واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش ايرنا، دكتر ميرجلال الدين كزازي در آيين برگزاري طرح ملي مسيحاي پارسي در شيراز اظهار داشت: هركس به بسندگي با تاريخ و ادب و فرهنگ ايران آشنا باشد، بيگمان بر اين باور است كه اگر در سپيده دم ادب پارسي، فرزانه طوس، فردوسي سر بر نميآورد، نه سعدي بدان سترگي ميتوانست و نه حافظ و نه هيچ سخنوري ديگر. كزازي با بيان اينكه سنجه ايراني بودن، شيفتگي به شاهنامه و دلبستگي به آفريدگار از آن فردوسي است، افزود: يكي از نازشهاي بزرگ ايرانيان اين است كه نخستين سرود جهان در اين سرزمين آمده و تاريخ نگاران يونان نوشتند كه در بارگاه هاي ماد و هخامنش، كساني پيشه سخن سالاري ميورزيدند و سخن سالاري يكي از پايگاه هاي بلند بود. اين استاد دانشگاه بيان داشت: ايرانيان بايد صدها ديوان نگاشته باشند كه سخن سالاري چهره گشايد بنابراين همواره سرودن فراگيرترين هنر در ايران زمين بوده و هنوز هم چنين است؛ به ويژه در ايران پس از اسلام. پژوهشگر ادب و فرهنگ فارسي با بيان اينكه فراز ناي فرهنگ ايراني، ستيغ سخن پارسي ميسازد، ادامه داد: ايرانيان در زمينههاي گوناگون چهرههاي نامدار و نازش خيز داشتهاند، فرزانگان ژرفانديش و نگارگران چرب دست و خنياگران خرمكار. كزازي با اشاره به يگانگي ايرانيان در فرهنگ و هنر گفت: همواره بانگ ميزنيم كه من ايرانيم از سرزمين فردوسي ، مولانا ، حافظ ، سعدي ، ناصر خسرو و انوري، سخنوراني كه در پهنه گيتي همتا ندارند بنابراين آن ستيغي كه تنها ما را ميستد، سخن پارسي است. وي با تجليل از ابراز علاقه مردم نسبت به شاهنامه اظهار داشت:تهران شهري است بيهوده و در خود گمشده،بيگانهترين شهر با فرهنگ ومنش ايراني اما در تهران هم با همه بيگانگيها و گسستها، هنگامي كه سخن از فردوسي و شاهنامه است، هنگامهاي در ميگيرد. اين استاد دانشگاه افزود: ايرانيان و به ويژه جوانان ايراني از بن جان باور كردهاند كه در اين روزگار بيش از هر زمان ديگري به شاهنامه نياز دارند، چون اين روزگار، روزگاري پر آشيب و بيفرياد و گسستها و از خود بيگانه شدنهاست. كزازي ادامه داد: روزگاري كه در آن سخن از جهاني شدن ميرود، جهاني شدن، يكساني و فرو نهادن چيستي و هستي و نهادن تاريخ و منش و فرهنگ است. وي گفت: جهاني شدن شايد در زمينههايي سودمند باشد و مرزها را بردارد، پولي يگانه روايي داشته باشد و از فناوري بهره بگيريم تا با كمترين هزينه، بيشترين بهره را بتوان برد و دانشگاههايي فناورآنه ايجاد كنيم اما اگر معناي جهاني شدن آن باشد كه من ايراني از خود بيگانه شوم و پيوند خويش با پيشينه نياكاني خود بگسلم، به پشيزي نميارزد. نگارنده كتاب نامه باستان بيان داشت: در روزگار جهاني شدن، بوميگرايي از هر سو سر برميآورد و از همين روست كه فردوسي و شاهنامه در ايران زمين، هنگامههاي فردي ميآفرينند. كزازي ادامه داد: شاهنامه تنها يك شاهكار ادبي نيست بلكه شاهكاري ادبي است اما فرهنگ ساز و روزگار آفرين كه ايران پس از شاهنامه به هيچ روي با ايران پيش از آن سنجيدني نيست. وي گفت: هيچ شاهكار ادبي در پهنه گيتي نميشناسم كه به اندازه شاهنامه بر مردم خود كارساز افتاده باشد و تار و پودهاي نهاد و انديشه مردم با آن در آميخته باشد. اين محقق و مترجم ادامه داد: شاهنامه تنها پايگاه زبان پارسي و ادب نوين و نو آيين ايران نيست بلكه چيستي و هستي نهادين تاريخي و منش ايرانيان را شالوده ريخته است. وي با اشاره به داستان رستم و سهراب گفت: كدام شاهكار ادبي را ميشناسيد كه مردم به هنگام شنيدنش هر آنچه به همراه دارند از زر و سيم و پول، گلريزان ميكنند تا سخن از مرگ سهراب نگويد، زيرا مرگ سهراب را تاب نميآورند. كزازي افزود: سهراب يكي از دلبندان مردم شده و آنان از سيم و زر خود به آساني چشم ميپوشند كه گواه مرگ سهراب در گفتار داستانگو نباشند. استاد دانشگاه تهران ادامه داد: اگر فردوسي نميبود و در يكي از بزنگاههاي تاريخ ايران شاهنامه را نميسرود، به گمان بسياري از ما امروز به زبان شكرين و شيوا و شكرخيز پارسي با يكديگر سخن نميگفتيم و خود را ايراني نميدانستيم. وي با بيان اينكه چيستي هر ايراني در گرو شاهنامه است، افزود: فردوسي تنها زبان پارسي را از گزند روزگار پاس نداشته بلكه شالوده ناخودآگاه تباري ايران را ريخته است. كزاري اظهار داشت:امروز جوانان ايراني،بيش ازهر زمان به فردوسي و شاهنامه ميانديشد، زيرا بيش از هر زمان در اين بيم هستند كه مبادا چيستي ايراني خود را از دست بدهند و ميخواهند بر پايگاهي استوار و لرزش ناپذير بايستند و اين پايگاه شاهنامه است. وي با اشاره به تاثير رسانهها بر رفتارهاي فرهنگي، از تاثير مخرب رسانهها بر فرهنگ بومي و كهن ابراز نگراني كرد و گفت: رسانهها به هرگوشه راه ميجويند و تا گنج خانهها را ميكاوند اما فرهنگ و زبان رسانهاي، فرهنگ و زبان كهن را ميفرسايد و گاه ميدرود. كزازي با بيان اينكه نميتوان رسانهها را از كارانداخت، افزود: هيچ ديوار و بارويي نميتواند در برابر، تراويدهها و پراكندههاي رسانهها بايستد و تنها با روي برين و تنها ديوار استوار آن است كه در نهاد و درون و انديشه خود بر ميافروزيم. وي بيان كرد: اگر ايراني بداند كه ايراني بودن، گرانترين و گراميترين گنجينهاي است كه به او ارزاني شده و اگر باور كند كه ايراني بودن، بزرگترين نازش و سرافرازي اوست، آگاهانه و از سرشناخت، آسيب ناپذير خواهد شد. ك/2 7380 /679
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 507]