واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: پس از 24 سال در فينال حالا، امشب ، اينجا ... زنده باد اسپانيا
فيل بال* / ترجمه؛ محمدوالا يزداني24 سال بعد از اتفاقي كه در پاريس افتاد، در تورنمنتي كه هيچ كس انتظار نداشت اسپانيا بالا بيايد چه رسد به اينكه بخواهد به فينال برسد.حالا تيمي كه امشب در فينال وين بازي مي كند به مراتب بهتر از آن تيم است. آنها با پنج پيروزي متوالي به گونه يي به فينال امروز مقابل آلمان رسيده اند كه همه به چشم مدعي به آنها نگاه مي كنند؛ واقعيتي كه حريف با اصل و نسب امسال شان از آن مي ترسد.چه نمايشي مقابل روسيه از اسپانيا ديديم. اين مسابقه را در فرانسه از تلويزيوني بزرگ تماشا كردم و جالب بود وقتي مي ديديم هواداران بي طرف فوتبال چگونه اين مسابقه را تماشا مي كنند، به خصوص كه هر دو تيم به خاطر بازي هاي بازي كه ارائه مي كردند، بين اين دسته از هواداران محبوب شده اند.در فرانسه عده زيادي فرانسوي، چند نفر انگليسي و اسپانيايي در كنار هلندي ها و اسكانديناوي ها شاهد اين مسابقه بودند و مي شد از چهره هايشان نتيجه گيري كرد اما سمپاتي با تيم ملي اسپانيا خيلي زود خودش را نشان داد. شايد هم اين تشويق ها در حمايت از دوندگي بي امان اسپانيايي ها بود. وقتي ژاوي در دقيقه 50 گل زد، محلي كه من در آن حضور داشتم به حد انفجار رسيد؛ انگار عدالت برقرار شده بود. هيچ كس در آوازهايي كه مي خواند، عليه روسيه شعار نمي داد. شايد هم روسيه و باختش مقابل اسپانيا در قالب يك جور آرامش براي هواداران فوتبال شكل پيدا كرده بود. برخلاف شب قبل رب النوع فوتبال پيروزي را از آن مردان شجاع كرد. كمتر پيش آمده كه يك نيمه نهايي را يك طرفه تماشا كنم. روس ها كه به نظر سرحال تر، آماده تر و جوان تر به نظر مي رسيدند، از صحنه خارج شدند. سادگي بازي اسپانيايي كه در گرفتن توپ و دواندن حريف به هر سمت و سويي خلاصه مي شد آنقدر خوب از آب درآمد كه اين سوال را به ذهن رساند؛ واقعاً گاس هيدينك چقدر بزرگ است؟ شايد هم بايد اين مرد هلندي را ستايش كرد كه تيمش با اسپانيا شاخ به شاخ شد و او تيمش را عقب نكشيد تا صرفاً دفاع كند. در نيمه اول روس ها گهگاهي نشانه هايي از درخشش را نشان دادند. آنها چند حمله پراكنده داشتند و دو نيمچه موقعيت به پاوليوچنكو رسيد اما اين روند ادامه پيدا نكرد. وقتي داويد ويا بهترين گلزن اسپانيا در اين دوره به خاطر مصدوميت زمين بازي را ترك كرد، انگار ابرها كنار رفته بودند تا روسيه به افق خيره شود.اما روس ها خوش شانس نبودند. آراگونس در تصميمي شگفت انگيز سسك فابرگاس را به زمين آورد و آرايش تيمش را به 1-1-4-4 تغيير داد؛ آرايشي كه هافبك آرسنال جلوتر از 4 هافبك ديگر بازي مي كرد اما كمتر از داويد ويا به عمق مي زد. مي شد گفت آرايش آراگونس 1-5-4 بود اما تفاوت اين دو آرايش تفاوتي آكادميك بود. روس ها نقشه هايشان نقش بر آب شد و گرچه آنها نيمه اول را بدون گل به پايان بردند، اما تنها كمي بعد اوضاع به ضررشان شد. آنها بعد از گل ژاوي كمي دنبال توپ مي دويدند اما اصرار اسپانيا به زدن گل دوم بازي را به نفع ماتادورها كرد و تنها بر دوام خشم روس ها افزود.اصلاً آرشاوين كجا بود؟ اصلاً بازي مي كرد؟ شايد هم حواسش پرت خبري بود كه مدير برنامه هايش صبح روز بازي به او منتقل كرده بود؛ اينكه بارسلونا اين آمادگي را دارد تا در ازاي هر مبلغي او را به خدمت بگيرد يا شايد واقعيت كسل كننده تر بود. مي توان به راحتي گفت روسيه نمي توانست توپ را بگيرد. آنها نه مي توانستند توپ را بگيرند نه مي توانستند براي مدت زيادي آن را در اختيار داشته باشند. ژيركوف در بازي محو بود اما احتمالاً بخشي از اين اتفاق به خاطر حضور راموس در سمت راست و بازگشت او به اصل خودش بود؛ بازيكني كه همه چيز را تحت نظر داشت و از هر فرصتي در سمت راست استفاده مي كرد. حركاتي كه راموس مي كرد باعث شد روس ها مجبور به انجام كاري شوند كه در تقابل با تاكتيك هايشان بود. واقعاً آنها دنبال توپ نمي دويدند. آنها ترجيح مي دادند كنترل توپ را در اختيار داشته باشند. اما آنها تحت تاثير اسپانيايي قرار داشتند كه از نظر تاكتيكي و تكنيكي در بسياري از زمان بازي فوق العاده بود. شايد تكيه كردن به اين دليل يك جور انتقاد بي رحمانه عليه روسيه باشد.روسيه در اين تورنمنت خيلي خوب كار كرد و بسياري از بازيكنان شان خود را در ويترين خريد باشگاه هاي اروپايي جا دادند اما آنها نتوانستند جوابي دندان شكن به خط مياني اسپانيا بدهند. همه قبل از تورنمنت راجع به اين خط حرف زده بودند و در پايان تورنمنت ثابت شد كه همه آنها درست حدس زده باشند. تنها چيزي كه مي شد راجع به خط مياني اسپانيا و ضعف آن گفت عدم درخشش اينيستا در مسابقات ابتدايي بود. از ابتداي تورنمنت خيلي ها مي گفتند بهتر است آراگونس از ابتداي بازي فابرگاس را به جاي او به زمين بفرستد اما يك بار ديگر سرمربي اسپانيايي ها به همان سلاح هميشگي اش قناعت كرد و نمايشي عالي از اينيستا نتيجه باور او بود. اينيستا هم كه مصمم بود به همه ثابت كند چقدر كارش خوب است، مدام به روس ها فشار آورد و همان كاري را كرد كه آرشاوين از ابتداي مسابقات انجام داده بود اما همان طور كه گفتم براي پياده كردن اين رويه احتياج به تملك توپ داريد. اينيستا مدام صاحب توپ بود و مي توان با اتكا به منطق گفت به دليل همين تملك توپ بود كه او توانست دروازه روسيه را براي اولين بار در آن مسابقه باز كند.درست است كه اسپانيايي ها در خط حمله و مياني خوب كار كردند اما اشتباهات دفاعي كمتري از اين تيم در طول آن مسابقه ديده شد. هيچ توپي از ماركوس سنا كه به نظرم بهترين بازيكن اسپانيايي ها در اين تورنمنت بود، رد نشد. هر بار كه روس ها به يك سوم پاياني زمين اسپانيا مي رسيدند، سنا توپ را جمع مي كرد. او همه كارهايش درست بود. تماشاي بازي سنا به عنوان هافبك دفاعي مركزي، يك كلاس درس بود. انگار او برادر دوقلوي ماكلله است. نمي شد از اين تعريف چيزي بيشتر راجع به او گفت. اسپانيا در طول اين تورنمنت استعداد (روسيه)، پراگماتيسم (ايتاليا) و تجربه (سوئد)را شكست داده است. آلمان ها با وجود توانايي هايي كه دارند يك چيز را بيشتر از همه داشتند؛ شانس، نكته يي كه اسپانيايي ها در طول اين تورنمنت از آن محروم بودند، گر چه احتياجي هم به اين كار نداشتند.*نويسنده آزاد انگليسي
يکشنبه 9 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]