واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: تصوير تنگدستي در جهان - داوود پنهاني
تنگدستي در جهاني كه همواره ادعاي رشد و توسعه دارد، رويه ديگري از دنياي ما است؛ دنيايي كه نظريهپردازان خوشبين آن همواره از بهبود اوضاع انساني در آن سخن ميگويند. با اين حال واقعيتها همواره چيزي متفاوت را هم به ما نشان ميدهند. واقعيتهاي تلخي كه نشان از نابرابري در جهان كنوني دارند. چهره فقر در ميان اين واقعيتهاي تلخ، همچنان از خشونتي خاص حكايت ميكند. در اين رويهاز جهان كه بدون نقاب خود را به انسانها نشان ميدهد فقر را چگونه ميتوان تعريف كرد؟
جملات نويسنده كتاب مهم كه به كالبدشكافي فقر در اين نقطه از دنيا ميپردازد ناظر بر همين نكته است:
اين همان نكتهاي است كه انتشار گزارشهاي توسعه انساني در جهان طي سالهاي اخير هنوز هم آن را تاييد ميكند. بر اساس اطلاعات مندرج در گزارش توسعه انساني در سال 2006 متوسط درآمد سرانه جهاني 5533 دلار است، اما 80 درصد مردم كمتر از اين درآمد دارند. اختلاف بين درآمد متوسط و ميانه نشانگر نابرابري در سطح جهان است 17000 دلار به سال 2000.) درآمد 500 شخص ثروتمند دنيا (بدون احتساب داراييهاي آنان) بيش از 100 ميليارد دلار است، اين درآمد بيش از درآمد فقيرترين 4166 ميليون نفر) انسانها است. افزايش تجمع ثروت در دست ثروتمندان بالاي جدول درآمد جهاني بيشتر از كاهش فقر در پايينهاي جدول بوده است. به تخمين مريل لينچ در گزارش سال 2004 از ثروت جهان داراييهاي مالي 7/7 ميليون نفر از افراد ثروتمند دنيا در سال 2003 بالغ بر 38 تريليون دلار شد و تا سال 2008 اين رقم به 41 تريليون دلار خواهد رسيد.
آمار مندرج در اين گزارش نشان ميدهد كه درآمد فقيرترين 300 درصد) مردمان عالم كه روزي كمتر از يك دلار دارند، يك و نيم درصد درآمد جهاني است و درآمد فقيرترين 400 درصد) كه روزي 2 دلار دارند 5 درصد درآمد جهاني است. در اين گزارش آمده است كه 9/0 جمعيت كشورهاي عضو سازمان همكاريهاي اقتصادي و توسعه جزو 20 درصد بالايي جدول توزيع درآمد جهاناند. اما يك دوم از مردمان آفريقاي زير صحرا جزو 30 درصد فقير پايين جدول هستند و واقعيت آن است كه از 1980 به اين طرف تعداد آنها در پايين جدول زياد شده است، طوري كه 36 درصد افراد جزو 20 درصد فقيرترين مردمان ساكن اين ناحيه هستند.
آنگونه كه در اين گزارش تفسير شده، توزيع درآمد مسالهاي فقط براي كشورهاي توسعه يافته نيست بلكه براي كشورهاي ثروتمند نيز مهم است. در ربع قرن گذشته فاصله بين قعر جدول توزيع درآمد در ايالات متحده با قسمت وسط و بالا به شدت افزايش يافته است. بين 1984 و 2004 درآمد ثروتمندترين يك درصد خانوادهها (با درآمد ميانگين 731000 دلار در سال 2004) 135 درصد زياد شده است. دستمزد واقعي كارگر كارخانه يك درصد افت كرده و سهم يك درصد ثروتمندترينها از درآمد ملي به دو برابر 166 درصد) رسيده است.
در چنين جهاني چگونه ميتوان از رفع فقر سخن گفت؟
اگر سالها پيش واژه فقر بهانهاي بود تا سياستمداران و نظريهپردازان عالم در پناه آن به جنگ كلامي با يكديگر برخاسته و برتري ايدئولوژي مورد علاقه خويش را به رخ حريف ميكشيدند، در دنياي امروز ديگر چندان نشاني از آن رقابتها نمانده است. دنياي كنوني در پناه قوانين يكسانساز جهاني به يك شكل در برابر فقر چهره نشان ميدهد، با اين حال اين يكسانسازي به معناي نگرش يكسان براي رفع نابرابري نيست، بلكه به تعبيري بهتر ميتوان آن را گونهاي از يكسانسازي تعريف كرد. در پناه اين است كه فاصلهها ميان قشر تهيدست با مرفه در جهان روز به روز افزايش پيدا ميكند. زيادي جمعيت، كمبود امكانات آموزشي، ضعف قواي بدني، سوءتغذيه، بيماري و... از تبعات اين فقر جهاني شده است. به نوشته پال هريسون: اندرون جهان سوم، ص250)
با اين حال واكنش جهاني در برابر گسترش نابرابري در جهان در بسياري از موارد چيزي جز يك رفتار لوكس نيست. نويسنده و روزنامهنگار بزرگ اروگوئهاي در يكي از مقالات جنجالي خود با نام چنين وضعيتي را اينگونه تشريح ميكند: 300-20 سال قبل، فقر محصول بيعدالتي بود. چپيها آن را به باد انتقاد ميگرفتند، ميانهروها به وجودش اذعان داشتند و دستراستيها به ندرت ردش ميكردند. چقدر سريع زمانه عوض شده است، اكنون فقر پاداشي منصفانه براي عدم كارايي است. فقر ممكن است دل آدمي را به رحم آورد اما ديگر باعث خشم و انزجار نميشود. مردم بنا بر قانون بخت و اقبال يا دست تقدير، فقيرند.>
وي از موج گسترده تبليغات جهاني براي مصرفگرايي بيشتر به مثابه يك برنامه براي يكسانسازي فرهنگي ياد ميكند. نتيجه اين يكسانسازي براي مردماني از جهان كه امكانات مالي براي رسيدن به امكانات امروزي را ندارند، چيزي جز شكاف بيشتر نبوده است. مينويسد:
اين تفسير تلخ متاثر از مشاهده دنيايي است كه در آن دارايي در دست 20 درصد از ثروتمندترين مردم جهان در سال 1960، 30 برابر ميزان دارايي 20 درصد از فقيرترين مردم جهان بوده است. اين رقم در سال 1990 به 70 برابر افزايش يافت و در سال 2000 به 90 برابر رسيد. چنين است كه باز به گفته قيچي برش سهم همچنان بر بريدن ادامه ميدهد.>
اطلاعاتي كه اين نويسنده از وضعيت جهاني فقر به دست ميدهد تلختر و گوياتر از آن است كه نياز به تفسير داشته باشد:
سالها پيش روي ديواري در يكي از خيابانهاي بوينسآيرس ديوارنوشتهاي به اين مضمون مشاهده شد: گالئانو در تفسير خود بر دنيايي كه آن را وارونه ميخواند، به منظور مقايسه در جايي از مقاله خود به اين شعار اشاره كرده و آنگاه چند صفحه بعد متن يكي از آگهيهاي تبليغاتي مك دونالد را به ما نشان ميدهد و مينويسد: او هنوز ياد نگرفته كه پسماندههاي غذاييمان را به جاي دور انداختن، به ديگران بدهيم.>
منابع:
1-اندرون جهان سوم، پال هريسون، ترجمه دكتر شهريار آژغ، انتشارات اختران
2-به من دروغ نگو، به كوشش جان پيلجر، ترجمه مهرداد (خليل) شهابي - ميرمحمود نبوي، انتشارات اختران
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
جمعه 7 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]