محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829208921
عشق و حادثه در فرودگاه امام(ره) وحشتناکترين استقبال از يک مربى بزرگ جهان
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: FGi04-02-2008, 09:02 AM:31::31: بچه ها کامل بخونید و فقط بخندید :31::31: عشق و حادثه در فرودگاه امام(ره) وحشتناکترين استقبال از يک مربى بزرگ جهان! بالاخره انتظار فوتبال ايران به سر آمد و يک مربى خارجى بزرگ و کارنامهدار پاى به تهران گذاشت. با اينکه «شفق» تأکيد داشت سرمربى اسپانيايى با علاقمندى بسيار، هدايت تيمملى را پذيرفته است اما برخى نگران عدمحضور «خاوير کلمنته» در فوتبال ايران بودند! طبق برنامه اين مربى تراز اول جهان با پرواز ايراناير شنبهشب از طريق فرانکفورت وارد پايتخت ايران شد تا پس از بازديد از امکانات فوتبال ايران قراردادش را با فدراسيون کشورمان نهايى سازد. شنبهشب به دستور «عباس عبدالملکي» سردبير روزنامه و به همراه يکى از عکاسان روزنامه جهت تهيه گزارش به فرودگاه امام(ره) اعزام شديم اما پس از حضور در فرودگاه صحنههايى اتفاق افتاد که باعث شرمسارى اکثر خبرنگاران و عکاسان گرديد... شايد شب شنبه يکى از تلخترين، وحشتناکترين و پرهيجانترين لحظه از عمر ورزشى «کلمنته» در مراسم استقبال ايرانيان از وى رقم خورده باشد! اين گزارش را بخوانيد تا هم به حال فوتبال ما بخنديد و هم گريه کنيد. تأخير پرواز طبق برنامه قرار بود هواپيماى حامل سرمربى جديد تيمملى ايران رأس ساعت 25.21 دقيقه به زمين بنشيند اما اين پرواز با تأخير و رأس ساعت 53.21 دقيقه در تهران فرود آمد. کفاشيان نبود! سردار مشايخي، تاج، شفق، ابراهيمزاده و فرزاد مظفرى از چهرههاى فدراسيون فوتبال بودند که براى استقبال از «کلمنته» در فرودگاه حاضر شدند. ابراهيمزاده با عصا به استقبال آمده بود اما نبود کفاشيان در فرودگاه کاملاً احساس شد. ادامه گزارش را بخوانيد تا به اين موضوع پى ببريد. همه خبرنگار بودند! متأسفانه در استقبال از سرمربى جديد تيمملى هيچ برنامه مديريتى مشاهده نمىشد. مسئولان حراست فرودگاه به کارت خبرنگارى يا نامهاى که از روزنامهها فاکس شده بود کارى نداشتند. آنها مىگفتند همه خبرنگاران مىتوانند در سالن مستقبلين! از کلمنته مصاحبه بگيرند و همين موضوع باعث شده بود افراد متفرقه هم در محل ازدحام کنند. شبکه تلويزيونى چين شبکه تلويزيونى «فونيکس» چين نيز اين رويداد مهم را پوشش داد. 7 فوريه عيد چينىهاست و خانم «لى رويي» گزارشگر اين شبکه ضمن مصاحبه با ايرانىها از ورود «کلمنته» به تهران گزارشى تهيه کرد تا براى چينىهاى مقيم ايران نيز برنامهاى اختصاصى براى تماشا داشته باشند. تاج مثل کلمنته همه عکاسان منتظر ورود «کلمنته» به سالن بودند تا او را فلاش باران کنند. تاج که به همراه شفق و سردار مشايخى وارد «گيت» شده بود، ناگهان به سالن آمد که در اين صحنه عکاسان او را فلاشباران کردند و خبرنگاران نيز تصور کردند «کلمنته» آمده است، بنابراين به اتفاق تاج از پلهبرقى پايين رفتند. تاج در اين لحظه خطاب به عکاسان گفت: «من کلمنته نيستم که اين همه عکس مىگيريد!» نمىشناسيم! وقتى از تاج پرسيديم مدير برنامههاى کلمنته چه کسى است، گفت: «ما نمىشناسيم!» اما در ادامه گفته مىشد فردى با نام «ميگوئيل سانتوز» مدير برنامههاى سرمربى اسپانيايى است. مترجم مترجم کلمنته فردى با نام «سيف» بود. او قبلاً مدتى نيز مترجم رنه سيموئز برزيلى بود. زيرکى زارع معلوم نبود کلمنته از کدام ورودى وارد سالن خواهد شد.مهدى زارع عکاس روزنامه با يکي، دو نفر از همکاران خود هماهنگ کرد تا در مکانهاى خاصى مستقر شوند، به نحوى که سرمربى جديد تيمملى به هر نحوى که شده فلاشباران شود! Press T.V شبکه پرسT.V که شبکه تلويزيونى برونمرزى است نيز منتظر ورود کلمنته به تهران بود. گزارشگر اين شبکه به خبرورزشى گفت: «به نفع خودشان است که بگذارند ما از حضور اين مربى گزارش تهيه کنيم و عکس بگيريم و به جهانيان مخابره کنيم، آيا ما از مأموران درخواست غيرمنطقى داريم؟» تقصير چه کسى بود يکى از گزارشگران تلويزيونى مدعى شد درخصوص اين ناهماهنگىها «فرزاد مظفري» مسئول تشريفات فدراسيون مقصر است. مظفرى هم مىگفت: «ما مىخواهيم شما در آسايش باشيد اما مأموران انتظامى مانع ورود خبرنگاران به گيت فرودگاه هستند. اگر خبرنگاران و عکاسانى که کارت داشتند، مىتوانستند وارد گيت شوند، قطعاً حوادث و ناهنجارىهاى بعدى در فرودگاه مشاهده نمىشد». سلامت پرواز وقتى پرواز فرانکفورت در تهران به زمين نشست، تلفن همراه تاج زنگ خورد؛ «پرواز کلمنته به سلامت به زمين نشست» تاج اين خبر را با صداى بلند به گوش خبرنگاران رساند. خبرگزارى ترکيه خبرگزارىIha ترکيه نيز گزارشگران خود را به فرودگاه امام(ره) اعزام کرده بود. گزارشگر اين خبرگزارى به خبرورزشى گفت: «متأسفانه بعضىجاها اصلاً نمىگذارند ما دوربين ببريم اما خدا را شکر اينجا دوربين هم آوردهايم و مشکلى نداريم. مخاطب ما خارجىها هستند خبرگزارى ما به گونهاى است که تمام تلويزيونهاى دنيا از خروجىاش استفاده مىکنند. ما خبر حضور کلمنته در تهران را بدون دخل و تصرف و تفسير به جهانيان مخابره مىکنيم.» پذيرايى سردار سردار مشايخى حضور مؤثرى در فرودگاه داشت. او به محض حضور کلمنته در تهران از وى پذيرايى مختصرى به عمل آورد تا اين مربى رفع خستگى کند. مأمور حراست يکى از مأموران حراست فرودگاه مىگفت «آقايان بفرماييد اتاق کنفرانس». شهابى مسئول روابط عمومى فدراسيون هم مىگفت: «اتاق کنفرانسى تدارک ديده نشده است!» از همه بدتر اينکه مسير ورودى کلمنته براى هيچ کس مشخص نبود! اين مأمور حراست با فردى به نام دکتر ثفقى تماس گرفت تا مسير ورودى سرمربى را بپرسد. او از ما پرسيد: به نظر شما فرودگاه مهرآباد بهتر بود يا فرودگاه امام(ره)؟ عکاسان زير پله برقى بسيارى از عکاسان در زير پله برقى منتظر ورود کلمنته بودند. مهدى زارع عکاس ما به گونهاى کمين کرده بود که انگار مىخواهد ببر شکار کند! هورا کلمنته آمد ... و ناگهان کلمنته وارد سالن شد، او با شال و بدون کراوات آمد، عکسهايش را که ديده بوديم تصور مىشد او يک مربى قدبلند باشد. اما او کوتاه قد بود کلمنته به محض ورود با تعجب فرودگاه را برانداز مىکرد که ناگهان در بين جمعيت گم شد. يکى با صداى بلند گفت: «براى سلامتى کلمنته صلوات...» اما تعداد خيلى کمى صلوات فرستادند واکثر حاضران فقط خنديدند! رنگش پريد با اينکه گفته مىشد اتاق مختصرى براى مصاحبه کلمنته تدارک ديده شده است اما همه خبرنگاران و عکاسان کلمنته را محاصره کرده بودند. بسيارى خوشحال بودند که بالاخره اين مربى اسپانيايى آمد. عکاسان هم ولکن نبودند. کلمنته نمىتوانست تکان بخورد، رنگش پريده بود و... «خواهش مىکنم بس کنيد، جلو نرويد، برويم اتاق کنفرانس و...» اعتراف عکاسان واقعاً خبرنگاران مخصوصاً عکاسان ما پس از مدتها حسابى دلى از عزا درآوردند و چيکچيک کلمنته را فلاشباران کردند اما اين صحنهها و سرپا ايستادن سرمربى باشخصيت تيمملى در وسط سالن اصلاً زيبنده نبود تا جايى که يکي، دو نفر از عکاسان گفتند: «بس کنيد، برويم سمت اتاق کنفرانس... آقاى مترجم ديگر ترجمه نکن». رسيديم به اصل حادثه حالا نوبت پايين رفتن از پله برقى بود. وقتى جلوى پله برقى رسيديم يکى از مسئولان فرمان توقف داد: «صبر کنيد عکاسان در پايين مستقر شوند!» يک مرتبه همه از پله پايين آمدند که ناگهان حادثه از راه رسيد، حادثهاى که به فکر هيچکس خطور نکرده بود! پله برقى ناگهان سرعتش 10 برابر شد... يا ابوالفضل (ع).... کلمنته نزديک بود با کله بخورد زمين! شفق و تاج، بازوهاى او را گرفتند و با دشوارى مانع از زمين خوردن سرمربى تيمملى شدند... سرعت فرود پلهبرقى زيادتر مىشد که لشگر طرفدار کلمنته در عرض «ايکى ثانيه» به پايين کمپرس شدند! مثل زلزله بود. ناگهانى و آنى و... واقعاً ترسناک و وحشتناک بود... صدرحمت به پلههاى برقى مترو... راستي! لشگر کلمنته از مأموران و مسئولان فرودگاه گرفته تا خبرنگاران و نظافتچىها و طرفداران پشت سر او از پله برقى به پايين آمدند. بهخير گذشت بالاخره هرچه بود به خير گذشت. شفق و تاج خيس عرق شدند آنها وقتى ديدند دو، سه نفرى هم که زير دست و پا افتاده بودند، بلند شدند نفس راحتى کشيدند و... «برويم به سمت اتاق کنفرانس»! قلب کلمنته چشمتان روز بد نبيند، اتاق کنفرانس انتهاى سالن بود و بالاخره پيدا شد. براى حضور در اتاق کنفرانس هم بايد از 20، 30 پله بالا مىرفتيم که خوشبختانه اين پلهها برقى نبودند. هنگام بالا رفتن از پلهها تازه قلب کلمنته جا آمد و با صداى بلند، سخنانى بر زبان جارى ساخت که به نظر نگارنده او گفت: «خدا را شکر که اين پلهها برقى نيست!» نور، صدا، صندلي... اين بار چشمتان شب بد نبيند! بالاخره اتاق کنفرانس مشاهده شد، از نور و صدا خبر نبود... «آقا لامپها را روشن کن... آقا ميکروفن کار نمىکند... آقا...». خوشبختانه دو صندلى براى کلمنته و مترجمش درنظر گرفته شده بود، ناگهان همه دوباره کلمنته بيچاره را محاصره کردند، اين محاصره نيز مثل محاصرههاى سالن فرودگاه بود، با اين تفاوت که کلمنته روى صندلى کوچکى نشسته بود... کلمنته رنگش پريدهتر شد... «اينجا کجاست؟!» خبرنگاران و عکاسان با کفش بالاى ميز رفته بودند و کلمنته هم مات و مبهوت مانده بود... «اينها ديگه چه جور خبرنگارانى هستند؟!» زمزمه خبرنگاران با استقبال بىنظيرى که از اين مربى به عمل آمد، بسيارى از خبرنگاران مىگفتند «او همين الان برمىگردد، او نه قرارداد امضا مىکند، نه پول مىخواهد و نه فوتبال، اين چه بلايى است که سر او آوردند؟!» تجربه عابدى داود عابدي، گزارشگر مستعد شبکه خبر به داد همه رسيد. او با اين که نور نامناسب بود و ميکروفنها معيوب، سکوت را شکست و با برخورد خوب خود و با صدايى رسا به کلمنته خوشآمد گفت و از او بابت اين استقبال ناجور عذرخواهى کرد: «ما مدتها بود که به دنبال سرمربى بوديم که شور و اشتياق زياد باعث شد، اين مشکلات پيش بيايد.» اندکى آرامش با حرفهاى عابدى آرامش نسبى بين حضار حاکم شد. مترجم کلمنته حرفهاى عابدى را ترجمه کرد و کلمنته هم با تواضع از همه تشکر کرد: «از همه تشکر مىکنم به خاطر اين خوشآمدگويى که در اين سرماى زمستان از من استقبال گرمى به عمل آورديد و...» برخورد همکاران خوب ما با اين که همه همکار و دوست ما در ساير رسانهها هستند اما نوشتنىها را بايد نوشت. يکي، دو تن از همکاران خوب ما با اين وضعيتى که گزارش شد، در حين مصاحبه چند دقيقهاى از کلمنته مىخواستند ايستاده مصاحبه کند که شفق و تاج گفتند: «او بسيار خسته است» اما بدتر از همه سئوال همکار ما بود که گزارشى را از وضعيت سرباز احمدى و باشگاه سپاهان در برنامه ورزش و مردم پخش کرد. او در حالتى بسيار عصبانى و از يک مترى کلمنته و رودرروى او به نوعى از سرمربى سئوال کرد که همه خبرنگاران و عکاسان حاضر باز هم خيس عرق شده و هم شوکه شدند! در حالى که انتظار مىرفت همکاران ما به کلمنته باز هم خوشآمد بگويند و از حوادث پيشآمده عذرخواهى و اظهار شرمندگى نمايند؛ همکار و رفيق خوب ما با لحنى تند و زننده از کلمنته پرسيد «فوتبال ايران آقاى آسياست. ما به شما پول زياد مىدهيم و...» گل بود به سبزه نيز آراسته شد! همه، جا خوردند پس از اين سئوال، مترجم کلمنته سکوت کرد، او ناى ترجمهکردن نداشت. تمام خستگى در جانش ماند. شفق و تاج مات و مبهوت سرشان را تکان مىدادند، ديگر خبرنگاران مىگفتند: «آقا معلوم نيست کلمنته با اين وضع با فدراسيون قرارداد ببندد يا نه؟! الان که وقت محاکمه و دعوا نيست و...» باز هم عابدى اوضاع بدجورى قمر در عقرب شده بود که باز هم عابدى به ميدان آمد: «سئوالهاى سخت نپرسيد. آقاى کلمنته، مردم ايران بسيار خوشاستقبال و مهماننوازند و مربيان بزرگ دنيا را دوست دارند و...» اما واقعاً وحشتناکترين استقبال از يک مربى خارجى را شاهد بوديم که ما آن را به پاى عشق و علاقه وافر مردم، خبرنگاران و مسئولان به فوتبال مىگذاريم! صندلىها در جشن فجر پس از پايان اين مصاحبه عذابآور از يکى از مأموران پرسيديم چرا اتاق کنفرانس صندلى نداشت، ايشان جواب داد: «چون دهه مبارک فجر است، صندلىها را براى جشن برده بوديم» اما آيا نمىشد براى ساعتى چند صندلى در اتاق مستقر کرد؟! لازم به ذکر است مدير ترمينال هم که يک آقاى شيکپوش و با کتوشلوار بود، به خبرورزشى گفت: «اگر برنامه ريزى مىکردند ما به خوبى از کلمنته استقبال مىکرديم اما...» باز هم فاجعه براى حضور کلمنته در هتل، يک دستگاه «ون» با ظرفيت 10 نفر تدارک ديده شده بود، از بنز و ماکسيما و... که بگذريم از سمند و 206 هم خبرى نبود. چه مىشد اتومبيل حامل کلمنته با دو، سه ماشين شيک ديگر اسکورت مىشد؟! بگذريم... فاجعه آخر اين که وقتى کلمنته قصد سوارشدن به «ون» را داشت، ناگهان چند عکاس که اينها نيز همکاران ما در ساير رسانهها هستند، جلوتر از کلمنته سوار اتومبيل شدند تا باز هم از زاويههاى مختلف از اين سرمربى طراز اول جهان عکس بگيرند! کلمنته خودش هم تعجب کرده بود! ايران واقعاً چه خبرنگاران و عکاسان خوشذوق و مستعدى دارد! دستهگل شفق متأسفانه براى استقبال از کلمنته دستهگلى تدارک ديده نشده بود که به گردنش بيندازيم تا چند عکس خوب از وى به سراسر جهان مخابره شود. يک دستهگل تقريباً متوسط در دست شفق بود که به خاطر مدل تزئين آن هرگز به کلمنته نرسيد! چهار خبرنگار و عکاس اسپانيايى به همراه کلمنته چهار خبرنگار و عکاس اسپانيايى در تهران حاضر شدند و خوشبختانه آنها نيز به سلامت از فرودگاه خارج شدند. دستيار کلمنته «ريستو ويداکوويچ» دستيار کلمنته هم در تهران حاضر شد. در شلوغى فرصتى براى مصاحبه او مهيا نبود اما اين مربى صربستانى هم به همراه کلمنته در تهران حاضر شد. منبع: روزنامه ورزشی ramin198804-02-2008, 10:03 AMچشام در اومد ولی خیلی جالب بود :27: اینا نمیتونستن 1 روز خودشونو با کلاس نشون بدن .:18:اونم فهمید اینجا چه خبره :21: Antonio Andolini04-02-2008, 07:00 PMبا هال بود مخصوصا قسمت صلواتش:27::27::27::27: چی کارش میشه کرد آخر ایرانی ذات خودشو نشون میده ولی بنده خدا ها تا حالا مربی بزرگ ندیده بودند ....... حالا اکر مورینیو میومد دیگه چی کار می کردند؟ FGi05-02-2008, 08:38 PMخنده دار ترینش پله برقی بود!!!!!!!! Honradez05-02-2008, 08:43 PMسپاسگزارم. میشه درمورد منبع یه توضیحی بدین؟ :46: ASHKAN_DGH11-02-2008, 03:32 AMدمت گرم خیلی خندیدم .....بهت تبریک میگم استعداد خوبی داری Tornado280011-02-2008, 03:38 AMاستعداد خوبی داری منظورت خبر ورزشی بود دیگه ؟ :دی I AM DEVIL12-02-2008, 02:47 AMخیلی باحال بود سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]
-
گوناگون
پربازدیدترینها