تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):خوش اخلاقى عبادت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804048240




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بحث و نظر درباره ی آثار رضا امیر خانی


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: عبد الرحمان10-07-2008, 05:52 AMhttp://iricap.com/images/mag/entry/magentry-big-041229000713-DSC03941.jpg رضا امیر خانی، نویسنده جوان، نوآور و خوش آتیه ی کشورمون هست که برای خیلی ها از جمله خود من با "من او" شناخته شد. آثار او عبارتند از: من او (رمان) ارمیا(رمان) داستان سیستان(سفرنامه) ازبه(چیزی شبیه به رمان) ناصر ارمنی(مجموعه داستان کوتاه) نشت نشا(مقاله بلند) >جزو کتب منبع کتاب دینی دبیرستان بیوتن(رمان) >جدیدترین رمان این نویسنده (چاپ اول: 1387، انتشارات علم) سر لوحه ها (یادداشت های پراکنده)> گلچین مطالب سایت لوح به قلم رضا امیرخانی حالا اگر کسی همه یا تعدادی از این کتاب ها رو خونده، نظرشو این جا بگه! jaho11-07-2008, 07:12 PMمن فقط من او را خواندم بیشترین قسمتی که بر من تاثیر گذاشت قسمتی بود که انگشتر ها را داخل جوی انداخت تا به حال اینقدر عمیق درک نکرده بودم که خدا نزدیکتر و دستیافتنی تر از آن است که من تصورش را بکنم و شاید توسل به بعضی بعضی چیزها ما را از او دور کند....ایمان به خدا و درک حقیقت وجود او باید در هر لحظه ای برایمان امکان پذیر باشد.... karin12-07-2008, 12:04 AMسلام بنده هیچ کدوم از کتاب های ایشون رو نخونده ام! اما یه مصاحبه ای ازشون در همشهری جوان فکر کنم ، خوندم که برام جالب اومد گذاشتم تو لیست بخونم باز دوستان بیشتر توضیح بدن درباره ی کتابا و اینا استفاده می کنیم عبد الرحمان12-07-2008, 02:34 AMاز نظر من کتاب ارمیای رضا امیر خانی، در واقع مبین حال و هوای سال های بعد از جنگ تحمیلی و بررسی شرایط و رفتار های یک بازمانده از جنگ که حالا بعد از جنگ دلش بیشتر برای آن حال و هوا تنگ شده. البته به نظر یکی از دوستان این رمان پایان کمی احساسی داشت. ارمیا معمر شخصیت اصلی این داستان است که با وجود وضع اقتصادی خوب و مرفه و پدر و مادری دلسوز، به جبهه وابستگی پیدا می کند و عازم آنجا می شود. مصطفی، دوست بسیار صمیمی ارمیا که با او در جبهه آشنا شده و بعد از شهادتش عاملی برای حسرت خوردن ارمیا می شود از دیگر شخصیت های این داستان است. عبد الرحمان12-07-2008, 03:00 AMسایت شخصی رضا امیر خانی: http://www.ermia.ir click_dez31-07-2008, 02:23 AMخیلی دوست دارم نظر خوانندگان این کتاب رو راجع به این اثر بدونم اگر کسی کتاب رو خونده خواهشا نظر بده bewitch01-08-2008, 02:14 AMمن بيوتن رو نخوندم ، از رضا امير خاني فعلا فقط " از به " رو خوندم ، توي نقد ها و نظراتي كه راجع به كتاباي اميرخاني خونده بودم همه از "من او "بيشتر تعريف كردند تا "از به "، ولي من واقعا از "از به " خوشم اومد ، همين حالتش كه به صورت نامه نگاري ( اسم آرايش دقيقا يادم نيست ) مثل بابا لنگ دراز نوشته شده بود خيلي جالب بود ، يا خيلي خوب تونسته بود مشكلات و ناراحتي