واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : اشاره ای کوتاه به توانمندی و قدرت زایش زبان فارسی ghazal_ak29-02-2008, 11:07 PMگویا داستان زیر که ساختنی یا واقعی بودن آن معلوم نیست، برای نشان دادن قلدری و خودکامگی رضا شاه نقل شده است، اما افراد کم مایه و یا بدخواه، آن را برای ناتوان جلوه دادن زبان پارسی، مورد استفاده قرار می دهند. اما داستان که در کتاب «شوخی در محافل جدی»(کار مشترک دکتر نصرت الله شیفته و عبدالرفیع حقیقت، انتشارات گومش) هم آورده شده، از این قرار است : روزی رضا شاه که عصبی مزاج و بد عنق بود، به اطرافیان دستور داد برایش شیر بیاورند، خدمه نفهمیدند شاه چه نوع شیری را می خواهد و جرات پرسش نیز نداشتند، از این رو، بعد از رایزنی، سه نوع شیر به حضور شاه آوردند و عرض کردند اعلی حضرت کدام شیر را فرموده اند ؟! این سه شیر شامل شیرخوراکی، شیر آب، و یک قلاده شیر درنده بود. بدخواهان و کج فهمان این گونه داستان ها را نشانه ی ضعف زبان فارسی و ناتوانی آن در زایش و آفرینش می دانند. حال به همین واژه از زاویه دیگری می نگریم. مولانا بیتی سروده که به این شرح است : کار نیکان را قیاس از خود مگیر در نوشتن شیر باشد هم چو شیر چنین می پنداریم که ما فارسی زبان نیستیم و این زبان را در آموزشگاه یا دانشگاه آموخته ایم، لذا وقتی این شعر را می خوانیم دچار سردرگمی می شویم. در این حالت چه باید کرد ؟ پاسخ این است : همان کاری که مترجمان فارسی آثار انگلیسی، فرانسه، آلمانی، اسپانیایی، عربی و ... می کنند. یعنی به فرهنگ لغات مراجعه می کنند و با یافتن سه معنی متفاوت واژه ی «شیر» به ژرفای اندیشه ی سراینده ی شعر پی می برند. این گونه تشابه ها در زبان های دیگر هم هست. در زبان های دیگر ضعف ها و کاستی هایی فراوان وجود دارد که حتی سخن گویان به آن زبان را دچار دردسر می کند. برای پی بردن به این واقعیت یک فرهنگ کوچک انگلیسی به فارسی را برمی داریم و به همان سان که فال حافظ می گیریم، صفحه ای را می گشاییم، در این صفحه به فعل «run» برمی خوریم که برای آن این معانی نوشته شده است : 1. دویدن؛ جاری شدن؛ روان بودن؛ سلیس بودن؛ غلتیدن؛ حرکت کردن؛ گریختن؛ دایر بودن؛ [ درنگ ] پهن شدن؛ کشته شدن؛ گذشتن؛ اعتبار داشتن؛ رسیدن؛ کفایت کردن؛ [ جوراب ] دررفتن؛ بالغ شدن؛ سرزدن 2. دوانیدن در مسابقه وارد کردن؛ شرکت کردن در [ مسابقه ]؛ روان ساختن؛ بردن؛ حرکت دادن؛ فرو کردن؛ گرداندن؛ اداره کردن؛ گذراندن؛ دویدن در؛ [ قاچاقی ] رد کردن؛ صاف کردن؛ گداختن آیا می توان وجود این همه معانی برای یک فعل انگلیسی را دلیل ضعف آن زبان دانست ؟ درک بسیاری از معناهای این واژه از ساختار جمله ای که در آن فعل «run» به کار گرفته شده برای کاربرانی که انگلیسی زبان مادری آن ها است و یا این زبان را به خوبی آموخته اند، به آسانی امکان پذیر است. در مواردی هم که افراد دچار اشکال شوند، به فرهنگ لغات می نگرند. اما در همان فرهنگ دستی کوچک 37 واژه و اصطلاح ترکیبی با استفاده از «run» به چشم می خورد که برخی از آن ها هیچ یک از معناهایی را که در بالا برای این فعل آورده شد، ندارد. مثلا : بدن جانوری را سوراخ کردن = «run an animal throuch» دیوانه شدن = «run mad» حکایت از این قرار است که، ... چنین گویند که ... = «the story runs that» اکنون این پرسش را پیش رو می گذاریم که استفاده از یک فعل برای ساختن ترکیب ها و واژه های مرکبی که معناهای دیگری را به خواننده و شنونده انتقال دهند ضعف است ؟ پاسخ منفی است. زبانی زنده، پویا و قابل گسترش است که علاوه بر برخورداری از قدرت خلق واژگان مجرد و مرکب جدید، دارای نرمش کافی برای آفریدن ترکیب های معنایی جدید داشته باشد. زبان پارسی، از این هر دو ویژگی به میزان بسیار بالا و کم نظیری برخوردار است. در مورد توان آفرینش واژگان مجرد و مرکب جدید، توانمندی زبان پارسی را هیچ کس نتوانسته مانند شادروان پرفسور «محمود حسابی» نشان دهد اما در مورد توانایی زبان پارسی در خلق واژگان مرکب و ترکیبات جدید به بازخوانی دو صفحه از مقدمه و تعلیقاتی که استاد دکتر «محمدرضا شفیعی کدکنی» بر کتاب «اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید» نگاشته اند بسنده می کنیم این گفتار را در زمانی دیگر دنبال خواهیم کرد. استاد شفیعی کدکنی در صفحات 188 و 189 کتاب بالا می نویسد : «... قدرت ایجاد معانی مختلف از رهگذر ترکیب افعال با پسوندها و پیشوندها، مهمترین ویژگی نثر فارسی این دوران است و مولفان این دوره با یاری گرفتن از زبان مردم و یا با تجارب ادبی خویش، گاه از ترکیب یک فعل با چندین کلمه یا پسوند و پیشوند، معانی بسیاری را از آن بوجود می آورند، برخلاف دوره های بعد که مولفان به علت بی خبری از استعداد ادای معانی بازداشته اند. مثلا با کلمه ی «آرزو» در این کتاب این افعال به کار رفته است : 1. آرزو آمدن از (آرزوی بودن به جای کسی) 2. آرزو خاستن (آرزو کردن : «آن خاک را آرزوی ما خاست» یعنی آن خاک ما را آرزو کرد.) 3. آرزو خواستن (برآورده شدن مرادی را طلب کردن) 4. آرزوی کسی را به جای آوردن (تحقق بخشیدن مراد کسی) 5. آرزو دادن (به مراد و آرزو رساندن کسی را) 6. آرزو کردن (در فعل : آرزوم کرد - آرزوش کرد) 7. آرزو در خاطر داشتن یا فعل پیشوندی «باز کردن» را در معانی : 1. باز کردن (نان از تنور گرفتن) 2. باز کردن (بریدن یا قطع شاخه از درخت) 3. باز کردن (کوتاه کردن موی و ناخن) 4. باز کردن (حفر کردن) 5. باز کردن (ساختن و بنا کردن) 6. باز کردن (کنار زدن گوشه ی سجاده و امثال آن) 7. باز کردن (میوه از درخت چیدن) 8. باز کردن سر حجره یا بنا (خراب کردن سقف ...) 9. باز کردن از (گشودن جواهر و حلیه از خویش) یا فعل «برآمدن» را در معانی متنوع : 1. برآمدن (بیرون آمدن) 2. برآمدن (گذشتن زمان) 3. برآمدن (در باز کردن قرآن، آمدن آیه) 4. برآمدن (به وزن و اندازه برابر درآمدن) 5. برآمدن (حاصل شدن مراد و کام) 6. برآمدن (طلوع) 7. برآمدن انگشت به جبه (فرو رفتن انگشت در جبه) 8. برآمدن روز، دور (مدت زیادی از روز گذشتن) 9. برآمدن با (مقابله کردن) 10. برآمدن از (خروج از) 11. برآمدن، گرد (طواف دور چیزی کردن) زبان فارسی با قدرت تصریفی خویش در ترکیب نام ها و فعل ها یا پیشوندها با افعال، چنین انعطاف پذیر وگنجایش داشته است. در دوره های بعد زنگ زده شده و از حرکت بازمانده است. به یک نمونه ی دیگر توجه کنید فعل «فرو کردن» را ما امروز به معنی «فرو بردن» به کار می بریم ولی در این کتاب به چندین معنی به کار رفته که حتی یکی از آن ها هم امروز، برای ما، زنده نیست با این که به شدت به آن نیاز داریم : 1. فرو کردن (گستردن سجاده یا غاشیه یا هر چیز گستردنی) 2. فرو کردن (ریختن و پاشیدن چیزی مانند شکر یا ...) 3. فرو کردن به (چیزی را در دیگ یا ظرفی انداختن) 4. فرو کردن دست (دست دراز کردن به سوی چیزی) 5. فرو کردن موی (تراشیدن و کوتاه کردن موی) منبع: آریابوم سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 408]