واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: تصويرهايي پر از ارجاع
تلويزيون- امير رضا نوري زاده:
نوشتن درمورد سريال گمشدگان با توجه به ارجاعات اين سريال به ادبيات، فلسفه، سينما، تاريخ معاصر جهان و.... چندان كار سادهاي نيست وزماني كه فضاي محدودي براي نوشتن در اختيارتان قرار ميگيرد اين دشواري صد چندان ميشود.
انتخاب سوژه براي نگارش يك مطلب واحد در مورد آنچه در اين سريال گذشته خود زماني جداگانه را طلب ميكردوبا توجه به تعجيلي كه همواره در كار روزنامهنگاري وجوددارد، در نهايت تصميم بر اين شد كه برخي از ارجاعات فرهنگي و تاريخي اپيزودهاي مختلف فصل اخير اين سريال را در مطلب حاضرمرور كنيم هر چند كه اين مرورهم با توجه به گستردگي موضوع، اجمالي خواهد بود. علاقهمندان اين سريال كه اين روزها نسخه ديويدي آن مشتريان زيادي در شهر پيدا كرده ميتوانند مطالبي درباره آن را در صفحههاي 8 و9 همشهري عصر امروز بخوانند.
گذري به آينده
يكي از اپيزودهاي فصل چهارم (شكل پديدههايي كه در آينده ميآيند) نام دارد كه اشاره مستقيم بهعنوان كتابي از هربرت جورج ولز نويسنده آثار تخيلي در قرن گذشته است در كتاب ولز با وقايعي مواجه ميشويم كه از ديد فرد سومي كه در اين قضايا دخالت مستقيم نداشته است، شرح داده شدهاند. نگاه ولزبه آينده هميشه منفي بوده ودر اين كتاب از قول يك ديپلمات در سال 2016 پيشبيني شده كه در آيندهاي نزديك زيردرياييها مسلح به موشكهايي خواهند بود كه ميتوانند باعث كشتارجمعي در جهان شوند.
جزيره و مظلوميت مردم حلبچه
در اين سريال شخصيتي به نام سعيد را داريم كه بخش عمده زندگي خود را در عراق و تحت حاكميت صدام گذرانده است. در فصل اول شاهد هستيم كه وي در زمان زندگي در عراق در گارد رياستجمهوري عراق مشغول به خدمت بوده و اقدام به شركت در سركوب قيامهاي مردمي در شهرهاي جنوبي اين كشور و در برخي از موارد شكنجه شورشيان ميكرده است.او در ادامه اين سريال (در فصل چهارم )پس از خروج از جزيره بار ديگر تصميم ميگيرد تا به مزدوري بپردازد و اين بار در خدمت بن قرار ميگيرد كه رهبري ديگران را در جزيره برعهده داشته. نكته قابل توجه در اين ميان اشاره به كشتار ساكنان قبلي جزيره توسط بن با سلاح شيميايي در فصل سوم سريال است و زماني كه در فصل بعد با موضوع مزدوري سعيد مواجه ميشويم، به شباهت اقدام بن با كشتار مردم بيدفاع شهر حلبچه بابمبهاي شيميايي توسط صدام حسين در پايان جنگ هشت ساله ايران و عراق پي ميبريم.
عراق، جولانگاه تروريستها و ارتشهاي خصوصي
اشاره سريال به مسائل سياسي تنها محدود به دوره حكومت صدام حسين نيست.بلكه پس زمينه يكي از اپيزودهاي فصل چهارم كاملا به جنگ آمريكا و عراق در سال 2003 و حضور نيروهاي اشغالگر در اين كشور برمي گردد تا اگر اين سريال به پيامدهاي اين جنگ نميپردازد به نوعي با اشاره به عواقب آن تلاش ميكند تا با مسائل روز جهان سياست همگام باشد.در اين اپيزود شاهد هستيم كه بن در سال 2005براي تسويه حساب با يكي از مزدوران چارلز ويدمور –دشمن اصلي او در داستان – به شهر تكريت (محل تولد صدامحسين ) آمده است و پس از اينكه موفق ميشود تا اين تروريست را كه اتفاقا تاهفته گذشته در شهر لس انجلس آمريكا بوده را به قتل برساند، بار ديگر با سعيدروبهرو ميشودو او را به خدمت در ميآورد.
اين داستان فرعي به روشني اشاره به شرايط ناامن عراق پس از حضور نيروهاي آمريكايي در اين كشور دارد و تاكيد ميكند كه شهرهاي عراق در اين روزها به ميداني براي تسويه حساب گروههاي شبه نظامي منطقه تبديل شده است، آن هم در جايي كه نيروهاي آمريكايي حضور چشمگيري دارند و مدعي تامين امنيت مردم اين كشور هستند.اما در جايي ديگر از اين اپيزود شاهديم كه بن كيمي- مزدوري كه از سوي ويدمور براي دستگيري اش به جزيره اعزام شده - را به ما معرفي ميكند. در آنجا ما ميشنويم كه وي در سالهاي 1996 تا 2001 در خدمت نيروي دريايي آمريكا بوده است و پس از آن بهعنوان يكي از مزدوران تحت استخدام ارتش خصوصي به اوگاندا اعزام شده است.مامي دانيم ارتشهاي خصوصي در عراق پس از جنگ نقش پررنگي داشتهاند كه يكي از مشهورترين آنها شركت بلك واتر است.
اين سربازان هرگز از قوانين بينالمللي تبعيت نميكنند و همانطور كه در خبرها شنيديم سربازان شركت بلك واتر نيز با به رگبار بستن مردم بيگناه عراق اين موضوع را به اثبات رساندند و هماكنون اين رويكرد يكي از مشكلات اصلي پنتاگون و دولت عراق است.اما تمام ماجرا اين نيست.
شركتي كه شخصيت كيمي در اين سريال در اوگاندا براي آن خدمت ميكرده در دنياي واقعي شركت كانادايي هريتيج اويلاند گس است كه توسط توني باكينگهام- مدير يك شركت معظم صنعتي– اداره ميشود (همچون چارلز ويدمور در سريال) اين شركت در دهه 1990 در چند درگيري اصلي در قاره آفريقا دخالت داشت كه از آن جمله ميتوان به سرنگوني رئيسجمهور سيرالئون در سال 1998 و كودتا در كشور ليبريا در سال 1997 اشاره كرد اما اين شركت پس از تغيير و تحولاتي در سال 2004 تحت عنوان سرويس هاي دفاعي اجيس با پنتاگون قرار داد سه ساله بست تا در كنار شركت بلك واتر مهمترين ارتش خصوصي فعال در عراق باشد.
صحنه به گلوله بسته شدن همراهان جان لاك در اقامتگاه ديگران توسط كيمي و دوستانش در همين اپيزود در واقع برداشت تلويزيوني از يك فيلم كوتاه واقعي از به رگبار بسته شدن مردم عراق توسط نيروهاي شركت اجيس در عراق است كه همراه با موسيقي الويس پريسلي توسط يكي از كاركنان شركت در اينترنت بارگذاري شد و پس از اينكه توجه رسانهها به آن جلب شد و محكوميت جهاني را بهدنبال داشت، سايت اين شركت بلافاصله از سوي پنتاگون بسته شد و مقامات شركت اجيس و پنتاگون تحقيقاتي را در اين مورد آغاز كردند كه نتيجه آن هرگز براي عموم فاش نشد.
جك و جك تورنس
در اپيزود اول فصل چهارم شاهد اين هستيم كه نائومي قطرههاي خون بر زمين ريخته شده را تعقيب ميكند.اين سكانس كاملا مشابه اتفاقي است كه در پايان فيلم «درخشش» از استنلي كوبريك (بر اساس كتابي از استيون كينگ )شاهدش هستيم در فيلم شخصيت دني تورنس براي گمراه كردن پدر مجنون خود، زماني كه متوجه ميشود جاي پاي او بر روي برفها مانده است بر روي همان جاپاهاي قبلي گام برميدارد و در محلي پنهان ميشود.
زماني كه پدر او براي پيدا كردنش داخل ماز ميشود مسيري را انتخاب كرده و در نهايت در داخل ماز گم ميشود –همانگونه كه جك در اين فصل در جزيره گم شده است –اما مادر دني پس از اينكه دني از مخفيگاهش خارج ميشود او را مييابد –همانطور كه نائومي موفق به يافتن كيت ميشود - هر چند كه اين تنها باري نيست كه 6 بازمانده پرواز 815 (oceanic 6) چيزي را از عموم مردم پنهان ميكنندو در عين حال اين تنها اشاره نويسندگان سريال به فيلم كلاسيك كوبريك نيست.
ورود مجدد به نارنيا
نام يكي از شخصيتهاي تازه فصل چهارم، «شارلوت استپلز لوييس» است و به شكل آشكاري به نام سي اس لوييس نويسنده انگليسي اشاره دارد كه فيلم دوم بر اساس سه گانه نارنيا از او –شاهزاده كاسپين – اكنون بر روي پرده سينماهاي جهان است. در كتاب دوم لوييس، بچههاي قهرمان داستان از طريق جزيرهاي به نارنيا باز ميگردند ولي در زمان بازگشت آنها به داخل آب ميافتند(سقوط شارلوت در آب به هنگام پريدن از هليكوپتر )نكته مهم متفاوت بودن زمان در نارنيا با دنياي خارج است و ما در جريان اين فصل به موضوع تفاوت زمان در جزيره گمشدگان بيش از پيش پي ميبريم.
نكته مهم حضور دي جي دان در بين عوامل اين اپيزود است كه جزو تهيهكنندگان 2 فيلم ساخته شده براساس داستانهاي لوييس و همچنين تهيهكننده مستندي به نام سي اس لوييس؛ رويا بين بوده است.در عين حال شارلوت نام يكي از 4قهرمان كميك «چهار شگفتانگيز» است كه توانايي ايجاد سپرهاي نامرئي را در اين سري كميكهاي مشهور دارد و در همين اپيزود شاهد هستيم كه شالوت با جليقه ضد گلوله از هليكوپتر به پايين ميپرد و در ادامه در حاليكه ساكنان جزيره-وهمينطور بينندگان - از وجود اين جليقه بيخبر هستندو به نوعي براي آنها نامرئي است گلوله بن نميتواند باعث مرگ او شود.
مريد تزار
در اين سريال در موارد متعددي به نام فئودور داستايوسكي و كتابهاي او اشاره شده است و در جايي شاهد هستيم كه بن –رهبر ديگران – در دوران حبس در داخل پايگاه قو مشغول خواندن كتاب برادران كارامازوف است كه از كتابهاي مورد علاقهاش محسوب نميشود. در فصل چهارم در يكي از اپيزودها ميبينيم كه مايكل در داخل كشتي ويدمور در نهايت تصميم به انفجار بمبي ميگيرد كه از سوي بن در اختيارش قرار داده است اما متوجه ميشود كه اين بمب ساختگي است و عمل نميكند.اين بمب نمادين ميتواند به اعدام نمادين داستايوسكي در سال 1849 مرتبط باشد.
داستايوسكي يكي از اعضاي اصلي حلقه پتراشوسكي بود كه حامي سوسياليسم و مبارزه عليه حكومت تزار بودند.يكي ديگر از اعضاي اين حلقه ميخاييل باكنين بود كه نام ميخاييل–شخصيت ديگر سريال- از نام او گرفته شده است.اما پس از انقلاب 1848 تزار نيكولاس اقدام به حذف تهديدهاي سياسي كرد و دستور به اعدام اعضاي مجرمان پس از دستگيري داد اما پس از مدتي اين مجازات را به تبعيد به سيبري تخفيف داد.با اين وجود اعضاي حلقه به شكل نمادين اعدام شدند كه يكي از آنها از شوك حاصله از اين اعدام درگذشت و خود داستايوسكي نيز با رد عقايد انقلابي اش پس از اين اتفاق، فردي ماترياليست شد و همچون مايكل كه در ادامه اين اپيزود به طرفداري كامل از بن پرداخت، بدل به يكي از حاميان اصلي تزار شد و از دستورات او تبعيت ميكرد.
تاريخ درج: 5 تير 1387 ساعت 09:45 تاريخ تاييد: 5 تير 1387 ساعت 11:52 تاريخ به روز رساني: 5 تير 1387 ساعت 11:48
چهارشنبه 5 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 283]