تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 26 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مردى را ديدند كه موهاى ژوليده و جامه‏اى چركين و سر و ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816009682




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازخواني جزييات يك عمليات انتحاري


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: بازخواني جزييات يك عمليات انتحاري
پنج سال از حمله ايالات متحده به عراق گذشت. عمر حضور نيروهاي خارجي در افغانستان هم به هفت سال رسيده است.

از يازدهم سپتامبر سال 2001 تا كنون استراتژي‌هاي اسلام‌گرايان تندرو كه اين روزها از آنها با نام القاعده ياد مي‌شود، تفاوت‌هاي بسياري كرده است.

روزنامه كارگزاران در ادمه چنين مي نويسد:اگر يازدهم سپتامبر هفت سال پيش تعصب اسلامگرايان القاعده فكر استخدام زنان را هم بر ذهن تروريست‌هايي همچون القاعده حرام كرده بود، اين روزها در عراق استفاده از بمبگذاران انتحاري تبديل به سنتي ديرينه شده است.

10 سال پيش زماني كه نيروهاي طالبان در افغانستان بدترين شكنجه‌هاي روحي را بر زنان تحميل كرده و آنها را خانه‌نشين كردند، هيچ‌كس گمان نمي‌كرد روزي فرا برسد كه تندروهايي با همان خط‌مشي فكري زنان را از پستوي خانه بيرون بكشند و جايگاه آنها را تا جايگاه يك خانم بمبگذار بالا ببرند! اين روزها در بغداد، بصره يا موصل كه قدم بزني بايد حدالامكان مراقب زنان سياه‌پوشي باشي كه از كنارت مي‌گذرند، هر كدام آنها مي‌توانند يكي از شيرزناني باشند كه القاعده با اين‌گونه خطاب كردن‌شان بمب بر بدن‌هايشان مي‌بندد و دكمه‌اي را در ميان انگشتان لرزانشان قرار مي‌دهد.

دستور تنها چند جمله است: به هدف كه رسيدي در دل نيت كن. دكمه را فشار بده. آن سوي اين صداي مهيب، درهاي بهشت است كه به رويت گشوده مي‌شود.

"حسنه مري" يكي از همين دست زنان است؛ زناني كه خود را منفجر مي‌كنند تا خوش‌خدمتي به القاعده كرده باشند. يك سال پيش بود كه حسنه در ايستگاه پليسي در استان انبار عراق، همان دكمه معروف را فشار داد. دكمه‌اي كه قرار بود او را از رنج‌هاي دنيوي نجات داده و به بهشت برساند.

هيچ كدام از دوستان و بستگان حسنه تصويري از او در هنگام خواندن قرآن در ذهن ندارند. او حتي براي يك بار هم در مسجد محل سكونتش در صف نمازگزاران ديده نشد. بارها دوستانش از او شنيده بودند كه امام جماعت مسجد را مورد تمسخر قرار مي‌داد. بنابراين، اين تعاليم مذهبي نبود كه در آن بعد از ظهر تابستان گرم استان انبار، حسنه را تشويق به منفجر كردن خود كرد؛ حمله‌اي انتحاري كه جان سه افسر پليس را گرفته و حداقل 10 شهروند غيرنظامي را زخمي كرد.

مذهب شايد انگيزه حسنه براي انجام عمليات انتحاري نبود اما او قرباني آخرين استراتژي تندروهاي مسلمان براي نيل به اهدافشان شد: استفاده از زنان براي نفوذ در خط حمله دشمن.

از زمان آغاز جنگ عراق هزار مورد حمله انتحاري به ثبت رسيده است كه30 مورد از بمبگذاران را زنان تشكيل داده‌اند. با وجود اينكه ميزان حضور زنان در اين حملات بسيار كمتر از مردان بوده اما پنتاگون در گزارش اخير خود اعلام كرده است كه ميزان استفاده از زنان در اين عمليات‌ها افزايش فاحشي يافته است.

پوشش اسلامي زنان در عراق به‌گونه‌اي است كه زنان مي‌توانند زير چادر خود هرگونه مواد منفجره را روي بدن‌هايشان جاسازي كرده و اندك توجهي هم جلب نكنند. بدين‌ترتيب زناني كه از سوي القاعده مفتخر به انجام اين عمليات مي‌شوند به راحتي از ايست‌هاي امنيتي عبور كرده و در بهترين نقطه استراتژيك خود را منفجر مي‌كنند.

اوايل هفته گذشته بود كه بمبگذار انتحاري زن در بعقوبه با منفجر كردن خود 16 نفر را كشته و منجر به زخمي شدن 35 شهروند غيرنظامي شد. چند روز پيش از اين حادثه هم دو مرد و چهار زن در عملياتي مشترك در بازاري در شمال‌غربي بغداد جان 63 شهروند غيرنظامي را گرفتند.
تجربه نشان داده است كه در تمامي اين موارد زنان به راحتي از ميان لايه‌هاي امنيتي عبور كرده و خود را به اهداف مورد نظر القاعده رسانده‌اند.

در كشوري كه فرهنگ مذهبي غالب بر آن اجازه بازرسي زنان را به مردان نمي‌دهد و همچنان در برابر استخدام پليس زن هم مقاومت مي‌شود، زنان به راحتي مي‌توانند از تمامي ايست‌هاي بازرسي عبور كنند. زنان با پوشش چادر سر تا پا مشكي، خود را به امنيتي‌ترين نقاطي كه يك بمبگذار انتحاري مرد خواب آن را هم نمي‌بيند، مي‌رسانند.

شايد آخرين لحظات زندگي بمبگذاران انتحاري كاملا شبيه به هم باشد اما داستان زندگي آنها و انگيزه هر كدام با ديگري متفاوت است. آنچه كه حسنه را وادار كرد تا در آن روز گرم تابستاني همزمان به زندگي خود و ده‌ها انسان ديگر پايان دهد، نمايي است از نااميدي زنان عراقي؛ نااميدي از آينده و سرخوردگي از گذشته.

خواهر و مادر حسنه پس از اين حادثه به سوريه پناهنده شده و نام خانوادگي خود را هم تغيير دادند. آنچه كه اين دو نفر در خصوص زندگي حسنه مي‌گويند با داستاني كه پليس عراق در اختيار رسانه‌ها قرار داد كم و بيش شبيه يكديگر است.

دو داستاني كه مي‌توان با به هم دوختن شباهت‌هايشان به انگيزه حسنه پي برد. القاعده پس از آنكه حسنه ماموريت خود را با موفقيت به پايان رساند، دو نوار ويديوئي براي خواهر و مادر او ارسال كرد البته به انضمام يك كارت تبريك! زمان يكي از اين دو نوار ويديوئي به پيش از آغاز عمليات بازمي‌گردد، روزي كه حسنه مقابل دوربين ايستاده و وصيت خود را قرائت مي‌كند. نوار دوم فيلمبرداري از نحوه انجام عمليات توسط حسنه است.

داستاني كه پس از شنيدن سخنان خانواده حسنه به ذهن خطور مي‌كند، داستان زني است قوي كه مرگ برادرش او را ديوانه مي‌كند.

تامر برادر حسنه است. جواني كه خود داوطلبانه با عضويت در القاعده قصد شركت در عمليات انتحاري را داشته است. اوايل سال 2007 ميلادي بود كه تامر براي شركت در عمليات انتحاري به همراه تعدادي از دوستانش سوار تاكسي مي‌شود.

در تاكسي زماني كه يكي از بمبگذاران قصد امتحان كردن بمب‌هاي كارسازي شده روي بدن خود را داشت دكمه قرمز به اشتباه فشار داده مي‌شود و تمامي سرنشينان خودرو از جمله تامر جان خود را از دست مي‌دهند. اين حادثه بر روحيه حسنه تاثير بسياري مي‌گذارد. اين مرگ برادر نيست كه او را از خود بي‌خود كرده است بلكه اين حقيقت كه تامر نتوانست عمليات مورد علاقه‌اش را با موفقيت به پايان برساند همچون خوره‌اي روح حسنه را مي‌آزارد.

سديه خواهر حسنه در اين خصوص مي‌گويد: حسنه خود را براي شنيدن خبر مرگ برادر مهيا كرده بود. اما اين حقيقت كه تامر نتوانست شهيد شود، خارج از تحمل حسنه بود.

پس از اين حادثه حسنه خود را در اتاقي زنداني كرده و چند هفته از منزل خارج نمي‌شود. همسايگان به سديه خبر داده و ادعا مي‌كنند كه بي‌شك حسنه در حبس خود جان داده است. درهاي اتاق به زور باز شده و حسنه در حالي كه با مرگ چند قدمي بيش فاصله ندارد به بيمارستان منتقل مي‌شود.

وضعيت عمومي حسنه اندك اندك بهبود يافته اما شكست برادر در به پايان رساندن اين عمليات يك لحظه هم ذهن حسنه را رها نمي‌كند. سرانجام حسنه به اين نتيجه مي‌رسد كه تنها راه براي آرام كردن روح برادر به پايان رساندن ماموريت نيمه‌تمام او است. حسنه با همكاران سابق برادرش تماس گرفته و پيشنهادي را مطرح مي‌كند: اگر يكي از كمربندهاي انتحاري را به من بدهيد، در همان مكاني كه قرار بود تامر شهيد شود، خود را منفجر خواهم كرد.

همكاران تامر به حسنه اطمينان ندارند. در حقيقت آنها مطمئن هستند كه حسنه در آخرين لحظه جا خواهد زد. سرانجام اصرارهاي حسنه به نتيجه رسيده و او براي گرفتن تاييد از مقامات رده بالاي گروه راهي سوريه مي‌شود. سرانجام كمربند انتحاري به حسنه داده مي‌شود.
جولاي سال گذشته ساعت نه و نيم صبح بود كه حسنه به ايست بازرسي مورد نظر رسيد.

قريب به 40 سرباز در ايست بازرسي به چشم مي‌خورند. يك راننده تاكسي وارد منطقه شده و زني سياه‌پوش را پياده مي‌كند. شاهدان عيني حسنه را اين‌گونه توصيف كردند: زني كوتاه قد كه عبايي سياه بر سر داشته و صورتش را با روبند پوشانده بود. زماني كه حسنه در حال نزديك شدن به ايست بازرسي بود زمين مي‌خورد. به گفته شاهدان عيني زن از ماموران پليس كمك خواسته و مي‌گويد: كمك كنيد من آسيب ديده‌ام.

زماني كه دو افسر پليس به حسنه نزديك مي‌شوند، دستان حسنه در زير چادر دكمه قرمز رنگ را فشار مي‌دهد. هر دو افسر كشته شده و نفر سوم هم به شدت زخمي مي‌شود. اتوبوس حامل شهروندان غيرنظامي نيز آتش گرفته و پنج مسافر آن به شدت مي‌سوزند.

يك هفته پس از مرگ حسنه، دو نوار ويديوئي در اختيار خانواده‌اش قرار مي‌گيرد. خواهر حسنه مي‌گويد: به سختي توانستم زن داخل اين نوار را شناسايي كنم. او حسنه بود اما از تامر خبري نبود. زماني كه تامر مرد، حسنه تبديل به نيمه‌اي ناقص شد، در اين نوار مي‌توانيد همان نيمه‌ناقص را ببينيد.

فيلمبرداري از آخرين لحظات زندگي بمبگذاران انتحاري امري مرسوم است. در هر دوي اين نوارها بمبگذاران انتحاري چه زن و چه مرد آيه‌هايي از قرآن در خصوص شهادت را قرائت كرده و دشمنان خود را نفرين مي‌كنند.

حسنه در اين نوار ويديوئي روبند بر صورت ندارد و موهاي مشكي‌اش به خوبي مشهود است. او به دوربين زل زده و با صدايي آرام با خانواده‌اش صحبت مي‌كند. با وجود اينكه حسنه به هيچ متني نگاه نمي‌كند اما آنچنان بي‌وقفه سخن مي‌گويد كه گمان مي‌كنيد متن را از قبل حفظ كرده است. در اين نوار 15 دقيقه‌اي حسنه تمام مدت از تامر برادر كوچك‌ترش صحبت مي‌كند.

گويا داستان پسر بچه‌اي بازيگوش را تعريف مي‌كند كه روزهاي كودكي را پشت سر گذاشته و جواني مورد احترام همگان شده است. حسنه در اين نوار تاكيد مي‌كند كه تامر حاضر بود براي شادماني خانواده‌اش جانش را هم تقديم كند. از استعداد او در طراحي و نقاشي سخن مي‌گويد و از مهارتش در امور فني. در اين نوار ويديوئي حسنه حتي يك بار هم مشروعيت مذهبي به عملياتي كه قرار است انجام دهد، نمي‌بخشد. شايد به همين دليل باشد كه القاعده اين نوار را روي وب‌سايت مخصوص خود قرار نداده است.

حسنه تنها در چند عبارت به حضور آمريكايي‌ها در عراق اشاره مي‌كند و مي‌گويد: زماني كه سربازان آمريكايي براي نخستين‌بار به روستاي ما آمدند تامر بلافاصله طرحي از يكي از پرندگان بومي آمريكا كشيده و آن را به فرمانده آنها داد. فرمانده از سرعت و مهارت او در طراحي تعجب كرده بود.

حسنه در پايان وصيتش گفت: اكنون من هم مي‌روم تا در بهشت به برادرم ملحق شوم. در نوار ويديوئي ديگر، حسنه در ماشين و همراه دو مرد ديده مي‌شود. حسنه در حالي كه روبند بر صورت ندارد از شيشه ماشين مناظر بيرون را نگاه مي‌كند.

حس خاصي در صورتش نيست. زماني كه به مقصد نزديك مي‌شوند حسنه نگاهي به دوربين انداخته و صورتش را با روبند مي‌پوشاند. كمربند انتحاري را بازرسي كرده و از خودرو پياده مي‌شود. هنوز پاهاي حسنه به زمين نرسيده كه يكي از همراهان مرد داخل ماشين مي‌گويد: حسنه، خدا بزرگ است.

حسنه نه پاسخي مي‌دهد و نه صورتش را بر مي‌گرداند. ماشين كه از ايست بازرسي فاصله مي‌گيرد تصوير حسنه كوچك و كوچك‌تر مي‌شود. يك دقيقه بعد صداي انفجار مهيبي به گوش مي‌رسد. مردي كه دوربين را در دست دارد فرياد مي‌كشد: خدا بزرگ است. زن احمق ماموريتش را تمام كرد
 پنجشنبه 6 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 259]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن