واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مضامين فلسفه ذهن(18)"ذهن ديگري" از نگاه ويتگنشتاين
خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: ما چه چيز در مورد اذهان ديگر ميدانيم؟ اين پرسشي است كه بسياري از فيلسوفان ذهن آن را سرلوحه مسائل فلسفي خود قرار دادهاند. در اين زمينه، ويتگنشتاين هم تشبيه جالبي دارد كه اين مثال در اين مقال مرور ميشود.
درست است كه شما ميتوانيد از ذهن خودتان مطلع باشيد چگونه ميتوانيد اذهان ديگر را بدانيد؟ در واقع هنگاميكه ما مطلب را بدين طريق برقرار ميكنيم ميتوانيم ببينيم كه اين مسئله عميقتر آن چيزي است كه انتظار داشتهايم. چگونه ميتوانيد بدانيد كه ديگران اذهاني را واجد هستند؟ آنها به روشهايي مشابه روش شما رفتار ميكنند و تأكيد ميكنند كه رنجها، تصورات، احساسات و تفكراتي را واجد هستند. اما شما چه دليلي براي تأييد آنچه انجام ميدهند داريد؟ نميتوانيد حالات ذهني ديگران را دريابيد. شما مباني استنتاجي كافي براي اشاره به اينكه آنها از زندگي ذهني بهرهمندند كه از آن ميتوانيد دربارۀ آنها بدانيد دارا نيستيد.
يك چرخش از اين معماي قديمي، امكان "آدم¬هاي ماشيني" را معرفي ميكند و اين آدمها موجوداتي هستند كه از هر جبنۀ مادي شبيه ما هستند اما همگي از فقدان تجربيات آگاهانه در رنجند. امكان آشكار آدمهاي آهني پارهاي از فيلسوفان را قانع كرده است كه يك " شكاف تبييني" پرنشدني ميان كيفيات مادي و كيفيات تجربۀ آگاهانه وجود دارد.
ويتگنشتاين (1951- 1889) در كتاب "پژوهشهاي فلسفي" (1953/1968) خود (ص 293) يك مثال جالبتوجه را پيشنهاد ميكند:
فرض كنيد هر انسان جعبهاي با چيزي در آن داشت: ما آن را يك "سوسك" ميناميم. هيچكس نميتواند به جعبۀ فرد ديگر نگاه كند و تنها با نگاه به سوسك جعبۀ خود ميداند كه سوسك چيست. در اينجا براي هر فرد اين امكان وجود دارد تا در جعبهاش چيزي متفاوت داشته باشد. فردي حتي ممكن است چيزي را كه هميشه تغيير ميكند به جاي آن چيز تصور كند.
تصوير ارائهشده در اينجا شبيه تصوير ارتباطي است كه ما به حالت ذهني خودمان و ديگران كه مدعي آن شدهايم به حساب ميآيد.
ويتگنشتاين عليه اين تصوير بحث ميكند اما نه با ارائۀ تأملاتي كه به خطا بودن آن اشاره ميكند بلكه با نشان دادن اينكه با پذيرش آن ما به نتيجهاي تناقضنما رهنمون ميشويم. اگر اين ارتباطي است كه ما براي حالات ذهني خود و ديگران در نظر ميگيريم نبايد هيچ روشي براي اشاره به آنها واجد باشيم.
" فرض كنيد كه واژۀ "سوسك" يك كاربرد در زبان اين افراد داشته باشد. اگر اينگونه باشد آن واژه به عنوان نام شيئي به كار نميرود. شيئي داخل جعبه به هيچ عنوان جايگاهي در بازي زباني ندارد؛ و حتي اصلاً به عنوان شيئي به حساب نميآيد: چراكه اين جعبه حتي ممكن است خالي باشد. شما حتي نميتوانيد شيء داخل جعبه را "تقسيم" كنيد؛ اين [واژه] بين هرچه هست تعادل و توازن ايجاد ميكند. اين بدان معنا است كه بايد گفت: اگر ما دستور زبان تعابير احساسات را به شكل "شيء و عنوان" بسازيم شيء به صورتي نامناسب مورد توجه قرار ميگيرد."
چه چيز مدنظر ويتگنشتاين است؟ شما اينگونه گزارش ميكنيد كه جعبهتان شامل يك سوسك است. اينگونه فرض شده است كه كاربرد واژۀ "سوسك" دقيقاً اين نوع است. حالا تصور كنيد كه اين شيء درون جعبۀ من بسيار از شيء درون جعبۀ شما متفاوت باشد. اگر ميتوانستيد اين دو شيء را مقايسه كنيد اين امر آشكار بود هرچند ما هرگز در اين موقيعت كه آنها را مقايسه كنيم نيستيم. حال فرض كنيد من اينگونه گزارش ميدهم كه جعبۀ من شامل يك سوسك است. با انجام اين كار من واژۀ "سوسك" را دقيقاً به همان نوع به كار ميبرم كه فرض شده است به كار ميبرم. بيان من مانند بيان شما البته كاملاً درست است.
باز فرض كنيد كه هر يك از ما گزارش ميكند كه جعبۀ مربوط به ما شامل يك سوسك است. آيا هيچ يك از ما برخطا است؟ نه در اين موقعيت مفروض ويتگنشتاين از اين نتكه بحث ميكند كه واژۀ "سوسك" به نحوي به كار ميرود كه تفاوتي در آنچه داخل جعبه است به وجود نميآورد. "سوسك" در گفتگوي مورد نظر ما تقريباً هر آنچه داخل جعبه است معنا ميدهد. پرسيدن اينكه آيا سوسك جعبۀ شما شبيه سوسك جعبۀ من است يا نه؟ فهم اشتباهي در كاربرد واژۀ "سوسك" را در بر ميگيرد. اين [ مشي] با [واژۀ] سوسك چنان رفتار ميكند گويي بهنوعي از شيء يا ماهيت، نام و لقب اعطا ميكند. اما واژۀ سوسك بهگونهاي به كار ميرود كه "شيء به صورت نامناسب مورد توجه قرار ميگيرد".
موضوع مورد نظر ويتگنشتاين البته صرف موضوعي زبانشناسانه نيست. تمام انديشههايي كه ما ممكن است در سر داشته باشيم كه به كار بردن واژۀ "سوسك" را بيان كنيم به يكسان محدود ميشوند. اين انديشهها بدان جهت ابراز نميشوند كه نوع خاصي از ماهيت را مدنظر داشته باشند. به بياني ديگر: اگر واژۀ "سوسك" به نوع خاصي از ماهيات اشاره نكند هيچيك از انديشهها به صورت طبيعي قادر به كار بردن واژۀ "سوسك" نيست.
دوشنبه 3 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]