محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832464075
مواضع جبهه ملي و نهضت آزادي در برابر انقلاب اسلامي
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مواضع جبهه ملي و نهضت آزادي در برابر انقلاب اسلامي
خبرگزاري فارس: پس از تشكيل دولت موقت، بازرگان از انتقادها و اعتراضهاي فراگير مردم نسبت به روشهاي غير انقلابي دولت موقت به نق زدن و چوب لاي چرخ گذاشتن تعبير ميكرد و از دخالت مردم گلايه داشت و در ملت انقلابي و پرشور ايران در برهه حساس پس از انقلاب، تخم دلسردي و نااميدي ميافشاند.
جبهه ملي از همان آغاز شكلگيري به سلطنت گرايش داشت. هر چند مليگرايي را اساس كار و آرمان اصلي خويش قرار داده بود، اما در راستاي اهداف شخصي و تأمين منابع استعمار و گسترش غربگرايي و مخالفت با اسلام و عناصر مذهبي گام بر ميداشتند. صرف نظر از افراد انگشتشماري كه ممكن بود در بنيادگذاري جبهه ملي و براي رسيدن به اهداف اصولي آن صادقانه تلاش كرده باشند، در نگاه كلي، اساس جبهه ملي باطل و رهبران آن با حاكميت اسلام و روحانيت مخالف بودهاند. پس از كودتاي 28 مرداد كه كشمكشهاي دروني و اختلافات و رقابتهاي رهبران جبهه ملي از عوامل شكست آن محسوب ميشد تا سال 1339 تشكيلاتي به اين نام در صحنه سياسي حضور نداشت.
قدرتطلبيهاي سران جبهه ملي كه منجر به طرد مصدق از رهبري اين جبهه شد وي را به موضع مخالفت با رهبران جبهه ملي دوم كشانيد. حمايت آشكار مصدق از نهضت آزادي به معناي نفي صريح و آشكار رهبران و گردانندگان جبهه ملي بود. به سال 1356، با خيزش مردم مسلمان و رهبري حكيمانه و مدبرانه امام خميني و به بركت خون شهيدان در راه مبارزه با استعمار امريكا و سلطنت پهلوي، نوعي فضاي باز سياسي در كشور به وجود آمد و جبهه ملي توانست در چارچوب قانون اساسي تشكيلات خود را دوباره احيا كند. در بحبوحه مبارزات سياسي مردم و روحانيت، جبهه ملي قدم به صحنه سياسي نهاد تا بر عصيان و شورش مردم عليه شاه لگام زند و تكوين انقلاب اسلامي و دگرگوني بنيادين رژيم را مهار سازد.
در تابستان 1356 سه تن از رهبران جبهه ملي يعني كريم سنجابي، داريوش فروهر و شاپور بختيار طي نامه سرگشادهاي به شاه تمكين مطلق به اصول مشروطيت، احياي حقوق ملت، احترام واقعي به قانون اساسي و اعلاميه جهاني حقوق بشر را از وي خواستار شدند. البته جبهه ملي در آن زمان سعي داشت براي پوشاندن چهره واقعي خود و برون آمدن از انزوا و همگام شدن با طغيان خشم انقلابي ملت، رهبري امام خميني را در ظاهر بپذيرد و مدعي پيروي از دستورات امام باشد، ولي در حقيقت، دموكراسي غربي و حاكميت ملي غير مذهبي از آرمانهاي اساسي اين جبهه به شمار ميرفت و غرب را كعبه آمال و آرزوهاي خود ميدانست.
امريكا براي ايجاد انحراف در مسير نهضت اسلامي مردم ايران زمينههاي نخست وزيري شاپور بختيار را به عنوان يكي از سران جبهه ملي به وجود آورد تا شايد بتواند سلطنت را از هجوم بنيانكن انقلاب مردم مسلمان نجات بخشد. اما با شكست اين ترفند جبهه ملي موذيانه حساب بختيار را از اين جبهه جدا كرد و خود را در صف مردم و انقلاب قرار داد و به دليل سابقه سياسي برخي از رهبران آن، اين توفيق را يافت تا در دولت موقت به نخست وزيري بازرگان، چند وزارتخانه مهم را زير نفوذ مستقيم خود قرار دهد. با گذشت زمان و گسترش توطئههاي امريكا عليه انقلاب اسلامي، ماهيت جبهه ملي آشكار شد و به تدريج به طيف ضد انقلاب پيوست.
جبهه ملي با تحريم بعضي همهپرسيها و انتخابات پس از انقلاب و اظهار مخالفت با ولايت فقيه و خط امام و حاكميت اسلام و روحانيت و همگامي با دشمنان انقلاب، چهره واقعي خود را به نمايش گذاشت. قدرتهاي استعمارگر خارجي نيز اميد بسته بودند تا حاكميت به تدريج از كف امام و روحانيت و عناصر مذهبي خارج شده و عناصر ملي وابسته به غرب جايگزين شوند و اهداف استعمارگرانه آنان تحقق يابد.
امام خميني و جبهه ملي
اوج مخالفت جبهه ملي با حاكميت اسلام و رهبري امام خميني در محكوم كردن لايحه قصاص و فراخواني مردم به راهپيمايي عليه نظام اسلامي جلوهگر ميشود كه با هوشياري امام نقاب از چهره سران جبهه ملي فرو ميافتد و خشم امت اسلامي گريبانگير آنان شده و صدور حكم ارتداد از سوي امام خميني آنان را از صحنه سياسي ايران بيرون ميراند و به انزوا ميكشاند.
امام خميني (ره) در همان سخنراني كه حكم ارتداد جبهه ملي را صادر كردند، فرمودند:
قضيه قصاص در جاهايي از قرآن تصريح شده است. لايحه قصاص همين مسائل قرآن است، در اين راهپيمايي كه مسلمان را به اصطلاح خودشان دعوت كردهاند كه مردم قيام كنند در مقابل قرآن، مردم قيام كنند در برابر احكام ضروريه اسلام، آنهايي كه از بعضي جبههها هستند تكليفشان معلوم است. آنها از اول هم، از آن وقتي هم كه جمهوري اسلامي تأسيس شد، مسأله اسلام پيش آنها مطرح نبوده است. آنچه مطرح بوده، اگر راست بگويند همان مليگرايي بوده است و من در اين هم شك دارم. براي اينكه افرادي كه سردسته اينها بودند و به مليگرايي معروف بودند، ما ديديم كه بر ضد ملت قيام كردند، الآن هم كه در خارج هستند، دعوت ميكنند كه بر ضد اين ملت، قدرتها فعاليت كنند... آيا نهضت آزادي هم قبول دارد آن حرفي را كه جبهه ملي ميگويد؟ آنها هم قبول دارند كه اين حكم ـ حكم قصاص ـ كه در قرآن كريم و ضروري بين همه مسلمين است غير انساني است؟... شما (نهضت آزادي) يك اشتباه بزرگي داريد و آن اين است كه خيال ميكنيد كه حالا در زمان محمدرضا اگر دو تا اعلاميه بر ضدش داديد مردم به شما علاقه پيدا كردند، حالا هم اگر چنانچه اعلاميه ضد مثلا دولت بدهيد مردم علاقه پيدا ميكنند... شما حسابتان را بياييد جدا كنيد... راديو بعد از ظهر را ما باز كنيم. گوش كنيم ببينيم كه نهضت آزادي اعلام كرده است كه اين اطلاعيه جبهه ملي كفرآميز است... من نصيحت ميكنم اين جمعيت متدين نهضت آزادي را و آقاي رئيس جمهور را...، دست بر داريد از اين تضعيف مجلس و تضعيف روحانيت و تضعيف ملت و تضعيف روحيه ملت و تضعيف روحيه ارتش، ... شما وكلايي هستيد در مجلس، محترميد، متدينيد جدا كنيد حساب را از مرتدها اينها مرتدند جبهه ملي از امروز محكوم به ارتداد است.
نهضت آزادي و سلطنت
با بررسي مواضع نهضت آزادي و شعارهاي بيپرواي اين نهضت در پيروي از مصدق و الگوسازي روشن و نمايان از اين شخصيت به اصطلاح ملي، ميتوان مواضع نهضت را نسبت به رژيم شاهنشاهي تبيين كرد. هر چند كه تحليلها و تفسيرهاي انتشار يافته از سوي نهضت پس از انقلاب مدعي اين است كه نهضت، جرياني ضد سلطنت بوده و با هدف براندازي رژيم شاه شكل گرفته، اما با اشاره به دو نكته در مبارزات نهضت آزادي پيش از انقلاب اسلامي نادرستي اين ادعا به وضوح نمايان ميشود.
نكته اول اينكه در مرامنامه نهضت آزادي بر مسلمان بودن، ايراني بودن، تبعيت از قانون اساسي و پيروي از مصدق به عنوان اصول اوليه تفكر و انديشه نهضت تأكيد شده است. در قانون اساسي رژيم شاهنشاهي به اين نكته تصريح شده است كه «سلطنت وديعهاي است كه به موجب الهي از طرف ملت به شخص پادشاه تفويض شده است» و «سلطنت مشروطه ايران از طرف ملت، به وسيله مجلس مؤسسان به شخص اعليحضرت شاهنشاه رضا پهلوي، تفويض شده و در اعقاب ذكور ايشان نسلا بعد نسل برقرار خواهد بود.»
مهندس بازرگان به عنوان بنيانگذار نهضت آزادي بر پيروي از همه مواد قانون اساسي تأكيد مينمود و هيچ اصل و تبصرهاي را استثنا نميكرد.
"تابع قانون اساسي ايران هستيم ولي منافق (نؤمن ببعض و نكفر ببعض) نبوده، از قانون اساسي به صورت واحد و جامع، طرفداري ميكنيم. "
گفتني است كه حضرت امام (ره) نيز در آغاز نهضت اسلامي ايران، در سخنرانيها و اعلاميههاي خود از رهگذر تأكيد بر اجراي قانون اساسي از رژيم شاه انتقاد ميكردند، اما از سويي تصريح ميفرمودند كه قانون اساسي كامل و دقيق نيست و پر واضح است كه اتخاذ چنين موضعي در برابر قانون اساسي با موضع نهضت آزادي كه تبعيت از همه مواد قانون اساسي را در دستور كار خود قرار داده بود، تفاوت زيادي دارد.
وانگهي «حسن نزيه» به عنوان يكي از بنيانگذاران نهضت آزادي در تشريح مرامنامه نهضت موضوع تبعيت از قانون اساسي را شكافته و به اين نكته تصريح ميكرد كه: در رژيم سلطنت مشروطه شاه بايد بماند و خاندانش نسل بعد نسل سلطنت كند و تنها عاملي كه ميتواند اين امتياز را براي يك سلسله سلطنتي حفظ كند، احتراز جدي شاه از قبول مسئوليت و اجتناب دائم او از طرفيت با دولت و مجلس و مردم و خارجيهاست.
مهندس بازرگان نيز به هنگام دستگيري و محاكمه در سال 1342 در دادگاه رژيم شاه چنين گفت: "نظريات ما در مورد سلطنت هم بر رونق و دوام مقام سلطنت خواهد افزود و هم اجازه توليد نيروهاي فوقالعاده ملي را ميدهد... ما واقعا طرفدار و موافق آن ـ سلطنت ـ هستيم."
از سخنان صريح رهبران نهضت آزادي و نامه سرگشادهاي كه نهضت آزادي به شاه نوشته و برخوردي كه با رژيم شاهنشاهي داشته چنين بر ميآيد كه هر چند نهضت آزادي به مبارزه معتقد بود، اما براندازي و سرنگون كردن شاه از اهداف آن نبوده و اين مبارزات جنبه پارلماني داشته است.
نكته دوم تأكيدي است كه همواره نهضت آزادي بر رهبري مصدق دارد و بايد دانست كه مصدق بنا به اعتراف خودش، هيچگاه مقابل شاه و سلطنت نبوده است، بلكه پيوسته اين شعار را سر ميداده كه شاه بايد سلطنت كند نه حكومت. مصدق در دفاع از خود در دادگاه نظامي رژيم به روشني ابراز ميدارد كه مخالف شاه نيست، بلكه خادم اوست. از سوي ديگر نهضت آزادي در اطلاعيهاي كه به سال 1342 منتشر ميكند، اعلاميههايي كه به ادعاي نهضت آزادي از سوي سازمان امنيت رژيم انتشار يافته و نهضت را ضد سلطنت خوانده، تكذيب كرده است. رهايي بازرگان از زندان در پي عفو ملوكانه شاه به سال 1346 و پيوندي كه نهضت آزادي با شريعتمداري به عنوان كسي كه رژيم سعي داشت از وي براي كمرنگ كردن رهبري امام استفاده كند، از نكات مبهم و ترديدآميز است كه خوانندگان ميتوانند براي آگاهي بيشتر به كتابهايي در اين زمينه مراجعه كنند.
هنگام اوجگيري انقلاب اسلامي و پيروزي ملت بر رژيم شاهنشاهي نيز نهضت آزادي دست از سلطنتخواهي و طرفداري از رژيم بر نداشته و در ملاقاتي كه بازرگان به همراه يدالله سحابي و محمد توسلي با مأمور سياسي سفارت امريكا در تاريخ 1356/3/9 داشته ـ البته اصل ارتباط و پيوند غير رسمي نهضت آزادي با امريكا سؤالبرانگيز است ـ چنين گفته است:
" نهضت آزادي به قانون اساسي معتقد است اگر شاه حاضر باشد كه تمام موارد قانون اساسي را به اجرا در آورد ما آمادهايم تا سلطنت را بپذيريم. "
برخورد نهضت آزادي با نخست وزيري شريف امامي و بختيار نيز در زيرمجموعه مواضع نهضت پيش از انقلاب اسلامي درخور توجه است. در 29 مرداد 1357 شريف امامي استاد بزرگ لژ فراماسونري در ايران با شعار دولت آشتي ملي، پست نخست وزيري را بر عهده گرفت. او دو ماه فرصت خواست تا اوضاع را آرام كند. شريعتمداري كه سعي ميشد از رهگذر تبليغات شاهنشاهي و رسانهاي بيگانه به قطب مبارزه مردم تبديل شود به شريف امامي فرصت داد و او را تائيد كرد.
شريف امامي با اصلاحات جزئي و فريبكارانهاي مانند رسمي كردن تاريخ شمسي به جاي تاريخ شاهنشاهي و تعطيل كردن برخي مراكز فساد و قمارخانهها، وعده انحلال ساواك و برقراري آزادي و امنيت تلاش كرد تا نظر مردم را جلب كند و از ناآراميها بكاهد.
وعده برگزاري انتخابات آزاد از سوي شريف امامي باعث شد كه نهضت آزادي مفتون شده و خود را براي انتخابات آماده سازد. بازرگان در اين زمينه ميگويد:
"عقيده نهضت آزاديها و سايرين اين بود كه انتخابات يك مائده الهي است. دولت وقتي به مرحلهاي رسيده كه ميگويند ميخواهيم آزادي انتخابات بدهيم چه بهتر از اين؟ اول كاري كه ما ميكنيم به دولت خواهيم گفت كه اگر راست ميگويي و انتخابات آزاد است بايد اجازه دهي كه ما باشگاه داشته باشيم. يا ميدهد يا نميدهد، اگر داد اين باشگاه وسيلهاي ميشود كه ما دور هم جمع شويم. اگر نداد همانجا مچش را ميگيريم و ميگوييم پس تو دروغ ميگويي، وقتي كه باشگاه داد آن وقت ميگوييم، خيلي خوب آزادي انتخابات است اجازه بده ما كانديدا بدهيم و وقتي ما كانديدا بدهيم مردم مسلما به كانديداي مليون رأي خواهند داد. مليون يعني مثلا مخالفين و آن وقت روي كانديداها ميتوانيم حرف بزنيم ديگر چيست كه آدم نگويد."
نهضت آزادي از حمايت خود از شريف امامي درس نگرفت و با وجود آنكه روحيه سازشناپذير امام خميني (ره) را ميشناخت، براي پياده كردن اهداف خود بازرگان به فرانسه رفت و تلاش كرد كه امام را به در پيش گرفتن سياست گام به گام متقاعد سازد و شاه را به شرطي بپذيرد كه سلطنت كند نه حكومت. اين پيشنهاد از سوي امام رد شد. با وجود اين نهضت آزادي از دولت بختيار نيز استقبال كرد. برخي از رهبران نهضت آزادي تلاشهاي زيادي كردند تا امام را به پذيرش بختيار ـ كه خود از نيروهاي ملي بود و همسنگر و همفكر رهبران نهضت قلمداد ميشد ـ وادار كنند و حتي راديو نيز خبر پذيرش بختيار از سوي امام خميني (ره) را پخش كرد؛ اما امام در اعلاميهاي در تاريخ هفتم بهمن 1357 چنين ميگويند:
"آنچه ذكر شده است كه شاپور بختيار را با سمت نخست وزيري، من ميپذيرم دروغ است. بلكه تا استعفا ندهد او را نميپذيرم. حضرات آقايان به ملت ايران ابلاغ فرمايند كه توطئهاي در دست اجراست و از اين امور جاريه گول نخوريد."
طبق اسناد لانه جاسوسي حمايت نهضت آزادي از بختيار تا جايي پيش ميرود كه به بختيار كمك ميكنند تا كابينهاش را جمع و جور كند.
بدينسان در طول سالهاي پيش از انقلاب همواره در سازش و كنار آمدن با رژيم سعي نموده و به شكلي سادهلوحانه، حوادث را تحليل ميكرده است.
با پيروزي انقلاب اسلامي و انتخاب بازرگان به سمت نخست وزير دولت موقت از سوي امام و تكيه زدن برخي از بنيانگذاران و رهبران نهضت آزادي بر مناصب مهم و كليدي كشور، فرصت مناسبي در اختيار آنان بود تا با تصحيح مواضع و نگرش خود و درك واقعيتهاي انقلاب، خاطرهاي خوب از خود بر جاي گذاشته و به اسلام و ملت مسلمان خدمت كنند. اما نه تنها اين فرصت را از دست دادند، بلكه با موضعگيريهاي نامناسب در برابر حوادث و رويدادهاي انقلاب اسلامي به كنج انزواي سياسي فرو غلتيدند.
مواضع نهضت آزادي در انقلاب اسلامي : سياست گام به گام
امام خميني مسئوليت دولت موقت انقلاب اسلامي ايران را به رهبر نهضت آزادي، يعني مهندس مهدي بازرگان، واگذار نمود. هر چند نهضت آزادي بارها اعلام كرد كه به عنوان يك سازمان، تأثيري در دولت موقت نداشته و دولت موقت يك دولت نهضتي نبوده است، اما پر واضح است كه اين ادعا كاملا بيپايه و اساس بوده و اكثريت قريب به اتفاق وزراي كابينه بازرگان را همفكران وي در نهضت آزادي تشكيل ميدادند. وانگهي بسياري از استانداران و رؤساي نهادهاي دولتي نيز از وابستگان جريان نهضت آزادي و پيروان انديشه مليگرايي انتخاب شده بودند و طبيعي است كه سرنوشت و عملكرد دولت موقت به شكل مستقيم با سرنوشت نهضت آزادي پيوند داشت.
در عملكرد دولت موقت ناتوانيهاي اساسي به چشم ميخورد. وجود همين ناتوانيها باعث سقوط دولت موقت و انزواي سياسي بازرگان و نهضت آزادي گرديد. مهمترين اين ناتوانيها اتخاذ سياست گام به گام و تساهل در امور بود. طبيعي است مردمي كه با اتحاد و يكپارچگي مثالزدني، رژيم شاهنشاهي را سرنگون ساختهاند با توجه به قاطعيت انقلابي رهبر انقلاب، انتظار داشتند كه دولت منتخب امام پاسخگوي شور و هيجان انقلابي آنها بوده و با سرعت و كمال قاطعيت موانع را از سر راه برداشته و با جايگزين كردن احكام اسلامي در بدنه اجرايي كشور مرحله انتقالي را پشت سر گذاشته و زمينه استقرار نهايي حكومت اسلامي را فراهم آورده است.
اما بازرگان از همان مراحل آغازين پذيرفتن مسئوليت رياست دولت موقت نشان داد كه با روحيه غير انقلابي كه دارد، نميتواند چارچوبهاي قانوني و قالب كلي رژيم گذشته را در هم بريزد و طرحي نو و همگام با مقتضيات انقلاب دراندازد. وي در نخستين سخنراني خود پس از پذيرفتن مسئوليت نخست وزيري ميگويد:
"طبيعت بنده و اكثريت ملت، سلم و صفا و صلح و احتراز از دشمني و خشونت و خونريزي است. "
نخست وزير دولت موقت با همين ديدگاه بر آن بود كه دادگاههاي انقلاب نبايد نسبت به جنايتكاران رژيم پهلوي با حالت كيفردهي برخورد نمايد، بلكه از در اغماض و بخشش درآيد تا آبروي ايران در مجامع بينالمللي ريخته نشود! وانگهي توطئههاي ضد انقلاب در مناطق حساس كشور همانند كردستان، گنبد و خوزستان و تحركات آشوبگرايانه گروهكها در شهرها، به برخورد قاطع دولت نيازمند بود و هر چند كه امام اتخاذ شيوههاي انقلابي و قاطعانه را به دولت توصيه ميكرد، ولي نخست وزير وقعي نمينهاد و حتي پاكسازي عوامل رژيم را نيز انتقامگيري قلمداد ميكرد. مسأله كردستان و طولاني شدن آن از مصاديق آشكار همين ناتواني دولت موقت بود كه سعي داشت بدون تكيه بر نيروهاي نظامي، موضوع را با مذاكره و احترام متقابل! فيصله دهد و باعث شد خسارتهاي مالي و جاني فراواني به كشور وارد آيد.
موضوع تساهل دولت موقت تا آنجا پيش رفت كه حتي همفكران وي در نهضت آزادي نيز به شيوه مسالمتآميز بازرگان و همكارانش اعتراض كرده و در بيانيهاي به مناسبت حوادث كردستان، مينويسند:
" اگر دولت به جاي تهديد كردن به استعفا و هدر دادن وقت و نيروي امام، در حل و فصل مسائل رفرميستي و شكلي، به مسائل جدي و كلي توجه ميكرد و در خصوص آنها در كنار امام قرار ميگرفت و با قاطعيت عمل ميكرد، كار ما پس از شش ماه به اينجا نميرسيد كه درباره انقلاب نياز به طرح چنين حقايقي تلخي باشد."
1- رويارويي با امام
از آنجا كه بازرگان و همفكرانش در شوراي انقلاب و هيأت وزيران اعتقادي ژرف و عميق به اصل ولايت فقيه نداشتند، با گذشت چند ماه از روي كار آمدن دولت موقت، اختلاف و تباين خط امام و دولت به وضوح آشكار شد. به طوري كه امام پيوسته در سخنرانيهاي خود به طور ضمني و صريح از سياستهاي دولت موقت انتقاد كرده و رهنمودهاي خودشان را بيان ميكردند، اما نخست وزير به جاي عمل كردن به اين توصيهها و رهنمودهاي دلسوزانه امام، همواره از دخالتهاي نابهجا شكايت ميكرد. كار به جايي رسيد كه وي اظهار كرد كه از اعترافها و انتقادهاي امام كلافه شده است:
"نه تنها طبقات مختلف به دولت فشار ميآورند، بلكه آقا هم ما را تحت فشار ميگذارد. آقا يكپارچه احساس و انقلاب و عطوفت و هميشه از قلب و دل و مغز و زبان مدافع و طرفدار طبقه ضعيفان و بينوايان و به قول خودشان پابرهنگان هستند. احساسات ايشان را بر ميانگيزند و آن وقت آقا وادار ميشوند، طاقت نميآورند، از بالا سر ما، بدون مراجعه و مشاوره با دولت، بدون اينكه از ما بپرسند، اعلاميه دستور صادر ميفرمايند. يك دفعه دست و پاي ما را توي پوست گردو ميگذارند، شب جمعه اخير، هشت نفر از هيأت وزرا خدمت آقا رسيديم. صاف و پوست كنده گفتيم: خدا عمر و توفيق آقا را زياد كند، شما هم كه ما را كلافه كرديد. "
2- رويارويي با ملت
بازرگان از انتقادها و اعتراضهاي فراگير مردم نسبت به روشهاي غير انقلابي دولت موقت به نق زدن و چوب لاي چرخ گذاشتن تعبير ميكرد و از دخالت مردم گلايه داشت و در ملت انقلابي و پرشور ايران در برهه حساس پس از انقلاب، تخم دلسردي و نااميدي ميافشاند. او كميتههاي انقلاب را كه از متن مردم برخاسته بود، در يكي از سخنرانيهاي خود به سوسك تشبيه كرد و ملت را موجوداتي ضعيف و ناتوان خواند كه دست و پا در آوردهاند:
پس از پيروزي انقلاب ما در برابر دو پديده يا دو امر تازه قرار گرفتيم. از يك طرف زبانها و قلمها باز شد و مردم آنچه در دل دارند ميگويند... از طرف ديگر، پديده ديگر ملت است كه دست و پا در آورده به راه افتاده است. ملت كميتهها را درست كرده و كميتهها در كار دولت هم دخالت ميكنند. اين دو پديده و دو حالت چيز كاملا تازهاي است كه قبلا وجود نداشت و دولت را از هر جهت در تنگنا و ناراحتي و گله و درد دل قرار داده است. اين مسألهاي كه دولت با آن روبهرو شده و من هم در يكي از صحبتهاي تلويزيوني از آن گله كردم.
ميگويند يك دهاتي كه به شهر آمده بود رفت دكان چلوكبابي، صاحب مغازه فهميد كه اين دهاتي است و بياطلاع ظرف چلوكباب كه برايش گذاشت (آن وقت سر پوشي داشت مثل كلاهخود) سه تا سوسك هم لاي پلو قرار داد اين دهاتي وقتي سرپوش را برداشت، ديد سوسكها دارند راه ميروند. اول آنها را قاپ زد و خورد و به رفيقش گفت: چون اينها پا دارند و در ميروند اول اينها را ميخورم و بعد ميروم سراغ چلوكباب و پياز. حالا دولت هم اولين مسألهاي كه با آن روبهروست و من در يكي از صحبتهاي تلويزيوني، زبان گله گشودم، اين كميتهها بود. چون پا درآوردهاند، دست در آوردهاند و در كارها دخالت ميكنند، بايد اول سراغ آنها برويم و دست و پايشان را ببنديم.
در حقيقت نهضت آزادي و تمامي جريانهاي شبه روشنفكري سكولار معتقد بودند كه مردم تا وقتي ارزش دارند كه براي رسيدن باند نهضت آزادي به قدرت تلاش و مبارزه كنند و آنگاه كه حضرات بر اريكه قدرت نشستند، مردم حق هيچگونه اظهار نظري ندارند. بايد مانند بره رام و آرام! همه چيز را تحويل آنها دهند و بروند و مشغول كار خود باشند!
........................................................................................
منبع: فصلنامه پانزده خرداد
دوشنبه 3 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]
-
گوناگون
پربازدیدترینها