هاي يه آدم معلول رو نشون بده ، اون قسمتايي كه براي امام زمان (عج ) نامه نوشته بود خيلي رو احساسات آدم اثر ميذاشت و اون آرش تيموري خوب حرص آدمو در مياورد ، در كل من خيلي از اين كتاب خوشم اومد و اگه بخوام از 10 بهش امتياز بدم 9.75 ميدم عبد الرحمان07-08-2008, 01:13 AMخیلی دوست دارم نظر خوانندگان این کتاب رو راجع به این اثر بدونم اگر کسی کتاب رو خونده خواهشا نظر بده به نقل از خود آقا رضا تو روزنامه جام جم، بیوتن روایت یک انسان آخرالزمانیست. اما به نظر من ... شخصیت های داستان خیلی ملموس توصیف شده اند. البته این حاضر جوابی و دادن جواب های کامل و پخته شده ی شخصیت ها در اغلب موارد، قابل تامله. یه جا دیگه هم خونده بودم که خود آقا رضا گفتند ارمیای بیوتن الگو نیست. می دانید که شخصیت اصلی بیوتن (ارمیا معمر)، همون شخصیت اصلی کتاب "ارمیا"ست. به نظر من ارمیای "ارمیا" خیلی صاف و ساده است. ارمیای "بیوتن" به قول آقای امیرخانی مثل یه توپ میمونه که هر طرف قلش بدن، میره! در مورد فضای داستان هم که کل داستان توی آمریکا میگذره. ارمیا یه بچه مذهبی که بعد از جنگ ظاهرا به خاطر یه دختر و باطنا به خاطر فرار از ایرانِ بعد از جنگ، میره آمریکا. شخصیت های جالب داستان از نطر من: میاندار ، سیلورمن ها، جانی، روح سهراب، سوزی و البته ارمیا. اگه کس دیگه ای بیوتن رو خونده ، من هم بدم نمیاد نظرش رو بدونم.:20: Payan07-08-2008, 07:32 AM"ازبه" رو ازش خوندم كه اصلا خوشم نيومد "نشت نشاء" هم خوندم كه خيلي ادبي نبود ولي اي بدك نبود... هر چند شنيدم "من او" بهترين كتابش هست اما هنوز نخوندمش و بنابراين در مورد نويسنده‌اش نظر نمي‌دم ضمن اينكه بيوتن ر وگرفتم ورق زدم به دلم ننشست كه بخوام بخونمش حالا شايد بعدا..... عبد الرحمان08-08-2008, 02:02 AM"ازبه" رو ازش خوندم كه اصلا خوشم نيومد چرا؟ ........ click_dez15-08-2008, 07:04 PMاگه کس دیگه ای بیوتن رو خونده ، من هم بدم نمیاد نظرش رو بدونم.:20: من بیوتن رو خوندم نثر جالبی داره. آدم خیلی تو این کتاب احساس غریبی میکنه. اصلا انگار همه غریبن بجز سیلورمن! همه ی کتاب جمع شده تو نامه سوزی "یادم آمد تای وطن دسته دارد، اما من بدون دسته نوشتم. البته شاید هم وتن من دسته نداشته باشد تا من نتوانم بگیرمش برای همین درستش نکردم! وتن من دسته ندارد باید آنرا با تمام تن هاگ کرد، بغل کرد" از شخصستهای داستان اونقدر که از آقای گاورمنت بدم اومد از خشی بدم نیومد عبد الرحمان16-08-2008, 02:03 AMاز شخصستهای داستان اونقدر که از آقای گاورمنت بدم اومد از خشی بدم نیومد به خاطر کدوم خصوصیتش؟ click_dez16-08-2008, 02:16 PMبه خاطر کدوم خصوصیتش؟ نمی دونم شاید ظاهر دو روش، شاید هم به این خاطر که از بچه های پشت خطه عبد الرحمان31-10-2008, 03:21 AMhttp://www.iricap.com/images/news/news-big-081021003444-irmia.jpg ترجمه ترکی رمان « ارمیا» نوشته رضا امیر خانی با ترجمه «حسن علیمی بکتاش» توسط انتشارات « کوسر» ترکیه منتشر شد. به گزارش ستاد خبر انتشارات سوره مهر،ارميا، نخستين كتاب رضا اميرخاني است كه در سال 1374 منتشر شد و تاكنون به چاپ نهم رسيده است. نام كتاب از شخصيت اصلي آن وام گرفته شده، پسري كه سال‌هاي پاياني جنگ ايران و عراق را در جبهه گذرانده و پس از قبول قطعنامه به تهران بازگشته است تا زندگي را ادامه دهد. نحوه زندگي اجتماعي پس از جنگ براي او كه سال‌ها در شرايط متفاوتي زندگي كرده، بسيار دشوار است. به همين دليل تصميم مي‌گيرد از تهران به شمال كشور سفر كند تا در تنهايي به مسائلي كه در اين مدت با آن‌ها دست به گريبان بوده بيانديشد. اين كتاب توسط انتشارات كوسر در استانبول به طبع رسيده است. ====================== منبع: !!!! برای مشاهده محتوا ، لطفا ثبت نام کنید / وارد شوید !!!! عبد الرحمان31-10-2008, 03:23 AMبيوتن: معرفي يك رمان پست‌مدرن! از وبلاگ حرف‌هاي براي نگفتن، نويسنده: نيلوفر بیوتن از جمله رمان های ساختار شکنانه سال های اخیر و از معدود رمان های جدید پارسی است که کپیه برداری زمان های مشابه دیگر به نظر نمی رسد. داستان بیوتن در همین سالها اتفاق می افتد و این برای رمان نویسی ایرانی که همیشه یکی دو دهه از فضای کنونی جامعه عقب است یک رویداد فرخنده به شمار می رود. بیوتن هماند نامش کتابی عجیب است. کتابی پر از بازی های جالب کلامی و بازی با کلمات. نویسنده با تلفیق زبانی پرمایه، با جملاتی عربی و انگلیسی، که براساس فضای داستان که یک فضای غربی است، بیان می شوند، اوج هنر خود را در استفاده از کلمات به کار می گیرد. به عبارتی نویسنده استاد بازی با کلمات است. بازی با کلماتی که داستان را روان تر و جذاب تر و فراموش نشدنی تر می کند. بیوتن داستان "ارمیا"، یکی از بچه های جبهه و جنگ است که در قبرستان شهدا با دختری ایرانی الاصل "آرمیتا" که در مرکز تحققات مذهب دانشگاه نیوجرسی کار می کند و برای انجام پاره ای تحققات مذهبی به ایران آمده، آشنا می شود و این آشنایی از طریق نامه های الکترونیکی ادامه می یابد تا جایی که ارمیا برای دیدن و ازدواج با آرمیتا به آمریکا می رود. تشابه "ارمیا" و "آرمیتا" اولین فصل از بازی های کلامی داستان را پیش روی مخاطب باز می کند. گویا این دو شخصیت قرار است فقط در یک "ت" با هم تفاوت داشته باشند. فصل اول داستان با ورود ارمیا به آمریکا و آشنایی او با "خشی"، دوست و رئیس آرمیتا آغاز می شود. به نظر می رسد داستان می خواهد حول رابطه مثلثی ارمیا، آرمیتا ، خشی بگذرد، اما آرمیتا به زودی به حاشیه رانده می شود و خشی به شخصیت اصلی تبدیل می شود. گویا قصه گویی و وقایع نگاری، برای نویسنده بهانه ای بوده تا ارمیا و خشی را به عنوان نماینده دو طرز تفکر در تقابل با هم نشان دهد. ارمیا یک مسلمان سنتی و تابع و مقلد فقه سنتی است. از دست دادن با زن ها امتناع می کند، با وسواس وضو می گیرد و روی تلفظ "ض" والضالین نماز حساسیت دارد و دست آخر هم در آمریکا شغل پخش گوشت ذبح حلال را برای معدود مسلمانان و رستوران های مسلمان نیویورک، انتخاب می کند. ارمیا دو نیمه سنتی و مدرن دارد که هردو بر خلاف آنچه به نظر می رسد، معمولا یک حکم را به او دیکته می کنند. شخصیت خشی اما در هاله ای از ابهام است. از طرفی او را مردی لاقید و پول دوست معرفی می کند. یک استاد دانشگاه و رئیس مرکز