واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: ردّ و مدح حسن بصري
عرفان- آمنه فرخي:
مولانا ابوسعيد حسنبن ابيالحسن يسار بصري امروز بهعنوان يكي از چهرههاي شاخص و تأثيرگذار در تاريخ تصوف اسلامي مطرح و شناخته شده و از او بهعنوان سرآغاز تاريخ عرفان نام ميبرند.
اگر چه شخصيت و آراي حسن بصري ابعاد و جنبههاي گوناگوني دارد و از او بهعنوان يكي از بزرگان عامه و صاحب مكتب تفسيري ياد ميكنند اما اين اشكال نيز به او گرفته ميشود كه آراي و انديشههاي او درباره اهلبيت(ع) به ويژه اميرالمومنين(ع) همواره محل رد و تاييد انديشمندان و اساتيد فلسفه و عرفان قرار گرفته و در اين زمينه تا به امروز نظر قطعي و محكمي به دست نيامده است.
در نشست «حسن بصري؛ گنجينهدار علم و عرفان» كه چندي پيش در سراي اهل قلم و با حضور استاد اكبر ثبوت، دكتر نصرالله حكمت، و دكتر شهرام پازوكي برگزار شد، انديشههاي حسن بصري و ارتباطش با اهلبيت(ع) مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
اكبر ثبوت نويسنده كتا ب « حسن بصري؛ گنجينه دار علم و عرفان» در آغاز پس از ذكر مقدمه اي درباره اهميت جايگاه حسن بصري در علوم اسلامي گفت:زماني كه در خدمت استاد محمود شهابي خراساني بودم از ايشان شنيدم كه فرمود سهروردي از حسن بصري بهعنوان يكي از شخصيتهاي عالم اسلام نقل كرده كه ميتواند پهلو به پهلوي بزرگان اسلام بزند.
در اين زمان يكي از شاگردان حديثي آورد كه حسن بصري در زمان ورود حضرت علي(ع) به بصره با جسارت با ايشان برخورد كردهاند و مرحوم شهابي خراساني فرمودند براي اينكه صحت و سقم احاديث بر شما مشخص شود لازم است كه به سراغ عالم رجال برويد و ببينيد كه او چه روشهايي را براي تميز درستي و غلطي احاديث، مورد استفاده قرار ميدهد. بنابراين خدمت رجاليين بزرگ عصر رسيديم. مرحوم محمدتقي شوشتري يكي از اين رجال بود. اين مرحوم واقعا مانند گنجي در خرابههاي شوشتر ميدرخشيدند.
دو سه مرتبه توفيق خدمت رسيدن نزد ايشان را پيدا كردم. بار اول كلياتي از علم رجال را نزد ايشان آموختيم و بعد سعي كرديم خاصه در مورد رجالي كه در مورد آنها اشكال وجود داشت از ايشان توضيحاتي بخواهيم. اولين نفر حسن بصري بود. همان حديث را پيرامون رابطه و برخورد حسن بصري با حضرت علي(ع)، خدمت مرحوم شوشتري خوانديم.
ايشان فرمودند اين روايت كه نقل شده از سه لحاظ مخدوش است؛ يكي اينكه روايتهايي داريم كه به لحاظ سند معتبرتر از اين روايت است و براساس اين روايات، حضرت علي(ع) وقتي با بصري برخورد كرد حسن بصري برخوردهاي بهاصطلاح استفادهجويانه با حضرت داشت و حتي دنبال امام افتاده و با زاري ازحضرت خواست كه او را ارشاد و راهنمايي و از مواعظشان برخوردار كنند. گفتند اين مطلب را شيخ مفيد نقل كرده و مستند است و اين روايت بر آن روايت مرسل كه سلسله ندارد، ميچربد و قابل استناد است.
ثبوتي در خاتمه صحبتهايش با اشاره به صحبتهاي مرحوم شهابي در كلاس درس گفت: مرحوم شهابي به من گفتند حالا كه در اين زمينه مطالعات و بررسيهايي انجام دادي، با توجه به مسائلي كه ياد گرفتي كتاب، مقاله يا يادداشتي بنويس و از مقام حسن بصري كه مظلوم واقع شده، دفاع كن. من هم قول دادم اين كار را انجام دهم. آنقدر كار پيشآمد و نگارش اين اثر به تاخير افتاد تا بالاخره فرصتي فراهم شد.ديدم علماي مختلف معاصر مثل مرحوم شيخ محمد باقر محمودي و علامه محمد هادي معرفت نيز مواردي در مورد رد و تاييد حسن بصري روايت كردهاند. اين مسائل موجب شد تا علاقهمند به نوشتن اين كتاب كه امروز پيشروي شماست شوم.
دومين سخنران اين نشست دكتر نصرالله حكمت، ضمن تشكر از استاد ثبوت بهدليل نگارش و بررسي آراي حسن بصري در اين كتاب گفت: واقعا جاي چنين تحقيقي در ميان آثار و تحقيقات ما بسيار خالي بود و احتياج بود كه زمينهاي فراهم شود تا ما با حسن بصري بهتر آشنا شويم و او را بهتر بشناسيم. استاد ثبوت زحمت كشيده اند و فصل جديدي را در حسنشناسي باز كردهاند و فضايي را به وجود آوردهاند كه غيراز فضايي است كه تاكنون درباره حسن بصري مطرح بوده است. فضاي قديمي در اين حوزه بيشتر حال و هواي فقهي داشت و فقهاي ما بيشتر در مورد بصري مطالعه و تحقيق ميكردند. اما كاري كه در اين كتاب شده با آنچه تا به امروز در باره او مطرح بوده، متفاوت است.
من در مورد حسن بصري پيش از خواندن اين كتاب دچار تحير و توقف بودم و از داوري درباره او نفياً و اثباتاً خودداري ميكردم. بعد از انتشار اين اثر، توقعم اين بود كه از اين حالت خارج شوم؛ اما احساسم اين است كه با خواندن كتاب نتوانستهام از اين حالت جدا شوم و همچنان نميتوانم در مورد بصري اظهار نظر كنم.
البته شخصيت بصري همانطور كه استاد ثبوت فرمودند، ابعاد و جوانب فراوان دارد. در اينكه بصري يكي از بزرگان عامه است تقريبا جاي شك و بحث نيست و مسئلهاي پذيرفته شده است. نيز در اينكه حسن بصري مواضع حكمي دارد كه در كتب عرفاني و ادبيات فارسي و در تفسير و... مورد استفاده قرار گرفته است، بحثي نيست. حتي در اينكه او صاحب مكتب تفسيري است، ترديدي وجود ندارد. اما بحث عمده و اصلي در اين ميان، ارتباط حسن بصري با اهلبيت به ويژه حضرت علي(ع) است و اينكه او تا چه حد با ولايت مرتبط بوده است.
دكتر حكمت در ادامه، اين كتاب را از دو محور دچار اشكال دانست؛« تفسير، اولين محور مورد اشكال است. استاد ثبوت آوردهاند كه در تبيان شيخ طوسي آمده كه حسن بصري دومين نفر بعد از ابنعباس است و در تفاسير شيعي ديگر هم عليالدوام به آراي بصري در تفسير آيات استناد شده است.
در نقد ديدگاه ايشان در مورد حضور جدي بصري در تفاسير شيعي و تفاسير قرآن مواردي مطرح كردهاند. بايد گفت چه بسا حضور حسن بصري به اين گستردگي در تفسير آيات قرآن ميبايد به نوعي ضعف تلقي شود؛ به اين دليل كه مكتب تفسير قرآن بلافاصله بعد از رحلت پيامبر(ص) توسط صحابه آغاز شده و پس از صحابه توسط تابعان ادامه پيدا كرده است. پس از رحلت پيامبر كساني كه حضرت علي(ع) را مفسر قرآن ميدانستند بهخود اجازه تفسير قرآن را نميداند؛، لذا از كميل، مالكاشتر، ميثم و قنبر تفسيري از قرآن نداريم. اگر در مقايسه با اين افراد حسن بصري حضوري جدي دارد به اين معني نيست كه او اقوال حضرت علي(ع) را بيان ميكند. او يك نفر در مقابل اهلبيت است، همچنان كه در آيات نيز به اين مسئله اشاره شده است.»
دكتر حكمت ضمن اشاره به سختي كار در بررسي آرا و انديشههاي حسن بصري اضافه كرد: متأسفانه با همه زحماتي كه براي تاليف و تدوين اين كتاب كشيده شده، اين كتاب نتوانست مرا از توقف درباره حسن بصري خارج كند بلكه مرا به خارج شدن از توقف در جهت عكس اين كتاب واداشت. از نگاه من بصري دكاني در مقابل حضرت علي(ع) باز كرده و بهنظر ميرسد اين كتاب كاملا جانبدارانه نوشته شده است. از گام اول خواننده اين احساس را در خود حس ميكند كه استاد ثبوت كاملا در اين جهت حركت ميكنند كه حسن بصري آن چيزي باشد كه ايشان در عنوان كتاب،يعني « حسن بصري؛ گنجينهدار علم و عرفان» آورده است.
آيا واقعا بصري گنجينهدار علم و عرفان است؟ از نگاه من وقتي او گنجينه دار علم و عرفان ميشود كه تمامي اقوالي را كه بر نفي او وجود دارد بتواند رد كند و به درستي جواب دهد. از اينرو بهنظر ميرسد، استاد ثبوت به جهت علاقه و عشقي كه به حسن بصري داشته در نگارش اثر خود اقوال معارض را مورد عنايت قرار نداده است.
در خاتمه اين نشست دكتر شهرام پازوكي پيرامون كتاب «حسن بصري؛ گنجينهدار علم و عرفان» و انتقادهاي دكتر نصرالله حكمت درباره آن چنين گفت: «همانطور كه ميدانيد نوشتن تاريخ تشيع كار بسيار سخت و پيچيدهاي است زيرا ما نميدانيم چهرههايش دقيقا چه كساني هستند و از آنجا كه گاهي مشخص نيست ناقلان حديث شيعه هستند و يا سني مشكل در زمينه عرفان دو چندان ميشود، چرا كه اگر شيعه را فقهي تعبير كنيم، هيچيك از اين رجال مثل حسن بصري را نميتوان شيعه ناميد. يعني اگر شيعه را به تفسير بعد از صفويه، يعني تفسير فقهي صرف محدود كنيم اهل نظر در تفكر شيعه را ائمه(ع) تشكيل ميدهند و در اين ميان كسي جز محدثين باقي نميماند.
به اين جهت اين تفسير فقهي موجب شده تا تشيع به معناي حقيقي ناديده گرفته شود. در سالهاي اخير مسئله تاريخ تشيع مورد بحثهاي جدي واقع شده است. نوشتن تاريخ تشيع سخت است. بخش عظيم آن بعد از صفويه نگاشته شده است. از اينرو يكي از مشكلاتي كه در مورد حسن بصري وجود داشته اين بوده كه بعد از صفويه چون قرار است بزرگان عرفان مورد انتقاد واقع شوند، كتابهايي جعل ميشود تا چهرههايي چون حسنبصري كه از بزرگان عرفان هستند مورد نقد قرار بگيرند و رد شوند.»
به اعتقاد دكترپازوكي اساسا بايد تاريخنگاري صفويه را بررسي كرد و استاد ثبوت در اين كتاب نشان داده كه مخالفت صريح و جدي با حسن بصري و اهل تصوف بعد از صفويه آغاز شده و به همين دليل است كه مشخص ميشود تصوف ربطي به تشيع نداشته و ندارد.
عضو هيات علمي مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه، با اشاره به مسئله تقيه و مشكل اظهار مذهب تشيع در اعصار نخست تمدن اسلام افزود: بايد ديد از نظر مسائل نظري در آثار بزرگان تا چه حد به تشيع پرداخته شده و تا چه حد به آن نزديك شدهاند، لذا به جاي بحثهاي روايي در اين زمينه بهتر است به انديشههاي اين متفكران نظري بيفكنيم. نويسنده كتاب ميخواهد در صدر تاريخ تشيع، از چهرهاي سخن بگويد كه از آغاز و به ويژه پس از دوران صفويه همواره محل مجادله و بحث بوده و البته هميشه مورد انتقاد واقع شده است و از اينرو در نگارش اين كتاب اين طور تصميم گرفته كه اقوال موافقان را به شكل برجستهتري مطرح كند.
دكتر پازوكي با اشاره به اشكالات و انتقادات دكتر نصرالله حكمت پيرامون اين اثر گفت: اين كتاب مملو از تحليلهايي است كه براي من بسيار سودمند بوده و اتفاقا مرا از توقف و تحير درباره حسن بصري خارج كرده است.
نكته جالب اين است كه كساني كه انگيزه نوشتن اين كتاب را براي استاد ثبوت ايجاد كردهاند دو نفر از عالمان اهل نظر يعني مرحوم شهابي و مرحوم شعراني بودهاند كه محبت اين دو نفر براي من نسبت به برخي از محدثين بيشتر است. وي در خاتمه صحبتهايش گفت: بهنظرم اين كتاب قدمي براي ورود به تاريخ بسيار مهم و محل نزاع تشيع است. از منظر عرفاني حسن بصري بايد مريد امام علي(ع) باشد، بايد اهل ولايت باشد. اين «بايد» را من به شيوه مرحوم علامه طباطبايي ميگويم. حسن بصري از منظر عرفاني بايد نسبتي با حضرت علي(ع) داشته باشد و نميتواند كه نداشته باشد؛ عرفا نيز با چنين حسن بصرياي كه مريد امام علي(ع)است كار داشتند.
تاريخ درج: 8 تير 1387 ساعت 09:15 تاريخ تاييد: 9 تير 1387 ساعت 10:28 تاريخ به روز رساني: 8 تير 1387 ساعت 13:18
يکشنبه 9 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 437]