوف در سيزدهم و چهاردهم ماه نيز آمده است140. كسوف, افزون بر اول و آخر ماه رمضان كه در دو روايت گذشته بود, در 5 و 25 ماه نيز پيش گويي شده است141. اين اختلاف اندك, اثر چنداني در مسأله ندارد, زيرا گرفتن ماه, در شبهايي كه ماه در محاق است, ديده نمي شود, حالا چه اوّل ماه و چه آخر ماه و چه شبهاي نزديك به آخر, هر چند در شب پنجم و بيست وپنجم, احتمال وقوع آن بعيد نيست.

به نظر مي رسد كه وقوع اين دو پديده, به صورت غيرعادي, به خاطر آن است كه اهميت مسأله ظهور, نمايانده بشود و مردم از خواب غفلت بيدار شوند و خود را مهياي مشاركت در آن نهضت عظيم سازند.

به عبارت ديگر, خداوند در آستانه ظهور, براي اقامه حجت بر مردم و مطمئن ساختن ياران حضرت مهدي(ع), به ظهور آن حضرت, چنين پديده هايي را بر خلاف معمول و به گونه معجزه محقق مي گرداند.

برخي بر اين باورند كه خسوف و كسوف, به گونه اي كه ياد شده, در چهارچوب حوادث طبيعي و عادي نيز قابل بررسي و تبيين است و براي آن, احتمالها و توجيه هايي را ياد كرده اند, ولي نيازي به اين توجيه ها نيست, زيرا هيچ اشكالي ندارد كه پديدار شدن آنها به صورت معجزه باشد, زيرا در جهت اقامه حجت و تقويت حق و هدايت مردم است و با قانون معجزه ناسازگاري ندارد. البته يادآوري اين نكته لازم است كه اگر چه در روايات فراواني, در منابع شيعه و سني, به پديد آمدن اين نشانه در آستانه ظهور تصريح شده است142, ولي اين نشانه از نشانه هاي حتمي ظهور نيست و در روايات, به ناگزير بودن آن اشاره نشده است, از اين روي خسوف و كسوف را از نشانه هاي قطعي و مسلم ظهور نمي توان به حساب آورد.

9. فراگير شدن جهان از ظلم و جور

فراگير شدن ظلم وجور, از نشانه هاي معروف ظهور حضرت مهدي(ع) به شمار است. اين نشانه, در روايات بسيار, به چشم مي خورد. در بعضي به همين عنوان كلي, مورد اشاره قرار گرفته, چنانكه در روايت معروفي كه با سندهاي گوناگون نقل شده آمده:

(يملأ الله به الأرض قسطاً وعدلاً بعد ما ملئت ظلماً وجوراً143.)

خداوند, به وسيله ظهور مهدي(ع) زمين را پر از عدل و داد مي سازد, پس از آن كه از ظلم و ستم پر شده باشد.

يا از حضرت مهدي(عج) نقل شده:

(علامة ظهوري كثرة الهرج والمرج والفتن…144.)

نشانه آشكار شدن من, زياد شدن هرج و مرج و فتنه ها و آشوبهاست.

گاهي نيز, زياد شدن گناهان و مفاسد اخلاقي و اجتماعي در ميان مسلمانان, به عنوان نشانه هاي نزديك شدن ظهور پيش گويي شده است.

علامه مجلسي, در باب نشانه هاي ظهور, روايتي را از امام صادق(ع) آورده كه در آن, بيش از يكصد نوع گناه و انحراف اخلاقي, اجتماعي, اعتقادي و فرهنگي كه در دوران غيبت, دامن گير جوامع اسلامي مي شود, پيش گويي شده است145, از جمله: رشوه خواري, قماربازي, شراب خواري, زياد شدن زنا, لواط, قطع صلح رحم, سنگ دل شدن مردمان, اهتمام مردم تنها به شهوت و شكم, از ميان رفتن شرم, نپرداختن زكات و خمس, كم فروشي, بي اعتنايي به اوقات نماز, آراستن مساجد به زيور آلات, گزاردن حج به انگيزه هاي مادي و براي غيرخدا, رعايت نكردن احترام بزرگترها, پيروي از ثروتمندان, صرف كردن سرمايه هاي عظيم در فساد و ابتذال و بي ديني, چاپلوسي و تملق گويي و….

زياد شدن اين فسادها و آلودگيها در ميان مردم, در واقع, نوعي از فراگير شدن ظلم و جور روي زمين است. البته فساد و گناه, كم وبيش, در ميان مردم بوده, مهم, فراگير شدن آن است, به گونه اي كه بديها برخوبيها, ضدارزشها, بر ارزشها, غلبه مي يابد و لهيبِ آتش فساد و تباهي, دامن همه را مي گيرد و جامعه انساني در باتلاق فساد و انحطاط فرو مي رود.

افزون بر اين, گسترش حاكميت استكبار در روي زمين و در استضعاف و محروميت قرار گرفتن پيروان حق, كه براساس پيش گويي امامان(ع) در آستانه ظهور پيش خواهد آمد, نمود ديگري از بي عدالتي و زياد شدن ظلم و جور است. در زمان حاضر, سلطه ستمگرانه و غارتگرانه استكبار جهاني و استثمار و غارت ثروتهاي ملتهاي محروم, طليعه اي از تحقق اين نشانه و فراگير شدن ظلم و جور است.

يادآوري: سخن از زياد شدن ظلم و جور و گناه و كم شدن افراد صالح است, نه اين كه همه مردم كافر شوند, يا افراد صالح هيچ نباشند. در همان زمان, كه همه جا را تباهي فرا گرفته و ابرهاي تيره گناه سايه افكنده, افراد پاكباخته, متعهد و صالحي كه زمينه قيام آن حضرت را آماده مي سازند و در حمايت از آن منجي بزرگ, به جهاد بر مي خيزند.
ادامه دارد/
 سه شنبه 11 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 267]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن