واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: آشتي با كودك درون

آشنايي با موضوع كودك درون و چگونگي برقراري ارتباط با آن، از جمله مباحثي است كه به تازگي مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است.مطلب زير مقاله جالبي در همين رابطه به قلم خانم دكتر شهربانــو قهاري است كه در سي امين شماره ماهنامه كودك به چاپ رسيده و با اندكي تلخيص و تغيير ارائه مي شود.
***
تحليلگران رفتار متقابل ميگويند: «هركس در واقع سه نفر است». منظور تحليلگران رفتار متقابل، اين است كه مردم به سه شيوه ميتوانند عمل كنند، به شيوه والد، به شيوه بالغ و به شيوه كودك. اين سه شيوه رفتار ساختار رفتاري فرد را تشكيل ميدهند.
والد: مجموعهاي از عقايد ضبط شده و پيشداوريهاست. كسي كه در حالت والد به سر ميبرد. مثل پدر و مادرش يا اطرافيانش مسائل را ميبيند و مثل آنها احساس و رفتار ميكند.
بالغ: كامپيوتر انسان است و بر مبناي اطلاعاتي كه در خود اندوخته است، عمل ميكند و طبق برنامه منطقي خويش، محاسبات را انجام ميدهد. بالغ، عاري از هيجان است و كاملاً منطقي است.
كودك: وقتي در اين حالت هستيم، نه تنها بچگانه رفتار ميكنيم بلكه واقعاً بچه ميشويم. در اين حالت درست مثل بچهها رفتار ميكنيم و دنيا را مثل بچهها ميبينيم و به دنيا همچون كودكان واكنش نشان ميدهيم. در حالت مذكور مثل بچة سه، پنج يا هشت سالهاي ميشويم كه فقط عضلات و استخوانهايش بزرگ شدهاند. وقتي كودك درون ما متنفر، عاشق، بازيگوش و خودانگيخته است، به آن كودك طبيعي يا شازده كوچولو ميگويند. اما وقتي كه متفكر و خلاق و خيالپرداز است، به او كودك شهودگرا يا پروفسور كوچولو ميگويند. وقتي هم ترسو، گناهكار يا خجول است، به او كودك سر به راه يا قورباغه ميگويند.
در مجموع كودك، در تحليل رفتار متقابل منبع خير است و يگانه منبع خلاقيت، سرگرمي و توليد و يگانه منبع تجديد و نوسازي زندگي است.
گرچه نميتوان گفت كه يكي از جنبههاي شخصيت مهمتر از ديگري است، چون هر سه حالت فوق لازم و ضروري هستند، اما كودك، آن بخش از شخصيت است كه واپس زدن و خفه كردن آن نه تنها نشاط و شادابي را از فرد ميگيرد، بلكه فرد را در معرض انواع اختلالات جسماني و روان پزشكي قرار ميدهد. در قسمت زير با تكنيكهايي آشنا ميشويد كه ميتوانيد به كمك آن، كودك درون خود را زنـــده و ســرحال نگه داريد و بدين ترتيب شادابي، طــراوت و خود انگيختگي خود را حفظ كنيد.
كودك درون كيست؟
كودك درون، كودك خردسالي است، در درون شما كه مايل است مراقبت شود، تغذيه شود و دوست داشته شود. اين كودك خردسال كه از دوران كودكي با شما بوده، هنوز هم به عنوان يك كودك در درون شما باقي مانده است.
كودك كوچولو و شيطان درون شما رام و كنترل شده است. او مجموعهاي از هيجانات و احساساتي است كه شما در درونتان داريد و آنها را كنترل ميكنيد. همه اين هيجانات و احساسات خوشايند و ناخوشايند، كودك درون شما را تشكيل ميدهند.
كودك خلاق، احساساتي، هنري و خيالپرور درونتان كه در طول زمان توسط شما و محيط شكل گرفته، و كنترل شده است، همچنان به حالت اوليه خود كه كودكي سرشار از انرژي، هيجان و شيطنت است وجود دارد و نيازمند آزاد شدن است. وقتي كودك درونتان مورد بيتوجهي، غفلت و بدرفتاري قرار ميگيرد، وقتي از ارضاي خواستههايش جلوگيري ميشود، وقتي صدمه ميبيند، وقتي خود را در لايهاي از نقاب ميپوشاند و از ديد ديگران مخفي ميسازد، وقتي وجود او را انكار ميكنيد و ناديده ميگيريد (احساسات خود را از انكار ميكنيد و ناديده ميگيريد)، اين كودك خردسال جايي در زير سطح روان شما پنهان ميشود و با اين كار احساسات نگراني، اضطراب، ترس و افسردگي را در شما ايجاد ميكند.
گرچه ممكن است آن را فراموش كرده باشيد و نسبت به وي بيتوجه باشيد، ولي او در درونتان حضور دارد و بيتوجهي و كم محلي شما را با لجبازي پاسخ ميدهد. اگر به او توجه كنيد و با او مهربان باشيد، ميداند چگونه شما را سرگرم كند، چگونه از زندگي لذت ببرد و چگونه بازي كند. اگر او را دنبال كنيد، ميتواند به شما كمك كند تا از خستگي رواني در زندگي پيشگيري و استرس را در زندگيتان كنترل كنيد. اگر توجه و مراقبت لازم از او به عمل آيد، ميتواند دوست واقعيتان باشد و مانند يك بزرگسال در كنارتان قرار گيرد. خشكي و جديت بيش از اندازه را از شما بگيرد و شما را لطيفتر كند، به شما كمك كند تا بر ترسهايتان غلبه كنيد، انعطافپذير باشيد و تغييرات لازم را در زندگيتان ايجاد كنيد. كوچولوي درون شما نيازمند مراقبت، حمايت، تأييد و شفاست و شما براي اين كار به ابزار زيادي احتياج داريد.
نشانههاي مناسب
وقتي كودك درون شما فعال ميشود، بيترديد احساسات و هيجانات را تجربه ميكنيد:
* زماني كه در بازي يا سرگرمي غرق شدهايد، زماني است كه كودك درونتان در شما فعال شده است.
* زماني كه با تماشاي يك فيلم يا ديدن يك نمايش تلويزيوني گريه ميكنيد.
* زماني كه با كودكان خوش و بش و بازي ميكنيد.
* وقتي از بازي كردن با اسباب بازي كودكان لذت ميبريد.
* زماني كه برنامههاي كودكان و كارتونهايي را كه براي آنها ساخته شده است، نگاه ميكنيد، مجذوب ميشويد و لذت ميبريد.
* زماني كه براي چيزهايي كه در گذشته داشتهايد و آنها را از دست دادهايد، گريه ميكنيد و دچار سوگ ميشويد.
* زماني كه ميخواهيد توجه بزرگترهاي خانواده يا فاميل را جلب كنيد و از محبت آنان برخوردار شويد.
* زماني كه به خواندن كتابهاي كودكان ميپردازيد، فيلم تماشا ميكنيد و يا آلبوم عكسهاي دوران كودكيتان را نگاه ميكنيد.
* زماني كه اداي دختر يا پسر كوچولويي را درميآوريد، مانند آنها حرف ميزنيد و احساسات شديدي را مانند گذشته تجربه ميكنيد.
علاقهمند به شنيدن چه چيزهايي است؟
او مايل است كه به او بگوييد:
* دوستت دارم، مواظبت هستم و تو را همان طور كه هستي ميپذيرم.
* از اين كه تو را دارم، بسيار مغرور و مفتخرم، تو همه چيزي هستي كه دارم.
* خيلي خوشحالم از اينكه كودكم هستي.
* تو بسيار زيبا و جذاب هستي، عزيزم.
* تو فوقالعاده و بينظيري.
* تو هنرمند و خلاقي.
* تو توانمند و پرتلاشي.
* متأسفم از اينكه به تو آسيب رساندم.
* متأسفم از اينكه به تو بيتوجهي كردم، تو را ناديده گرفتم.
* متأسفم از اينكه فراموشت كردم.
متأسفم از اينكه تو را به عنوان يك كودك آنطور كه بودي، نپذيرفتم و انتظار داشتم به سرعت رشد كني و بزرگ شوي.
* تو ميتواني از اين به بعد به من اعتماد كني، و من بيترديد از تو مراقبت خواهم كرد.
* ميتواني به من اعتماد كني و هر طور دلت ميخواهد باشي (خودت باشي).
* ميتواني به من اعتماد كني، من در برابر هر رنج و آسيبي از تو مراقبت خواهم كرد.
* ما براي رسيدن به سلامتي و رشد شخصيتي باهم همكاري خواهيم كرد.
* ما براي دستيابي به شادي و لذت بيشتر باهم همكاري خواهيم كرد.
پيامدهاي منفي
وقتي در مقام يك بزرگسال، تمايلات، خواستهها و نيازهاي كودك درون را سركوب ميكنيد، در معرض خطرات زير قرار ميگيريد:
* هرگز ياد نميگيريد چگونه احساس طبيعي داشته باشيد.
* هرگز ياد نميگيريد چگونه بازي كنيد و لذت ببريد.
* هرگز ياد نميگيريد چگونه آرام باشيد و استرسهاي خود را كنترل كنيد.
* هرگز ياد نميگيريد چگونه از زندگي لذت ببريد و فقط خودتان را در كار غرق ميكنيد.
* با خودتان خيلي جدي حرف ميزنيد.
* از اينكه به اندازه كافي «خوب نيستيد» احساس گناه ميكنيد و براي اينكه كمتر دچار احساس گناه شويد، خود را در كار غرق ميسازيد.
* از بودن در كنار خانواده و كودكانتان لذت نميبريد.
* نسبت به افـــرادي كه از زندگي لـــذت مي برند، به اندازه كافي سرگرمي دارند و ميدانند چگونه بازي كنند، بدبين ميشويد.
* از صميمي شدن با ديگران ميترسيد، بنابراين از آنها فاصله ميگيريد و منزوي ميشويد. به علاوه ميترسيد كه در ارتباط با مردم بيكفايت و نابهنجار ارزيابي شويد.
دكتر شهربانو قهاري
دوشنبه 10 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 196]