تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846416095




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

درباره «من آنجا نيستم» حماسه يك مرد لاغر


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: درباره «من آنجا نيستم» حماسه يك مرد لاغر
نويد غضنفري«...رستگاري در عالم هنر، به شهادت تاريخ تمدن، بي گمان در گرو طريقت هنرمندان پرخاشجو است؛پرخاشگران ويرانگر كه آفرينندگان تمدن هستند...»جايي از «من آنجا نيستم»، يكي از شش شخصيت ديلن وار (بن ويشاو) كه خودش را پيش تر، آرتور رمبو معرفي كرده، اين جمله مشهور باب ديلن را مي گويد؛ «من كائوس را پذيرفته ام، مطمئن نيستم كه آن هم من را پذيرفته باشد.» اين كاراكتر شاعرمسلك، درست موقعي اين عبارت حالا آشناي ديلن را بازگو مي كند كه لحظه يي جلوتر، يكي از حادثه هاي پيش آمده در تور 1966 لندن ديلن را (البته با كمي تغيير) مرور مي كنيم؛ بلافاصله بعد از اجراي ترانه «حماسه يك مرد لاغر» توسط جود كويين- وجهه محبوب و در اوج باب ديلن در اواسط دهه 1960 كه كيت بلانشت، بي نظير بازي اش كرده- تماشاگري از وسط جمعيت بلند مي شود و كويين/ ديلن را «يهودا» مي خواند و او هم در جوابش مي گويد؛ «بهت ايمان ندارم، تو دروغگويي... اون لعنتي رو بلندتر بگو». مثالي كه الان آورده شد، كد و آمار مشهوري است از زندگي پرافت و خيز باب ديلن كه بارها و بارها در رسانه ها و مطبوعات گفته و نوشته شده است. حالا فكرش را بكنيد در «من آنجا نيستم»، اين شاهكار مولتي كالت هزاره جديد- به تعبير ارزشمند آنتوني دي كورتيس، منتقد كرونيكل- ساخته تاد هينس (با داستان و فيلمنامه يي نوشته خودش)، بيش از 130 دقيقه با چنين كد و آمارهايي از زندگي ديلن طرفيم كه اين بار به تعبير جي هوبرمن داراي ساختاري پسا«همشهري كين»ي است و استراتژي اش «ديلن شناسي كاربردي»، به همين دليل دقيقاً به يكي از قطعه هاي بلوز/ راكً نفسگيرً خود ديلن شبيه شده و جالب است كه طي آن حتي يك بار نامي از باب ديلن برده نمي شود. اگر باب ديلن را روح و نماد دهه پرشر و شور 1960 بدانيم، جمله ابتدايي گوينده داستان (وچه انتخابي بهتر از صداي كريس كريستوفرسن براي آن؟)؛ كه حتي ارواح هم بيشتر از يك شخصيت دارند، به مثابه تير خلاصي است براي مان. كليدي كه تاد هينس، خودآگاهانه و هوشمندانه، همان ابتداي كار دست مان مي دهد؛ طي داستان با شش (اگر كاراكتر جك رولينز با بازي كريستين بيل را يك بار معترض سياسي و بار ديگر رهبر مذهبي درنظر بگيريم، مي شود هفت تا) چهره مختلف از ديلن مواجهيم كه با توجه به زمانه و شرايطي كه ديلن در آن قرار دارد، صورت و خصيصه هاي متفاوتي ارائه داده اند و دست آخر هم به طرز شگفت انگيزي درهم مي آميزند و كليت ديلن را تشكيل مي دهند. نكته يي كه اتفاقاً وجهه شاعر مسلك ديلن هم در جايي از فيلم بهش اشاره مي كند؛ «من هنرمندي چند وجهي ام، مي بينم، مي شنوم و استنشاق مي كنم.»«من آنجا نيستم»، عمدي و خودآگاهانه، با تصاويري شبيه به ابتداي مستند «به پشت سر نگاه نكن» (دي. اي پن بيكر، 1965) شروع مي شود؛ ترديد و دلهره بابي براي اينكه تنها با يك گيتار و هارمونيكا مقابل سيل مخاطبانش روي سن حاضر شود، با اين تفاوت كه اينجا، تصاوير را از نماي نظر ديلن مي بينيم؛ تمهيد زيركانه يي كه تاد هينس، طي روايت، برگزيده و از احساس آشناپنداري بيننده حرفه يي و ديلن باز و ديلن شناس بهره برده است. به عنوان مثال ما بخش هاي مربوط به تور 1965 لندن بابي را با شخصيتي مرور مي كنيم كه در داستان اسمش شده جود كويين اما ظاهر و سر و شكل او كاملاً ديلن اواسط دهه 1960 است و آن فصل ها هم درست مثل بخش هاي توي هتل «به پشت سر نگاه نكن» ساخته و پرداخته شده اند. به كارگيري اين تمهيد تا جايي است كه حتي از ديالوگ هاي مستند پن بيكر (كه حالا بسيار مشهور است و نقل همه محافل سينمايي و اهل موسيقي شده) استفاده كرده است؛ مثل جايي كه جمله مشهور آلبرت گراسمن، مدير برنامه هاي ديلن، در اعتراض به مديريت هتل محل اقامت ديلن در لندن را از زبان شخصيت داستاني نورمن (مارك كاماچو)، مدير برنامه جود كويين، با ظاهري مشابه گراسمن مي شنويم؛ «...و شما آقا، يكي از خنگ ترين، مزخرف ترين و احمق ترين افرادي هستيد كه من تا الان تو زندگي ام باهاشون حرف زدم»، يا فصل مصاحبه بارها ديده شده (كه اسكورسيزي هم در مستند «راهي به خانه نيست» از آن استفاده كرده) خبرنگار بدجنس مجله تايم، هاريس يودسن، با ديلن كه بابي در مقابل اين سوال اش؛ «ترانه هايي كه مي خواني برايت مهم اند؟» حسابي عصباني مي شود و مي گويد؛ «چطور اين سوال هاي روي اعصاب رو از من مي پرسي؟ تو از بيتلز هم اين رو مي پرسي؟»، با پرداختي كاملاً متفاوت نسبت به آنچه واقعاً اتفاق افتاده، در «من آنجا نيستم» به تصوير درآمده؛ كينان جونز (بروس گرين وود، او كاراكتر پت گرت پير را هم در فصل هاي غريب بيلي كيد با بازي ريچارد گر بازي مي كند) خبرنگار بي بي سي است و سوالي با مضمون مشابه از جود كويين مي پرسد و جالب اينكه در قصه تاد هينس، «آقاي جونز» در ترانه (ليريك) «حماسه يك مرد لاغر» كاملاً از كاراكتر كينان جونز الهام گرفته شده است. عنوان بندي ابتدايي «من آنجا نيستم»، قطعه درشت و تعيين كننده ديگري از پازل روايت بديع و تا اندازه يي ثقيل براي تماشاگر ناآشنا با جزئيات زندگي ديلن را رو مي كند؛ عنوان فيلم بعد از استارت خوردن يك موتورسيكلت روي صفحه نقش مي بندد؛ تصويري كه ما را به سرعت به ژوئن 1968پرتاب مي كند، موقعي كه بابي جايي نزديك خانه اش در وودستاك، آن طور كه گفتند و بين مردم پيچيد، سوار بر موتورسيكلت، تصادف مي كند (نمي كند؟،) و گردن اش دچار شكستگي مي شود (نمي شود؟،). به هرحال اين مقطع، نقطه عطفي شد براي زندگي بابي؛ ديلن يك سال و نيم در مجامع عمومي ظاهر نشد و به اندازه كافي وقت داشت تا از زير فشار انتظارات زياد مخاطبان اش، دست كم براي مدتي، شانه خالي كند. حالا كه به اينجا رسيديم راحت تر مي شود گفت كه «من آنجا نيستم»، بيش و پيش از آنكه رسماً بپذيرد مضمون اش روايتي است نامتعارف از بخشي از زندگينامه واقعي باب ديلن، با ارجاع هاي آشنا دائم تاكيد مي كند كه فيلمي است درباره بحران و عقوبت «خلاقيت» بعد از موفقيتي چشمگير. موسيقي ديلن زماني باب شد كه خوانندگان و نوازندگان راك اند رول هم دوره اش، دائماً از نظر تكنيكي از هم پيشي مي گرفتند و بدون شك در اين رقابت، گروهي موفق تر بود كه گيتاريست ليدش قطعات و ملودي ها را تكنيكي تر اجرا كند. ديلن اما در اين گير و دار كاملاً بي خيال ملودي ها يا بداهه هاي سخت و گوش نواز شد و با يك گيتار آكوستيك و هارمونيكاي ساده، شد روح عصيانگر موسيقي فولك و بلوز امريكايي؛ سنتي كه پيشتر نوازندگاني مثل پيت سيگر و وودي گاتري شروع اش كرده بودند. به همين خاطر تاد هينس جسورانه دوره تاثيرپذيري زندگي ديلن را بسان كودك رنگين پوستي به تصوير مي كشد كه در جست وجوي روح اصيل موسيقي بلوز گاتري است؛ چهره شبح وارً اهل شهر كوچك دولوتً مينه سوتا كه يك روز گيتارش را برداشت و به گرينويچ ويليج نيويورك نقل مكان كرد و از آن به بعد هم گيتار عضو جدايي ناپذيرش شد. او حتي مثل گاتري روي گيتارش نوشته؛ «اين ماشين (اسلحه) فاشيست ها را مي كشد»، به اين ترتيب موسيقي ديلن شد مصداق ضرب المثل «Less is More» و اين طوري بسياري را شيفته و مفتون خود كرد. ديگر هواداران، ديلن را نه فقط به عنوان يك خواننده فولك كه به عنوان سخنران شان مي شناختند؛ «اگر پيشتر او شبيه به يوحناي تعميددهنده بود، الان ديگر او را همچون مسيح مي ديدند»⊃2;، بي توجه به اين مساله كه بابي هم مثل باقي آدم هاي معمولي تاب و توانايي محدودي دارد. اين دقيقاً همان فصل هايي از فيلم است كه هينس عمدي و درخشان شبيه «هشت و نيم» فليني درشان آورده است؛ اينجا هم جود كويين، همچون گوييدو (ماستروياني) هنرمندي است كه تا اطلاع ثانوي چشمه خلاقيت اش نمي جوشد و مدام دارد با مشغوليات ذهني اش ور مي رود. شباهت اين فصل هاي «من آنجا نيستم» به «هشت و نيم» به اندازه يي است كه جود كويين حتي يك تصوير اثيري در ذهن اش دارد و از آن طرف بدش نمي آيد كه گاهي بي خيال جلسه هاي مطبوعاتي خسته كننده و مراسم مجللي كه برايش ترتيب داده اند، بشود و كمي آن طرف تر با گروه هم رتبه اش، بيتلز، شيطنت و تفريحي راه بيندازد.نكته قابل ذكر ديگر در اين ساخته گستاخانه هينس، كاور (اجراي دوباره يك ترانه) هاي بي نظيري است از ماندگارترين آثار ديلن كه توسط خوانندگان مختلف انجام شده و به زعم نگارنده، جسارتاً، تمام فالش ها و كاستي هاي موسيقي بابي را پوشانده است؛ نكته يي كه اگر نگوييم نقطه ضعف، اما جزء خصايص و ويژگي هاي موسيقي ديلن بوده اما تاريخ بي رحم راك اند رول متاسفانه با هيچ كس رودربايستي ندارد. بابي همواره ترانه هاي زيبايي با كلام هاي مسحوركننده ساخته كه بعدها گروه هاي ديگري با تكنيك هاي تنظيم و نوازندگي بالاتر آن را جلا داده و دوباره اجرايش كرده اند؛ بهترين نمونه اش هم كاور ترانه «The house of the rising sun» توسط گروه انيمالز است كه انصافاً از ترانه ارژينال ديلن محبوب تر شد، طوري كه ديلن در مصاحبه يي اعتراف مي كند وقتي براي اولين بار اجراي انيمالز را از راديوي ماشيني كه توي آن نشسته، مي شنود از شدت هيجان در ماشين را باز مي كند كه پياده شود، ...حالا روايت شخصي تاد هينس از زندگي باب ديلن، حكم يكي از همين كاورهاي وجدآور را در سرتاسر فيلم پيدا كرده است. «من آنجا نيستم» موفق شده به زندگي رئال، ناكوك و ساده بابي رنگ و لعاب ببخشد و تمام فالش هاي مخصوص به آن را بگيرد. اما همان گونه كه كاراكتر جيمز دين وارً ديلن، رابي كلارك افسانه يي (با بازي دريغ انگيز هيث لجر) در جايي از «من آنجا نيستم» مي گويد؛ «جهنم، من انتخاب نمي كنم كه چي بخونم، اون من رو انتخاب مي كنه، بعضي از اون ها زيبا نيستند. منظورم اينه كه چطور مي شه چيزي رو تغيير داد در حالي كه فقط بخواي زيبايي اون چيز رو نشون بدي»، بابي بدون آن صداي تو دماغي و چپ كوك و گيتاري كه هميشه روي صحنه با كوكش مشكل پيدا مي كرد، ديلن نمي شد.پي نوشت ها؛-----------------------1- پرويز كلانتري، مجله گردون، شماره هاي 35 و 36، مطلب «بن بست لاكنزي» براي عزيز ميتويي2- تاريخچه موسيقي راك، نوشته جرمي پاسكال، ترجمه بابك شهاب، موسسه انتشاراتي آهنگ ديگر
 دوشنبه 3 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 446]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن