پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848125719
مقایسه ی زبان های ایران
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: t.s.m.t16-02-2009, 12:25 AMلطفاً تا قوانین این تاپیک نوشته نشده است از بحث در این تاپیک خودداری نمائید. t.s.m.t16-02-2009, 12:56 PMبسم الله الرّحمن الّرحیم - در این تاپیک در مورد تمامی زبانها و گویش ها و لهجه های ایران بحث خواهد شد. - هدف به رخ کشیدن محاسن،و انگشت نما کردن معایب ِ زبان،گویش و یا لهجه ای خاص نیست. - هر زبان ،گویش و لهجه محاسن و معایبی دارد.منتها روند مقایسه باید به طور صحیح انجام شود. - در علم منطق قبل از مقایسه ی دو چیز ابتدا از هم جنس بودن آن دو چیز مطمئن می شوند.چون هدف ما در اینجا تحمیل عقاید شخصی خودمان نیست و ادعاهایمان را با اسناد و مدارک معتبر به روش منطقی ثابت و یا رد خواهیم کرد، پس لطفاً یک زبان را با یک لهجه و یا گویش مقایسه نکنید.هر زبانی را با زبان دیگر،هر گویش را با گویشی دیگر و هر لهجه را با لهجه ای دیگر مقایسه کنید.در غیر این صورت کل روند اثبات تان فاقد ارزش منطقی ست و در حکم باطل است. - چون در ایران مردم ایران به زبان ها و گویش ها و لهجه های متفاوت تکلم میکنند و از طرفی کاربران این فروم از سرتاسر کشور است پس لازم می طلبد که در هر زبان،گویش و لهجه ، متخصصانی چند باشند. مسلماً هیچ کس به تنهایی به تمامی زبان ها،گویشها و لهجه های ایرانی مسلط نیست.پس امیدواریم کاربران هر منطقه، خود عهده دار بررسی زبان،گویش و یا لهجه ی منطقه ای خود باشند. - بنده مسؤلیت ادعاهای کاربران را دراین تاپیک به عهده نمیگیرم.هر کس خود مسؤل صحت گفته هایش است.و ادعایی را نه رد و نه تأیید میکنیم،مگر آنکه با دلایلی کاملاً منطقی و اسناد معتبر جهانی خلاف ادعایی (از جانب کاربری و یا شخص بنده) ثابت شود. قوانین تاپیک: 1.فقط میتوانید هم زمان دو زبان را باهم مقایسه کنید.(در مورد گویش و لهجه نیز به همین ترتیب است)مثلاً اگر قصد مقایسه ی دو زبان فارسی و عربی را دارید دیگر نمی توانید تا اتمام بحث پای زبان سوم را به پیش کشید. 2.افراد میتوانند در مورد زبان،گویش و یا لهجه ای که در مورد آن اطلاعات دارند توضیحاتی بدهند.افرادی که قصد مقایسه ی دو زبان را دارند حتماً باید به هر دو زبان مسلط باشند،در غیر این صورت خلاف قوانین تاپیک رفتار کرده اند.(در مورد گویش و لهجه ها نیز به همین ترتیب است.) 3.شما میتوانید در صورت برخورد به ادعایی که مورد قبول شما نیست اعتراض کنید،در این صورت فرصت دارید خلاف آنرا با دلائل کافی ثابت کنید.به همین دلیل لطفاً بعد از اتمام هر بحث،تا چند روز، از شروع بحث جدید خودداری نمائید.(از تاریخ آخرین پستی که ثبت می شود) 4.اگر چه در بحث ها شرکت نکنید ولی می توانید نظرتان را نسبت به بحثی اعلام کنید.واضح است که این نظر(بدون دلیل) فقط جنبه ی شخصی خواهد داشت و ارزش منطقی ندارد. 5.شما نمیتوانید بعد از نتیجه گیری کامل در مورد بحثی،بحث جدید به پیش بکشید تا اینکه از موضوع اصلی مورد بحث خارج نشویم. 6.میتوانید از سایر زبان های بین المللی فقط جهت توضیح زبان ( و یا گویش و یا لهجه های) ایرانی استفاده کنید. *:مهمانان و کاربرانی که جهت استفاده ی بهینه ی علمی از این تاپیک دیدن میفرمایند توجه داشته باشند که پست های بدون ذکر مرجع و منبع موثق، فاقد ارزش میباشد.و نظر شخصی محسوب می شوند. t.s.m.t16-02-2009, 01:00 PMمقدمه: قبل از شروع بحث ابتدا به چند تعریف مقدماتی می پردازیم: به نظر شما تعریف یک زبان چیست؟ جواب:زبان وسیله ی ارتباطی گروهی مشخص است. آنگاه باید ایماها و اشاره ها نیز زبان محسوب شوند. پس ما تعریف خود را اصلاح می کنیم،گوئیم: زبان وسیله ی ارتباطی گروهی معین است که از ترکیب حروفات مختص آن زبان بوجود می آید. باز ممکن است کسی بر این تعریف ایرا بگیرد که،در آن صورت باید عبارت "کملبنمی" جزء زبان یک گروه باشد.پس نیاز به اصلاح مجدد تعریف است،گوئیم: زبان وسیله ی ارتباطی گروهی معین است که از ترکیب حروفات مختص آن زبان عبارات با معنی بوجود می آید. البته این تعریف نیز کماکان ایراد های منطقی نه لزوما مفهومی،دارد برای مثال ما قبل از اینکه به تعریف عبارت و یا گروه بپردازیم از آنها استفاده کردیم . پاسخ این سؤال این گونه هست که :بعضی از عبارات را نمی توان به طور دقیق تعریف کرد برای مثال همین عبارت ِ "عبارت "و یا عبارت ِ "تعریف"،مثلاً اگر شما به کسی بگوئید تعریف فلان چیز چیست؟ و اگر فرد بگوید شما اول بگویید که تعریف چیست و منظورتان از آن چیست؟ مسلماً شما نمی توانید عبارت ِ تعریف را تعریف کنید.این گونه عبارات را به عنوان تعاریف نشده ها قبول میکنیم.ولی باید مطمئن شویم که مخاطب مفهوم آنرا به درستی درک کرده است. این کلمات در منطق زیاد می باشند که خود گروه یا مجموعه جزء تعریف نشده ها هستند. حال صرف نظر از این دوباره آخرین تعریف خود از زبان را تکرار می کنیم: *: زبان یا نطق وسیله ی ارتباطی گروهی معین از انسانهاست است که از ترکیب حروفات مختص آن زبان ، عبارات با معنی بوجود می آورد. آیا این تعریف یک تعریف دقیق از زبان است(صرف نظر از ایراد منطقی که با لفظ ِ تعاریف نشده ها حل شد) اگر پاسخ شما منفی است یعنی به نظر شما این تعریف دقیق است آنگاه پس فرق یک گویش و یا یک لهجه با زبان چیست؟ پاسخ این سؤال این گونه هست.چندین راه برای تشخیص زبان از گویش و لهجه وجود دارد.به اختصار به چند مورد اشاره میکنیم: 1.وقتی صحبت از یک زبان می شود(نه لهجه و گویش) باید عبارات و دستور آن زبان ، مستقل از زبان های دیگر باشد.این بدین معنی نیست که هیچ کلمه ای از زبانی به زبان دیگر نرود (این واقعاً اجتناب ناپذیر است.مخصوصاً در مورد زبان هایی که متکلمان آن در مجاورت هم زندگی میکنند.)بلکه صحبت در مورد عباراتی ست که مختص آن زبان است. 2.یک گویش ،حالتی مابین یک زبان و لهجه است.در واقع به خودی خود دارای استقلال زبانی نیست،ویا اگر زمانی میبود ، تحریف شده است و یا کلماتی که در آن ساخته میشود بدون استفاده از قاعده ای خاص است و در واقع حالتی منظم ندارد.والبته اگر به این نوع ،لهجه خطاب شود باز رعایت حال انصاف نشده است. 3.لهجه،نه به خودی خود دارای قواعد مستقل است ونه دارای واژه های مستقل.