واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: نگاه به شرق
گزارش سفر به پاكستان جليل حسني جنت قسمت اول مقدمه : ارديبهشت ماه امسال فرصتي پيش آمد تا در كنار چند همكار مطبوعاتي از خبرگزاري مهر روزنامه « اعتماد ملي » روزنامه « ايران نيوز » و شبكه تلويزيوني « پرس تي وي » به كشور پاكستان سفري داشته باشم . در اين سفر هفت روزه از شهرهاي كراچي لاهور و اسلام آباد ديدن نموديم و گزارش حاضر خلاصه اي از مشاهدات و برداشت هاي اين سفر است كه اميدوارم مورد قبول خوانندگان محترم واقع شود. هيچوقت هوس نكرده بودم به پاكستان سفر كنم . يعني اگر مخير بودم براي سفر به چند كشور خارجي پاكستان را انتخاب نمي كردم . پاكستان را همواره كشوري تجسم مي كردم با خيابان هاي خاكي بيابانهاي برهوت و مردمي فقير و به عبارت ساده يك درجه از كشورهاي آفريقايي بهتر. با اينحال اين برداشت من پس از سفري يك هفته اي به اين كشور كه در قالب يك هيات مطبوعاتي انجام شد به مقياس زيادي عوض شد و پاكستان را فراتر از آن چيزي كه در ذهن داشتم يافتم ضمن اينكه به اين نتيجه رسيدم در مورد هيچ سرزميني نمي توان تنها با تكيه بر اطلاعاتي كه از كانالها و مجاري خبري مي رسد قضاوت كرد بلكه براي شناخت جامع تر بايد آن جامعه را از نزديك ديد. مي خواهم به اين نكته تاكيد كنم كه اين كشور جذابيت ها و برجستگي هاي فراوان و خاص خودش را دارد و مي تواند دست كم براي ما ايراني ها جالب توجه و حائز اهميت باشد. نخست اينكه اشتراكات مذهبي و تاريخي دو ملت ايران و پاكستان به اندازه اي عميق است كه اين علقه و انس را در كمتر كشوري از همسايگان خود مي توانيم پيدا كنيم . ابراز علاقه و محبت به ايراني ها را در مردم كوچه و خيابان اكثر شهرهاي پاكستان مي تواني ببيني و در پاكستان در معاشرت با مردم عادي كمتر با تروشرويي و سو برخورد مواجه شوي . بخشي از اين حسن برخورد به تعلقات مذهبي مشترك باز مي گردد و بخش ديگر به مشتركات قومي و تاريخي . پاكستان از جمله معدود كشورهايي است كه اگر به زبان خارجي هم مسلط نباشي مي تواني در آن كشور با همين زبان فارسي با مخاطبت ارتباط برقرار كني و به اصطلاح « گليم خودت را از آب بيرون بكشي » در اينجا نكته اي كه به نظرم مي رسد اين است كه بايد در فرهنگ « نگاه به غرب » كه در فرهنگ ما كليشه اي شده است تجديدنظر كنيم و رويكرد به شرق را مهم قلمداد كنيم . واقعيت اين است كه شيفتگي مظاهر غرب كه متاسفانه حتي در ميان دولتمردان نيز جاي خود را باز كرده ما را از توجه به شرق بازداشته است اين در حالي است كه ما بسياري از گمشده هاي خود را مي توانيم در ارتباط با جوامع شرقي بيابيم و مسائل خود را خودمان در شرق حل و فصل كنيم و به اين نكته حائز اهميت توجه داشته باشيم كه كشورهاي مشرق زمين در مناسبات دوجانبه كمتر مطامع استعماري را مدنظر دارند و اين صفت مذموم كه خصيصه غرب است در شرق نيست . بعد از طي مراحل مقدماتي و رتق و فتق موارد اداري مربوط به گذرنامه و ويزا بالاخره روز حركت فرا مي رسد . ساعت 11 45 دقيقه زمان پرواز است ولي به دليل بعد مسافت فرودگاه امام كه حدود 40 كيلومتر با شهر فاصله دارد و پروازهاي خارجي از اينجا صورت مي گيرد ساعت 8 صبح راه مي افتم . در مسير راه همانطور كه به درختهاي كاج كنار اتوبان قم ـ تهران كه اكثرا بر اثر سرماي شديد زمستان گذشته خشك شده اند نگاه مي كنم نمي توانم اضطراب سفر را از خود دور كنم . اضطراب از اينكه چيزي فراموش نشود موارد ناخواسته اي پيش نيايد همسفران چه جور آدمهايي هستند و بالاخره اين سفر چگونه خواهد بود وارد سالن انتظار مي شوم يكي يكي همسفران را پيدا مي كنم و افراد با يك خوش و بش مختصر حضور خود را اعلام مي كنند. به سفير پاكستان هم در فرودگاه برمي خوريم كه عازم اسلام آباد است . پس از ورود به داخل هواپيما ميهماندار اماراتي با آن شكل و شمايل خود كه معجوني از فرهنگ عربي و غربي است صندلي را نشان مي دهد. لحظات برخاستن هواپيما لحظات خاصي است . سكوت خاصي در بين مسافران حاكم است ناخودآگاه انسان به ياد خدا مي افتد. پس از اوج گرفتن هواپيما همراهاني كه درصدد شناخت يكديگر هستند با كنجكاوي خاصي گهگاهي نگاهي به هم مي اندازند و با ارائه لبخندي سعي مي كنند تا حد مقدور خود را يك همسفر قابل تحمل جلوه دهند كه البته اين حالت زياد طول نمي كشد و به سرعت اين آشنايي به صميميت تبديل مي شود كه گويي سالهاست افراد گروه با هم رفيق بوده اند. اماراتي ها به دليل برخورداري از امكانات مادي فراوان و دسترسي بدون محدوديت به لجستيك شركت هاي سازنده هواپيمايي غرب در صنعت هوانوردي حرف زيادي براي گفتن دارند. هواپيماهاي مدرن با سرويس دهي خوب . از ظاهرشان مي توان تشخيص داد كه اكثر خدمه هواپيما غيراماراتي هستند. اين وضعيت را مي شود در داخل امارات نيز مشاهده كرد كه كارهاي اجرائي و يا بهتر گفته شود كارگري را اتباع خارجي برعهده دارند و اماراتي ها نظارت و مديريت مي كنند. اماراتي ها كه حالا هر كدام براي خود « شيخي » شده اند در دو سه دهه گذشته از دولت درآمدهاي بادآورده دلالي و واسطه گري در كنار ثروت هاي نفتي به مكنت و ثروت فوق العاده اي رسيده اند و اين را مي شود به روشني در ميان شهروندان اين كشور و از ظواهر و نحوه زندگيشان دريافت . نوكر و كلفت هاي خارجي كه خانواده هاي اماراتي را همراهي مي كنند در اين كشور پديده غيرعادي محسوب نمي شود. نمي توان منكر شد كه بخش عمده اين ثروت را اماراتي ها از دولت سر ايراني ها دارند. اماراتي ها در سه دهه گذشته زيركانه هم بزرگترين صادركننده به ايران بوده اند هم بزرگترين واردكننده و هم در عين حال ادعاي ارضي نيز نسبت به ايران داشته اند! طبق آماري كه اخيرا معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رياست جمهوري كشورمان منتشر كرده است در سال گذشته كسري تجاري ايران با امارات بيش از 9000 ميليون دلار بوده است اين در حالي است كه اصولا در امارات محصول خاصي كه به ايران صادر شود توليد نمي گردد بلكه اماراتي ها فقط نقش يك « واسطه و دلال » را داشته اند و محصولات كشورهاي مختلف را پس از اخذ مبلغي براي خود به ايران مي فروشند. نكته جالب اينكه اماراتي از كالاهاي وارداتي ايراني نيز سود خاص خود را مي برند و به عبارتي مراوده با ايران براي اماراتي ها « چوب دو سرطلا » است . در سال 1386 امارات حدود 1525 ميليون يورو كالا از ايران وارد كرده و اماراتي ها عمده اين كالاها را با افزودن مبلغي به كشورهاي خارجي صادر مي كنند و تنها بخش كمي از اين كالاها در داخل امارات مصرف مي شود. اماراتي ها با ايجاد بسترهاي مناسب خود را به بزرگترين مركز تجارت منطقه تبديل كرده اند و در اين ميان هم از صادرات ايران بهره مي برند و هم از واردات آن . البته بايد قبول كرد كه بخشي از اين وضعيت برمي گردد به شرايط ويژه كشور ما و محدوديت هايي كه ما در عرصه جهاني به دليل سياست هاي خود و پايبندي به اصول و مباني اعتقادي خود داريم و تضييقاتي كه قدرت هاي جهاني براي ما ايجاد كرده اند ولي در عين حال بخش ديگري نيز به بي تدبيري ما برمي گردد. قطعا اگر مسائلي همچون مناطق آزاد تجاري جدي گرفته مي شد و دولت با درايت بيشتري عمل مي كرد اين شرايط تغيير مي يافت و نياز نبود ما هم براي واردات و هم براي صادرات به اماراتي ها اين همه پول بريزيم . اگر مسائلي كه گفته مي شود در مورد سرمايه گذاري افراد با نفوذ داخلي در امارات صحت داشته باشد در آن صورت بايد تاسف بيشتري خورد. هواپيما به فرودگاه دوبي نزديك مي شود. جمع و جور مي كنيم تا پياده شويم . فراموش كردم بگويم به دليل اينكه پاكستان پرواز مستقيم از تهران ندارد پروازها از دوبي ترانزيت مي شود. آنچنانكه گفته مي شد قبلا پرواز مستقيم از لاهور به تهران برقرار بود و اين پرواز در ادامه به اروپا مي رفت كه پس از مسائل اخير و محدوديت هائي تازه اي كه غربي ها ايجاد كرده اند اين پرواز لغو شده است . پس از فرود مهمانداران رنگارنگ اروپايي و آسيايي با لبخندي كليشه اي كه بهتر است گفته شود « لبخند تجاري » مسافران را بدرقه مي كنند. پنج ساعت مجبور هستيم در قسمت ترانزيت فرودگاه دوبي انتظار بكشيم و براي گذران وقت به قسمت فروشگاه هاي داخل فرودگاه مي رويم . فروشنده هايي كه يونيفورم هاي سبزرنگ به تن دارند و جملگي خارجي و اكثرا از آسياي شرقي مي باشند رهگذرهايي كه تقريبا از همه مليت ها از سفيد پوست هاي رنگ پريده تا سياه پوست هاي به اصطلاح متاليك و با شكل و شمايل عجيب و غريب اين سو و آن سو مي روند. ساعت 18 15 دقيقه هواپيما به طرف كراچي راه مي افتد . كنار دستم جواني حدودا 20 ساله كه حدس مي زنم پاكستاني باشد نشسته است . حدسم درست است . اسمش « حسين رضا » و اهل كراچي است . انگليسي را مثل اكثر پاكستاني ها خوب صحبت مي كند براي يافتن شغل به همراه برادر خود كه در امارات شاغل است به آنجا رفته كه موفق به يافتن كار نشده است . در دستگاه مونيتور مقابلش جستجو مي كند و يك ايستگاه راديويي را كه قرآن تلاوت مي كند انتخاب مي نمايد و شروع به گوش دادن مي كند. به تكرار آيات به گونه اي مي پردازد كه مي توان تشخيص داد آنها را حفظ است . جالب است بدانيم براساس اعلام منابع ذيربط پاكستاني در اين كشور حدود 6 يا 7 ميليون حافظ قرآن وجود دارند كه قرآن را كامل حفظ هستند. اصولا در پاكستان عطش خاصي براي اسلام و معارف ديني به چشم مي خورد كه شايد در كمتر كشوري بشود آنرا ديد. متاسفانه چندين سالي كه اين ظرفيت بالا و زمينه مستعد را منابعي در اختيار گرفته اند كه عقبه آن ها به وهابي ها وصل است و همين رخداد را بايد ريشه مسائلي همچون القاعده و افراطي گري مذهبي در پاكستان دانست كه تبعات آن را هم اكنون براي منطقه و به خصوص عليه اسلام مي توان مشاهده كرد. تاريخ گواه است كه پاكستان و اصولا شبه قاره هند اسلام را از طريق ايران دريافت كرده اند و مشخصه آن اسلامي است كه بر فرهنگ منطق استوار است . يعني به عبارت ديگر ايرانيان اسلام را با ابراز فرهنگي به شبه جزيره بردند نه توسط شمشير و اجبار. مشخصه اين نوع از معرفي اسلام را مي توان در بسياري از آثار ادبي اين منطقه از جمله آثار و تاليفات علامه اقبال لاهوري مشاهده كرد. با اينحال در چند دهه گذشته اين عربستاني ها بوده اند كه ابتكار عمل را بدست گرفته اند. هم اكنون در پاكستان مساجدي كه عربستاني ها ساخته اند به وفور به چشم مي خورد. بزرگترين و مسجد اسلام آباد مركز حكومت پاكستان به نام يكي از شاهان عربستان يعني « مسجد فيصل » است . حتي يك شهر را نيز به نام « فيصل آباد » ناميده اند. هر چند خود پاكستاني ها منكر ارتباط مراكز مذهبي اين كشور باعربستان و ديگر كشورهاي عرب منطقه هستند ولي با توجه به واقعيات موجود اين انكار چندان پذيرفتني نيست . زيرنويس عكس : كراچي موزه جناح
جمعه 7 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 411]