واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: مادران فراموش شده/ آيا دلي شوق تپيدن بوس بر دست مادر ندارد
با تمام وجودم لحظهها را بياد ميآورم، لحظهاي كه متولد شدم، گريه كردم، خنديدم، همه دقايق را در ذهنم مرور ميكنم، لحظات سخت و دشوار مريضي ام در بستر بيماري و شمع فروزان زندگيم كه سوخت تا جان دهد.
لحظات تنهايم و دستاني كه مهربانانه درياي سخاوت بود و پناه چادرش مامن آرامش و راحتي جانم.
مادر، نميدانم چگونه با كدام كلمات، با چه حسي عشق دوست داشتنت را فرياد كنم، اشك در چشمانم حلقه زده است و قداست و وقار وجودت قلبم را چنگ ميزند.
مادر، امروز روز توست، روز مادرهاي ديگر نميدانم آيا در اين دنيا به اين بزرگي كسي هست مادرش را، كسي كه تمام وجودش را از او گرفته، امروز مادرش را در لابه لاي فراز و نشيب زندگي از ذهن زدوده باشد؟
نميدانم آيا واقعا كسي پيدا ميشود كه در اين دنياي بزرگ ، عشق و شور ديدن نگاه مهربان مادر را در قلبش احساس نكند؟
نميدانم آيا دلي هست كه شوق تپيدن براي بوسه زدن بر دستان مادر را كه روز دستگيرش بود ، و دستي توانا براي يارايش را نداشته باشد؟
ياد شعر "مادر" ذهنم را آزرده ميكند، عاشقي كه در پي خواست معشوقهاش قلب مادر را بيرون كشيد تا براي دلخوشي و آرامش كينه ورزي دلدادهاش به او هديه كند، اما در ميان راه پايش لغزيد و قلب مادر از دستانش به زمين افتاد، ندايي از قلب افتاده بر زمين فرياد زد"آخ پاي پسرم خراشيد؟" امروز روز "مادر" است، امروز روز مهربانترين فرد دنياست، امروز روز مقدسي براي همه مادران ايراني و مادران مسلمان جهان است.
امروز هركسي در تكاپو و فعاليت براي تقدير از مادرش است و همه مي خواهند بر دستان مادرشان بوسه بزنند و محبت را به اين موجود پاك ابراز كنند.
امروز روز به يادماندي براي همه مادران خواهد بود و خاطرات جديدي براي مادران خلق ميشود.
اما در جاي جاي ايران هستند مادراني كه بيخبر از امروز در گوشههاي دلتنگ خانههاي سالمندان به انتظار بچهها نشستهاند.
خانه سالمندان "آرامش" ايلام نيز خالي از اين مادران مهربان و لطيف نيست.
امروز به جاي لبخند و شادي و بوسه فرزندان، نگراني و اشك در چشمهايشان مثل هميشه جا خوش كرده و خود را بياطلاع از اين روز جلوه ميدهند.
مادري كه در خانه سالمندان ايلام زانوان غم را در بغل گرفته با انگشتان ظريف دستش سالهايي را ميشمرد كه ساكن اينجا شده است.
"فاطمه" كه صاحب پنج فرزند است ميگويد: "فرزندانم از نگهداري من عاجز هستند."
پيرزن اين را كه ميگويد اشك در چشمانش بدون حلقه زدن سرازير ميشود و چين و چروك صورت به يكباره نمناك ميشود.
وي كه اهل يكي از استانها شمالي كشور است ميگويد: تا الان كمتر كسي كه در اينجا ملاقاتي داشته من بودهام.
مادر پير را با تمام غصهها و غمها تنها ميگذارم و درد و دل با مادران ديگر را به خاطر اينكه غم و غصههاي مشابه دارند و تنها مجبور به مرور خاطرات تلخ ميشوند را تمام ميكنم.
آري اينجا مامن افرادي است كه شبها را تا صبح بيدار ماندند كه فرزندشان روزي عصاي دستش باشد و او را ياري دهد.
سختيهاي فراواني را متحمل شدند كه فرزندش درس بخواند و به جايي برسد تا مادر روزي به او افتخار كند.
و امروز نتيجه تمام مشقتهاي بزرگ كردن فرزندان را اينگونه برداشت ميكند و حاصل و دسترنج زندگيش خانه دلتنگ سالمندان ايلام شده است.
وچه خوب است در اين روز فرزندان علاوه بر ديدار از مادران خود به خانه هاي سالمندان بروند و ساكنان اين خانهها را اندكي شاد كنند.
مدير كل بهزيستي استان ايلام در اين خصوص گفت: اگرچه اكرام بزرگان و سالمندان در مباني مذهبي و ارزشهاي اسلامي بسيار تكرار شده ولي رفتار برخي فرزندان ساكنان اين خانه با پدران و مادرانشان ناشايست است.
"صادق رستمي" در گفت و گو با خبرنگار ايرنا، عمده دلايل سپردان اين سالمندان به اين مركز را كم تواني خانودهها در نگهداري سالمندان بيمار عنوان كرد.
وي با بيان اينكه تعدادي از آنها مجهولالهويه و بيمار هستند ادامه داد: متاسفانه برخي از خانودههاي سالمندان سركشي مناسب و مرتب از والدينشان ندارند.
وي اضافه كرد: اين مركز اكنون به صورت خصوصي زير نظر بهزيستي فعاليت داشته و بيشتر ساكنان به سبب كم مهري فرزندانشان با مشكلات روحي مواجه هستند.
به رغم اينكه ايلام در زمينه تكريم از سالمندان جزء استانهاي برتر كشور است ولي اكنون با گذشت زمان اين جايگاه كمرنگ تر شده و سپردن پدران و مادران به خانه سالمندان رواج يافته است.
سه شنبه 4 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 251]