تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835399913
كاش علي آبادي سر تمرين بيايد
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: كاش علي آبادي سر تمرين بيايد
دو و ميداني- علي رنجبر :
مرد شماره يك پرتاب ديسك آسيا، بعد از 8 ماه تمرين، چند بار پرتاب كرد.
پرتابهايي كه خيليها آن را خط و نشان او براي رقبايش در المپيك ميدانند. پرتابهاي بالاي 69 متر او در مسابقات جايزه بزرگ اروپا نشان داد پرتابگر اول ما در المپيك به چه چيز فكر ميكند.
گراندپريهاي اخير اروپا، شايد تازه شروع كار او باشد. با اينكه اين روزها روزنامهها از قول او مينويسند كه مدال المپيك ميگيرد ولي احسان حدادي آن را قبول ندارد. او ميگويد: فقط اگر امكانات بدهند نتيجه ميگيرم. با اين حال او دوست دارد امكاناتش را فراهم كنند چون ميخواهد حقش را از المپيك بگيرد.
ركورددار پرتاب ديسك آسيا به خاطر تمرينات فشرده و سنگينش، زماني براي تفريح ندارد. او اگر فرصتي به دست بياورد، پلياستيشن بازي ميكند. معمولا هم تيم فوتبال منتخب جهان براي اوست. اما احسان معتقد است جداي از امكاناتي كه براي تمرين لازم دارد حضور مسئولان در تمريناتش در بالا رفتن روحيهاش تاثير دارد و البته حضور رئيسجمهوري و مرد اول ورزش ايران در اردويش انگيزهاش را دوچندان ميكند.
ركوردشكن 4 گراندپري و مسابقه حساس در اروپا، يكي از روزهاي بهار ميهمان مؤسسه همشهري و دقيق تر، همشهري عصر بود. احسانحدادي كه ركوردشكنيهاي پشت سر هم او همه را شگفت زده كرده، اين بار ميخواهد با كسب مدال المپيك، دووميداني ايران را به رؤيايي دست نيافتني تا اين روز برساند. مصاحبه مفصل ما با اين قهرمان ملي پيش روي شماست:
* اول از مسابقه جايزه بزرگ دوحه بگو. امسال كه آلكنا نبود، سطح مسابقهها چطور بود؟
سطحش خوب بود چون يك سوپرگراندپري است و پول خوبي ميدهند. همه دووميدانيكاران سطح بالاي دنيا ميآيند. هر كسي هم كه نيامده آماده نبوده كه نيامده، يعني اگر كسي آماده بود ميآمد. چون هر سال ميآيند پول ميگيرند. امسال هم ديگر شانس ما بود. شانس كه نه حقمان بود.
* بعضيها ميگفتند امسال كسي به دوحه نرفت كه احسان اول شد.
اصلا اولاً مسابقات دوحه براي من مهم نبود. ركوردش مهم بود. ركوردش از ركوردهايي است كه در المپيك مدال ميگيرد. كسي كه سوم شد نفر دوم المپيك آتن بود. من ركوردم خوب بود. تازه مگر در گراندپريهاي اروپا همه نبودند. آنجا چطور؟ آنجا هم لابد خودشان مدال را پيشكش من كردند. ميدانيد مشكل چيست؟ مشكل اين است كه بعضي آدمها نشستهاند ناكامي آدمهاي ديگر را ببينند و ذوق كنند. در 2 گراندپري در هلند و استوني، ليگ طلايي در برلين و يك مسابقه رسمي در روسيه شركت كردم و در هر 4 مسابقه قهرمان شدم.
در برلين و هلند آلكنا هم بود و در حضور او طلا گرفتم. ركورد آسيا را 4 بار شكستم و ركوردم را از 95/67 متربه 32/69 رساندم. اينها چه چيز را نشان ميدهد؟ من نميخواهم كارم را خارقالعاده نشان بدهم، اما ميگويم متناسب با كار افراد بايد به آنها توجه بشود. اگر كسي در يكي از مواد پرتابي در دووميداني كار بزرگي ميكند زير
پر و بالش را بگيريم. روزگاري آرزويمان اين بود كه فقط در المپيك حضور پيدا كنيم اما حالا براي مدال المپيك نقشه كشيدهايم. فكر ميكنم بايد خوب درك كنيم كه از چه نقطهاي به چه نقطهاي رسيدهايم.
* پارسال در گراندپري دوحه خيلي اذيت شدي، امسال چطور؟
ديسكم را امسال هم در دوحه در اختيارم نگذاشتند. نميدانم داستان چيست. فقط ديسك ما نميآيد. ديسك همه ميآيد به جز ما. ديسكها را روز قبل از مسابقه ميگيرند، وزن ميكنند و براي مسابقه ميآورند اما ما را اذيت كردند.
* پس تو با چه ديسكي پرتاب كردي؟
من 2 تا ديسك داده بودم. با ديسك دومم.
* اذيت نشدي؟
نه، بد نبود.
* از ركوردهايت راضي هستي؟
چرا نباشم. خوب بود. ميدانم ميتوانم براي آينده نقشه بكشم. اميدوارم حمايتم كنند تا بتوانم يك كار بزرك كنم. مدال المپيك رؤياي قديمي من است.
* فكر ميكنم براي شروع خوب باشد، نظر مربيات چه بود؟
مربيام هم خيلي راضي بود.
* در برخي روزنامهها نوشتند در دوحه 30 هزار دلار جايزه گرفتي. درست است؟
جايزه مسابقات هر سال ميچرخد. بيشترين جايزه امسال براي پرش با نيزه بود كه 10 هزار دلار گرفت. كسي هم اگر اسپانسر داشته باشد 10 هزار دلار ديگر ميگيرد، ميشود 20 هزار دلار. اسپانسري مثل نايك يا آديداس. به من هم 5 هزار دلار دادند. 3 هزار دلار هم اسپانسرم (نايك) داد، شد 8 هزار دلار. از اين 8 هزار دلار 20 درصدش را مدير برنامههايم گرفت، 20 درصدش را مربيام گرفت و 60 درصدش هم آخر كار به من رسيد كه شد 4800 دلار.
* گراندپري هلند فقط مسابقه پرتابها بود؟
نه، 13-12 تا رشته بودند. خيلي هم مسابقات خوبي بود. من تا حالا تجربه پرتاب در حضور جمعيت بالا را نداشتم. در هلند 75 هزار نفر فقط براي پرتابها آماده بودند. اين جمعيت براي ما كه در مسابقات ليگ ايران، فقط شركتكنندهها را ناظر خود ميبينيم، خيلي زياد است.
* فكر ميكردي همه براي گراندپريها بيايند؟
واقعا نه. فقط ميدانستم پرتابگر لهستاني نميآيد. اين را خودش در دوحه به من گفت. ولي فكر نميكردم ديگران همه حضور داشته باشند.
* مسابقات زنجيرهاي اروپا چقدر برايت مفيد بود؟
خيلي. من خيلي دوست داشتم آمادگيام را بسنجم. هنوز هم اتفاقي نيفتاده. ميدانم تا زماني كه ركوردم در المپيك ثبت نشده، هيچچيزي تثبيت نشده است، اما سفر اروپا به من براي المپيك كمكم ميكند.
* الان چقدر آمادهاي؟
آمادگيام بد نيست. من به گونهاي تمرين كردهام كه اوج آمادگيام در روزهاي مرداد باشد. اميدوارم برنامهام درست پياده شود.
* خودت از اين روند راضي هستي؟
من نبايد راضي باشم. مربيام بايد راضي باشد.
* بالاخره خودت چه نظري داري؟ شرايط را چطور ارزيابي ميكني؟
من راضيام. درواقع من تمريناتم را كردهام. چيزي كم نگذاشتهام. اميدوارم نتيجهام را بگيرم. فقط اميدوارم آسيبديدگي سراغم نيايد. من بايد نتيجه بگيرم چون خيلي تمرين كردم. 8 ماه كار كردم. 8 ماهي كه تهران نبودم.
* اين قدر سخت تمرين ميكني، خسته نميشوي؟
چرا... خيلي خستهام... الان كه دارم با شما صحبت ميكنم خيلي خستهام. ولي بايد تا مرداد همه انرژيام را بگذارم.
* حالا بايد اين خستگيها را تا بعد از المپيك تحمل كني؟
بله، احتمالا مربيام چند روز استراحت به من ميدهد. 3-2 روزي استراحت دارم چون تمريناتم خيلي خستهكننده است.
