تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر گاه يكى از شما وضو بگيرد و بسم اللّه الرحمن الرحيم نگويد. شيطان در آن شريك است...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815312725




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

«نسل‌هاي روشنفكري ايران»درگفت‌وگوبا دكترعبداللهيان/‌٢/ نسل جديدروشنفكري گفتماني كمترسياسي خواهدداشت جامعه تحمل گفتمان دارداما تحمل تضادهاي آشتي‌ناپذير راندارد


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: «نسل‌هاي روشنفكري ايران»درگفت‌وگوبا دكترعبداللهيان/‌٢/ نسل جديدروشنفكري گفتماني كمترسياسي خواهدداشت جامعه تحمل گفتمان دارداما تحمل تضادهاي آشتي‌ناپذير راندارد


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تاريخ

دكتر عبداللهيان در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار تاريخ و انديشه ايسنا درباره "نسل‌هاي روشنفكري و نسل ششم روشنفكري در ايران" بيان كرد: من هميشه جامعه را بر سه ركن تقسيم مي‌كنم؛ دولت، روشنفكران و مردم. نگاه من به روشنفكران با تعريف هابرماس و تعريف زيگموند باومن انطباق دارد. زيگموند باومن مي‌گويد تاريخ به گونه‌اي ساختار پيدا كرده است كه اگر ما بخواهيم بفهميم چه كسي در اين ساختاربندي چه نقشي داشته، خيلي سخت است؛ ضمن آنكه مي‌دانيم روشنفكران نقش بسزايي داشته‌اند و در عين حال ردپاي آنها در تاريخ گم است. او نتيجه مي‌گيرد كه بنابراين اگر مي‌خواهيم بدانيم كه روشنفكران هر دوره چه نقشي داشتند، بايد بگرديم و ردپايشان را پيدا كنيم.

عضو هيات علمي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران اظهار كرد: با اين نگاه، اتفاقات بعد از انقلاب اسلامي را نبايد اين‌گونه ديد كه اگر كاستي‌هايي وجود دارد تنها دولت در آنها مقصر بوده است بلكه بخش عظيمي از آن بر دوش نخبگان و روشنفكران بود كه تصور مي‌كردند كه هر آنچه آنها مي‌خواهند بايد فراهم باشد. در دوره انقلاب ماركسيست‌ها و سايرين نيز فعال بودند و من به ياد دارم كه اين سوال براي بسياري مطرح بود كه اگر دولت به همه نيازهاي اين گروه‌ها پاسخ بدهد، در آن‌صورت جنس دولت از چه نوعي خواهد بود؟ در صورت تحقق چنين دولت متكثري تنش‌هاي زيادي رخ مي‌داد كه برخي از آنها را حتي پيش از رخداد چنين تركيبي مشاهده كرديم. اين آزمون (تحقق انتظارات متكثر گروه‌ها) را جوامع ديگر هم پس داده بودند و موفق از آن بيرون نيامدند.

وي افزود: اگر به حوادث لبنان دقت كنيم متوجه مي‌شويم كه قانون اساسي كه از 1960 ميلادي در آنجا اجرا شده و مبتني بر دخالت همه گروه‌ها در فرآيند سياسي بوده، اين روزها در عمل جامعه لبنان را پس از 48 سال به بن بست كشيده است. توافق اخير دوحه نيز نتوانسته كاملا نگراني همگان را در باره احتمال چالش‌هاي جديد برطرف كند.

روشنفكران ايراني بعد از انقلاب مي‌خواستند جاي دولت را بگيرند و قدرت داشته باشد

عبداللهيان ادامه داد: نيازهاي زمانه جديد فضايي را نمي‌طلبد كه در آن روشنفكر لزوما اداره‌كننده جامعه باشند. روشنفكر جايگاهي بين دولت و مردم دارد كه بايد گفتمان انتقادي را توليد كند و تحقق و بازتوليد حوزه عمومي را تضمين كند و اين درحاليست كه روشنفكران ايراني بعد از انقلاب قصد داشتند جاي دولت را بگيرند و مي‌خواستند قدرت در دستشان باشد. البته بخشي از روشنفكران ديني اين كار را كردند و يادمان نرود كه رهبري انقلاب و ايدئولوژي انقلاب شايد اين امر را اجتناب‌ناپذير مي‌كرد كه روشنفكري ديني در دولت دخالت كند. در پايان دهه 1360 و 1370 بخش ديگري از روشنفكري ديني خود را از جريانات سياسي جدا كرد و به سراغ كارهاي روشنفكري خود رفت.

كوتاهي روشنفكران در جريان جنگ تحميلي مشهود بود

بخش عظيمي از روشنفكران فكر كردند از جنس اين جامعه نيستند و مهاجرت كردند

وي، نقادانه سينماي جنگ را ارزيابي كرد و گفت: ما چيز خاصي را در توليدات سينمايي پيدا نمي‌كنيم كه از فرآيند دفاع، حمايت رواني كرده باشد به‌خصوص در زماني كه جنگ در جريان بود بجز احتمالا يك يا دو فيلم. وقتي ملتي با ديگري در جنگ قرار مي‌گيرد هر دو ملت از درون متحد مي‌شوند و جنبه‌هاي اتحادگونه روشنفكران ايراني مي‌توانست با توليدات هنري محقق شود اما بخش عظيمي از روشنفكران فكر كردند از جنس اين جامعه نيستند و از كشور مهاجرت كردند. بخشي هم يا فيلم نمي‌ساختند يا اگر هم ساختند ضعف‌هاي كشور را به تصوير مي‌كشيدند و به بيغوله‌هاي تهران يا روستاها مي‌رفتند و آنها را به نمايش در مي‌آوردند.

وي افزود: نقش روشنفكري آنچنان كه انتظار مي‌رفت در دوران دفاع تاريخي و شكوهمند ايرانيان، ديده نشد. اما ما ايفاي اين نقش را در روشنفكران غربي و آمريكايي مي‌بينيم. آنها جامعه ايران را تئوريزه مي‌كنند و عليه ما فيلم و موسيقي و توليدات هنري مي‌سازند و صدايشان هم بسيار خوب مي‌پيچد در حالي‌كه ما از دهه 1360 و 1370 به جز موارد معدودي چنين رويكردهايي را در جريانات فيلم‌سازي نمي‌بينيم. وقتي به مسووليت اجتماعي، ايراني و تمدني روشنفكران اشاره كردم منظورم دقيقا همين بود كه چرا در شرايط تعارض با دولت‌هاي زورگوي غربي خبري از تئوريزه شدن نبرد تاريخي مردم ايران نيست؟ در ميان جنبش‌هاي دانشجويي هم چنين رويكردهايي به مثابه يك جريان عام دانشجويي ديده نمي‌شود و گاه تعارضات خود را در حد نقد جامعه دانشگاهي تقليل مي‌دهند و اين نشان دهنده بي‌جهتي در اين‌گونه جنبش‌هاست.

عبداللهيان ادامه داد: در مقايسه، به جنبش‌هاي دانشجويي سال‌هاي دهه 1350 اشاره كنيم كه چگونه همه نيروهاي خود را در معارضه با شاه قرار دادند و به موقع در اختيار رهبري انقلاب قرار گرفتند و موفق هم شدند. اين جنبش‌ها چرا در جهت تئوريزه كردن نبرد با رقيبي بي‌رحم‌تر كه در مقابل وطنمان ايران قرار گرفته، فعال نيست؟

بخشي از روشنفكري نسل ششم خود را وارد دولت كرد و تبديل به نخبه سياسي شد

وي افزود: البته منظور من اين است كه روشنفكران، عده خاصي نيستند كه بتوان با انگشت آنها را نشان داد و بسياري از اقشار در جريان‌هاي روشنفكري ايران جاي مي‌گيرند. بخشي از روشنفكري نسل ششم خود را وارد دولت و جريان اداره كشور كرد و تبديل به نخبه سياسي شد اما بخش عظيمي از آن اعم از مسلمانان يا كساني كه در جريانات، ايدئولوژي خاصي را دنبال نمي‌كردند، دولت را رها كردند و به حمايت از آن در دوران بحران برنخاستند و بعدا روشنفكري را عمدتا به سمت فعاليت سياسي‌كردن كشاندند. از تعامل چنين سنت روشنفكري با دولت و تنش‌هاي موجود بين آنها فرآيند شكل‌گيري حوزه عمومي به مثابه يك فرآيند طبيعي آسيب ديد. بنابراين احزاب شكل نگرفتند كه هنوز هم دليل آن جاي سوال دارد؛ البته با اينكه احزاب شكل نگرفتند اما كماكان جهت‌گيري‌ها و فعاليت‌هاي سياسي وجود دارد.

روشنفكران بايد دست از تحركات سياسي برمي‌داشتند؛ از اين جهت دچار واپس‌گرايي شديم

عبداللهيان در ادامه اظهار كرد: از اين نظر روشنفكري ايران دچار واپس‌گرايي شد به اين معنا كه روشنفكران بايد دست از تحركات سياسي بر مي‌داشتند و بيشتر بين دولت و مردم قرار مي‌گرفتند يعني يك فيلم‌ساز بايد همه جوانب احساسي مردم را مي‌گرفت و به شكل فيلم انعكاس مي‌داد و نه اين كه فقط به جنبه‌هاي سياسي تحقق ببخشد. به عبارت ديگر بايد فيلم‌هايي را مي‌ساخت كه مي‌توانست براي كنش‌هاي اجتماعي و فرهنگي هدايت‌گر باشد. كما اينكه در برابر كاري كه آمريكايي‌ها مي‌كنند مثل ساخت فيلم بدون دخترم هرگز و يا 300 يا روز استقلال، اين كار را نكردند؛ سرانجام هم خود آمريكايي‌ها فيلم ديگري (ملاقات با اسپارتي‌ها) را براي نقد فيلم 300 ساختند و به بازار عرضه كردند. همين‌طور، خواننده‌ها و موسيقيدانان درجه اول ما هم اين كار را نكردند و بيشتر در تضاد و تخالف با نظام سياسي بودند تا پرداختن به جنبه‌هاي گوناگون زندگي روزمره ايراني.

اين استاد دانشگاه به خبرنگار ايسنا گفت: سوال من اين است كه مگر يك كشور چند بار در طول حيات خود مي‌تواند وضع را به هم بپاشاند و انقلاب كند؟ شايد در عرض 200- 300 سال بتواند اين كار را يك بار يا دو بار انجام دهد. چرا براي جنگ هشت ساله قهرمان‌سازي نشده است؟ چرا براي نبرد خرمشهر قهرمان‌سازي نشده است؟ چرا زندگي 50000 مجروح شيميايي كه فرزندان اين وطن هستند و به گردن ما حق دارند تصوير نمي‌شود؟ به نقطه مقابل توجه كنيد كه هنوز براي جنگ دوم فيلم سازي مي‌شود تا دنيا چيزي را فراموش نكند. ما را آمريكايي‌ها بر اساس روايت مورد نظر خودشان دارند به تصوير مي‌كشند در حالي‌كه ما بايد خودمان را در فيلم‌هايمان تعريف كنيم.

بايد دولت و روشنفكران دقت كنند كه فعاليت‌هاي روشنفكري اوايل دهه60 تكرار نشود

جامعه تحمل گفتمان را دارد اما تحمل تضادهاي خشن و آشتي‌ناپذير را ندارد

وي در ادامه خاطر نشان كرد: اين درك روشنفكري است كه بايد از موقعيت به وجود آمده حداكثر استفاده را كند. بنابراين من فكر مي‌كنم كه بايد هم دولت و هم روشنفكران دقت كنند كه فعاليت‌هاي روشنفكري اوايل دهه 1360 كه به تضاد و تخالف دولت و روشنفكران منتهي شد و بي‌اعتمادي را از دو ناحيه ايجاد كرد و دولت را تا حد زيادي وادار به واكنش كرد و آسيب‌هاي زيادي را ايجاد كرد، تكرار نشود. به نظر من دوره تضاد و تخالف آشتي‌ناپذير و برخوردهاي خشن به پايان رسيده بود و الان هم برخوردهاي خشن را مي‌توان از پيش، پيش‌بيني كرد كه به شكست منتهي مي‌شود زيرا در حال حاضر، جامعه تغيير كرده و عوض شده است و تحمل گفتمان را دارد اما تحمل تضادهاي خشن و آشتي‌ناپذير را ندارد. تركيب و گفتمان نيروهاي روشنفكري تغيير كرده است.

وي افزود: اگر هم ناكامي‌هايي رخ مي‌دهد نمي‌توان مسووليتها را متوجه يك فرد يا گروه كرد. به نظرم ديگر نمي‌توان از طيفي كه دنبال مقصر مي‌گردند حمايت كرد چرا كه اين نگاه‌ها سطحي‌نگري است و موجبات بازتوليد نگرش‌هاي كوتاه‌نگر در جامعه مي‌شود. شكل‌گيري جريانات روشنفكري اولا جنس تاريخي و بعد جنس جامعه‌شناختي دارد. در دوره‌ي معاصر البته جنس ارتباطاتي هم پيدا كرده است و به همين دليل است كه هابرماس بحث عقلانيت و كنش ارتباطاتي خود را مجددا در اوايل قرن بيست و يكم فرمول‌بندي تازه‌اي مي‌كند؛ بنابراين نبايد فرض كرد كه جهان معاصر با جهان صدر مشروطه يكي است و ساختارهاي سياسي و اجتماعي دوره هاي گوناگون شبيه به همند.

اين استاد دانشگاه بيان كرد: جامعه‌ي ايران خودش در فرآيند تغييرات، اين تحولات را تحمل كرده و ما سعي مي‌كنيم دريابيم كه گفتمان‌هاي روشنفكري چه جنسي داشته است و چگونه در جامعه ريشه دارد تا بتوانيم آينده را بر اساس اين يافته، بهتر ترسيم كنيم.

روشنفكري ايران بايد وظيفه خود را به عنوان حلقه واسط بين دولت و مردم بازي كند

روشنفكري آنگونه كه شايسته تحولات سال 1357 بوده، به زبان مردم سخن نگفته است

عضو هيات علمي دانشگاه تهران در ادامه اظهار داشت: در دهه‌ي 1370 خصلت دوره‌ي گذار را شاهد بوديم يعني شاهد بوديم كه همه با هم در حال كلنجار رفتن هستيم و به يكديگر اعتراض مي‌كنيم، در نهاد سياست، در نهاد خانواده و در نهاد علم و تعليم و تربيت اتفاقاتي مي‌افتد كه بيشتر بارقه تحولات بيشتر را در آينده محقق ساخت تا اينكه خود، يك انجام تاريخي باشد. روشنفكري ايران بايد وظيفه‌ي خود را به عنوان حلقه‌ي واسط بين دولت و مردم بازي كند كه تاكنون اين وظيفه را آن‌طور كه به ارتباط منطقي بين سه ركن (مردم-روشنفكران و دولت) كمك كند انجام نداده است. روشنفكري تاكنون بيشتر سعي كرده كه جزئي از ساختار قدرت باشد، زبان روشنفكري هم زبان قدرت بوده و يك زبان سياسي است و به زبان مردم آنگونه كه شايسته تحولات سال 1357 بوده، سخن نگفته است. در حالي كه بعد از انقلاب فرانسه ده‌ها رمان و اثر ادبي و اثر علمي و نقادي و هنري توليد شد چنين انقلاب ادبي را در ايران مشاهده نمي‌كنيم و كماكان جناح‏بندي‌ها و انتظارات سياسي دغدغه اصلي روشنفكري بعد از انقلاب بوده است.

وي اظهار كرد: در محيط‌هاي روشنفكري صحبت درباره فوكو و بورديو خيلي جذاب‌تر جلوه مي‌كند تا صحبت درباره حاج امين الضرب،‏ فردوسي و مولوي و اين نشان مي‌دهد كه نگاه به درون به منظور ساخت داستان زندگي حاج امين الضرب وجود ندارد. عناصر تاريخي ايران را ديگران تئوريزه مي‌كنند و با ساختي متفاوت دوباره به خودمان عرضه مي‌كنند و به همين خاطر است كه هنوز ترجيح مي‌دهيم نقد آسيب‌شناختي كنيم تا راه حل دوستانه ارائه كنيم.

روشنفكري ايران، تخصصي عمل نمي‌كند

فارغ‌التحصيلان مهندسي وپزشكي درمسايل اجتماعي نظرمي‌دهند درحاليكه درغرب اينطور نيست

عبداللهيان افزود: در پايان قرن 19 ميلادي ماجراي جديدي در حوزه‌ي ارتباطات و رسانه‌ها با اختراع راديو و صنعت سينما رخ داد و منجر به شكل‌گيري يك تحول رسانه‌اي شگرف شد كه هنوز ادامه دارد. روشنفكري ايران، تخصصي عمل نمي‌كند و فارغ‌التحصيلان رشته‌هاي مهندسي و پزشكي، در مسايل اجتماعي و فرهنگي اظهار نظر مي‌كنند، كتاب مي‌نويسند و حرف مي‌زنند در حالي كه در غرب به اين شكل نبوده است. وظيفه‌ي روشنفكري، همانطور كه گفتم حلقه‌ي واسط بودن از طريق اظهارنظرهاي تخصصي است و شايد به شكل دادن حوزه‌ي عمومي ايران بايد كمك مي‌رسانده است.

روشنفكري از طريق پذيرش دو عنصر ايرانيت و اسلاميت مي‌تواند با مردم تماس برقرار كند

وي به خبرنگار ايسنا گفت: روشنفكري از طريق پذيرش دو عنصر ايرانيت و اسلاميت مي‌تواند با مردم تماس برقرار كند. در دهه‌ي 1370 مخصوصا رسانه‌ها و روزنامه‌ها زبان روشنفكران بودند، منتها روزنامه‌ها جهت‌گيري تضاد و تخالف پيدا كردند، در دهه‌ي 1360 اين تضاد وجود نداشت، روشنفكران توليدي نمي‌كردند اما تضاد هم نداشتند اما پس از جنگ تحميلي، جامعه به حالت نرمال خود باز مي‌گشت كه جريان روشنفكري نتوانست جهت‌گيري ارتباط بين دولت و مردم را برقرار كند.

عبداللهيان افزود: اگر امروز فيلم‌هاي توليدي و توليدات سينمايي – تلويزيوني را تحليل كنيم، هنوز مولفه‌هاي ژانر در سينما، سنتي است و ”شكوه و شكايت“ در گفتمان اين فيلم‌ها جاري است و هنوز عمق‌سنجي در فيلم‌ها نداريم و هنوز ترجيح مي‌دهيم با استعاره‌ها خودمان را نقد كنيم بجاي آنكه خودمان را براي مقابله با چالش‌هاي جهاني آماده كنيم؛ حتي در حوزه‌ي توليد كتب نيز جز معدودي كتاب كه به بازانديشي هويت زنانه مربوط مي‌شد، توليد انبوه محصولات هنري و سينمايي و موسيقايي را نمي‌بينيم. اين‌جاست كه مي‌بينيم روشنفكري ايران به لحاظ تاريخي بايد در اين حوزه فعال مي‌شد و موثر بودن خود را به دولت از طريق ايجاد حلقه‌ي واسط فرهنگي بين دولت و مردم به ظهور در مي‌آورد اما كماكان در نخبگي سياسي و قدرت باقي ماند و در واقع ساير اين حوزه ها را مسكوت گذاشت.

عبداللهيان خاطرنشان كرد: بخشي از روشنفكري البته در دانشگاه‌ها و موسسات ديني بوده‌اند و هستند و خوشبختانه فعاليت خوب خود را ادامه مي‌دهند و به نظرم جهت‌گيري اينها جهت‌گيري منطقي‌تري است. اما نكته اينجاست كه روشنفكري در اينگونه نهادها، وقتي مثلا دانشگاه را ترك مي‌كند در جامعه به عنوان روشنفكر به حوزه‌ي اجتماع نمي‌رود.

وي بيان كرد: در بخش سينماي جنگ، تنها يك يا دو فيلم در ذهنم هست كه با رويكرد روشنفكري ساخته شده است و اي كاش بحث‌ها را در اينگونه فيلم‌ها بيشتر به شهرها و زندگي روزمره مردم مي‌كشاندند. همان‌طور كه روشنفكران غربي بعد از جنگ جهاني دوم، به خوبي توليد فيلم كردند و پيغام‌هاي خود را به دنيا رساندند، ما هم بايد اقدام مي‌كرديم و به هر حال روشنفكر بايد پيام خود را منتقل مي‌كرد. روشنفكران غربي مخالف اعمال دولت‌هاشان هستند و به وسيله‌ي رسانه‌ها پيام خود را منتقل مي‌كنند اما توجه كنيم كه همه جريان‌هاي روشنفكري تنها به عالم سياست نمي‌پردازند و تنوع زندگي را در توليدات روشنفكري اعم از فيلم و رمان و موسيقي منعكس مي‌كنند.

روشنفكران در حال بازسازي هويتي خويش هستند

ايران براي حفظ استقلال نياز به توليدات روشنفكري دارد

عبداللهيان در ادامه اظهار داشت: همانطور كه گفتم روشنفكران در حال بازسازي هويتي خويش هستند. از اين نظر، روشنفكري ايران به جاي تعامل خود با دولت، بايد به بازانديشي و طراحي خصايص هويتي خود نيز بپردازد و بگويد كه چه برنامه‌اي دارد. الان يك نقص و كمبود بزرگ در ايران، نداشتن نگاه استراتژيك است. ايران كشور سال 1357 نيست كه عنصري در لوپ تقويت كننده نظام سياسي آمريكا يا بخشي از ساختار قدرت دولت آمريكا باشد. ايران در خيلي از زمينه‌ها استقلال خود را حفظ مي‌كند و در دنيا نقش دارد و مانند زمان صفويه كه استقلال داشت يا مانند زمان هخامنشيان كه قدرت اول جهان بود، الان هم استقلال دارد و براي حفظ اين استقلال نياز به توليدات روشنفكري دارد كه استقلال را تئوريزه كند، زيرا اين توليدات بايد استقلال آينده‌ي ايران را تضمين كنند.

وي افزود: اگر بشر آينده ايراني نداند گذشته‌اش چه بوده است، اگر ما بنيادهاي فلسفي و نظري استقلال را پي‌ريزي و بازسازي نكنيم، در آينده دچار مشكل خواهيم شد. از اين نظر، نداشتن نگاه كلان و استراتژيك در حال حاضر يك مساله تاريخي محسوب مي‌شود كه پاسخ آن را جهان روشنفكري حال حاضر ايران بايد به آيندگان بدهد. اگر دقت كنيم مشاهده مي‌كنيم كه در فيلم‌سازي و موسيقي به دنبال موضوعات خرد هستيم و نگاه كلان نداريم. آيا وقت آن نيست كه ايران را در ارتباط با منطقه خاورميانه و جهان ببينيم. بايد از تاريخ ايران در برابر فيلم‌هاي تبليغاتي مثل 300 فيلم بسازيم، از مقابله ايرانيان در برابر اسكندر و... فيلم‌سازي كنيم. مقابله‌هاي تاريخي ما نه تئوريزه و نه بازسازي هنري و موسيقايي شده‌اند. اين نشان مي‌دهد كه نگاه استراتژيك در بين روشنفكران و حتي نخبگان سياسي ما نيست چرا كه اگر مي‌بود هم به دولت و به مردم ارائه مي‌شد.

بايد نگاه‌هاي كلان طولاني‌مدت و مستمر براي جهان اطرافمان،ايرانيت وفرداي خود توليد كنيم

راز مانايي ايرانيان انعطاف‌پذيري و تساهل بوده است

وي بيان كرد: بخش‌هايي از دولت اين نگاه را دارند اما بخش‌هاي عظيمي هم نگاه‌هاي خردنگر و كوتاه‌نگر، نگاه‌هاي در زمان و گذرا داشته و آن را بازتوليد مي‌كنند و اين نگاه‌ها مناسب حال و وضعيت فعلي ايران نيست. ما بايد نگاه‌هاي كلان طولاني‌مدت و مستمر براي جهان اطرافمان، ايرانيت و فرداي خودمان توليد كنيم. اين راز مانايي ما ايرانيان است. اين سوال روشنفكري بايد باشد كه چرا ايرانيان تا كنون از ميان تمدن‌هاي كهن باقي مانده‌اند. راز مانايي ايرانيان انعطاف‌پذيري و تساهل بوده است.

عبداللهيان، وظيفه روشنفكري را ارائه نگاه‌هاي جديد و تئوريزه شده، دانست و گفت: آينده‌ي روشنفكري ايران را اين ديد مي‌سازد. بخش قابل ملاحظه‌اي از روشنفكران دانشگاهي شروع به ساختن جايگاه خود كرده‌اند. روشنفكران، اين جايگاه و نسبت خود با دولت را بازسازي مي‌كنند تا موجب برخوردهاي فرسايشي روشنفكران و دولت نشود و اعتماد را ميان آنها فراهم كند. بخشي از جريانات روشنفكري در دانشگاه‌ها به اين اقدامات دست مي‌زنند اما اين تنها كار بخشي از آنهاست. بخشي از آنها در دولت و بخشي در هنر مشغولند كه آنها نيز بايد اين وظايف را اجرايي كنند.

روشنفكران فعلي را بايد بيشتر با وابستگي‌هاي نهادي‌شان دسته‌بندي كرد

عبداللهيان تصريح كرد: روشنفكران فعلي را بايد بيشتر با وابستگي‌هاي نهادي‌شان دسته‌بندي كرد. بر اين اساس مي‌توان گفت روشنفكران دانشگاهي، نخبگان دولتي، هنري، جريانات روشنفكري ناپيدايي كه در عامه‌ي مردم فعال بوده و در اثر تعامل با اينترنت و رسانه شكل گرفته و فعال است و هم‌چنين روشنفكران ديني كه مجزاي از دولت، موسسات خوبي در قم و نهادهاي ديني تاسيس كرده‌اند و در اينترنت هم فعالند از جمله دستجات روشنفكري معاصر ايران به حساب مي‌آيند. بسياري از آنها به جاي پيشه كردن شيوه‌ي برخورد، شيوه‌ي گفتمان را پيشه كرده‌اند و بسيار هم موفقند و مخاطبان بسياري دارند و تعامل بسيار خوبي با ساير نهادهاي روشنفكري برقرار كرده‌اند و در سايت‌ها و وبلاگ‌هاشان طرح سوال مي‌كنند و جواب مي‌شنوند.

بخشي ازجريان جديد روشنفكري از نسبت جهان واقعي ايراني و مجازي فرا-ايراني درحال شكل‌گيري است

وي افزود: به اين ترتيب دانشگاه و حوزه‌ي علميه نهادهايي هستند كه روشنفكران به آنها وابسته‌اند اما روشنفكران پنهان در جامعه كه به دليل تعامل با رسانه شكل گرفته‌اند را نيز نبايد ناديده گرفت. بايد توجه داشت كه روزانه در دنيا 120 هزار وبلاگ تاسيس مي‌شود و بخشي از اين وبلاگ‌ها از آن ايرانيان است. تعداد كاربران اينترنتي ما در سال 2006 ميلادي 7 ميليون و در سال 2007 به 18 ميليون نفر رسيد و اين بدان معناست كه بخشي از جريان جديد روشنفكري در ايران از نسبت ميان جهان واقعي ايراني و جهان مجازي فرا-ايراني در حال شكل گيري است.

وي افزود: الان حدود 26 درصد از مردم ايران تحت پوشش اينترنت هستند و ضريب نفوذ اينترنت را اين رقم نشان مي‌دهد كه معادل كشورهاي اروپايي مثل لهستان و چك است و ما با اين رقم در خاورميانه كشور اول هستيم؛ اين نشان مي‌دهد كه جامعه‌ي ايران از نگاه جامعه‌شناختي ساز و كارهاي اجتماعي را معرفي مي‌كند كه نيازهاي روشنفكري خود را توليد كند و اين نيازها اگر توسط قالب‌هاي روشنفكري سنتي مثل دانشگاه‌ها و نهادهاي ديني و هنري و... برآورده و توليد شد، نسبت ميان اركان اجتماعي ايران با قواعد ايراني فرمول‌بندي مي‌شود وگرنه روشنفكر نوپا از درون مردم اين كار را خواهد كرد كه امكان لجام گسيختگي آن فراهم مي‌شود.

عبداللهيان ادامه داد: بسياري از رمان‌ها و توليدات روشنفكري كه الان وجود دارد توسط همين گروه روشنفكران بي‌نشان صورت مي‌گيرد يعني روشنفكر غيرحرفه‌يي كه براي اولين‌بار در ايران شكل گرفته و فعاليت مي‌كند، از قبل در كشورهاي اروپايي اين جريان روشنفكري غيرحرفه‌يي سابقه داشته است.

بعضي از قالب‌هاي رفتاري روشنفكر ايراني هيچ جايگاهي ندارد

روشنفكري ايران هنوز نتوانسته خود را از فضاي سياسي جدا كند

وي گفت: از معضلات سنت روشنفكري ايراني اين بوده است كه نقد دروني در يك حوزه‌ي عمومي را مبناي تحركات فكري خود قرار نمي‌دهد. بعضي از قالب‌هاي رفتاري روشنفكر ايراني هيچ جايگاهي ندارد؛ مثلا نقد نوشتارها و گفته‌هاي ديگران، نگراني و ناراحتي هم‌قطاران را برمي‌انگيزد. اين بزرگ‌ترين مشكل روشنفكري ايران است. مشكل دوم روشنفكري ايران اين است كه هنوز نتوانسته خود را از فضاي سياسي جدا كند و وظيفه‌ي تاريخي خود را نتوانسته است بازتعريف كند. هنوز در حوزه‌ي سياست و ساختار قدرت باقي مانده و در آن حوزه خود را تعريف كرده و در آن فعاليت مي‌كند و محصولات روشنفكري نيز همان سبك و سياق را دارد.

عبداللهيان ادامه داد: در اروپا رمان‌هاي فئودالي، بورژوازي و بورژوازي متاخر داريم اما در ايران اين تقسيم‌بندي‌ها وجود ندارد يعني روشنفكري ايران به نظر من هنوز هم نتوانسته خود را تعريف كند. يكي ديگر از مشكلات اين است كه روشنفكري ايران نهادينه نشده است و افراد غيرمتخصص و غيرمرتبط در حوزه‌هاي يكديگر دخالت كرده و اظهار نظرهاي ناپخته و نسنجيده مي‌كنند. چنين مشكلي سبب گسترش نوعي تحليل‌هاي عوام‌گرايانه شده است كه توانايي تاثيرگذاري ندارند.

عبداللهيان ادامه داد: موج جديد روشنفكري ايران علاوه بر نيروهاي سنتي خود، از بدنه‌ي جامعه و در دو گروه عمده جوانان و زنان ظهور خواهد كرد. نفوذ كلام نخبگان دانشگاهي هنوز هم درصد قابل قبولي دارد همينطور، روشنفكران ديني خيلي اثرگذار بوده و هستند. اما اگر گروه‌هاي مختلف روشنفكران موفق به بازتعريف خود نشوند در 10 يا 15 سال آينده جامعه ايران نسل‌هاي جديدي از روشنفكران را به عرصه خود معرفي مي‌كند و آنها احتمالا وظيفه‌ي پر كردن خلاء تاريخي را به عهده خواهند گرفت. آن خلاء تاريخي، توليد گفتمان براي برقراري ارتباط بين جامعه و دولت است.

نسل جديد روشنفكري گفتماني جديد اما احتمالا كمتر سياسي را ارايه خواهد كرد

اين استاد دانشگاه اظهار كرد: نسل جديد روشنفكري گفتماني جديد اما احتمالا كمتر سياسي را ارايه خواهد كرد. اين گفتمان قاعدتا سياسي است؛ زيرا سطح سياست و جامعه و اقتصاد نمي‌تواند از هم جدا شود اما مساله بر سر وزن اين سطوح است. روشنفكر ايراني به لحاظ تاريخي وزن عجيبي به سياست و قدرت داده و نتوانسته است اين نسبت را اصلاح كند. عليرغم همه پيشرفت‌هاي كشور، هنوز ما در فيلم‌سازي، بحث سياسي و نقد دولت را چه آشكار و چه پنهان داريم. به هر حال تحولات و پيشرفت‌هاي جدي صورت گرفته است و به فراخور اين تحولات، فيلم‌هايي كه در آنها از اين تحولات سخن بگويد، نداريم. فيلم پليسي كه در آن گفتمان ضرورت حمايت از حمايت مردم يا فيلم جنگي كه نشان‌دهنده‌ي قدرت بازدارندگي جمعي ايرانيان باشد، را نمي‌سازيم و تنها به دنبال تصوير كردن دشواري‌ها و مشكلات هستيم.

روشنفكر ايراني وظيفه دارد تا جهان ايراني را به سمت شادماني و لذت از آنچه دارد، ببرد

وي در پايان گفت: زماني كه خرمشهر آزاد شد، 40 ميليون نفر از شادي در پوست خود نمي‌گنجيدند اما در هيچ فيلم جنگي اين تصويرها را نمي‌بينيم و من يادم هست كه سريال خاك سرخ در دهه 1370 ساخته شد تا جريان گم شدن يا پيدا شدن انسانها را در جريان جنگ نمايش دهد كه البته در نوع خود جالب بود. به هر روي، گفتمان قدرت و مقاومت در نظام جهاني گفتمان جديد ايرانيان است و آن را قبلا مثلا در اشعار شهريار يا حتي شاعران قديمي شنيده‌ايم. شهريار هم روشنفكري بوده است كه در زمان خود مشكلات جدي‌تري داشته است اما زيبايي‌هاي جامعه‌ي خود را نيز ديده است و عناصر اسلامي و ايراني را در كنار هم به كار برده است. به نظر مي‌آيد روشنفكر ايراني وظيفه دارد تا جهان ايراني را از اين حالت (گفتمان شكوه و شكايت) بيرون بياورد و جامعه را به سمت شادماني و لذت از آنچه دارد، ببرد.

گفت‌وگو از خبرنگار ايسنا: مريم پيمان

انتهاي پيام
 يکشنبه 9 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن