تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 30 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

کشتی تفریحی کیش

تور نوروز خارجی

خرید اسکرابر صنعتی

طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وب‌سایت

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

زومکشت

فرش آشپزخانه

خرید عسل

قرص بلک اسلیم پلاس

کاشت تخصصی ابرو در مشهد

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1860660318




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ندانم چه اي، هرچه هستي تويي


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: ندانم چه اي، هرچه هستي تويي


اهل بيت- زندگي را گرچه از پايان گرفتن هيچ پيغامي فراتر نيست
باز مي‌گويد دلم: لختي تأمل كن ببين پيغام ديگر نيست؟

در مروري تازه مي‌بينم كه جز افسانه‌هايي پوچ و پيچاپيچ
هيچ نقش ديگري در خاطر فرسوده اين كهنه دفتر نيست
همچنان با من به جز آيينه‌اي كاماج پرواز هزاران سنگ –
مي‌شود هر لحظه از برج هزاران دست پنهاني، برابر نيست
با تو در اين سرزمين با كمترين زنگار، دشمن هرچه خواهي هست
هيچ‌كس يك لحظه كوتاه اگر آيينه هم باشي برادر نيست
سر به روي خشت زانو مي‌گذرد، مي‌پزد رؤياي ناني گرم
هر كه چون ايمان‌به‌مزدان دغل در خون اين مردم شناور نيست
در سراب شوم امروز آنچه مي‌بينيم سرگرداني فرداست
بر فراز كشتگاه خشك ما جز مرگ، ابري سايه‌گستر نيست
آزمون را پايمردي كن به قرباني شدن ايمان مردم را
تا ببيني پاسخت از شش جهت جز برق خنجر نيست

داغ سوداي محمد
ز سر بيرون نخواهم كرد سوداي محمد را
نمي‌گيرد خدا هم در دلم جاي محمد را
پس از عمري كه چون پروانه بر گرد علي گشتم
در اين آيينه ديدم نقش سيماي محمد را
به بينايي، امير عرصه تجريد خواهي شد
كني گر سرمه‌ات خاك كف پاي محمد را
جهان را سربه‌سر آيينه روي علي ديديم
علي خود آينه است اي دل تماشاي محمد را
محمد «من رآني» گفت و موسي «لن‌تراني» ديد
چه در دل داشت عيسي جز تمناي محمد را
شبي كافاق را آيينه نور خدا ديدم
خدا مي‌ديد در آيينه سيماي محمد را
چطور آخر همين گوشي كه جز دشنام نشنيده است
شنيد آخر به جان لحن دل‌آراي محمد را
چه بايد گفت از آن شب آن شب قدس اهورايي
كه من با خويشتن ديدم مداراي محمد را
كه مي‌داند كه يوسف با همين آلوده‌داماني
شنيد آخر نداي گرم و گيراي محمد را
شب صبح ازل پيوند رؤيايي تو مي‌گويي
همين، من ديدم آيا روي زيباي محمد را؟
سگ كوي علي هستم ولي دزدانه مي‌بينم
علي بر سينه دارد داغ سوداي محمد را

اساس زمين و زمان! فاطمه!
اساس زمين و زمان فاطمه
فراتر زهفت آسمان فاطمه
غلاميت مهر و كنيزي‌ت ماه
شب و روز بر آستان فاطمه
به درگه تو را كيست شيطان؟ سگي
ز نامحرمان پاسبان فاطمه
چو در خاطرم بگذرد نام تو
شرر خيزدم زاستخوان فاطمه
«ندانم چه اي هرچه هستي تويي»
اگر آشكار ار نهان فاطمه
كجا با من اين‌گونه گفتار بود؟
تو راندي مرا بر زبان فاطمه
كسانم به بند اندر افكنده‌اند
رهايم كن از ناكسان فاطمه
به جامي از آن باده جاودان
زهشياري‌ام وارهان فاطمه
كه گر چيره گردد خرد بر هنر
نبيند روانم زيان فاطمه
كي‌ام؟ بنده‌اي زشت و ناشسته‌روي
ز ناخوب‌تر بندگان فاطمه
كه نام خداوند خيبرگشاي
مرا بود حرز امان فاطمه
مرا گم شد آن كيمياي وجود
به بازار آخر زمان فاطمه
مرا گرچه نادلپذيرم هنوز
برآر از شمار خسان فاطمه
«از اين برتر انديشه برنگذرد»
تويي برترين بي‌نشان فاطمه
نبودي اگر بيم جان، گفتمي
تو را كدخداي جهان، فاطمه
نخواهم زكس داد جز شوي تو
به بيدادگاه جهان فاطمه

دل
بگسسته‌ام زاندك و بسيار دل
تا بسته‌ام به حيدر كرار دل
تن كرده‌ام ز فكرت بسيار، جان
جان كرده‌ام ز حسرت بسيار، دل
دل، مي‌نهد به درگه آن يار سر
سر مي‌نهد به درگه آن يار دل
اين مي‌دهد به حيدر كرار، جان
آن مي‌دهد به احمد مختار دل
با مهر روي فاطمه گردانده‌ام
ثابت‌قدم چو مركز پرگار، دل
مهر و مه تو فاطمه و حيدرند
از نام و ياد غير نگه‌دار دل
اي دل مگر به فاطمه مسپار جان
وي جان مگر به فاطمه مسپار دل
دنيا نكرده رخنه‌ام اندر جگر
تا برده‌ام به محضر آن يار دل
آورده‌ام زحضرتش آيينه‌اي
در وي نهفته‌روي و پري‌وار، دل
دارم به سينه ولوله رستخيز
تا داده‌ام به آن گل رخسار، دل
با آسمانيان چو پريخانه شد
فردوس‌وار و آينه‌كردار، دل
همواري زمين و زمان ديده‌ام
تا كرده‌ام به داغ تو هموار، دل
استاد جبرئيل امين! ماه دين!
دادار دادگر! شه بيداردل!
هنگام آن رسيد كه گردد رها
از دام ديو و پرده پندار، دل
در اين قفس به ياد تو پر مي‌زند
نوميدوار و خسته و بيمار، دل
تا كي دچار غربت و بيچارگي
دور از تو جان، اسير و گرفتار، دل
آزار مي‌كشد ز من و كار من
ناچار مي‌دهد به من آزار، دل
پشت و پناه زمره درماندگان!
آمد به جان ز بار تن اين بار دل
اي بي‌صلاي وصل تو ناكام، جان
وي در مصاف هجر تو ناچار، دل
گر ننگري به حال دلم، واي من
اي با غم تو مصحف اسرار، دل

اميرالمؤمنين حيدر
بهار باغ دانايي اميرالمؤمنين حيدر
برومند از توانايي اميرالمؤمنين حيدر
شكفتن در شكفتن جاودان در جاودان دانش
فروغ و فر و زيبايي اميرالمؤمنين حيدر
گل باغ شكيبايي، امام نور و بينايي
اساس مهر و يكتايي اميرالمؤمنين حيدر
به هستي رهزن هستان به مستي باده مستان
بناي شور و شيدايي اميرالمؤمنين حيدر
سر و سالار حق‌جويان امير جمله حق‌پويان
بهار دين به برنايي اميرالمؤمنين حيدر
جلال اول و آخر جمال باطن و ظاهر
نهان از فرط پيدايي اميرالمؤمنين حيدر

سايه سيمرغ
بس كه گرد گردش رنگ تو گشت آواز من
ناله‌اي جز خامش‌آهنگي ندارد ساز من
تا شدم پروانه شمع لقايت، مي‌زند
پشت پا بر آسمان، خاكستر پرواز من
بر لبم نام تو از غيب آمد امشب تا شهود
وا كند چون روز درها بر زبان راز من
تا برون از چند و چون آن سوي وهم جسم و جان
ديدم انجام از تو دارد لحظه آغاز من
در حصار آب و گل هفت آسمان را درنوشت
بي‌بها زنگار خورد آيينه غماز من
گرچه خاكم شهپر عنقاي قاف مغربم
تا تويي اي شهپر خورشيدها دمساز من
سايه‌ام سيمرغ را شاهين دست‌آموز كرد
تا شدي همسايه‌ام اي ماه مهراعجاز من

آيينه روي علي
مد بسم‌الله ابروي علي است
آسمان‌ها طره موي علي است
مست باش و بوي زلف او شنو
هر نسيمي كايد از كوي علي است
شب، غم سرگشتگان كوي اوست
ماه، چاهي پر ز هوهوي علي است
گر به دست فاطمه گيسوي اوست
آفتاب آيينه روي علي است
خيز دور آسمان را نو كنيم
دستبرد ما ز پهلوي علي است
دستبرد بي‌نشانان مردن است
مردن و زادن به نيروي علي است

آيينه خيال
بيدارم اما خواب مي‌بينم كسي مرده است
گويا دلم در سينه خود را از ميان برده است
تا روز رستاخيز، فردايي نخواهد داشت
هركس كه با ما زير اين سقف ترك خورده است
در اينكه مي‌بينم ندارم هيچ ترديدي
اما كلاغي ديدنم را ديده را خورده است
اين سايه يكدست با پاهاي چوبين‌اش
آن مهربان همسايه آن مرد سيه‌چرده است؟
ديروز در آيينه مرد بي‌سري ديدم
گويا خيالم از تكاپوي خود آزرده است
خاموش ماندم تا دلم را از ميان بردند
بر نطع خاك كربلا يك نقطه افسرده است

تاريخ درج: 4 تير 1387 ساعت 08:25 تاريخ تاييد: 4 تير 1387 ساعت 09:22 تاريخ به روز رساني: 4 تير 1387 ساعت 09:10
 سه شنبه 4 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 313]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن