واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > بازارکار - پروین داداندیش جهانی شدن یکی از مباحث مهم و تأثیرگذار دنیای امروز است. متفکران و اندیشمندان کشورهای گوناگون هر یک به گونه ای درباره آن سخن میگویند و در مورد آن اتفاق نظر چندانی وجودندارد. اختلافنظر درباره جهانی شدن غالباً از تعریف آن آغاز میشود. دست کم پنج تعریف گسترده «جهانی شدن» را میتوان از یکدیگر متمایز کرد. در این مقاله تعریف نگارنده از جهانی شدن، در قالب «قلمرو زدایی» و یا «فوق قلمروگرایی» قرار میگیرد. امروزه، یکی از شاخصهای توسعه اقتصادی و اجتماعی هر کشور چگونگی بهره برداری (کامل و متناسب) از منابع نیروی انسانی میباشد. میزان جمعیت فعال و غیر فعال اقتصادی و جویای کار در کشورهای توسعه یافته تفاوت چشمگیری در مقایسه با کشورهای توسعه نیافته دارد. تحلیل گران یکی از دلایل پایین بودن آمار جمعیت فعال این کشورها را مشارکت پایین زنان میدانند. لذا موضوع اشتغال زنان با شروع حرکتهای دفاع از حقوق زنان در سطوح ملی و منطقه ای و بینالمللی، همواره یکی از موضوعات مورد بحث بوده است. زنان مسلمان که جمعیت زیادی از کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته را تشکیل میدهند، با شروع قرن 21 و تسریع روند جهانی شدن، در حال تجربه شرایط سخت اقتصادی به دلیل انجام اصلاحات اقتصادی در کشورهای خود میباشند. از یک طرف، فشارهای اقتصادی بر خانواده های متوسط و کم درآمد زنان را مجبور به اشتغال خارج از خانه کرده است و از طرف دیگر، زنان بسیاری نیز در تلاش برای کسب منزلت بیشتر اجتماعی، استقلال اقتصادی، مشارکت مؤثر سیاسی ... به اشتغال روی آوردهاند و در بسیاری از موارد شرایط ناعادلانه، نا مناسب، حقوق کم و ... را تحمل میکنند. براساس گزارش هایی که سازمان ملل، فقر در جهان چهرهای زنانه پیدا کرده است و با توجه به آنچه درخصوص تأثیرات روند جهانی شدن بر عدالت اجتماعی و اشتغال گفته شد، فراگیرشدن نظام سرمایه داری، عضویت در کانون های اصلی قدرت و شهرت در سطح جهانی اجتنابناپذیر شده است. اما به دلیل عقب ماندگی زنان در زمینه حضور در این دو حوزه در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، نقطه ضعف آنان به خوبی پیداست. برخی منتقدان جهانی شدن معاصر، علاوه بر تاکید بر مشکلات مربوط به اختلافات طبقاتی و کشوری ادعاکردهاند که جهانی شدن گرایش به تشدید یا دست کم تــداوم زیردست قرارگرفتن زنان را دارد. البته باید این نکته را نیز تذکر داد که جهانی شدن تاکنون از نظر رعایت عدالت جنسی در فرصت های استخدامی نتایج متفاوتی داشته است. از یک سو، بازارهای جهانی امکان دسترسی زنان به کار را افزایش داده است، از سوی دیگر، به ویژه در کشورهای صنعتی، شرایط مربوط به مشاغل زنان معمولاً در سطحی نازلتر از شرایط مربوط به مشاغل کارگران مرد نسلهای پیش قرار داشته است. در همین حال، زنان در سراسر جهان با به دست آوردن کار در خارج از خانه، گرایش به حفظ کارهای خانگی بدون دستمزد نیز نشان داده اند. ولی این واقعیت نیز قابل انکار نیست که آمار بیکاری آشکار در سطح جهان در حدود 160 میلیون نفر است، که از این تعداد بالغ بر 53 میلیون نفر در کشورهای صنعتی و در حال گذار زندگی می کنند. هم اکنون برآورد شده است که حدود 530 میلیون نفر فقیر شاغل وجود دارد که به اندازه کافی درآمد کسب نمیکنند تا بتوانند با رساندن درآمد خانواده به یک دلار در روز از بقیه 2/1 میلیارد نفری که زیر خط فقر زندگیمیکنند، حمایت کنند و در سالهای اخیر، اقتصاد جهانی تقریباً 40 میلیون شغل در سال ایجاد کرده است، در صورتی که سالیانه 48 میلیون نفر به جستجوگران شغل اضافه میشود. پیشبینی میشود طی ده سال آینده نیروی کار در سطح جهان 500 میلیون نفر افزایش یابد که 97 درصد از آن در کشورهای در حال توسعهخواهد بود. اما در سوی دیگر آمارها با توجه به نحوه اشتغال ایجاد شده نیز چندان نمی توان امیدی به ایجاد عدالت جنسیتی و یا حتی ارتقاء سطح درامد زنان شاغل داشت ؛ بنا به گزارش سازمان بین المللی کار « باتوجه به این چشمانداز که تقریباً یک میلیارد زن و مرد در جهان ظرف ده سال آینده باید به کار مشغول شوند، جای تعجب نیست که توجه روزافزونی به ایجاد پتانسیل های لازم برای ایجاد اشتغال در اقتصاد غیر رسمی معطوف شده باشد. اکثر مشاغل ایجاد شده در سال های اخیر، به ویژه در کشورهای در حال توسعه و در حال گذار، در واقع، در اقتصاد غیر رسمی بودهاست. معضل اینجاست که مشاغل در اقتصاد غیررسمی دارای کمبودهایی در حوزههای حقوق کارگران، شرایط مناسب کاری، حمایت قانونی و اجتماعی میباشند و قابل مقایسه با مشاغل حمایت شده مناسب در اقتصاد رسمی نیستند». پژوهشگر دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 357]