* همه ميگويند آن پرتابي كه در دوحه كردي و بعدها چند پرتابت در گراندپريهاي اروپا، خط و نشاني براي حريفانت در المپيك بود، خودت هم اين اعتقاد را داري؟
براي يكسري بله. براي پايينيها بله، ولي براي آلكنا و كانتر نه چون من اصلا قبولش ندارم. رقيب اصلي من آلكنا است چون كانتر اصلا معلوم نيست چند متر مياندازد. در مسابقات جهاني داشت اوت ميشد و به زور به فينال آمد. يكبار 56 زده بود يكبار 58، يكبار هم 67. يكدفعه به فينال آمد. ولي خوب بالاخره ركورد خوبي است. من فقط به آلكنا فكر ميكنم. اگرچه در گراندپريهاي اروپا هردويشان بودند ولي بازهم دليلي نميشود فكر كنم مدال المپيك توي جيبم است.
* در اين مسابقات اخير با همه توانت پرتاب كردي؟
بله، راهي غيراز اين ندارم كه در تمام مسابقات، همه توانم را بسنجم. در دوحه كانتر هم بود. او از مسابقات كاليفرنيا به آنجا آمده بود. من هم دعوت بودم ولي نرفتم. چون ميخواستم درمسابقاتي رسمي كه زير نظر ياف (فدراسيون جهاني) است و تست دوپينگ دارد شركت كنم.
* تست دوپينگ هم دادي؟
بله، هميشه از نفر اول تست ميگيرند.
* جوابش را همان لحظه اعلام ميكنند؟
نه، چند روز بعد.
* چه بود؟
معلوم است ديگر منفي بود وگرنه من اينجا چكار ميكردم؟
* جايزه را بعد از تست دوپينگ ميدهند يا نه؟
بعد از تست دوپينگ ميدهند. بعد از اينكه مسابقات يك سال را انجام دادي وجواب دوپينگ همه آنها مشخص شد، همه جايزه را يكجا ميدهند.
* چطور به دست تو ميرسد؟ از طريق فدراسيون يا مدير برنامههايت؟
به مدير برنامههايم ميدهند. او پول خودش را برميدارد و بقيهاش را به من ميدهد.
* مدير برنامههايت كجايي است؟
روسي.
* اين درست است كه تو خودت را از آسيا جدا ميداني و ديگر اصلا به رقابت با پرتابگران آسيايي فكر نميكني؟ شايد به همين خاطر است كه ميگويي من اصلا به كانتر هم فكر نميكنم و آلكنا رقيب اصلي من است؟
شرايط اين جوري بوده كه مرا به اين نتيجه برساند. من از سال 2005 تا به حال به كسي در آسيا نباختهام. يعني كسي مرا در آسيا نگرفته است يا هر وقت گرفتمشان يك يا دو متر نگرفتم... با 5-4 متر اختلاف همه را گرفتهام. بالاخره آدم بايد كمي حرفهاي فكر كند. چون آسيا اصلا ورزش ندارد. دووميدانياش خوب است ولي پرتابگرانش حرفهاي نيستند. فقط پرتاب چكشاش خيلي خوب است كه قهرمان المپيك است، وزنه اش هم بد نيست، ولي نيزه اش زياد خوب نيست. ركورد من در ديسك يك جوري است كه آنها نميتوانند با آن رقابت كنند.
* ممكن است همين جوري بماند يعني پرتابگران ديسك به گرد پاي تو هم نرسند؟
نه، خب بالاخره يك كسي ميآيد ركوردي ميزند، دوباره باز روي دست او ميآيند. اين جوري نيست كه همه چيز ثابت بماند.
* فكر ميكني چقدر زمان ببرد؟
نميدانم.
* تخمين هم نميتواني بزني؟ بالاخره آدم وقتي دوره را نگاه ميكند ميتواند يك حدس بزند. فكر ميكني هر چند سال يك بار اين اتفاق بيفتد؟
من فكر ميكنم هر 10 سال يك بار، يا شايد هم 30 سال يك بار. مثلا براي ايران 30 سال طول كشيد تا كسي آمد ركورد زد. حالا بستگي دارد. هركس بهتر تمرين كند بهتر نتيجه ميگيرد.
* خوب در پرتابگران آسيا و ايران چنين چيزي را ديدي كه بعد از تو كسي بيايد؟
نديدم تا حالا. شايد هم باشد ولي من تا حالا نديدم.
* فكر ميكني چقدر زمان ببرد كه احسان حدادي جهاني شود؟ مثلا آلكنا را بگيرد؟ اصلا براي خودت برنامه گذاشتي؟
برنامه كه دارم البته اگر مربيام تا آن موقع زنده بماند.
* مگر مريض شده؟
نه، ولي سنش خيلي بالاست. 76 سالش است. من در برنامه 2 تا 3 سال آيندهام ديدهام كه آلكنا را بگيرم، ولي بايد ببينم آينده چه ميشود.
* يعني براي دو سه سال آينده قهرماني جهان را براي احسان حدادي كنار بگذاريم؟
بله، ميشود اين طور گفت.
* يعني برنامه ات بهطور قطعي اين است؟
نه، برنامه قطعي نيست. من تا به حال فقط يك بار در مسابقات جهاني شركت كردهام كه هفتم شدم. همين آلكنا الان 25 سال است كه پرتاب ميكند. تجربهاش خيلي زياد است يعني ميداند كه در مسابقات جهاني بايد چهجور باشد يا در المپيك ميداند بايد اين حالت را داشته باشد تا پرتاب كند ولي براي يك ورزشكاري مثل من درست است كه زياد نميترسم و استرس ندارم در مسابقات، اما در مجموع جو مسابقهها سنگين است. هر چند هم كه بگويم استرس ندارم كه ميخواهم در مسابقه شركت كنم ولي باز با همه اين تفاسير، جو مسابقات خيلي سنگين است و اذيتم ميكند. بايد بالاخره يك كم تجربه كسب كنم. من دل شير دارم، ميروم در دهان شير، ولي بايد روزي شود كه شير را بخورم (با خنده)
* كمكم كه جلو بروي با همين تجربههايي كه به دست ميآوري باعث ميشود تحتتأثير جو مسابقهها قرار نگيري...
دقيقا همين طور است.
* خيليها ميگويند رمز موفقيت احسان اين است كه در هر مسابقه با حركاتي كه انجام ميدهد، رقبايش را ميترساند.
نه، آن براي زمان نونهالان بود. الان طرف 80 متر ركوردش است. چه ترسي؟ من اگر داد بزنم ميترسد؟ 100 هزار نفر در استاديوم جيغ ميزنند. نه اين چيزها نيست ولي بالاخره بايد مسابقه را يك جوري در دست بگيري اول بايد بدن آدم آماده باشد چون اگر آماده نباشد هر چقدر هم داد بزند هيچ كاري نميكند. نه ديسك ميرود و نه كسي ميترسد، ولي وقتي بدنت آماده باشد يكسري كارها هم تاثير دارد، بيتاثير نيست.
* در كنار تمرينات زيادي كه ميكني، تفريح هم داري؟
نه!
* نداشتن تفريح خستهات نميكند؟ تاثير روي كارت نميگذارد؟
چرا، اما من چه تفريحي ميتوانم داشته باشم؟
* يعني همه آنهايي كه حرفهاياند اين طوري كار ميكنند؟
حرفهاي كار ميكنند. البته نه اين طور. آنها در يك كشورهايي هستند كه در آن كمپي كه تمرين ميكنند همه چيز هست، ولي ما اصلا كمپ نداريم. مجموعه انقلاب را هم كه ديگر ديديد چه جوري است.
* معمولا تفريحت چيست؟
وقتي دارم تمرين ميكنم، زماني براي تفريح و بازي ندارم. گاهي وقت ها با بچهها بيرون ميرويم، رستوراني ميرويم و غذا ميخوريم. بعضي مواقع هم پلياستيشن بازي ميكنم.
* واقعا تنها تفريح تو پلياستيشن است؟
بله، پلياستيشن را خيلي دوست دارم.
* معمولا چند امتياز ميگيري در پلياستيشن؟ چه جوري است؟
امتيازي نيست، فوتبال بازي ميكنم. هر كسي هم كه بيايد ميبرمش.
* چرا حالا فوتبال؟
خوب چيز ديگري ندارد. موتور هم بازي ميكنم، موتور را هم خيلي دوست دارم.
* فوتبال به اسم تيم است يا نه؟
به اسم كشورهاست.
* يعني تيم مليشان يا نه تيمهاي باشگاهي؟
نه، تيم ملي. من پلياستيشن يك بازي ميكنم. پلياستيشن دو داشتم، ولي از آن خوشم نيامد.
* جاي چه كشوري بازي ميكني؟
من منتخب جهان را برميدارم، ايران را هم گاهي اوقات برميدارم.
* كنار اينكه دو و ميداني كار ميكني فوتبال هم دوست داري؟
فوتبال هم اخيرا نميدانم چي شده كه نگاه ميكنم.
* يعني قبلا اصلا نگاه نميكردي؟
نه، اصلا نگاه نميكردم.
* چرا؟
نميدانم چه شده، چند وقتي است كه علاقه پيدا كردهام.
* شايد به خاطر نداشتن تفريح است؟
شايد، چون بيكار ميشويم تلويزيون روشن ميكنيم. مجبوريم ديگر.
* اين مسابقات جام ملت ها را دنبال ميكني؟
بله، هلند را دوست داشتم كه حذف شد. خيلي خوب بازي ميكرد.
* هرچه به المپيك نزديك ميشويم كارت سختتر ميشود؟
بالاخره يك جورايي توقع مردم را بالا بردم؛ يعني مسئولان كه صحبت ميكنند ميگويند ما در كشتي مدال داشتيم، وزنهبرداري و تكواندو و اين سري در دو و ميداني ميخواهيم بگيريم. ولي من نميدانم به چه حسابي اين قولها را ميدهند. امكانات بدهند كه ما هم نتيجه بگيريم. وقتي كه يك كمپ نداريم كه در آنجا تمرين كنيم، چطور ميشود قولي داد؟ خانهام ميردادماد است، بايد دنبال مربي به هتل ارم بروم با هم برويم سهراه تهرانپارس تا تمرين كنم. بعد بايد برگردم، مربيام را به هتل برسانم و به خانه بروم. يعني ساعت 4 بعدازظهر كه از خانه راه ميافتم، وقتي برميگردم خانه ساعت 10 شب است. تازه وقتي تمرينات سبك باشد. روزهايي كه سنگين باشد ساعت 2 ميرويم و 9 شب برميگرديم.
* اين خيلي سخت است، تو بيشتر وقتت را در راه هستي، درست است؟
بله، ولي اگر مثلا آزادي را به ما ميدادند و فنس برايمان ميزدند، خيلي بهتر بود. 2 ماه است ديگر. مگر چيزي ميشود اين امكانات را به ما بدهند؟
* يعني اگر اين 2 ماه اين امكانات را به تو بدهند قول مدال ميدهي؟
نمي دانم...شايد.
* نتيجه يعني چه؟
يك ركورد خوب، يك ركورد خوب يعني شايد مدال باشد شايد هم نباشد.
* يعني مثلا ركورد 70 متري؟
70 متر كه نه، چه كسي تا به حال در المپيك 70 متر انداخته. يعني 68 متر شايد هم 69 متر.
* خيلي از مصاحبههايي كه از تو ميديدم از قول احسان حدادي تيتر ميزدند كه من مدال المپيك را ميگيرم. تو اين قول را دادهاي؟
نه، من تا به حال به كسي نگفتهام. البته در يكي از مصاحبهها گفتم ركورد خودم را در المپيك ميشكنم.
* اين حرفها را ميزني كه اگر يك وقت مدال هم نگرفتي بعدا به تو انتقاد نكنند؟
من كه برايم فرقي ندارد اگر بخواهم قول ميدهم، اگر نخواهم نميدهم. مثلا جهاني گفتم مدال ميگيرم، اما نگرفتم. چيزي نشد. كسي هم به من حرفي نزد چون بهترين نتيجه دووميداني را گرفتم. يعني با اينكه خراب كردم، بهترين نتيجه را در تاريخ دووميداني ايران گرفتم و هفتم جهان شدم، ولي ان شاءالله اين سري در المپيك خوب شركت ميكنم. چون خيلي خوب تمرين كردم. پارسال درست و حسابي تمرين نكردم چون فرصتي هم نداشتم. آذر بازيهاي آسيايي تمام شد. آمديم تهران، من تازه اسفند با مربي جديدم تمرين كردم. امسال من 8 ماه تمرين كردم. در 8 ماه 7 هزار تا پرتاب كردم. يعني تقريبا ماهي 900 تا پرتاب.
* خيلي زياد است.
خب استراحت هم داشتم. مثلا 2 روز در هفته استراحت داشتم. روزي 60-50 تا هم پرتاب كردم.
* 2 روز در هفته استراحت براي بدنت جواب ميدهد؛ يعني خستگي تنت را واقعا ميگيرد؟
نه، نميگيرد ولي مربي اين جوري است ديگر. يكسري از مربيها هستند كه يك روز در هفته استراحت ميدهند، ولي مربي من در استراحت و اين چيزها خيلي حرفهاي است.
* از مربيات راضي هستي؟ نسبت به مربيان قبلي چطور است؟
خوب است. من كه راضي ام.
* او چه ميگويد؟ فكر ميكند كه در المپيك بايد چه كار كني؟ براي تو حدي تعيين كرده؟
مي گويد يك نتيجه خوب بايد بگيري، نه اينكه چيزي تعيين كرده باشد ولي بالاخره ميداند كه تمرين كردهام و بايد نتيجهاش را بگيرم.
* مربي سختگيري است؟
خيلي سختگير است. يعني اين چيزهايي كه من ميگويم همهاش را مربيام به من ميگويد. اينكه چرا رئيس سازمان نميآيد، چرا فلاني نميآيد، چرا امكانات به ما نميدهند، چرا ما تور نداريم تا تمرين كنيم. چرا فنس نداريم و چرا در كمپ تمرين نميكنيم؟ اينها همه حرفهاي مربيام است كه اينقدر به من زده است من فكر ميكنم خودم دارم اين حرفها را ميزنم، يعني فكر ميكنم اينها حرفهاي خودم است. در تمرين حق صحبت كردن و خنديدن ندارم، حتي موقع رانندگي نبايد بيشتر از 50-40 كيلومتر بروم.
* فنس پرتاب دور دايره وجود ندارد. تمرين كردن بدون فنس و بعد مسابقه دادن در داخل فنس روي كارت تاثير منفي ندارد؟
تاثير كه دارد ولي چه ميشود كرد؟ البته سفارش دادهاند كه بياورند، اما متأسفانه هنوز به ايران نيامده است.
* چقدر تاثير دارد؟
بالاخره اين مسئله به ورزشكار مربوط است. مثلا يكي را ميبيني 20 سال است دارد در فنس تمرين ميكند، ولي مسابقه ميدهد باز هم ميزند به فنس ولي يكي هم مثل من اصلا در فنس تمرين نكردهام ولي وقتي به مسابقات ميروم هيچوقت خطاي فنس ندارم كه بزنم به فنس. من مشكلي ندارم.
* تمريناتت را از كي دوباره شروع ميكني؟
از روزي كه آمدهام فردايش تمرين را شروع كردهام.
* در كجا؟
آفتاب انقلاب
* هنوز هم آفتاب؟
به هر حال بايد يكجايي تمرين كرد.
* آقاي كفاشيان كه شده رئيس فدراسيون فوتبال براي بچههاي دو و ميداني بد شده است؟
گفتم ورزشكاري كه خوب باشد، هر كسي كه بيايد برايش فرقي ندارد.
* پيراهن يا حسين را در دوحه پوشيدي، اما در گراندپريهاي اروپا نه. علت خاصي داشت؟
جايزه بزرگها نميشود پوشيد. اسپانسرها لباسي به تو ميدهند كه بايد آن را بپوشي. مثلا نايك، لباسي ميدهد كه بايد آن را بپوشي.
* با اسپانسر فقط براي همين چند تا مسابقه قرارداد بستي؟
براي 2 سال قرارداد دارم.
* در اين 2 سال چطور پاداش هايت را حساب ميكنند؟
المپيك مدال طلا بگيري 80 هزار يورو، نقره 60 هزار يورو و برنز 40 هزار يورو پاداش دارد. در جايزه بزرگها هم رقمها متفاوت است. اگر در آسيا طلا بگيري، مثلا در همين مسابقات اگر آسيا باشد، دلار ميدهند. مثلاً در مسابقات قطر دلار دادند. ولي در اروپا باشد، يورو ميدهند بين 5 تا 7 هزاريورو.
* اينها انگيزهات براي گرفتن مدال را بيشتر ميكند؟
خيلي مهم است، يعني آنها ميفهمند ورزش چيست. مثلا من هر سري كه براي مسابقهها ميروم هر 6 ماه يك بار 2 تا ساك پر از وسايل ميدهند؛ طوري كه من هيچي كم ندارم مثلا 15 تا كتاني ميدهند، 15 تا كتاني پرتاب، گرمكن 10 دست ميدهند و 100 تا تيشرت يعني از اين لحاظ هيچ مشكلي ندارم.
* پس ميتواني براي خودت يك فروشگاه بزني ديگر؟ (با خنده)
آره ميشود فروشگاه زد. تازه لباس بهار و تابستان و زمستان را هم جداگانه ميدهند.
* ديسك هم به تو ميدهند؟
ديسك هم ميدهند، ديسك شركت گلدفورديك، آن هم اسپانسرم است.
* پس تو 2 تا اسپانسر داري؟
بله، اسپانسر ديسكم جداست، لباسهايم هم جدا.
* در مسابقات با ديسكهاي آنها بايد پرتاب كني؟
نه؛ ميشود با ديسكهاي آنها هم پرتاب كرد ولي خب ديسك تمريني است ديگر.
* پس الان تو آنقدر انگيزه داري كه به خاطر جوايزي كه اسپانسرهايت برايت در نظر گرفتهاند، خوب مسابقه بدهي. اين شرايط را پرتابگرهاي ديگر هم دارند؟
بله، اما فقط چند تا پرتابگر دنيا دارند. همه ندارند.
* مثلا چه كساني؟
آلكنا وكانتر.
* در حال حاضر براي اينكه در المپيك نتيجهبگيري چه چيزي لازم داري؟ امكانات به غيراز زمين پرتاب چي لازم داري؟
انگيزه.
* انگيزه چطور ايجاد ميشود؟
انگيزه با آمدن رئيسجمهوري يا رئيس سازمان تربيت بدني در تمريناتم.
* اين خيلي برايت مهم است؟
براي همه مهم است. وقتي كه رئيسجمهوري كشور يا مرد اول ورزش كشور سر تمرينت بيايد بالاخره خيلي مهم است. مثلاً بيايد بگويد آقا چي ميخواهي؟ براي المپيكت چي ميخواهي؟ يعني اينها حرفهاي من نيست حرفهاي مربيام است. او توقعش اين است.
* در برنامههاي مربيات هست كه تو را هم قهرمان المپيك كند؟
هنوز چيزي به من نگفته، چون امكانات ميخواهد بعد نتيجه ميدهد.
* تو فكر ميكني سقف احسان حدادي براي پرتاب كردن كجاست؟ تا كي ديسك پرتاب ميكني؟ حالاحالاها جا داري براي ماندن؟
نه، من تا وقتي كه مربي خوب و امكانات داشته باشم ورزش ميكنم.
* پس براي خودت هنوز سقف تعيين نكره ادي؟
نه، حالا ورزش ميكنم. تا كجا؟ خدا داند.
* مي خواهي در ليگ امسال هم براي تيم نفت پرتاب كني؟
هيچچيز معلوم نيست.
* يعني شايد بروي در ليگهاي خارجي؟
هيچچيز معلوم نيست. اين را واقعا ميگويم.
* كشورهاي اروپايي هم ليگ دارند؟
نه، ندارند، عربها دارند.
* الان كه بيرون ميروي تو را ميشناسند؟
آره. شرايط خيلي بهتر شده. اتفاقا يك شب با دوستانم به رستوران سنتي صبا رفتم. صاحب رستوران وقتي ميخواستم بيرون بيايم، يك هديه به من داد. در جعبه را كه باز كردم ديدم يك ديسك است. فكرش را هم نميكردم. واقعا خيلي غافلگير شدم.
تاريخ درج: 8 تير 1387 ساعت 08:21 تاريخ تاييد: 8 تير 1387 ساعت 12:56 تاريخ به روز رساني: 8 تير 1387 ساعت 12:41
شنبه 8 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]
-
گوناگون
پربازدیدترینها