واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: وقتي عشق از حد بگذرد...

هنگامي كه عشق از يك عامل رشددهنده و سازنده خود خارج شود و جنبه اعتياد به خود بگيرد، بسيار آزاردهنده ومخرب مي شود.
اعتياد به عشق، يك دلبستگي ناسالم (خودآگاه و يا ناخودآگاه) به شخص، رابطه و يا خود عشق است. اعتياد به عشق انواع گوناگوني دارد كه يكايك به آنها ميپردازيم:
1) اعتياد به عشق هم وابسته
اين نوع اعتياد، متداول ترين نوع اعتياد به عشق است. خصوصيات افراد معتاد هم وابسته به شرح زير است:
فرد معتاد به عشق، زمان، توجه و ارزش مفرطي براي فردي كه به وي اعتياد دارد، اختصاص ميدهد. به خود بيتوجه است و ارزشي براي خود قائل نيست. قادر به تحمل همه چيز است غير از تنهايي، داراي اعتمادبهنفس پاييني است. در تعيين هويت خويش، دفاع از خويش و مراقبت از خويش دچار مشكل است. با آنكه محتاج يك رابطه صميمانه است، اما به طور ناخودآگاه قادر به تحمل صميميت نيست. با كنترل منفي، قصد كنترل رابطه را دارد: به شريك خود ميگويد چگونه بايد رفتار كند تا رضايت وي را تأمين كند و يا بالعكس. رابطه يكجانبه است.
تمايل دارد عشق را با ترحم اشتباه بگيرد. مسئوليت اعمال ديگران را به طرز اغراقآميزي به عهده ميگيرد و بيش از وظايف قانونياش كار انجام ميدهد. نياز شديدي به پذيرش و تصديق ديگران دارد. نيازمند كنترل ديگران است. هنگامي كه ميخواهد حق خود را مطالبه كند، احساس گناه ميكند، از تنهايي هراسان است. به خود و ديگران اعتماد ندارد. دروغگو و همواره خشمگين است و در تصميمگيري داراي مشكل است. معمولاً به سيگار، كار زياد و داروهاي مسكن اعتياد دارد. تمام توجه و دغدغههاي زندگياش را به حل مشكلات شريك زندگياش معطوف و از علايق و منافع خودش صرفنظر ميكند. براي تقويت اعتمادبهنفس اندك خود به عوامل خارجي پناه ميبرد. اعتمادبهنفس وي با حل مشكلات و تسكين درد و رنجهاي شريك زندگياش تقويت مي شود. هنگامي كه شريك زندگياش وي را دوست ميدارد، احساس خوشايندي پيدا ميكند و بالعكس. ترس از خشم شريك زندگي و طرد شدن، مبناي اعمال و رفتار اوست. تمام آمال و آرزوهاي آينده او به شريك زندگياش وابسته است. براي جلب رضايت ومراقبت از شريك زندگي خود، دست به هرگونه عمل فداكارانهاي ميزند، زيرا از آن وحشت دارد كه نكند شريك زندگياش از او ناخوشنود شود و او را ترك كند. او خود را با شريك زندگياش يك فرد مي پندارد. هنگامي كه شريك زندگياش خواهان رشد فردي است، هراسان ميشود، چون اين عمل را تهديد تلقي ميكند. راهحلهاي مشكلاتش را در خودش جستجو نميكند، بلكه در شريكش ميجويد. براي حس كامل بودن به شريك خود محتاج است. در واقع اين اعتياد، ريشه در كودكي فرد دارد، زماني كه او مورد بيمهري و طردشدگي والدينش قرار ميگرفته است. بنابراين دنيا را مكاني ناامن يافته و ميپندارد نميتواند فردي دوست داشتني باشد. وي دست به هر عملي ميزند تا شريك زندگياش را كنار خود حفظ كند، بنابراين يك نوع معامله با يكديگر ميكنند، به عبارتي ديگر به يكديگر «هم وابسته» ميشوند.
2) اعتياد به رابطه
اعتياد به رابطه به معناي پيوستن و ارتباط با يك فرد براي پرهيز از تنهايي و احساس دوستداشتني نبودن است. معتاد به رابطه حتي ممكن است با شخصي رابطه برقرار كند كه دوستش نداشته و كمترين عشقي نسبت به وي نداشته باشد و حاضر است هرگونه رنج و عذابي را تحمل كند، اما تنها نماند. حتي اگر شريكش، يك فرد بد رفتار باشد. نه تنها وي را ترك نميكند، بلكه او را مورد پذيرش نيز قرار ميدهد.
3) اعتياد به عشق رمانتيك
عشق فرد معتاد رمانتيك، سرخوشكننده و پرحرارت و همراه با خيالپردازي است. فرد معتاد تنها براي مدت كوتاهي، شيفته فرد ديگر ميشود. اين گونه افراد از فعل و انفعالاتي كه در پي احساس عاشقي به آنها دست ميدهد، سرمست ميشوند و پس از مدتي كه اين احساسات و هيجانات فروكش كرد، آنها نيز سرد شده و معشوق را ترك ميكنند.
4) اعتياد به عشق خودشيفته
اينگونه افراد خودمحور، كنترلكننده و تملك جو هستند و توهم خودبزرگبيني و احساس كامل بودن دارند. اين عاشقها به نظر غيرصميمي و از هم گسيخته ميآيند. ممكن است با افراد ديگري به غير از شريك زندگي خود رابطه برقرار كنند. از اغوا و سلطهگري براي كنترل شريك خود استفاده ميكنند. اينگونه افراد عقيده دارند فرد مقابلشان از حق انتخاب و يا تغيير در رابطه برخوردار نيست.
آنان از تنهايي و جدايي وحشت دارند. اي امر هنگامي نمود پيدا ميكند كه شريك زندگي اين افراد تصميم به جدايي ميگيرد، آن زمان است كه معتاد خود شيفته دست به عملي ميزند تا رابطه را حفظ كند.
5) اعتياد به عشق وسواس گونه
اين نوع اعتياد، تجربه دلبستگي و خيالپردازيهاي محرمانه نسبت به يك فرد است. در واقع يك عشق يكجانبه. فرد معتاد با قرار ملاقاتها و مناسبات مفرط (تماسهاي تلفني و درخواستهاي ازدواج در همان ابتداي آشنايي) با فرد مورد نظرش، قصد دارد وي را از آن خود كند.
يك شيدايي و عشق مسموم كه از اعتمادبهنفس پايين و احتياج معتاد نشات ميگيرد.بايد توجه داشت كه ريشه اعتياد به عشق در اعتمادبهنفس پايين است كه فرد معتاد بايد براي تقويت آن تلاش كند.
سايت آفتاب
يکشنبه 9 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]