تحقیقات مذهبی دانشگاهی که با ابزار های علمی سعی در اثبات یا رد باور های مذهبی کلیه ادیان دارد. مثلا او با تشکیلاتش دستگاه های فشار سنج کوچکی را در قبرمردگان قرار می دهند تا ببینند آیا فشار شب اول قبر واقعا بیشتر از فشاراتمسفر است یا خیر . از طرفی خشی نماز می خواند – چیزی که خود ارمیا هم از دیدنش تعجب میکند- حتی اگر این نماز به پیش نمازی یک زن باشد – چیزی که ارمیا در باور های سنتی خود نمی تواند بپذیرد- خشی شاید آداب طهارت گرفتن را به درستی اجرا نکند اما بزرگترین سخنرانی اسلامی را در مهمانی افطار مسلمانان نیویورک اجرا میکند. خشی نماد تفکر پول دوستی و پول پرستی در یک نظام سرمایه سالار است، که بااینکه ساعتی 300-400 دلار درآمد دارد، باز هم از حساب ربع سنتی های خود نیز نمی گذرد. درست بر عکس ارمیا که به خاطر بی توجهی به پول، در نظام سرمایه سالار محکوم به نابودی است. ارمیا را اگر تلفیق مذهب و معنویت بدانیم، خشی در نقطه مقابل او یعنی تلفیق مذهب و پول است. بیوتن از تمام ویژگی های یک رمان پست مدرن برخوردار است. به هم ریختگی زمانی داستان که یکی از ویژگی های رمان پست مدرن است، با فلش بک زدن های مدام نویسنده، در این کتاب وجود دارد. یکی دیگر از ویژگی های رمان پست مدرن، عدم تغییر شخصیت های داستان است. انگار شخصیت ها خلق شده اند تا فقط داستانی ار روایت کنند، نه اینکه حتما دستخوش انقلابات عظیم روحی شده و با این تغییر مصنوعی خواننده را به سمت و سوی دلخواه نویسنده سوق دهند. بیوتن یک رمان پست مدرن خوب است. رمانی که در آن فهم و شعور خواننده ارج گذاشته شده ونویسنده برای وقتی که او برای خواندن صرف میکند ارزش قائل شده است. نویسنده در خلال داستان با خواننده حرف می زند، درباره طرح روی جلد کتاب نظر می دهد، نظر خواننده را می خواهد و از او می پرسد چه عاقبتی را برای شخصیت های داستان می پسندد. پابان بیوتن مثل آغاز و ادامه آن است. به عبارتی نویسنده خود را مجبور نکرده به صرف اینکه به پایان کتاب نزدیک می شود، داستان را ماستمالی کرده و سروته آن را جوری هم بیاورد که خواننده با رضایت خاطر کتاب را ببندد و در قفسه بگذارد. اگر لاغر شدن ورق های سمت چپ کتاب نباشد، خواننده به هیچ روی متوجه نمی شود کتاب دارد به پابان خود نزدیک می شود. نویسنده موفق می شود در پایان بندی، کیفیت اولیه را حفظ کند. بیوتن کتابی فراموش نشدنی است. جملات و عبارات و بازی های کلامی آن شاید به این راحتی از ذهن خواننده زدوده نشوند. نویسنده با اینکه برای توصیف صحنه ها وقت نمی گذارد، اما صحنه های داستان و دیالوگ ها و شخصیت پردازی های قوی، کتاب را به شدت به یاد ماندنی می سازد. همین که نویسنده موفق شده باشد ذهن خواننده را تا مدت ها به داستان خود مشغول کند، برای طبقه بندی این کتاب، در زمره رمان های معاصر قوی، کافی است. ======================================= منبع: !!!! برای مشاهده محتوا ، لطفا ثبت نام کنید / وارد شوید !!!! عبد الرحمان23-11-2008, 09:54 AMاميرخاني در مراسم تجليل از كتابداران و نويسندگان نمونه به دنبالِ شغل ديگري هستم! خبرگزاري فارس: رضا اميرخاني، نويسنده، مي‌گويد كه اين روزها دنبال شغل ديگري به جز نوشتن است. http://media.farsnews.com/Media/8705/Images/jpg/A 0474/A 0474231.jpg به گزارش خبرنگار فارس، «رضا اميرخاني» كه در مراسم تجليل از كتابداران و نويسندگان نمونه شرق تهران سخن مي‌گفت اظهار داشت: صحبت‌ كردن براي من همواره در دو مكان بسيار سخت بوده است، در دانشگاه و مدرسه محل تحصيلم از آن‌جهت كه مرا مي‌شناسند. من در دانشگاه و مدرسه خودم كمتر حرف زدم. از روي ديگر در برابر دو صنف هم موقع صحبت كردن دست و دلم مي‌لرزد. صنف معلم و صنف كتابدار. اين دو صنف كساني بودند كه ما را با اصل كتابخواني آشنا كردند. خالق «بيوتن» در پاسخ به اين كه در حال‌حاضر مشغول نگارش چه اثري است تصريح كرد: من به معناي حرفه‌اي كلمه نويسنده نيستم هركارم كه تمام مي‌شود مي‌گويم كه كار بعدي و بهتر بگويم شغل بعديم چه خواهد بود. اين روزگار به دنبال شغل ديگري به جز نوشتن هستم. من در سن وسالي هستم كه ديگر شغل‌ها را شرف نمي‌دانم. آدم‌ها مي‌توانند خودشان براي شغل‌ها شرافت به ارمغان بياورند. اين داستان نويس در پاسخ به اين‌كه خودش با كدام يك از شخصيت‌هاي «بيوتن» ارتباط نزديك‌تري دارد بيان داشت: من امروز از بيوتن فاصله گرفتم و نمي‌توانم دقيقاً پاسخ اين حرف را بدهم. تنها اين را مي‌دانم كه خواننده با راست‌گويي و درست‌گويي نويسنده ارتباط مي‌گيرد. اين رعايت كردن صدق و درستي را از سر ضوابط حرفه‌اي عملي مي‌كنم. بر اين باورم كه به هر چيزي كه اعتقاد داشته باشم راحت‌تر مي‌توانم آن را بنويسم. خالق رمان «ارميا» در پاسخ به اين‌كه تفريح اصلي‌اش چيست، اظهار داشت: يكي از تفريحات زيبا و خوبي كه انقلاب به ما ياد داد اين بود كه كتاب‌ها و مجلاتي را كه به دست‌مان مي‌رسد يا به ما هديه مي‌شود يا خود از آن‌ها استفاده كرده‌‌ايم با ماشين به روستاهاي كشور ببريم و بين جوانان پخش كنيم. اين بهترين تفريحي است كه من به همراه تعدادي از دوستان هر ساله از آن لذت فراوان مي‌بريم. اميرخاني گفت: هر وقت راجع به كارهايم بحث مي‌شود من در برابر مخاطبانم شرمنده مي‌شوم و از اين‌كه وقتي را كه مي‌توانستند صرف كارهاي بهتر كنند، صرف كار من كردند خجالت‌زده مي‌شوم. وي افزود: امروز در مرحله‌اي هستيم كه تمدن‌هاي جهان در حال افول هستند و من اميدوارم زادبوم تمدن جديدي كه در دنيا در حال شكل‌‌گيري است كشور ما باشد. مراسم تجليل از كتابداران و نويسندگان نمونه شرق تهران عصر ديروز همزمان با آخرين روز از هفته كتاب، به همت فرهنگسراي خانواده با حضور منوچهر احترامي، عرفان نظرآهاري، توران ميرهادي، رضااميرخاني برگزار شد. ============ منبع درج خبر: !!!! برای مشاهده محتوا ، لطفا ثبت نام کنید / وارد شوید !!!! R.s.h26-11-2008, 12:42 AMهمه ی کتابهاش رو خوندم .. "من او "رو میشه گفت دو بار خوندم ولی اون چیزی که منو جذب میکنه سبک نویسندگی ایشونه نه داستان !! البته به جز " روی ماه خداوند را ببوس" که هم داستانش رو خیلی پسندیدم هم سبک نویسندگی رو !! عبد الرحمان26-11-2008, 05:01 PMهمه ی کتابهاش رو خوندم .. "من او "رو میشه گفت دو بار خوندم ولی اون چیزی که منو جذب میکنه سبک نویسندگی ایشونه نه داستان !! منظور شما از سبک نویسندگی شیوه ی رسم الخط اختصاصی آقای امیرخانیه یا جهش های عجیب داستانی؟:27: یا کلا ویژگی دیگه ای شما رو جذب کرده؟ :46: البته به جز " روی ماه خداوند را ببوس" که هم داستانش رو خیلی پسندیدم هم سبک نویسندگی رو !! البته من هم سبک نگارش آقای مستور رو توی "روی ماه خداوند را ببوس" خیلی دوست دارم. واقعا برای من رمان خاطره انگیزیه! :20: MaaRyaaMi26-11-2008, 05:44 PMمن فقط ازبه رو خوندم ... خیلی دوست داشتم و دارم ! که ارمیا رو بخونم حالا داستانش چی هست؟؟ عبد الرحمان29-11-2008, 02:56 AMمن فقط ازبه رو خوندم ... چطور بود؟ خیلی دوست داشتم و دارم ! که ارمیا رو بخونم حالا داستانش چی هست؟؟ "ارمیا" از نظر من: :20: داستان پسر جوونی به نام ارمیاست که علی رغم محیط خانوادگیش جذب محیط جبهه می شود و پس از گذشت مدت زمانی چند تن از صمیمی ترین دوستانش رو که وابستگی عاطفی زیادی با آن ها داشت (از جمله مصطفی)، در جنگ از دست می دهد. شهادت دوستان و زنده ماندن و حتی جانباز نشدن ارمیا، نوعی احساس عدم لیاقت و افسردگی در او بوجود می آورد و نهایتاً گاهی او را از حالت طبیعی روانی خارج می کند. در ادامه ارمیا برای رهایی از آنچه به سرش آمده موقتا راهی جنگل های شمال، و زندگی با چند معدنچی فقیر می شود و در نهایت با طی ماجرا های مختلفی داستان به طور احساسی _ البته به اعتقاد من _ تمام می شود. نکته ی جالب اینجاست که رمان "بیوتن" که چاپ اولش همین عید امسال (1387) بود، دنباله ی حکایت ارمیای رمان "ارمیا"ست. موضوع کاملاً متفاوت با "ارمیا" می شود و کل حوادث و اتفاقات داستان در نیویورک و حوالی آن در آمریکا می گذرد. به عقیده ی بنده خواندن به تنهایی "ارمیا" آنقدر جالب و لذتبخش نیست که خواندن "بیوتن" بعد از "ارمیا" اینگونه است. "بیوتن" از نظر خود آقای امیرخانی (گمان می کنم در یک روزنامه یا مجله خواندم)، رمانی سخت خوان است. و با تجربه ای که من از خواندن این کتاب داشتم، خواندن "بیوتن" با تفکر جواب می دهد در حالی که در "ارمیا" بدون تفکر عمیق هم رمان گویاست. :27: ولی در کل من در بین رمان های آقای امیرخانی، "من او" را به همه ترجیح می دهم. این حس شاید نوعی نوستالژیک باشد! من خودم با همین "من او" با قلم رضا امیرخانی آشنا شدم. :20: زیاد نوشتم ... نه؟ :31: عبد الرحمان05-01-2009, 12:26 AMريحانه ذوالفقاري این یادداشت نقدی است نکته وار بر کتاب بیوتن، اگر خواننده کتاب های رضا امیرخانی بوده اید، می دانید که "بیوتن" آخرین کتاب این نویسنده است. طبق سیری منطقی انتظار می رود، کتاب "من او" قوی تر از کتاب "ارمیا" باشد که همین گونه هست و در ادامه بیوتن قوی تر از هر دوی این ها، ولی متأسفانه اینگونه نیست. کتاب "من او" کتابی قابل قبول است که حوادثش بر مبنای منطق خاصی صورت می پذیرد و شخصیت های کتاب، با توجه به انتظاری که از آنان می رود و جایگاهی که در جامعه داستانی کتاب دارند، رفتار می کنند. شاید رفتارها منطقی نباشد ولی این مسئله از خیالی بودن شخصیت ها ناشی می شود و این خود، نوعی منطق تلقی می شود. ولی در کتاب بی وتن، علی رغم طرح بسیار پسندیده آن که بر نکوهش سرمایه داری و پول پرستی در فرهنگ غرب و حیوانیتی است که از آن منتج می شود، تناقضاتی وجود دارد که با منطق کلی کتاب هماهنگ نیست. تناقضاتی که شاید از جانب نویسندگان دیگر قابل چشم پوشی باشد ولی از جانب نویسنده متعهدی که نسلی چشم امید به او دارند، بخشودنی نیست. اگر در ادامه این مقال به سخت گیری هایی رسیدید که به نظرتان مو از ماست بیرون کشیدن بوده است، بگذارید به پای این باورِ ما که می دانیم رضا امیرخانی هنر برای هنر را نمی پسندد و صرف روایت داستان برایش کافی نیست. پیامی دارد و قالب داستان را برگزیده است و این انتقادات تنها برای تذکر و بهتر بودن کارهای بعدی است. عمده تناقض کتاب، شخصیت ارمیا است که بر 2 بخش است. یکی تفاوتی که این شخصیت با ارمیای کتاب قبلی امیرخانی دارد (با توجه به این مسئله که ارمیای بی وتن همان ارمیای ارمیا است) و دیگری تفاوتی که با خودش در سیر داستانی همین کتاب دارد. ارمیای ارمیا، به گفته نویسنده انسانی معمولی است، نویسنده عنوان می کند: "بین آدم های دور و برم ارمیا را انتخاب کرده ام چرا که معمولی بود". ارمیای ِارمیا، بسیجی ای است که از خانواده ای مرفه به جبهه می رود و بعد از شهید شدن نزدیک ترین دوستش و پایان جنگ، چهره شهر را برنمی تابد و گوشه نشین طبیعت می شود و در انتها نیز در مراسم ارتحال امام بزرگوار شهید می شود. این شخصیت برای کسی که خواننده کتاب است، شخصیتی معمولی نیست چراکه تفاوت فرهنگ خانواده ارمیا و جبهه، خود نشان خاص بودن شخصیت است و این مسئله که ارمیا در کتاب ارمیا بر ارزش هایش پای بند و بر ارزش گذاشتن به آن ها مصر است، ذهن نویسنده را به سمتی می برد که با یک انسان معمولی که درگیر زمان خودش است، طرف نیست. ولی ارمیای بی وتن که قرار است همان ارمیایِ ارمیا باشد، شخصیتی است که شباهتش با ارمیای ارمیا تنها در نام و خاطراتی مشترک است. حتی نویسنده برخی خاطرات ارمیا را نیز تغییر داده است، مانند تغییر نزدیک ترین دوستش، که بعد به آن اشاره خواهد شد. اعم مشکل ما با کتاب بیوتن، معمولی بودن یا نبودن ارمیا است، شناسنامه و سوابق ارمیا معمولی نیست اما رفتارش معمولی است، نویسنده هم اصرار دارد که آدمی معمولی است و ما می گوییم نیست. می بینید در چه برزخی گرفتار شده اییم! آدم معمولی همین کار ها را می کند که ارمیا انجام می دهد، همین گونه سرگردان می شود، بی جواب می ماند، ولی ارمیا که آدمی معمولی نیست. نباید سرگردان بماند و منفعل باشد. ارمیای ارمیا، تاکسی را به خاطر شنیدن آهنگی ترک می کند ولی در بیوتن، در کنسرت مدونا شرکت می کند و می ماند که حرمت صدای مدونا بیشتر است یا تصویرش؟ و تنها چشمانش را می بندد. خواننده از ارمیا انتظاری بیش از بستن چشم دارد و به او نهیب می زند که کنسرت را ترک کند ولی نویسنده همچنان مصر است که ارمیا آدمی معمولی است و خواننده تأسف می خورد چراکه ارمیا را یک بسیجی می داند، آن هم بسیجی دوران جنگ! و بسیجی دوران جنگ، یک بسیجی معمو� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 903]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن