تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 30 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

کشتی تفریحی کیش

تور نوروز خارجی

خرید اسکرابر صنعتی

طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وب‌سایت

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

زومکشت

فرش آشپزخانه

خرید عسل

قرص بلک اسلیم پلاس

کاشت تخصصی ابرو در مشهد

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1860758455




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

داستان سرودن شاهنامه ( از زبان فردوسی )


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ***Spring***01-07-2008, 01:33 AMداستان سرودن شاهنامه - از زبان فردوسی نامه شاهان فردوسي در آغاز شاهنامه چنين مي گويد که از زمان هاي باستان در ايران کتابي بود پر از داستان هاي گوناگون که سرگذشت شاهان و دلاوران ايران را درآن گرد آورده بودند. پس از آنکه شاهنشاهي ايران بدست تازيان برافتاد اين کتاب هم پراکنده شد. اما پاره هاي آنرا مؤبدان در گوشه و کنار نگاه مي داشتند، تا آنکه يکي از بزرگان وآزادگان ايران که مردي دلير و خردمند و بخشنده بود به جستجو افتاد تا تاريخ گذشته ايران را از روزگار نخست بيابد و آنچه را بر شاهان و خسروان ايران گذشته است در دفتر فراهم آورد. پس موبدان سالخورده را که ازتاريخ باستاني ايران آگاهي داشتند از هرگوشه و کناري نزد خود خواست و از تاريخ روزگاران کهن جويا شد: که شاهان ايران از ديرباز چگونه کشورداري کردند و آغاز و انجام هريک چه بود و بر ايران درين ساليان دراز چه گذشت. موبدان تاريخ باستاني ايران را باز گفتند و آن بزرگ مرد از سخنان آنان کتابي نامدار فراهم آورد که بزرگ و کوچک برآن آفرين گفتند. آنهائي که خواندن مي دانستند داستان هاي اين کتاب را براي مردم مي خواندند و دل آنان را به ياد شکوه گذشته ايران شاد مي کردند. اين کتاب در ميان مردم گرامي شد. دقيقی شاعر آنگاه جواني خوش طبع و گشاده زبان پيدا شد و به اين انديشه افتاد که اين کتاب را به شعر درآورد. دوستان وي همه از اين انديشه شاد شدند. اما افسوس که اين شاعر گرفتار برخي تندروي هاي جواني بود و به عاقبت آن دچار شد و در جواني بدست بنده خود کشته شد و ناتمام ماند. من وقتي از کار اين شاعر نوميد شدم بدلم افتاد که « نامه شاهان » نظم کردن همّت کنم و نامه شاهان را فراهم بياورم و خود آنرا در قالب شعر بريزم. پس در طلب آن برآمدم و از هرکسي جويا شدم. از گردش روزگار مي ترسيدم؛ مي ترسيدم عمرم وفا نکند و کار بديگري بيفتد. از طرفي زر و مال من چندان نبود که بپايد و سال ها عهده دار من و کوشش من باشد. اين گونه کوشش ها و رنج ها هم خريدار نداشت. سراسر کشور را جنگ و کشمکش فراگرفته بود و کار بر پژوهندگان و هنرمندان سخت بود و کسي قدر سخن را نمي دانست و حال آنکه در جهان چه چيزي بهتر از سخن نيکوست؟ مگر نه آنست که پيغمبر مردم را با سخن به خدا رهبري کرد؟ مدتي در اين انديشه بودم ولي آشکار نمي کردم. زيرا کسي که درين مقصود يار من باشد نمي يافتم. تا آنکه دوست مهربان و يکرنگي که در يکي از شهرها داشتم مرا دل داد و گفت قصد تو قصد شايسته ايست. من نامه شاهان را نزد تو مي آورم. تو جواني و خوش طبع و والاسخن، چه بهتر که به چنين کار گرانمايه اي دست بزني و با شعر کردن نامه شاهان براي «. خود خوشنامي و سرفرازي حاصل کني به سخنان او دلگرم شدم و وقتي نامه شاهان را نزد من آورد از ديدن آن جان تاريکم افروخته شد و به سرودن آن دست بردم. دوست جوانمرد بخت هم مدد کرد و يکي از بزرگان به ياري من برخاست. اين بزرگمرد که نژادش به آزادگان قديم مي رسيد جواني خردمند و بيدار و روشن روان بود. زباني نرم و پاکيزه داشت و فروتن و بگو تا هرچه بخواهي فراهم کنم. از هرچه از دست من برآيد کوتاهي » پرآزرم بود. به من گفت نخواهم کرد. خواهم کوشيد تا نيازي به هيچکس پيدا نکني و يکسره در انديشه سخن خود «. باشي اين نيکمرد نامدار با نيکوئي و بخشش خود مرا از زمين به آسمان رساند. مرا مانند تازه سيبي که از آسيب باد نگه دارند نگاهداري و حمايت مي کرد. از جوانمردي و بخشندگي دنيا در ديده اش خوار بود و زر و خاک در چشمش يکسان مي نمود. افسوس که ناگهان ريشه عمر اين رادمرد کنده شد وچون سروي که تندباد از جا بکند به خاک افتاد و بدست ستمگران مردم کش ناپديد شد. دريغ از آن برزوبالاي شاهانه اش! پس از مرگ او روانم لرزان شد و نوميدي در دلم رخنه کرد. تا آنکه يک روز به ياد پندي از اين اين کتاب شهرياران است. اگر آنرا بنظم آوردي به شهرياري » رادمرد افتادم که مي گفت از بياد آوردن اين گفتار دلم آرامشي يافت و روانم شاد شد. با خود گفتم که بخت «. بسپار خفته ام بيدار شد و زمان سخن گفتن آمد و روزگار کهنه نو شد. رؤيای فردوسی يک شب درهمين انديشه به خواب رفتم. در خواب ديدم که شمع رخشنده اي از ميان آب برآمد و روي گيتي را که چون لاجورد تيره بود چون ياقوت زرد روشن کرد. در و دشت درين نور مثل ديبا بود. آنگاه تخت پيروزه اي پيدا شد که شهرياري تاج بر سر چون ماه درخشان برآن نشسته بود. سپاهش تا دو ميل صف بسته بودند و بردست چپش هفتصد ژنده پيل ايستاده و وزيري پاک نهاد در پيش شاه به خدمت کمر بسته بود. من از ديدن شاه و سپاهيان و ژنده پيلان خيره شدم و از نامداران درگاه پرسيدم که آنکه چون ماه برتخت نشسته است کيست؟ گفتند (محمود جهاندار است که ايران و توران در فرمان اوست و از کشمير تا درياي چين مردم «. ثناگوي اويند. تو نيز که سخن سرائي آفرين گوي او باش بيدار شدم و از جا جستم و زماني دراز درآن شب تيره بيدار بودم. با خود گفتم اين خواب را بايد پاسخ بگويم. پس بنام فرخنده شهريار، محمود غزنوي، بنظم شاهنامه دست بردم. توضیح : دوستان اگر خود شاهنامه رو میخواهید ، به لینک روبرو مراجعه بفرمایید :شاهنامه فردوسی (152579&highlight=%D 8%B 4%D 8%A 7%D 9%87%D 9%86%D 8%A 7%D 9%85%D 9% 87) این هم یه کتاب دیگه درباره حکیم فردوسی : حكيم ابوالقاسم فردوسی (96213) حجم : 725 کیلوبایت سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن