واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: به همين سادگي، به همين خوشمزگي
احمد پورنجاتينوع رفتار و واكنش دولت نهم، به ويژه در برخي وزارتخانه ها نسبت به سرنوشت فعالان غيردولتي، تشكل هاي صنفي، مطبوعات مستقل، ناشران و حتي پاره يي عرصه هاي توليدي و خدماتي به گونه يي است كه از مرز بي تفاوتي فراتر رفته و شائبه احساس رضايت و شادماني را از فروپاشي و تعطيلي كامل اين مجموعه ها دامن مي زند.گرچه نمونه تر و تازه و سوزناك اين نوع رفتار ابهام برانگيز و شگفت آور را در قضيه «انجمن صنفي روزنامه نگاران» شاهد هستيم اما به گمان اين قلم، رفتار غيرمسوولانه و در خوش بينانه ترين تحليل، شيوه راحت طلبانه متوليان دولت به ويژه در مواجهه با چالش هاي ايجادشده پيش روي تشكل هاي غيردولتي و نيز فعاليت هاي مستقل، منحصر به انجمن صنفي روزنامه نگاران نيست. البته تحليل واقع بينانه تر اين است كه بپذيريم در پس اين راهبرد فرسايشي براي خلاصي از مزاحمت برخي فعالان مستقل و تشكل هاي صنفي، انگيزه و اراده سياسي متوليان دولت نهم نقش اصلي را ايفا مي كند. ملاحظه بفرماييد؛ چند سال پيش در چارچوب مقررات جاري كشور و با رعايت تمامي ضوابط قانوني، «انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران» تشكيل مي شود و در وزارت كار به ثبت مي رسد. طبق اساسنامه يي كه الگوي آن را همين وزارت كار ارائه كرده به فعاليت ادامه مي دهد، عضوگيري مي كند، هيات مديره برمي گزيند، با حضور نماينده رسمي وزارت كار انتخابات برگزار مي كند و همه چيزش آشكار و رسمي و قانوني است. ناگهان دولت نهم بر سر كار مي آيد. دوره هيات مديره قبلي انجمن به پايان مي رسد و طبق روال گذشته از اعضاي انجمن دعوت مي شود براي انتخاب هيات مديره جديد در جلسه مجمع عمومي حاضر شوند. اما شبيه بسياري از جلسه هاي مجامع قانوني، تعداد حاضران به حد نصاب لازم براي انتخابات نمي رسد و پس از دو بار دعوت، قضيه در بوته اجمال باقي مي ماند. ريشه اين مساله نيز به اساسنامه يي مربوط مي شود كه از سوي وزارت كار ارائه شده است.از اينجا به بعد به جاي آنكه مسوولان وزارت كار درست آنچنان كه از يك ارگان مسووليت شناس دستگاه دولتي انتظار مي رود با انگيزه حل مشكل و كمك به استمرار فعاليت قانوني يك تشكل صنفي مهم و تاثيرگذار وارد عرصه تعامل شوند، انگار مترصد فرصتي براي خلاصي از مزاحمت يك مجموعه ناهمسوي سياسي بوده اند، خط مشي شبهه ناك اضمحلال اين تشكل را برمي گزينند، در حالي كه مجمع عمومي انجمن صنفي روزنامه نگاران سرانجام با حضور تعدادي از اعضا تشكيل و هيات مديره جديد انتخاب مي شود، اما ناگهان سر و كله وزارت كار آشكار مي شود اما نه به مثابه حلال مشكل و مددرسان به اين تشكل، بلكه به عنوان داعيه دار غيرقانوني بودن انتخاب هيات مديره جديد و سرانجام، صادركننده حكم انحلال اين تشكل با حدود چهار هزار عضو كه در واقع دربرگيرنده بدنه اصلي مطبوعات كشور، از راست و چپ و محافظه كار و اصولگرا و اصلاح طلب است و البته با اكثريتي قاطع از اصلاح طلبان.پافشاري مسوولان وزارت كار بر داعيه خود و رد قانوني آن توسط انجمن و طرح دادخواست در ديوان عدالت اداري و اظهارنظر اين نهاد، سرانجام ره به جايي نمي برد جز؛ واجد شرايط انحلال دانستن انجمن صنفي روزنامه نگاران از سوي وزارت كار، و خلاص.آيا اين است راه و رسم برخورد مسوولان يك دولت با مقررات صنفي و نه سياسي يك تشكل بسيار مهم؟، بفرماييد آب خنك بنوشيد، حضرات، اگر جناب آقاي جهرمي وزير محترم كار و امور اجتماعي دولت نهم و استاندار سال هاي دهه هاي 60 و 70 به خاطر داشته باشند، در دوران وزارت آقاي ناطق نوري كه من و ايشان هر دو در وزارت كشور همكار بوديم، هرازچندگاهي براي توجيه فرمانداران و بخشداران، سمينارهايي برگزار مي شد و جناب وزير، يعني حضرت آقاي ناطق نوري، مطالبي به عنوان شيوه درست برخورد با مردم ارائه مي كرد. يكي از نكات جالب كه همواره در ذهن و دل اين حقير باقي مانده اين بود كه آقاي وزير مي گفت؛ ما دو نوع مقام مسوول (فرماندار، بخشدار، شهردار) داريم. نوع اول كه در پاسخگويي به مراجعان تلاش مي كند در مجموعه مقررات بگردد، بلكه به استناد ماده و تبصره يي به ارباب رجوع پاسخ منفي بدهد و بگويد نه، نمي شود، نوع دوم، برعكس مي كوشد، جست وجو مي كند، بلكه بتواند به استناد ماده و تبصره قانوني، پاسخ مثبت بدهد و مشكلي را از مردم حل كند. يادتان هست، جناب آقاي جهرمي؟،آيا در قضيه انجمن صنفي روزنامه نگاران نمي شد به اين توصيه مشفقانه عمل كنيد؟ طفلكي ها، همه جور كه آماده همكاري بوده اند، نبوده اند؟،اما نمي دانم اين چه شيوه ناپسندي است كه در بخش هاي مهمي از دولت نهم نهادينه شده، مگر وزارت ارشاد نيز در برابر سرنوشت بسياري از نشريات و مطبوعات اينچنين نكرده است؟با يك قيام و قعود در يك جلسه حكم به توقيف تعداد فراواني از نشريات داده اند و دريغ از يك نمايش و تظاهر به تاسف و ناراحتي،چه مي گويم؟ ابراز مسرت و اظهار پشتيباني هم مي كنند. توقيف كتاب حتي پس از صدور مجوز نشر و عدم اجازه اكران فيلم حتي پس از صدور اجازه نمايش هم كه مصداق «گل بود به سبزه نيز آراسته شد» است. در حالي كه طبق اساسنامه اين وزارت، يكي از وظايف مهم آن حمايت از اهالي فرهنگ و هنر و رسانه است. من از اين همه خونسردي و بي اعتنايي در برابر خدشه دار شدن موجوديت و حيثيت حرفه يي تعداد بي شماري از بهترين نيروهاي فرهنگي و فكري و رسانه يي كشور در حيرت و انگشت به دهانم.گمان نرود كه قضيه به اين دو وزارتخانه خلاصه مي شود، خير. در وزارتخانه هاي ديگر نيز نسبت به سرنوشت فعالان بخش غيردولتي خواه توليدگران صنعتي و كشاورزي، خواه بازرگانان بخش خدمات تشكل هاي دانشجويي پيراهني چاك نمي شود. برخورد وزير محترم علوم را در مواجهه با اين موارد مشاهده كرده ايد؟ اين هم يك شيوه دولت گرداني و اداره امور كشور است.«آسان، مطمئن و سرشار از سرخوشي، به همين سادگي، به همين خوشمزگي،»
سه شنبه 11 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]