واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: «مسائل ميراث مكتوب ايران معاصر» بررسي شد بانك اطلاعات نسخ خطي بهزودي راهاندازي ميشود
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
نشست «بررسي مسائل ميراث مكتوب ايران معاصر» امروز (دوشنبه، دهم تير) در سالن اجتماعات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين نشست، علاءالدين رحيمي - عضو هيأت علمي پژوهشكدهي مطالعات هنر و رسانهي ايران - در سخناني با اشاره به اهميت زبان فارسي و نسخ خطي گفت: امروز اگر نتوانيم پاسدار ميراث مكتوبمان كه احيايش با بزرگاني مثل مجتبي مينوي شكل گرفت، باشيم، به زودي خواهيم ديد زبانمان از بين ميرود. ميراث مكتوب ميتواند اين زبان شيرين را همچنان حفظ و جهاني كند و نيز به ادبيات معاصرمان كه ميتوانيم در بسترش، شعر و رمان زيبا و حتا ادبيات ژورناليستي زيبا داشته باشيم، كمك كند.
در ادامه، اكبر ايراني - رييس مؤسسهي پژوهشي ميراث مكتوب - در اظهاراتي توضيح داد: اينكه از چه زماني نوشتن بر روي كاغذ باب شد، روايتهاي مختلفي دارد. كاغذسازي در قرن دوم هجري قمري وارد بغداد شد و در قرن سوم به ايران راه يافت و شايد يكي از دلايل نادر بودن مكتوبات اين دوره، همان نبودن كاغذ باشد.
او ادامه داد: سنت تصحيح از همان زمان صدور حديث در زمان پيامبر (ص) آغاز شد. سنت مقابلهي نسخهي تصحيحشده با نسخهي اصل كمكم رايج شد؛ اما در دورههاي بعد، اظهارنظرهاي شخصي هم داخل شد. مثلا حمدالله مستوفي وقتي ظفرنامه را مينوشت و آنرا با شاهنامه مقابله ميكرد، در ارائهي نسخهاش، 50 نسخه را بررسي كرد و نسخهي جديد عرضه كرد.
ايراني همچنين گفت: تاريخچهي تصحيح متون به قرن نوزدهم ميلادي بازميگردد كه كارل لاخمان تئوري تصحيح انتقادي را مطرح كرد و گفت اول بايد كليهي نسخ يك اثر جمعآوري شود و كليهي نسخههاي بدل هم همينطور و در نهايت با رعايت امانتداري تصحيح شوند.
رييس مؤسسهي ميراث مكتوب با اشاره به بحث آسيبشناسي آفتها و مشكلات تحقيق متون، خاطرنشان كرد: مسألهاي كه امروز در حوزهي تصحيح نسخهها جايش خالي است، اين است كه در تحقيق متن و شناخت آن به محل سكونت مؤلف و اينكه اثر در چه شرايط فرهنگي - اجتماعي نوشته شده است، جدا از مسائل فني تصحيح بيتوجهي ميشود. براي شناخت متن، اولا بايد متن متناسب با اصول و ضوابط تحقيق متن، تصحيح شود و تحقيق متن هم يك علم ميانرشتهيي است و مصححها بايد از علوم ديگر نيز كمك بگيرند تا ارزشهاي متن معلوم شود. پس براي رسيدن به شناخت درست از نسخه بايد اصول تصحيح متن را بشناسيم و رعايت كنيم، ديگر اينكه بدانيم آن متن در چه شرايطي نوشته شده است. مثلا در ديوان حافظ دربارهي مهندسي معماري و واژههاي تخصصي اين حوزه غزلهايي وجود دارد و يك معمار آشنا با ادبيات و شعر ميتواند آنها را تشخيص دهد. يا هوشنگ ابتهاج در تصحيح ديوان حافظ چون خودش به موسيقي آشنا بوده، به غزلهايي كه از لحاظ موسيقايي اهميت داشتهاند، توجه كرده است. شايد از اين طريق بتوان الحاقيات را بيشتر شناخت تا نسخهبدلها را.
اكبر ايراني سپس با اشاره به اهميت امر تحقيق متن گفت: آثار مكتوب هنري، ذوقي و فكري، دستاورد بزرگان، نوابغ و برجستگان فرهنگ و تمدن ما هستند. آنها آثار ارزشمندي براي ما به يادگار گذاشتهاند و وظيفهي ما حفاظت از اين دستاوردها است. از فوايد شناخت تاريخ نسخههاي خطي، پي بردن به اهميت ملي و توجه به متون علمي و مباحث تاريخ علمي است و اگر بخواهيم زبان فارسي را خوب بشناسيم، بايد سير تحول آنرا بشناسيم و از زماني كه قرآن در قرن سوم به فارسي ترجمه شد.
او همچنين به موضوع تصرف و تأثير كاتباني كه در ادوار قديم به نگارش نسخهها ميپرداختهاند، اشاره كرد و گفت: بسياري از اين كاتبان مطابق ايدئولوژي خودشان برخي مسائل را تغيير ميدادهاند و ضرورت دارد تا تمام نسخ يك اثر بررسي شود؛ ولي تا ما نسخهها را با هم مقابله نكنيم، اين اعمال نظرات كاتبان را نميتوانيم متوجه شويم. از سوي ديگر، به دليل برخي اتفاقها كه در طول زمان افتاده، گاهي الحاقاتي كه بر برخي آثار مثلا ديوان حافظ نوشته شده، حتا در برخي موارد بسيار بيشتر از اصل اثر بوده است. متأسفانه مصححان صرفا به جمعآوري نسخههاي دم دست اكتفا ميكنند؛ براي اينكه زودتر رفع تكليف كنند و اين آسيب و بيتوجهي هست كه ديگر خود متن فراموش ميشود.
ايراني همچنين از راهاندازي بانك اطلاعات نسخ خطي تا مردادماه خبر داد و گفت: بر اساس بانك اطلاعات نسخ خطي، آنچه تا امروز در ايران فهرست شده، توسط مؤسسهي نمايهساز 370هزار مدخل است كه ثبت شده است. خيلي از نسخههاي خطي پراكندهاند و زمان ميبرد تا آنها هم به اين فهرست بپيوندند. مثلا «الابنيه» كه قديميترين نسخهي خطي موجود در جهان است، متعلق به سال 447 هجري قمري است و هماكنون در كتابخانهي ملي وين نگهداري ميشود كه ما از آن عكس گرفتهايم.
اكبر ايراني همچنين در ادامهي سخنان خود گفت: مسألهي ديگري كه وجود دارد، مسألهي رواني و فرهنگي است؛ يعني بايد كاري كنيم كه مسؤولان مربوطه نگاه خود را به ميراث مكتوب اصلاح كنند. مهمترين آسيبي كه در اين حوزه وجود دارد، نبودن نگاه علمي است. از سوي ديگر، برخي نسخهها به عنوان موضوع پاياننامههاي كارشناسي ارشد و دكترا بررسي ميشوند كه شخص محقق صلاحيت لازم را به لحاظ علمي ندارد و اين نگاه در دانشگاهها باعث شده به نسخههاي خطي ظلم شود. مرحوم مينوي 16 سال طول كشيد تا «كليله و دمنه» را تصحيح كند. گردآوري تصاوير نسخههاي يك اثر هم از ديگر مشكلات ماست كه البته با بانك نسخ خطي ديگر عذري باقي نميماند. همچنين بسياري از كتابخانهها نسخهي خطي را در اختيار محققان قرار نميدهند و جايگاه ميراث مكتوب هنوز مشخص نيست. احياي متون وظيفهي ملي ماست. ما بايد متون گذشته را كه چاپ شدهاند، اما در تأليفشان تحقيق كافي نشده، دوباره تصحيح كنيم و از دوبارهكاريها كه به دليل عدم اطلاع از آثار قبلي است، جلوگيري كنيم.
او در ادامه افزود: بحث بهروزبودن سايتهاي مربوطه و آموزش و برگزاري كارگاههاي آموزشي نيز در اين حوزه بايد دنبال شود. بسياري از ناشران علاقهمند به اين كار هستند؛ اما توان علمي و كارشناسي ندارند.
در ادامه، جعفر توفيق سبحاني هم كه در نشست حضور داشت، گفت: من 30 كتابخانهي تركيه را بررسي كردم؛ البته فقط نسخههاي فارسي را. در تركيه غلبه با كتابهاي عربي است، بعد فارسي و در مرحلهي سوم تركي. از 90هزار نسخهي موجود، 10هزار نسخه فارسي است.
او با اشاره به خاطرهاي از زندهياد محيط طباطبايي گفت: اي كاش برخي از دانشگاهها به كارهاي نسخهي خطي نپردازند و اين را به برخي از مؤسسات كه اهلش هستند واگذار كنند.
محمدحسين ساكت - ديگر مصحح حاضر در نشست - هم در سخناني گفت: يك مرجع رسمي بايد از اين تلاشهاي گوناگون حمايت كند. اگر وزارت علوم يا وزارت ارشاد متولي هستند، بايد كار كنند. غربيها الآن بيشتر از ما به اهميت تصحيح متون پي بردهاند؛ درحاليكه بنمايهي تصحيح از شرق شروع شده است.
محمدرضا وصفي هم در سخناني گفت: بايد نرمافزاري كه متناسب با استانداردسازيهاي بينالمللي باشد، تهيه كنيم و به نظر ميرسد راهي كه ميرويم، تا 50 سال ديگر به نتيجه نميرسد. هركس در گوشهاي مشغول به كاري است. ما ظاهرا با نسخ خطي ذوقي برخورد ميكنيم و هرچه را خوشمان بيايد، كار ميكنيم. شايد اين پراكندگيها كمي ما را سردرگم كرده است.
بهروز ايماني نيز گفت: آشكار است كه بسياري از معضلات اين حوزه هنوز رفع نشده است؛ به خاطر اينكه مسؤولان فرهنگي در مسائل فرهنگي تجربهي كافي ندارند و اولويت كارشان فرهنگ نيست؛ اگر كاري در اين زمينه انجام ميشود، بيشتر از روي علاقه و عشق است.
همچنين ناصر باهنر - رييس پژوهشكدهي مطالعات هنر و رسانهي ايران - گفت: رجبي - مدير مؤسسهي اكو - گفته امكانات زيادي براي كار فرهنگي دارند و ايران كمترين استفاده را از آنها كرده است، كه ميتوانيم از اين امكانات بهره ببريم.
انتهاي پيام
دوشنبه 10 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]