بلکه متکلمان آن به دلیل شرایط آب و هوایی و نحوه ی قرار گرفتن تارهای صوتی حنجره و شکل دندانها و لبها موجب ایجاد آهنگ و تغییرات صدایی در عبارات اصلی می شوند. مثال زیر برای تمایز لهجه با گویش و زبان نیست بلکه مثالی ست برای رئشن شدن نقش محیط که موجب ایجاد خصوصیات ظاهری و تغییر صداها در تلفظ کلمات یکسان مابین انسانها میشود. به عنوان مثال،مردمان آفریقا را در نظر بگیرید همگی بدون استثنا دارای دندان های درشت،لبان ضخیم و تار های صوتی منحصر به فردند این گونه هست که اکثر صداهای عبارات آنها در هنگام دم، تولید میشود و نه بازدم. حال ترکیب * با 1 را تعریف زبان ترکیب * با 2 را تعریف گویش ترکیب * با 3 را تعریف لهجه خوانیم. این توضیحات برای شروع بحث ضروری به نظر می رسید چون افرادی هستند که هنوز فرق مابین این 3 را نمی دانندو قادر به تشخیص آنها از هم دیگر نیستند. پس اگر سعی در اثبات زبان بودن * را دارید کافی است یک مثال نقض بیاورید که این * دارای واژه ی مستقل است .و میتوانید به طور مستقیم مستقل بودن آن واژه را از سایر زبان ها اثبات کنید. توجه کنید که شبه واژها،ادات و نداها واژه محسوب نمیشوند.هرچند که در ادبیات فارسی این نوع عبارات نیز واژه محسوب میشود ولی ما بر حسب تعاریف مان اثبات خواهیم کرد پس قرارداد می کنیم که این گونه نداها،واژه نیستند.چون ممکن است یک لهجه دارای چند ندا باشد که در آنصورت باید به واسطه ی همین چند ندا آنرا زبان مستقل محسوب کنیم.هرچند که اگر قرار بر این باشد که شما تنها یک واژه ی مستقل در یک زبان بیابید ،صد ها هزار واژه ی مستقل دیگر خواهید یافت. مشکلی که اینجاست این است که ممکن است یک واژه مشترک مابین چندین زبان باشد از کجا بدانیم که متعلق به کدام زبان است؟چه بسا با این روند بسیاری از * ها که زبان محسوب می شومند نقض شوند.وجزء گویش ها و یا لهجه ها شوند.البته ممکن نیز هست کلمه بعد از ورود به زبانی دیگر دستخوش تغییراتی شود. من چند مثال میزنم تا اگر ابهامی در این زمینه مانده است از بین برود. میخواهیم بدانیم واژه ی آئینه متعلق به کدام زبان از سری زبان های عربی،فارسی و یا ترکی است. اگر این کلمه عربی هست پس باید یا به شکلهای اوزان عربی باشد و یا اسنادی باشد که نشان دهد این کلمه در عربی قدیم بوده است.واضح است که این کلمه نه به شکل اوزان عربی است و نه در اسناد قدیمی اثری از آن بوده است.معتبرترین سند تحریف نشده برای ما قرآن مجید است که قدمتی نزدیک 1400 سال دارد از طرفی هنگامی که قرآن کلام الله نازل شد چندین صد سال مردمان عرب به همان زبان سخن میگفتند.پس حتی می توان بر آن قدمت بالا ی 2000 سال را دارد. این کلمه فارسی نیز نیست به این علت که: درست است که فارسی همانند عربی بر پایه ی اوزان نیست. و به این راحتی ها نمی توان در مورد واژه ی آئینه در مورد آن سخن گفت ولی اگر قرار بر این بود که این کلمه فارسی باشد باید کلمات همشکل آن(همدسته ی آن) در زبان به وفور دیده میشد که چنین چیزی موجود نیست. اما کلمه ی آئینه که اصل آن آینا = آی + نا می باشد.چنین ترکیباتی در ترکی به وفور دیده میشود ونا همان نقش وش در فارسی را دارد.