واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: شهيد صدوقي، بهترين ياور بنيانگذار انقلاب در مبارزه/1
گروه سياسي: از زمان آغاز نهضت امام خميني در خرداد 42، شهيد صدوقي وظيفه هدايت و سرپرستي اين نهضت را در شهر يزد برعهده گرفت، چنانكه در اعتراض به لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي، تجمعي در منزل ايشان برگزار شد.
يازدهم تيرماه مصادف است با سالروز شهادت چهارمين شهيد محراب آيةالله صدوقي، عالم وارسته و مجاهدي كه امام خميني (ره) از او به عنوان دوستي عزيز و قديمي (با سابقه سيساله آشنايي)، خدمتگزاري متعهد براي اسلام، فقيهي فداكار براي ايران و سرپرستي دانشمند براي استان يزد، ياد مي كند.
وي به سال 1284 شمسي در يزد و در خانوادهاي روحاني به دنيا آمد، پدرش مرحوم آقا ميرزا ابوطالب از روحانيون معروف شهر در مسجد روضه محمديه سمت امامت داشته و مرجعيت تامه براي كارهايي كه مردم داشتند. دودمان پدري او به ميرزا احمدرضا كرمانشاهي فرزند ملامحمدمهدي كرمانشاهي ميرسد كه در دوره فتحعلي شاه از كرمانشاه به يزد تبعيد شدهاند در انتساب اين خانواده به شيخ صدوق به لوح تاريخي روي قبر جد بزرگ خود استناد ميكنند.
رفتن شهيد صدوقي به قم با فعاليتهاي آيتالله حائري در آنجا و بدرفتاري سلطنت رضاشاه با روحانيت همراه شد، توجه به حوزه عكسالعمل ديگر در اعتراض به حملات رژيم به ساحت دين بود. تفكر احياء و تقويت حوزه علميه قم در اين زمان توسط آيتالله عبدالكريم حائري قوت گرفت زيرا ضروري بود تا پايگاهي جهت آموزش اسلامي و مركز مبارزه در مقابل حملات وجود داشته باشد.
به اين ترتيب افرادي چون آيتالله فيض قمي، بافقي، سيدابوالحسن رفيعي قزويني جلسات درس خود را در قم داير كرد و آيتالله بافقي، آيتالله حائري را به رفتن به قم تشويق كرد و حوزه او از اراك به قم منتقل شد. با حضور آيتالله حائري در مديريت امور حوزه از افرادي كمك گرفت از جمله آنها شهيد صدوقي بود كه مسائل و مشكلات طلاب، توسط او به اطلاع آيتالله حائري ميرسيد و كمكهاي ايشان به اهل علم از كانال مرحوم صدوقي انجام ميپذيرفت.
مسئوليت رسيدگي به امور طلبهها و تقسيم شهريه طلبهها كه از زمان مرحوم حائري به شهيد صدوقي محول شده بود در زمان آيتالله بروجردي نيز ادامه يافت و توليت مدارس نيز به آن اضافه گرديد. از اقدامات آيتالله بروجردي در قم علاوه بر تدريس فقه كه با ورود او به دوران شكوفايي خود وارد شده تأسيس دفتري براي جمعآوري وجوهات شرعي مردم از اكناف كشور بود كه كار مستمري دادن به طلبهها را آسان كرد.
اين امر دقت خاصي را ميطلبيد كه به شهيد صدوقي واگذار شد. علاوه بر آن امكان ايجاد نيازهاي جديد را در قم(مثل مسجد اعظم در كنار حرم حضرت معصومه) و ديگر شهرها فراهم كرد. جنبه ديگر فعاليت علما، شركت در مسائل ملي شدن صنعت نفت و كوتاه كردن دست بيگانه از آن بود علاوه بر فعاليتهاي برجسته آيتالله كاشاني كساني نيز چون آيتالله محمدتقي خوانساري، كه در ملي شدن نفت فتوا داد، آيتالله ابوالفضل زنجاني نيز عملكردي از خود نشان دادند.
مبارزات فداييان اسلام نيز در اين دوران نقش در خور توجه داردكه توانست نظر شهيد صدوقي را به خود جلب كند به گونهاي كه وي نواب صفوي و مدني و بعد سيدمحمد واحدي از اعضاي رهبر فداييان اسلام را در خانه خود پناه داد.
از زمان آغاز نهضت امام خميني در خرداد 42، شهيد صدوقي وظيفه هدايت و سرپرستي اين نهضت را در شهر يزد برعهده گرفت، چنانكه در اعتراض به لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي، تجمعي در منزل ايشان برگزار شد و ابعاد اين ماجرا در منبر مسجد خطيره مطرح شد.
به دنبال دستگيري امام و انتشار خبر آن در كشور در جامه عمل پوشاندن به تفكرات رژيم، آيتالله محلاتي و دستغيب را از شيراز و آيت الله قمي را نيز از مشهد به تهران آورده، زنداني كردند. حركت جديدي در ميان روحانيون و علما به پا شد و آن مسأله مهاجرت به تهران بود و از سوي ديگر معرفي امام به عنوان تنها مرجع تقليد طراز اول شيعه.
حركت مساوي با 15 خرداد، كه در تهران و قم و شهرهاي بزرگ خود را نشان داد، در يزد نيز برگزار شد، برخورد 15خرداد با 12 محرم سبب شد تا جنبش در مسجد علا اسماعيل و با حضور جمعيت فوقالعادهاي خود را نشان دهد. با دستگيري امام(ره) و گسترش شايعهاي كه شاه دادگاه نظامي تشكيل داده، ايشان را محاكمه خواهد كرد روحانيون در اعتراض به دستگيري امام و شايعه فوق از تمام نقاط كشور حركت كرده و در باغ ملك حضرت عبدالعظيم شهرري ساكن شدند.
شهيد صدوقي در اين حركت، نمايندگي روحانيون و مردم يزد را به عهده داشت. ساواك فشار شديدي بر علماي مهاجر وارد كرد تا آنها را مجبور به بازگشت كند. با بازگشت امام به قم، شهيد صدوقي چند روزي در خدمت امام بود و سپس يزديها به قم آمده، معظمله را با خود به يزد حركت دادند.
قيام 15 خرداد آغاز مرحله جديدي در مناسبات علما و دولت بود كه به علت مناسبت روزافزون شاه با آمريكا و اسرائيل روز به روز بيشتر و تندتر و بلند پروازانهتر ميشد و اين امر بر افكار مردم ايران جذابيت داشت. اين برخورد و حركت 15 خرداد نوعي پيشدرآمد انقلاب اسلامي محسوب ميشود اوج حركت روحانيت به رهبري امام خميني مخالفت ايشان با پذيرفتن قانون كاپيتولاسيون و واگذاري مصونيت ويژه به اتباع آمريكايي بود كه امام آن را خيانت دانست و شاه را به واسطه آن، به خيانت به كشور متهم كرد و با اين كار مبارزه را به اوج خود رساند عكسالعمل رژيم نيز تبعيد امام بود با اين تصور كه رابطه او را با ايران قطع كرده، سبب زدودن او از اذهان گردد.
در تبعيد امام نيز شهيد صدوقي از اقامه جماعت خودداري كرده، چند روزي از منزل خارج نشد. اما بر خلاف تصور رژيم ارتباط امام با كشور همچنان حفظ شد مراسلات و تلگرافها ادامه داشت و اطلاعيه و اعلاميههاي امام به ويژه از طريق تلفن به ايران ميرسيد در اين ميان شهيد صدوقي نيز در ارتباط با امام قرار داشت قبل از تبعيد امام به دستورهاي ايشان عمل ميكرد و بعد از تبعيد، تبادل مراسلات و تلگرافها ادامه داشت و كمك مالي به طور مستمر صورت ميگرفت و اعلاميههاي ايشان از طريق تلفن براي وي خوانده ميشد.
او نقش هدايت را در يزد برعهده داشت. به عنوان نمونه به تصويب قانون حمايت از خانواده اعتراض كرد اهالي يزد هم از او تبعيت كردند و نيز در جشنهاي 2500 ساله موضعگيري كرد. از اين زمان به بعد تا نزديكي پيروزي انقلاب اسلامي به ويژه در دهه 50 شاه با وجود دو عامل: نارضايتي مردم و نفوذ روحانيت احساس قدرت ميكرد شاه با در اختيار گرفتن قويترين ارتش خاورميانه، در دست داشتن ساواك و نيروي انتظامي قوي در داخل كشور، تسلط بر دو مجلس و حمايت گروههايي كه از خوان نعمت او بهرهمند بودند، حاكميت خود را بدون مخالفت و بلامنازع ميديد.
بر خلاف تصور شاه نيروهاي مذهبي نيز سازماندهي خاص خود را داشتند هرچند رهبر از كشور دور بود اما ارتباط با امام همچنان حفظ شده بود از سوي ديگر در داخل كشور افرادي بودند كه به عنوان نماينده يا نايب ايشان شناخته شده به برقراري ارتباط مردم با او كمك ميكردند. رژيم نيز در مقابل دست به كنترل شديد روحانيون و علما زد.
در مورد شهيد صدوقي، گفتوشنودهاي تلفني با او با شماره 1585 در اسناد قيد شده و كنترل نامههاي ارسالي با كد 11121 به اطلاع مركز ميرسيد او نيز با عدم شركت در مراسم نيايش سالهاي 51 و52 و با تلاش براي ايجاد مراكزي براي طلاب علوم ديني در قم مخالفت خود را نشان داد.
با گذشت زمان و نزديك شدن سرنگوني رژيم شاهنشاهي در دو سال آخر عمر رژيم 1356و 57 آشكارا مخالفت و جلوه مقاومت در برابر حاكميت نمودار بود در خيزش مردم دو خصلت بيش از همه، خود را نشان ميداد: انبوهي حضور مردم كه خود را در تعيين سرنوشت خود دخيل ميديدند و با اعلام بيزاري از حاكميت پهلوي مشاركت سياسي خود را به همگان ثابت كردند و اسلامي بودن حركت كه نمود بارز آن وجود رهبري مذهبي در رأس قيام و سازماندهي حركتها از مساجد كه پايگاههاي ديني بودند اين خصلت در يزد نيز ديده ميشد.
ادامه دارد...
منبع: سايت شهيد صدوقي
دوشنبه 10 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]