تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حق را بگويد،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833581569




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در جلسه نقد بيوتن مطرح شد :رئاليسم ايراني بايد جايي براي تأويل هاي مختلف نويسنده داشته باشد


واضح آرشیو وب فارسی:حيات: در جلسه نقد بيوتن مطرح شد :رئاليسم ايراني بايد جايي براي تأويل هاي مختلف نويسنده داشته باشد
تهران - حيات

رمان بيوتن با حضور رضا اميرخاني، محمدرضا قانون پرور، فرزان سجودي، اميرعلي نجوميان، محمدرضا بايرامي و علي اصغر محمدخاني شب گذشته درشهركتاب مركزي در بوته نقد و بررسي قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار فرهنگي خبرگزاري حيات ،علي اصغرمحمدخاني در ابتداي جلسه با ارايه توضيحاتي درباره رمان بيوتن گفت: رمان بيوتن حاصل تاملات يكساله رضا اميرخاني است كه براي نگارش آن به آمريكا سفر كرد و از تجربيات اين سفر در نگارش رمان بيوتن بهترين استفاده را كرده است.

" ارميا"، "من او" و" نشت نشا" از جمله آثاري است كه امير خاني با سبك شخصي خود به نگارش در آورده است و در ميان اهالي كتاب شناخته شده است.
وي با اشاره به فصل ها ي مختلف اين كتاب شامل هفت فصل ،"يعني"، "فصل پنج "،"مسكن"، "پيشه"، "زبان"، "ژنتيك "و "مراثي" ،گفت:مواجهه با دنياي غرب و تجدد، معنويت در دنياي امروز، هويت، دفاع مقدس و تاثير آن در شخصيت اول داستان، رويدادهاي سياسي امروز ايران از دوم خرداد تا زمان حاضر و بازي هاي زباني از جمله نكاتي است كه در بررسي اين اثر بايد مورد توجه قرار گيرد.
محمدخاني گفت: خيلي ها مي پرسند چرا بيوتن اينگونه نوشته شده با "ت "به جاي" ط "و سر هم، با اينكه تمام رسم الخط رضا اميرخاني در رمان جدانويسي است اما در عنوان رعايت نشده است. از معاني بيوتن مي توان به نكاتي چون بي وطن (هويت) ، آيه قرآن" بيوتن في زجاج "(خانه هايي از شيشه) كه باز به هويت و معنويت در دنياي امروز اشاره دارد ، بيوتن ويتاميني از گروه B كه از شكستن ناخن ها جلوگيري مي كند اشاره كرد .
وي در ادامه به نقد اين اثر پرداخت و گفت: بازي هاي زباني در رمان فراوان به چشم مي خورد، اميرخاني در اين رمان جدانويسي را به حد افراطي خود رسانده است تا جاييكه ساختمان را ساخت مان و نيرنگ را ني رنگ نوشته است. از اين موارد در رمان فراوان است كه البته بايد بگويم اين هم نوع رسم الخط ايشان است. همچنين نيمه سنتي و نيمه مدرن بودن داستان و حضور نويسنده در بخش هاي مختلف داستان از نكات قابل توجه اين رمان است.
در ادامه جلسه رضا اميرخاني در بيان سرگذشت رمان به صورتي خيلي كوتاه گفت: من به عنوان فردي كه در اين گوشه از جهان زندگي مي كنم به دنبال اين بودم كه آيا مي شود رماني داشته باشيم كه در آن بتوانيم به نوعي رئاليسم كه متعلق به خودمان دست يابيم.
امير خاني گفت: اين دغدغه ساليان سال من بوده است و حال اينكه در رماني مثل "من او "كه در فضاي تهران قديم آن را نگاشتم و يا "بيوتن" كه در فضاي ايالات متحده، اما اين دوفضاي مختلف در سبك و ساختار تفاوت ايجاد نمي كند، اين نوع نگاهي است كه من نسبت به اين قضايا دارم.
وي ادامه داد: رئاليسم ايراني بايد جايي براي تأويل هاي مختلف نويسنده داشته باشد. فكر مي كنم تعمد من در ورود نويسنده و شخصيت هاي بيوتن در لايه هاي تأويلي داستان تعمدي ناشي از ساختار فكري من است و اين كار را با آگاهي انجام دادم.از نظرمن ورود نويسنده به داستان ضعف نيست بلكه آن را قدرت خود تلقي مي كنم. تأويلات گوناگون را دوست داشتم و مي خواستم تأويلات متفاوت را وارد داستان كنم.
اميرخاني در پايان صحبت هايش گفت: در اين قصه تجربه گرايي نويسنده جايگاه خاص خود را دارد زيرا قصه محصور به يك جغرافياي خاص است و من سعي كردم در اين زمينه تجربه گرايي داشته باشم و اين هم برمي گشت به تجربيات من در طول سفر.
دكتر فرزان سجودي، زبان شناس و نشانه شناس ،بيوتن را براساس نشانه شناسي فرهنگي نقد كرد و گفت: اساس بحث در نشانه شناسي فرهنگي مواجه خود با ديگري و فرهنگ با نافرهنگ است و هر فرهنگي حول گفتمان هايي شكل مي گيرد كه خود را طبيعي، آشنا، مطابق عرف و قابل قبول انساني تلقي مي كند و ديگري را غيرطبيعي، مرموز، ناشناخته، بدوي و وحشي و به اين ترتيب در خود فرهنگي احساس آرامش مي كند.
سجودي خاطرنشان كرد: اين ديدگاه باعث مي شود تا زبان خودمان را شفاف و عين طبيعت تلقي مي كنيم اين فرآيند شكل گيري ماست، يك ماي فرهنگي . از سوي ديگرپيوسته گفتمان ها در حال" ما"سازي هستند و طبيعي است كه در فرآيند شكل دادن به ما اين ما بر ديگري مسلط مي شود و بر گفتمان ديگري و اين ماي فرهنگي و گفتمان ها بخش هايي از فرهنگ هستند.
زبان شناس و منتقد ادبي معاصر در ادامه افزود:" ارميا" دايما در مواجه ناگهاني با يك ديگري فرهنگي درحال ساختن گفتماني است كه اين گفتمان پيوسته در مواجهه با خصوصيات متفاوت آن ديگري فرهنگي سعي مي كند نظام هاي نشانه اي ارزش خود را به ياد بياورد و در نتيجه ارزش و معنايي كه توليد مي كند تثبيت كند يا حتي در يك چالش مستقيم آنها را در مقابله با ديگري فرهنگي به كار گيرد.
سجودي در بيان اين مواجهه از ديدگاه رضا اميرخاني ابراز داشت: در روابط بين فرهنگي نگاه هاي متفاوتي حاصل مي شود كه مي توان آنها را درسه گروه عمده تقسيم بندي كرد :نه ديگري و فقط خود ،نه خود و فقط ديگري ،هم خود هم ديگري .
وي ادامه داد: در بحث فرهنگ خود و فرهنگ ديگري اين امر قطبي نيست بلكه پيوستاري است . در اين كتاب اين پيوست ها را مي بينيم. خود، ديگري نزديك، ديگري دور و در اين كتاب در فضاي عمومي متن، به ديگري دور، خيلي نزديك نمي شويم .نويسنده تمايل ندارد به جايي كه خود آمريكاست و آدم هايي كه خود ديگري دور هستند و مثل همه جاي دنيا مشكلات اجتماعي و اقتصادي و غيره دارند، بپردازد. فضايي كه اين كتاب به آن مي پردازد يك فضاي بينابيني است كه در واقع قلمرو ديگري نزديك است ؛ ايرانياني كه در مرز بين گفتماني ايراني و آمريكايي قرار دارند مثل آرميتا، خشي، رمزي و آمريكايي هايي مثل جاني و سوزي به دليل ارتباط با اين ايراني ها در مرز بينا فرهنگي قرار گرفته اند ، نوع گويش آنها اين را نشان مي دهد، نه فارسي فارسي حرف مي زنند نه انگليسي انگليسي بلكه آميزه اي از فارسي و انگليسي صحبت مي كنند، اين آميزش ها موجب پويايي فرهنگي مي شود . سجودي درتحليل شخصيت ارميا گفت :يكي از مشكلات ارميا در برخورد با جامعه آمريكا اين است كه او ماي فرهنگي خيلي كوچكي دارد، ماي محدود به قطعه 48 . مجموعه اي از نظام هاي ارزشي و فرهنگي ارميا كه با نظام قالب نشانه گذاري جنگ در تعارض قرار مي گيرد مثلا وقتي در جنگ چفيه را نشان ايثار و شهادت مي داند در اينجا ترجيح مي دهد كه در پوشاك هم نشانه گذاري متفاوت كند سهراب لنگ دارد نه چفيه و از بچه با معرفت هاي جنوب تهران است.
وي گفت: ارميا با چنين ماي محدودي وارد اقيانوس بزرگي مي شود كه يك ديگري نيست بلكه ديگري متفاوتي است. اعراب نيويورك، آمريكايي ها با حضور كم رنگ، ايرانياني كه آنجا هستند ،ديگري هاي متفاوتي را ايجاد مي كنند .خشي خيلي دور است و آرميتا نزديكتر است ومواجهه اصلي ارميا از نوع خود است و نه ديگري.،براي آنكه فرهنگي كه مي سازد آنقدر كوچك و محدود است كه حتي تمام قطعه شهدا را دربرنمي گيرد فقط 48 ها را دربرمي گيرد .ارميا در يك گفتمان بسته كوچك زندگي مي كند و هرچه تلاش مي كند نمي تواند وارد تعامل بين فرهنگي شود و در نتيجه رنج مي برد.
سجودي ادامه داد: ايراد ارميا نگاهش به آمريكاست او يك نگاه توريستي به آمريكا دارد و هيچ وقت نمي تواند عمقي به اين مواجهه فرهنگي دهد زيرا مسايل خودش هم آنقدر جدي نيستيد، مسايل خودش لباس، خوراك، ژست رفتاري و آيين و آداب اوست. ارميا نه تنها ارزش گذاري نشانه اي مي كند به شلوار 6 جيب در مقابل كت و شلوار هاكوپيان بلكه هاله اي از قداست دور آن درست مي كند.
سجودي با بيان اينكه نظر اميرخاني را در ارتباط با مظلوم و منفعل بودن ارميا قبول ندارد گفت: رمان بسيار تك صدايي است. صداي ارميا هرچند بعضي اوقات شكل مظلومانه به خود مي گيرد اما بسيار اقتدارگرا و مسلط است چون فكر مي كند تمام دنيا بايد حول نظام فرهنگي كوچك او شكل بگيرد.
دكتر اميرعلي نجوميان منتقد و نشانه شناس اين رما ن را از منظر پسا ساختگرايانه مورد تحليل قرار داد و گفت: رمان بيوتن از تقابل هاي سلبي و صلبي و يقين ها به سوي تعليق و سرگرداني و عدم تعين يا به اصطلاح اميرخاني خوابگردي نشات گرفته است.در رمان اميرخاني خواسته يا نا خواسته يك تعليق به چشم مي خورد و نشانه ها زير متن ،پويايي و حركت دارد در رمان شاهد اين حركت ها هستيم.
وي براي روشن شدن اين حركت ها در نشانه ها 5 سازوكار را براي بازي نشانه ها مطرح كرد و گفت: 1- حركت نشانه در دو جهت مخالف، در متن يك نشانه به دو طرف مي رود ارميا به سوي بهشت زهرا و ديسكو ريسكو
2- حركت نشانه اي از يك سوي تقابل به سوي ديگر تقابل: پول آبجو و بيليارد به خادم مسجد دادن
3- زمينه يابي جديد نشانه ها نماز در ديسكو ريسكو، گوشت حلال
4- جابجايي نشانه ها: كت و شلوار هاكوپيان و شلوار شش جيب
5- حضور دو نشانه متقابل در كنار يكديگر و هر دو با هم: كفن و لباس دامادي ارميا
نجوميان گفت: شخصيت پردازي در اين رمان كليشه اي و تيپيك است. مياندار با شعرهاي روحوضي، خشي، گاورمنت عرب ها به طور كلي در رمان تيپيك هستند زيرا فضاي بسته اي از شخصيت ها را شاهد هستيم. همين شخصيت ها زير اين ساخت مسلط راوي، نشانه هايي پويا از خود نشان مي دهند.
نجوميان در پايان نقد خود با اشاره به تقابل هاي متن و در پاسخ به اين پرسش كه آيا متن توانسته تقابل ها را واسازي كند گفت: تا حدي توانسته است سنت و مدرنيته، جنگ و پس از جنگ، ايمان و عقل، ماديت و روحانيت، شرق و غرب را در تقابل قرار دهد. در داستان هميشه جدال سنت و مدرنيته را مي بينيم و اين چيز جديدي نيست.ارميا با نيمه سنتي و نيمه مدرن خود روبرو است و پاسخ هاي آنها هيچ كدام به دل ارميا نمي نشيند. متن پر است از قضاوت هاي شعاري درباره تقابل ايدئولوژيك دو دنياي مجزا مثل عشق شرقي عشق غربي و عنوان خود رمان از نكات قابل ذكر است.
محمدرضا بايرامي نويسنده معاصر نيز درباره رمان بيوتن گفت: من نه از منظر يك منتقد بلكه از نگاه يك نويسنده مي گويم كه در اين فرصت نمي شود درباره رماني كه از جهات مختلف اهميت دارد صحبت كرد. اميرخاني داستاني را نقل مي كند كه آستانه ورود از فرهنگي به فرهنگ ديگر است و به همين دليل نقاط ضعف آن هم به نقاط قوت تبديل مي شود هرچند ممكن است توضيحات ،گاهي خسته كننده باشد اما اجتناب ناپذير است و بستر اين كار عبور از فرهنگي به فرهنگ ديگر است.
نويسنده قصه هاي سبلان افزود: ورود به فرهنگ ها حالت توريستي و گذرا دارد و همين لازمه كار است و دقيقا دليل جذابيت اين كار حجيم هم همين است. كارهايي از اين دست خيلي دراماتيك نيست تا بتوانيم جذابيت را در آن ايجاد كنيم و اين كار بدون ويژگي هاي دراماتيك، جذاب است. اين كار ارزشمندي است كه اميرخاني توانسته انجام دهد.
بايرامي در ارتباط با نقش ارميا گفت: ارميا براي مواجهه با جهان ديگر نمي رود او مي خواهد از خودش فرار كند و در نتيجه به يك نوع سرگرداني مي رسد. در اين رمان مواجهه به آن صورت، رخ نمي دهد بلكه در مقابل تقابل ها،سكوت مي شود.
بايرامي افزود:برخلاف ابتداي داستان كه ارميا انقلابي وارد مي شود تا كاري انجام دهد ،چيزي را ويران كند و صورت جديدي از آن را بسازد در طول داستان كم كم متوجه مي شود كه اين اتفاق رخ نمي دهد و چيزي عوض نمي شود پس دست ازمواجهه برمي دارد ولي منفعل نمي شود بلكه به يك نوع خود ويرانگري دست مي زند، سكوت مي كند. وي با اشاره به اين مطلب كه بحث اساسي اين رمان هويت است گفت : از اول تكيه برهويت است و هرجا ارميا احساس خطر مي كند و اموري را با هويتش در خطر مي بيند در تقابل با تمدن ديگر سريع عكس العمل نشان مي دهد مثل نمازخواندن در كنار اتوبان.
بايرامي در پايان با بيان اينكه اميرخاني با اين رمان تقريبا شيوه و سبك شخصي خود را جا انداخته است گفت: اميرخاني با درهم آميختن زبان كوچه و بازار در من او و عربي و انگليسي و فارسي در بيوتن سبك شخصي خود را پيدا كرده و در نتيجه شيوه شخصي وي بنا شده است و از اين به بعد هرجا رمان او را ببينيم بدون دانستن نام نويسنده متوجه مي شويم كه نوشته اميرخاني است.
در پايان جلسه نقد علي اصغر محمدخاني با طرح اين سوال كه چرا در اين اثر ارميا به مراكز دانشگاهي و فرهنگي آمريكا نزديك نمي شود ،نگاهي يك سويه به آمريكا داريم از رضا اميرخاني خواست تا كمي در اين باره توضيح دهد.
نويسنده رمان بيوتن در پاسخ گفت: به اين علت سراغ مراكز فرهنگي نرفتم كه در كتاب نشت و نشا كاملا به موضوعات دانشگاهي آمريكا پرداخته ام و مستقلا در رابطه با دانشجويان ايراني در آمريكا و فضاي دانشگاهي آنجا سخن رفته است البته اين كتاب به صورت يك مقاله بلند است كه در دانشگاه ها و فضاي دانشجويي با استقبال خوبي روبرو شد.
اميرخاني در پايان با تشكر از منتقدان گفت: نسبت خود را با منتقدين نمي دانم تا راجع به نقد آنان پاسخ دهم ولي بازهم مي گويم كه اين رمان تجربه گرايي من است در سبك شخصي ام. اميدوارم از خواندن اين رمان لذت ببريد.
پايان پيام
رئاليسم ايراني بايد جايي براي تأويل هاي مختلف نويسنده داشته باشد
تهران - حيات
رمان بيوتن با حضور رضا اميرخاني، محمدرضا قانون پرور، فرزان سجودي، اميرعلي نجوميان، محمدرضا بايرامي و علي اصغر محمدخاني شب گذشته درشهركتاب مركزي در بوته نقد و بررسي قرار گرفت.
علي اصغرمحمدخاني در ابتداي جلسه با ارايه توضيحاتي درباره رمان بيوتن گفت: رمان بيوتن حاصل تاملات يكساله رضا اميرخاني است كه براي نگارش آن به آمريكا سفر كرد و از تجربيات اين سفر در نگارش رمان بيوتن بهترين استفاده را كرده است." ارميا"، "من او" و" نشت نشا" از جمله آثاري است كه امير خاني با سبك شخصي خود به نگارش در آورده است و در ميان اهالي كتاب شناخته شده است.
وي با اشاره به فصل ها ي مختلف اين كتاب شامل ،يعني، فصل پنج، مسكن، پيشه، زبان، ژنتيك و مراثي ،گفت:مواجهه با دنياي غرب و تجدد، معنويت در دنياي امروز، هويت، دفاع مقدس و تاثير آن در شخصيت اول داستان، رويدادهاي سياسي امروز ايران از دوم خرداد تا زمان حاضر و بازي هاي زباني از جمله نكاتي است كه در بررسي اين اثر بايد مورد توجه قرار گيرد.
محمدخاني گفت: خيلي ها مي پرسند چرا بيوتن اينگونه نوشته شده با "ت "به جاي" ط "و سر هم، با اينكه تمام رسم الخط رضا اميرخاني در رمان جدانويسي است اما در عنوان رعايت نشده است. از معاني بيوتن مي توان به نكاتي چون بي وطن (هويت) ، آيه قرآن" بيوتن في زجاج "(خانه هايي از شيشه) كه باز به هويت و معنويت در دنياي امروز اشاره دارد ، بيوتن ويتاميني از گروه B كه از شكستن ناخن ها جلوگيري مي كند اشاره كرد .
وي در ادامه به نقد اين اثر پرداخت و گفت: بازي هاي زباني در رمان فراوان به چشم مي خورد، اميرخاني در اين رمان جدانويسي را به حد افراطي خود رسانده است تا جاييكه ساختمان را ساخت مان و نيرنگ را ني رنگ نوشته است. از اين موارد در رمان فراوان است كه البته بايد بگويم اين هم نوع رسم الخط ايشان است. همچنين نيمه سنتي و نيمه مدرن بودن داستان و حضور نويسنده در بخش هاي مختلف داستان از نكات قابل توجه اين رمان است.
در ادامه جلسه رضا اميرخاني در بيان سرگذشت رمان به صورتي خيلي كوتاه گفت: من به عنوان فردي كه در اين گوشه از جهان زندگي مي كنم به دنبال اين بودم كه آيا مي شود رماني داشته باشيم كه در آن بتوانيم به نوعي رئاليسم كه متعلق به خودمان دست يابيم.
اين دغدغه ساليان سال من بوده است و حال اينكه در رماني مثل من او كه در فضاي تهران قديم آن را نگاشتم و يا بيوتن كه در فضاي ايالات متحده، اما اين دوفضاي مختلف در سبك و ساختار تفاوت ايجاد نمي كند، اين نوع نگاهي است كه من نسبت به اين قضايا دارم.
وي ادامه داد: رئاليسم ايراني بايد جايي براي تأويل هاي مختلف نويسنده داشته باشد. فكر مي كنم تعمد من در ورود نويسنده و شخصيت ها ي بيوتن در لايه هاي تأويلي داستان تعمدي ناشي از ساختار فكري من است و اين كار را با آگاهي انجام دادم.از نظرمن ورود نويسنده به داستان ضعف نيست بلكه آن را قدرت خود تلقي مي كنم. تأويلات گوناگون را دوست داشتم و مي خواستم تأويلات متفاوت را وارد داستان كنم.
اميرخاني در پايان صحبت هايش گفت: در اين قصه تجربه گرايي نويسنده جايگاه خاص خود را دارد زيرا قصه محصور به يك جغرافياي خاص است و من سعي كردم در اين زمينه تجربه گرايي داشته باشم و اين هم برمي گشت به تجربيات من در طول سفر.
دكتر فرزان سجودي، زبان شناس و نشانه شناس ،بيوتن را براساس نشانه شناسي فرهنگي نقد كرد و گفت: اساس بحث در نشانه شناسي فرهنگي مواجه خود با ديگري و فرهنگ با نا فرهنگ است و هر فرهنگي حول گفتمانهايي شكل مي گيرد كه خود را طبيعي، آشنا، مطابق عرف و قابل قبول انساني تلقي مي كند و ديگري را غيرطبيعي، مرموز، ناشناخته، بدوي و وحشي و به اين ترتيب در خود فرهنگي احساس آرامش مي كند.
سجودي خاطرنشان كرد: اين ديدگاه باعث مي شود تا زبان خودمان را شفاف و عين طبيعت تلقي مي كنيم اين فرآيند شكل گيري ماست، يك ماي فرهنگي . از سوي ديگرپيوسته گفتمان ها در حال" ما"سازي هستند و طبيعي است كه در فرآيند شكل دادن به ما اين ما بر ديگري مسلط مي شود و بر گفتمان ديگري و اين ماي فرهنگي و گفتمان ها بخش هايي از فرهنگ هستند.
زبان شناس و منتقد ادبي معاصر در ادامه افزود:" ارميا" دايما در مواجه ناگهاني با يك ديگري فرهنگي درحال ساختن گفتماني است كه اين گفتمان پيوسته در مواجهه با خصوصيات متفاوت آن ديگري فرهنگي سعي مي كند نظام هاي نشانه اي ارزش خود را به ياد بياورد و در نتيجه ارزش و معنايي كه توليد مي كند تثبيت كند يا حتي در يك چالش مستقيم آنها را در مقابله با ديگري فرهنگي به كار گيرد.
سجودي در بيان اين مواجهه از ديدگاه رضا اميرخاني ابراز داشت: در روابط بينا فرهنگي نگاه هاي متفاوتي حاصل مي شود كه مي توان آنها را درسه گروه عمده تقسيم بندي كرد :نه ديگري و فقط خود ،نه خود و فقط ديگري ،هم خود هم ديگري .
وي ادامه داد: در بحث فرهنگ خود و فرهنگ ديگري اين امر قطبي نيست بلكه پيوستاري است . در اين كتاب اين پيوست ها را مي بينيم. خود، ديگري نزديك، ديگري دور و در اين كتاب در فضاي عمومي متن، به ديگري دور، خيلي نزديك نمي شويم .نويسنده تمايل ندارد به جايي كه خود آمريكاست و آدم هايي كه خود ديگري دور هستند و مثل همه جاي دنيا مشكلات اجتماعي و اقتصادي و غيره دارند، بپردازد. فضايي كه اين كتاب به آن مي پردازد يك فضاي بينابيني است كه در واقع قلمرو ديگري نزديك است ؛ ايرانياني كه در مرز بين گفتماني ايراني و آمريكايي قرار دارند مثل آرميتا، خشي، رمزي و آمريكايي هايي مثل جاني و سوزي به دليل ارتباط با اين ايراني ها در مرز بينا فرهنگي قرار گرفته اند ، نوع گويش آنها اين را نشان مي دهد، نه فارسي فارسي حرف مي زنند نه انگليسي انگليسي بلكه آميزه اي از فارسي و انگليسي صحبت مي كنند، اين آميزش ها موجب پويايي فرهنگي مي شود . سجودي درتحليل شخصيت ارميا گفت :يكي از مشكلات ارميا در برخورد با جامعه آمريكا اين است كه او ماي فرهنگي خيلي كوچكي دارد، ماي محدود به قطعه 48 . مجموعه اي از نظام هاي ارزشي و فرهنگي ارميا كه با نظام قالب نشانه گذاري جنگ در تعارض قرار مي گيرد مثلا وقتي در جنگ چفيه را نشان ايثار و شهادت مي داند در اينجا ترجيح مي دهد كه در پوشاك هم نشانه گذاري متفاوت كند سهراب لنگ دارد نه چفيه و از بچه با معرفت هاي جنوب تهران است.
وي گفت: ارميا با چنين ماي محدودي وارد اقيانوس بزرگي مي شود كه يك ديگري نيست بلكه ديگري متفاوتي است. اعراب نيويورك، آمريكايي ها با حضور كم رنگ، ايرانياني كه آنجا هستند ،ديگري هاي متفاوتي را ايجاد مي كنند .خشي خيلي دور است و آرميتا نزديكتر است ومواجهه اصلي ارميا از نوع خود است و نه ديگري.،براي آنكه فرهنگي كه مي سازد آنقدر كوچك و محدود است كه حتي تمام قطعه شهدا را دربرنمي گيرد فقط 48 ها را دربرمي گيرد .ارميا در يك گفتمان بسته كوچك زندگي مي كند و هرچه تلاش مي كند نمي تواند وارد تعامل بين فرهنگي شود و در نتيجه رنج مي برد.
سجودي ادامه داد: ايراد ارميا نگاهش به آمريكاست او يك نگاه توريستي به آمريكا دارد و هيچ وقت نمي تواند عمقي به اين مواجهه فرهنگي دهد زيرا مسايل خودش هم آنقدر جدي نيستيد، مسايل خودش لباس، خوراك، ژست رفتاري و آيين و آداب اوست. ارميا نه تنها ارزش گذاري نشانه اي مي كند به شلوار 6 جيب در مقابل كت و شلوارها كوپيان بلكه هاله اي از قداست دور آن درست مي كند.
سجودي با بيان اينكه نظر اميرخاني را در ارتباط با مظلوم و منفعل بودن ارميا قبول ندارد گفت: رمان بسيار تك صدايي است. صداي ارميا هرچند بعضي اوقات شكل مظلومانه به خود مي گيرد اما بسيار اقتدارگرا و مسلط است چون فكر مي كند تمام دنيا بايد حول نظام فرهنگي كوچك او شكل بگيرد.
دكتر اميرعلي نجوميان منتقد و نشانه شناس اين رما ن را از منظر پسا ساختگرايانه مورد تحليل قرار داد و گفت: رمان بيوتن از تقابل هاي سلبي و صلبي و يقين ها به سوي تعليق و سرگرداني و عدم تعين يا به اصطلاح اميرخاني خوابگردي نشات گرفته است.در رمان اميرخاني خواسته يا نا خواسته يك تعليق به چشم مي خورد و نشانه ها زير متن ،پويايي و حركت دارد در رمان شاهد اين حركت ها هستيم.
وي براي روشن شدن اين حركت ها در نشانه ها 5 سازوكار را براي بازي نشانه ها مطرح كرد و گفت: 1- حركت نشانه در دو جهت مخالف، در متن يك نشانه به دو طرف مي رود ارميا به سوي بهشت زهرا و ديسكو ريسكو
2- حركت نشانه اي از يك سوي تقابل به سوي ديگر تقابل: پول آبجو و بيليارد به خادم مسجد دادن
3- زمينه يابي جديد نشانه ها نماز در ديسكو ريسكو، گوشت حلال
4- جابجايي نشانه ها: كت و شلوار هاكوپيان و شلوار شش جيب
5- حضور دو نشانه متقابل در كنار يكديگر و هر دو با هم: كفن و لباس دامادي ارميا
نجوميان گفت: شخصيت پردازي در اين رمان كليشه اي و تيپيك است. مياندار با شعرهاي روحوضي، خشي، گاورمنت عرب ها به طور كلي در رمان تيپيك هستند زيرا فضاي بسته اي از شخصيت ها را شاهد هستيم. همين شخصيت ها زير اين ساخت مسلط راوي، نشانه هايي پويا از خود نشان مي دهند.
نجوميان در پايان نقد خود با اشاره به تقابل هاي متن و در پاسخ به اين پرسش كه آيا متن توانسته تقابل ها را واسازي كند گفت: تا حدي توانسته است سنت و مدرنيته، جنگ و پس از جنگ، ايمان و عقل، ماديت و روحانيت، شرق و غرب را در تقابل قرار دهد. در داستان هميشه جدال سنت و مدرنيته را مي بينيم و اين چيز جديدي نيست.ارميا با نيمه سنتي و نيمه مدرن خود روبرو است و پاسخ هاي آنها هيچ كدام به دل ارميا نمي نشيند. متن پر است از قضاوت هاي شعاري درباره تقابل ايدئولوژيك دو دنياي مجزا مثل عشق شرقي عشق غربي و عنوان خود رمان از نكات قابل ذكر است.
محمدرضا بايرامي نويسنده معاصر نيز درباره رمان بيوتن گفت: من نه از منظر يك منتقد بلكه از نگاه يك نويسنده مي گويم كه در اين فرصت نمي شود درباره رماني كه از جهات مختلف اهميت دارد صحبت كرد. اميرخاني داستاني را نقل مي كند كه آستانه ورود از فرهنگي به فرهنگ ديگر است و به همين دليل نقاط ضعف آن هم به نقاط قوت تبديل مي شود هرچند ممكن است توضيحات ،گاهي خسته كننده باشد اما اجتناب ناپذير است و بستر اين كار عبور از فرهنگي به فرهنگ ديگر است.
نويسنده قصه هاي سبلان افزود: ورود به فرهنگ ها حالت توريستي و گذرا دارد و همين لازمه كار است و دقيقا دليل جذابيت اين كار حجيم هم همين است. كارهايي از اين دست خيلي دراماتيك نيست تا بتوانيم جذابيت را در آن ايجاد كنيم و اين كار بدون ويژگي هاي دراماتيك، جذاب است. اين كار ارزشمندي است كه اميرخاني توانسته انجام دهد.
بايرامي در ارتباط با نقش ارميا گفت: ارميا براي مواجهه با جهان ديگر نمي رود او مي خواهد از خودش فرار كند و در نتيجه به يك نوع سرگرداني مي رسد. در اين رمان مواجهه به آن صورت، رخ نمي دهد بلكه در مقابل تقابل ها،سكوت مي شود.
بايرامي افزود:برخلاف ابتداي داستان كه ارميا انقلابي وارد مي شود تا كاري انجام دهد ،چيزي را ويران كند و صورت جديدي از آن را بسازد در طول داستان كم كم متوجه مي شود كه اين اتفاق رخ نمي دهد و چيزي عوض نمي شود پس دست ازمواجهه برمي دارد ولي منفعل نمي شود بلكه به يك نوع خود ويرانگري دست مي زند، سكوت مي كند. وي با اشاره به اين مطلب كه بحث اساسي اين رمان هويت است گفت : از اول تكيه برهويت است و هرجا ارميا احساس خطر مي كند و اموري را با هويتش در خطر مي بيند در تقابل با تمدن ديگر سريع عكس العمل نشان مي دهد مثل نمازخواندن در كنار اتوبان.
بايرامي در پايان با بيان اينكه اميرخاني با اين رمان تقريبا شيوه و سبك شخصي خود را جا انداخته است گفت: اميرخاني با درهم آميختن زبان كوچه و بازار در من او و عربي و انگليسي و فارسي در بيوتن سبك شخصي خود را پيدا كرده و در نتيجه شيوه شخصي وي بنا شده است و از اين به بعد هرجا رمان او را ببينيم بدون دانستن نام نويسنده متوجه مي شويم كه نوشته اميرخاني است.
در پايان جلسه نقد علي اصغر محمدخاني با طرح اين سوال كه چرا در اين اثر ارميا به مراكز دانشگاهي و فرهنگي آمريكا نزديك نمي شود ،نگاهي يك سويه به آمريكا داريم از رضا اميرخاني خواست تا كمي در اين باره توضيح دهد.
نويسنده رمان بيوتن در پاسخ گفت: به اين علت سراغ مراكز فرهنگي نرفتم كه در كتاب نشت و نشا كاملا به موضوعات دانشگاهي آمريكا پرداخته ام و مستقلا در رابطه با دانشجويان ايراني در آمريكا و فضاي دانشگاهي آنجا سخن رفته است البته اين كتاب به صورت يك مقاله بلند است كه در دانشگاه ها و فضاي دانشجويي با استقبال خوبي روبرو شد.
اميرخاني در پايان با تشكر از منتقدان گفت: نسبت خود را با منتقدين نمي دانم تا راجع به نقد آنان پاسخ دهم ولي بازهم مي گويم كه اين رمان تجربه گرايي من است در سبك شخصي ام. اميدوارم از خواندن اين رمان لذت ببريد.
پايان پيام
 چهارشنبه 5 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: حيات]
[مشاهده در: www.hayat.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 536]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن