تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، كليد وضو و كليد هر چيزى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835096950




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

- اعترافات مجری «صرفا جهت اطلاع» درباره دزدی کیف همسرش، رفتن به کلانتری و پیشنهاد به آقا دزده!


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

راسخون :  محمد دلاوری خبرنگار خوش‌ذوق و خلاق واحد مرکزی خبر که این روزها همه او را با «صرفا جهت اطلاع» می‌شناسند، از دزدی کیف همسرش آن هم از داخل ماشین خبر داده و روایت جالبی از برخورد با دزدان روزگار معاصر در تهران عزیز منتشر کرده است.   وی در یادداشتی که به خبرنگار ما رسیده، نوشته است: «بی هیچ ترسی دستش رو از پنجره ماشین داخل میکنه و کیف بانو رو برمیداره و با آرامش تمام از لابلای قطار ماشین‌های منتظر چراغ سبز فرار می‌کنه، کیف بانو یعنی یکی‌دومیلیون تومن طلای ناقابل و یک گوشی موبایل...   وی ادامه داده است: «‌ماجرا رو وقتی می‌فهمم شال و کلاه می‌کنم به سمت کلانتری و توی راه با نبوغ بی نظیر کارآگاهی تصمیم می‌گیرم زنگ بزنم به جنابان دزد و بهشون بگم «هی پسر ! یه پیشنهاد دارم واست ، حاضرم اون کیفو به قیمت خوبی ازت بخرم» منتها دزد داستان ما که  برعکس من فیلم وسترن زیاد ندیده، کلا گوشی رو جواب نمیده که حالا حاضر به معامله بشه یا خیر...   صدرا به شدت ناراحته که چرا با وجودیکه تفنگش همراهش بوده نتونسته دزد و دستگیر کنه، سعی می‌کنم دلداریش بدم، خودش می‌گه: آخه بابا دستبند همرام نبود که ..وگرنه دستگیرش می‌کردم، حرفشو تایید می‌کنم تا بچم جلوی پلیسای کلانتری یه وقت کم نیاره، بچه های با محبت کلانتری با مهربانی تحویلم می‌گیرند و منو تصور کنید که تو اون هاگیروواگیر که بانو در حال اشک ریختنه شاداب و سرحال دارم با بچه ها عکس یادگاری می‌گیرم، خوشبختانه جناب سروان از صرفا جهت اطلاع راضیه و این پیروزی مهمی برای من به حساب میاد در راه مبارزه با دزدا ، جناب سروان البته گلایه می‌کنه که حقوقش ماهی هفتصد تومنه و تلویزیون برای حل این مشکل هیچ کاری نکرده، (داخل پرانتز عرض کنم خداوکیلی چطوری روتون میشه به بزرگواران زحمتکشی مثل این دوستان هفتصد تومن حقوق بدید)، جناب سرهنگ که رییس کلانتریه می‌گه، امروز این نهمین مورد کیف قاپیه تو حوزه استحفاظی من است، یه ضرب و جمع که می‌کنم تعداد کلانتری های تهران رو با این عدد، احساس تگزاس پنجاه سال پیش بهم دست می‌ده و با خودم می‌گم حتما این آمار ها کار استکبار جهانیه و گرنه مگه می‌شه ...منتها جناب سرهنگ هرچند چهارشانه بود بزنم به تخته ولی شباهتی به استکبار جهانی که نداشت هیچ خیلی هم نازنین بود، جناب ستوان که با تفنگ و فشنگ و مجهز از راه می‌رسه احساس می‌کنم زحمت رو کم کنیم بهتره، ستوان می‌گه شمارو که تو کلانتری دیدم فکر کردم قراره بازداشتتون کنیم، مهمون ما باشید یه چند روز، زورکی خنده ای تحویل ستوان می‌دم و برای اینکه این لطف محقق نشه، تصمیم می‌گیریم  سه نفری کلانتری رو ترک کنیم.   وی در انتهای این یادداشت که در وبلاگش با عنوان «اعترافات» منتشر کرده،  نوشته است: «صدرا چنان آقا دزده آقا دزده ای راه انداخته که آدم می‌ترسه به این آقایان محترم،  از گل کمتر بگه،‌ چهره نگاری که در اداره آگاهی تمام می‌شه یک نسخه از عکس آقا دزده را هم تحویل ما می‌دهند، در حال برگشتن گرم صحبتم که عکس مربوطه رو توی دستام لوله می‌کنم ، صدرا با ناراحتی فریاد می‌زنه، بابا چیکار می‌کنی چرا عکس آقا دزدرو لوله می‌کنی؟ به خونه که رسیدیم، برق رفت و ما دوساعت زیر نور شمع وقایع این روز تاریخی رو مرور کردیم...  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 277]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن