واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: قاتل زن عمو را به اعدام محكوم كردند
مردجواني كه به جرم كشتن زن عموي خود بازداشت شده است امروز در دادگاه كيفري تهران، به اشد مجازات ، محكوم شد.
*گزارش و عكس : فروغ طباطبايي
به گزارش ميزان: زنگ تلفن همراه بازپرس حسين اصغرزاده (كشيك دادسراي جنايي تهران) عصر هفتم بهمن 1385 به صدا درآمد و خبر رسيد زن 69 ساله اي به نام «نجمه- ن» در خانه اش - بزرگراه آهنگ ، نزديك ميدان اصفهانك- با ضربه هاي چكش از پا درآمده است.
اين مقام قضايي به همراه پليس جنايي تهران به ساختمان مورد نظر رفت و با ديدن جنازه «نجمه» متوجه شد طلاهاي او دزديده شده است.
بررسي ها نشان مي داد قاتل زن نگون بخت ، يك آشناست و با كشف سرنخها، تجسس براي رديابي او آغاز شد. بدين ترتيب «يدا..» 33 ساله كه برادر زاده شوهر قرباني بود 22 بهمن 1385 بلوار« آذر» خيابان پيروزي دستگير شد.
اين مرد ،ابتدا منكر جنايت بود اما وقتي مدرك هاي مكشوفه را ديد چاره اي جز بيان حقيقت نيافت:« آن روز براي ديدن زن عمويم به خانه اش رفتم اما بر سر اختلاف هاي كهنه خانوادگي، جر و بحث كرد. هر چه تلاش كردم او را آرام كنم نشد تا اينكه ناگهان در حال خروج از ساختمان، نجمه را هول دادم.سرش به ديوار خورد و از حال رفت. آن قدر خشمگين بودم كه با چكش، چندين ضربه به زن عمويم زدم و پس از دزديدن طلاهايش فرار كردم.
«يدا..» ادامه داد: طلاها را در سه راه افسريه به يك قاچاق فروش دادم و مقداري كراك و 200 هزار تومان پول نقد گرفتم.
به دنبال اعتراف هاي جاني و بازسازي صحنه جرم ، كيفر خواست او از سوي «محمدرضا حيدري» داديار شعبه اظهار نظر دادسراي جنايي تهران صادر شد.
در نشست رسدگي به اين پرونده كه روز چهارشنبه در شعبه 71 دادگاه كيفري تهران به رياست قاضي «نورا... عزيزمحمدي» و با حضور چهار مستشار برگزار شد نماينده دادستان براي «يدا...» اشد مجازات (قصاص نفس) خواست.سپس پسر و دختر قرباني در جايگاه ويژه قرار گرفتند و براي پسر عموي خود حكم مرگ خواستند.گزارش ايسكانيوز مي افزايد ، پسر قرباني گفت: مادرم ، يدا... را مثل من دوست داشت اما بي رحمانه قرباني شد.
وقتي نوبت دفاع مجرم رسيد اظهار داشت : 40 روز از مرگ پدرم گذشته بود كه به خانه زن عمويم رفتم. او برايم چاي و ميوه آورد و با حوصله پاي صحبتم نشست.در مراسم ختم پدرم سه ميليون تومان گم شده بود و زن عمو نجمه گفت « پولها را برادرم بالا كشيده تا مرا از ارث محروم كند.»
«يدا...» ادامه داد: من كه از شنيدن اين حرف ، شوكه شده بودم، كنترلم را از دست دادم و به زن عمويم حمله كردم.
*قاضي: پزشكي قانوني آثار خون مردگي روي گردن قرباني را تاييد كرده است.مي خواستي او را خفه كني؟
*مجرم: بله اول دستمال را دور گردنش پيچيدم.بعد سرش را به ديوار كوبيدم و با چكش به جانش افتادم اما باور كنيد تحت تاثير مواد مخدر ، حال طبيعي نداشتم.
*قاضي: شواهد نشان مي دهد با انگيزه دستبر به خانه قرباني رفتي ، قبول داري؟
*مجرم: نه ، رفته بودم تا با زن عمويم صحبت كنم كه چشمم به طلاهايش افتاد.
*قاضي: چه قدر طلا دزدي؟
*مجرم:10 النگو را با سيم چين از دستش در آوردم و به همراه زنجير و گوشواره اش600 هزار تومان به يك قاچاقچي فروختم و كراك خريدم.
در آن موقع ، پسر قرباني برخاست و يدا... را دروغگو خواند: اين مرد ادعا مي كند حال طبيعي نداشته اما پس از جنايت ، همه آثار جرم را پاك كرده و حتي ظرف هاي ميوه را شسته است.در پايان اين نشست ، پنج قاضي وارد شور شدند و جاني را به اعدام محكوم كردند.
منبع خبر :
سه شنبه 11 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]