یعنی اگر قبل از عبارتی بیاید وجه تشابه کل ترکیب را با واژه ی قبل از خود را نشان میدهد. دقت کنید که آی کلمه ی ترکی باستان و به معنی ماه است. پس آی+نا یعنی ماه وش. به این دلیل آینا(آئینه) نامگذاری شده است که به هنگام برخورد نور به آن، همانند آی(ماه) نورانی به نظر میرسدودر واقع نور را انعکاس میدهد.این نشان میدهد که این کلمه به طور تصادفی ساخته نشده و همین طور از زبانی دیگر وارد زبان ترکی نشده است. اما مهمتر اینکه کلمات همدسته ی آن بسیار زیادند که نشان میدهد این نوع نحوه ی اسم ساختن با قاعده ی منحصر به فرد ترکی قابل ساخت است. - قیرنا=قیر+نا - دورنا=دور+نا - زیرنا=زیر+نا - ... اما این در باب تشخیص اسم است،تشخیص فعل بسیار آسان تراست. یک فعل زمانی متعلق به یک زبان است کهک -مصدر آن در زبان باشد - مشتقات آن نیز در زبان موجود باشد برای مثال واژه ی پارت که بحث بر انگلیسی بودن یا ترکی بودن کلمه هست. اگر قرار باشد که بر اساس مشتقات آن بحث شود به نتیجه ای نخواهیم رسید.زیرا: در انگلیسی: Part,parted,parting,… بکار رفته است. در ترکی نیز: Partlamaq مصدر آن است.ومشتقات آن نیز در زبان ترکی وجود دارد : Partladım,partıldamaq,partladıcı,partıltı,pa rtlatlaq,partlayıcı,partlayış,... اگر بگوییم که این دو کلمه در اصل یکی نیست و معنی هم فرق میکند بلکه تصادفی شبیه هم اند که باز حرف بی اساسی است. چون معنی ها تقریباً مترادفند. در انگلیسی به معنی تقسیم کردن بخش کردن جدا کردن و... و در ترکی نز به معنی منفجر کردن و بخش کردن و نقسیم کردن و...است. پس چاره ای نیز به این که با سنجش قدمت این دو زبان پی به این موضوع ببریم. مسلماً بر همگان معلوم است که انگلیسی نمی تواند قدمت فوق 500 سال داشته باشد حال با اندکی اغراق 1000 سال در نظر میگیریم.که با قدمت 7000 ساله ی تمدن ترکی قابل مقایسه نیست. درزبان باستانی ترکی این کلمه به وفور یافت میشود.و حتی در دیوان شاعران نیز از این کلمه استفاده شده است. Oruc tut, özgəyə yedirt sən çörək Qarnın partlayınca yemək nə gərək! روزه بگیر،به دیگران طعام ده تو را با نان خوردن تا حد پاره(منفجر) شدن شکم چه ضرورتی است. 1274.م اوحدی مراغه ای به همین ترتیب در مورد واژه ی مؤمن که واضح است نه ترکی هست و نه فارسی. ویا واژه ی پنجره که واژه ای فارسی است چون در عربی که این چنین کلمه ای اصلاً وجود ندارد. در ترکی نیز با اینکه این کلمه استفاده می شود ولی کلمات مشابه به عبارتی همدسته ی آن وجود ندارد پس پنجره ترکی نیز نمی باشد.(البته در ترکی معادل پنجره باخینجا می باشد که باز نام آن با کاربردی که دارد ارتباط دارد.حال عده ای از واژه ی پنجره استفاده میکنند که به علت فارسی بودن تلوزیون و رادیو سراسری این امر بدیهی به نظر میرسد) و یا کلمه ی پوتیشکا که در ترکی استفاده میشود ولی اصل آن روسی است. کلمات هم ردیف آن در روسی عبارتند از: سیمیشکا_که باز در ترکی نیز استفاده میشود و اصلاً روسی است و یا ماتیشکا و ... t.s.m.t16-02-2009, 01:12 PMبحث اول: -زبان ترکی ویا گویش ترکی ویا لهجه ی ترکی؟ -در صورت رد گویش و لهجه، ترکی آذری و یا ترکی آذربایجان؟ -آذربایجان و یا آزربایجان؟ t.s.m.t16-02-2009, 11:10 PMهرچند که جواب این مسأله ساده و بدیهی به نظر میرسد ولی ما با این حال تصور میکنیم که ممکن است مخاطبی باشد که در این زمینه هیچ اطلاعی ندارد و با احترام به تمامی مخاطبان،ابتدا به ساده ترین مسائل می پردازیم: فرض کنیم ترکی یک لهجه است،در این صورت این سؤال پیش می آید که لهجه ی کدام زبان است؟ عربی؟فارسی؟انگلیسی؟فرانسه ؟و.... بحث زبان های اروپایی که ملتفی است چون در پست قبل ثابت کردیم که مهمترین و جامع ترین زبان اروپایی،یعنی انگلیسی خود بسیاری از واژگان را از ترکی گرفته است. حال فرض کنیم که ترکی لهجه ی عربی یا فارسی است پس در این صورت باید تمامی واژه های ترکی یا عربی باشد یا فارسی.(بنا بر تعریف لهجه) پس در این صورت نباید کلمه ای در ترکی باشد که در عربی یا فارسی نباشد.من ادعا میکنم که کلمه ی آی کلمه ای است که نه عربی است و نه فارسی،چون در فارسی به جای این واژه از واژه ی ماه و در عربی قمر استفاده شده است.و در هیچ سندی تا به حال ذکر نگشته است که واژه ی آی در یک متن عربی و یا فارسی به عنوان یک کلمه ی عربی یا فارسی میباشد.پس بدین ترتیب فرض خلف باطل و نتیجه گرفته می شود که ترکی لهجه نیست. کسانی که با این مسأله مخالفند اگر سندی معتبر خلاف گفته یمان در دست دارند ،به عبارتی مکتوبی در دست دارند که این کلمه در آن به عنوان کلمه ی غیر ترکی نام برده شده است،می توانند ادعای ما را رد کنند. در این گونه اثبات ها، با یک مثال نقض هم مسأله رد می شود ولی با این حال ما قریب 80000 کلمه را که ریشه های اصلی واژه ها ،در ترکی هست را نشان میدهیم .که به همراه مشتقاتشان و اصطلاحات موجود بالغ بر 1200000 لغت ،فقط ترکی معاصر میشوند.دقت کنید که در این واژه ها اثری از کلمات غیر ترکی آزربایجان(حتی هم خانواده های ترکی آزربایجان) نیست.مگر این که در یک کلمه ترکی آزربایجان با ترکی شاخه های دیگر مشترک باشد. کد: !!!! برای مشاهده محتوا ، لطفا ثبت نام کنید / وارد شوید !!!! حال می ماند بحث این که ترکی گویش است و یا زبان؟ ادعا میکنیم که ترکی زبان است و بدین منظور کافیست گویش بودن ترکی را رد کنیم .به عبارتی نشان دهیم که قاعده ی دستور ترکی ،مجزا از سایر زبان هاست و قاعده ی کلمه سازی آن منظم و فرمولیک می باشد. در مورد دستور که کاملاً مشخص است چون دستور زبانی کاملاً مغایر با عربی و فارسی دارد.مثلا در نحوه جایگاه نقش های دستوری و یا طرز زمان سازی و یا قانون جمع بندی کلمات و ... منحصر به فرد است. حال سه دسته وجود دارند: 1.کسانی که ترکی زبان هستند که بی شک مسأله ی فوق را تأیید میکنند چون هر روز در زندگی روزمره این قوانین را در زبان اجرا می کنند. 2.کسانی که ترکی زبان نیستند و لی ترکی بلدند پس با مراجعه به کتابهای دستور زبان ترکی آزربایجان این مسأله برایشان واضح می شود. 3.کسانی که ترکی زبان نیستند و ترکی بلد نیستند که بنا بر قوانین اجازه ی نظر در این مورد ندارند مگر آنکه آشنا به اصول مقدماتی آن شوند. کد: حال ثابت کردیم که ترکی، زبانی مستقل از سایر زبان هاست. t.s.m.t16-02-2009, 11:13 PMپاسخ به این سؤال در دو حالت داده می شود. 1.اگر شخصی ترکی آذری را همان ترکی آذربایجان میداند و صرفاً محض خلاصه گویی از ترکی آذری به جای ترکی آذربایجان استفاده میکنند،این موضوع بلا مانع است. 2.اگر افرادی ترکی آذری را مجزا از سایر زبان های ترکی میدانند.یعنی غیر از ترکی آذربایجان،در این صورت به این سؤال در چند مرحله پاسخ میدهیم: قابل توضیح است که مطالبی که منطقی اثبات می شوند نیازی به مرجع ندارند و در منطق جزء اصول همواره درست محسوب می شوند.کسانی که در علم ریاضی محض،منطق،فلسفه،فیزیک نظری و تحلیلی دست دارند به خوبی به این مسأله واقفند. سؤال اول:اگر زبان ِ آذربایجان ایران ،زبان ترکی آذربایجان از شاخه زبانهای ترکی از سری زبان های اورال آلتائیک نیست.پس از کدام شاخه است. یعنی این ترکی آذری از کجا آمده است؟این مسأله ابهاماتی در ذهن مخاطبان ایجاد میکند.اگر به هر دلیلی این زبان از زیر شاخه های زبانهای ترکی است که مسأله ی زبان ترکی آذری منسوخ می شود. حال اگر از زبان های فارسی و یا عربی جدا شده است که این مطلب نیز در بالا کاملاً رد شد. در واقع باید این 1200000 لغت مستقل از حتی سایر شاخه های ترکی را رد کرد در این صورت نام زبانی که 1200000 لغت و دستوری بسیار پیچیده دارد چیست؟این زبان مورد تکلم کدام انسانها بودند که تا به حال بر زبان شناسان و تاریخ دانان جهان معلوم نگشته است. تنها یک چاره باقی می ماند بر قبول ترکی آذری ، و نه ترکی آذربایجان و آن این که شهرهایی نظیر تبریز و زنجان و اردبیل و ارومیه و حتی همدان و قزوین و شیروان گنجه و شیروان و شاماخی و ... بعد از یورش های مغول ها به ایران، ترک شده اند(دقت کنید که زمانی جمهوری آذربایجان از آن ایران بود و بعداً طی عهد نامه هایی به شوروی سابق واگذار شدند و سپس خود مختار گشتند) اگر تاریخ را دوباره ورق بزنیم تنها یورشی که می توانست موجب تغییر زبان شود همین یورش مغولها بود.چون با تصرف 20-30 سال که زبان یک شهری عوض نمی شود.شما تصور کنید بیش از 150 سال است که زبان رسمی ایران فارسی است پس در این صورت نباید کسی در تبریز،هم اکنون ترکی حرف میزد. حال فرض کنیم این چنین چیزی امکان پذیر باشد. یعنی بعد از حمله ی مغول ها تبریز و بقیه شمال غرب ایران تا سواحل شمالی و در امتداد مرکز ایران ترک شده اند،پس چرا ساکنان سبزوار و سایر شهرهای فارسی زبان ایران ترک نشده اند.!؟ بر فرض که این هم شده است!اما کسانی که این چنین ادعاهای پوچ و بی اساسی داشته اند از یاد برده اند که بزرگترین مبارز زمان،علیه مغول و پیشوا نماهای شیعه ی ایران در آن زمان و حاکمان مصر کسی نبود جز عمادالدین نسیمی که اهل شاماخی بود و کتابی به نام دیوان ترکی قریب 700 صفحه دارد.البته به علت افتضاحی که به بار آمده بود تا مدتها این دیوان به چاپ نمی رسید و علت گمنام ماندن بزرگترین شاعر فلسفی ایران و بلکه دنیا همین امر بود. ما باز به آنها حق میدهیم فرض کنیم نسیمی در طی 3 سال یک دفعه ترک شده است و یک شبه 700 صفجه شعر فلسفی ترکی گفته است!باز متذکر می شویم که استاد وی به نام نعیمی تبریزی قبل از یورش در تبریز زندگی می کرد و سال ها قبل از این موضوع دیوان ترکیش به چاپ رسیده بود. و البته که شاعرانی نظیر نظامی و قطران و عزالدین به عنوان ائلین شاعر ایران صد ها سال قبل از این واقعه بوده اند و دیوان های ترکی همگان حاضر در کتابخانه های ملی ایران،آذربایجان،ترکیه،فرا نسه و...موجود است. پس به این ترتیب مسأله ی ترکی آذری رد میشود. پس تا به حال ثابت کردیم زبان ترکی آذربایجان تمامی منابع و تواریخ در تاپیک مربوط به آنالیز شعری در انجمن ادبیات و علوم انسانی ذکر شده است و لازم ندیدم که دو باره نام ببریم.به هر صورت در پست مربوط به عمادالدین نسیمی نام این منابع ذکر شده است. اگر در مورد جواب های دو سؤال فوق ابهاماتی باقی مانده، و یا شخصی معترض بر این موضوع است با ارائه ی موضوع اعتراض خود و آوردن گواه موثق میتواند از گفته ی خود دفاع کند.همچنین منابع به تأیید رسیده ی وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران و مراجع خارجی نیز در دسترس است که در صورت لزوم به آدرس آنها اشاره خواهد شد. t.s.m.t17-02-2009, 11:02 AMشاید از یک نظر طرح این سؤال بیهوده به نظر می رسد،اینکه آذربایجان با آزربایجان و یا بهتر ذ با ز چه فرقی می تواند داشته باشد؟و اصلاً چه قدر این مسأله مهم می تواند باشد؟ قبل از جواب دادن به این سؤال ها باید به چند مسأله بپردازیم: در ترکی ز،ذ،ض،ظ هر چهار تا، تنها با حرف با z نمایش داده می شود و هر چهار تا حرف یک تلفظ دارند(بر خلاف عربی که هر کدام تلفظ های خاص خود را دارند و بر خلاف فارسی که در کلمات وارد شده از عربی و یا در بعضی از کلمات به صورت نمادین استفاده می شود.) یعنی اگر در یک شعر عربی یا فارسی حروف قافیه به الف و ز ختم شد شاعر مجاز نیست در مصرع بعدی قافیه اش به الف و ذ و یا الف و ظ ختم شود.حال آنکه در ترکی در هر صورت به az ختم می شود که ممکن است در برگرداندن نوشته ی لاتین ِ این کلمات ،به خط عربی بعضی ها را با، ز و بعضی ها را با ذ ، ظ و ض نمایش دهند حتی در استفاده از واژه های عربی در شعر ترکی این کار تنها با یک z انجام میشود. حال با این توضیحات به دو کلمه ی آذر و آزر می پردازیم: در مورد کلمه ی اول یعنی آذر،ممکن است که در بین چند زبان این کلمه مشترک باشد در واقع با معنی های متفاوت.اما آنچه که در ترکی این کلمه معنی شده است به معنای آتش است. در مورد کلمه ی دوم یعنی آزر، این کلمه از ترکیب دو بخش یعنی آز + َر(یا آس + َ ر) که اولین بخش یعنی آز(آس) به نام یکی از قدیمیترین قبایل ترک است.و دومین بخش یعنی ( َر) به معنی جوانمرد؛شوهر می باشد. حال اگر بر حسب اولی معنی کنیم باید آذربایجان را به معنای آتشکده یا چیزی در این مابین معنی کرد.(توجه کنید که بحث آذری در پست قبلی رد شد در واقع نمی تواند در این حالت معنی آذربایجان را غیر از آتشکده دانست) اما اشکالاتی که در این نظریه وجود دارد: 1.در این صورت باید زمانی آتشفشانهای فعال عظیم در این منطقه می بود که نام منطقه از آن گرفته شده است.این مسأله رد شده است ،چون در آن صورت نام ژاپن و یا ایالات متحده باید چیزی غیر از این می بود. 2.شاید معنی از آتش پرست بودن ساکنان این منطقه بر گرفته شده است.در آن صورت باید نام ایران کبیر(قبل از بخشیدن بعضی از ایالات آن)آذربایجان نام می گرفت.چون آتن� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-