واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: تهران - مي گفت: دزدهاي سومالي به دلم زده اند نه به دريا . مي گفت: نگران حال دريانورد اسيرم، آرشم هستم . آرش علائيان را مي گويم او كه ملوان دريادل اين مملكت است...مي گفت:نمي توانم باور كنم كه او را دزدان نمي آزارند! حتي فكر آنكه بر او چه مي گذرد، آزارم مي دهد ..آخر من مادرم... مي گفت: چگونه باوركنم كه او را نمي آزارند، آخر شش ماه است كه او اسير دزدان دريايي است.!! نمي دانست، از كجا بايد شروع كند و از كدام فرزندش بگويد.. از دريا گلايه كند يا از آدمهاي دريا !! و يا از دزداني كه روزگاري خوراك افسانه ها بودند و حالا .. از بي توجهي و سهل انگاري برخي آدمهاي روي آب بنالد يا از بي مهري برخي مسوولاني كه درد دل او را نمي شوند ...!! خود را عصمت سامي معرفي كرد؛ مادري سالمند با مويي سفيد كه سپيدي موي او نشانگر كهولت سن و تجربه هاي زندگي او از غم هاي فراوان زمانه بود. با اندوهي فراوان و غمي بزرگ كه بسادگي از چشمانش هويدا بود، جسته و گريخته، برخي ناگفته ها را با زبان بي زباني و برخي ديگر را با چشمانش مي گفت .. گويي زمان بر او با سرعت نجوم مي گذشت و مي خواست از اين فرصت طلايي خوب استفاده كند.. شايد ديگر فرصتي براي بيان ناگفته هايش نداشت ... غم او، تنها اسارت ملوان اسيرش آرش نبود، غمي ديگري هم دل او را به مي فشرد .. غم زندگي بر باد رفته فرزند ديگرش كوروش علائيان . او هم ملوان با سابقه درياست .. آخر او مادر دو ملوان دريادل است !! مي گفت: گوش شنوايي براي شنيدن دردل هاي مادر اسيران دريايي همچون من نيست .. گويي فقط دوست داشت، بگويد و بگويد ...هر چند اميدي از انتشار گفته هايش و كور سوي اميدي در گشايش كارش نداشت...؟ فقط يك جمله را بدون لحظه اي ترديد و برآمده از دل ادا مي كرد ، مي گفت خوشحالم از اينكه پسرانم ملوان هستند و با لباس مقدس ملواني به مملكت خدمت مي كنند حاضرم تمام سختي هاي پيش آمده را به جان بخرم تا آنان روي كشتي و دريا به مملكتشان خدمت كنند.. اين مادر غمديده اينگونه سخن دل آغاز كرد.. آرش مهندس درياست و در شركت كشتيراني ايران - هند خدمت مي كند؛ شش ماه پيش در خليج عدن توسط دزدان دريايي سوماليايي اسير شد، او به همراه 20 ملوان ديگر با كشتي ثنين كه حامل بار زغال سنگ بود، در مسير حركت به كشور چين، توسط دزدان ربوده و اسير شدند. او گفت: در تمام اين مدت غمها و نگرانيهاي زيادي را تحمل كردم و خون دل خوردم. معتقدم اين ملوانان فقط دريادلان نيستند، بلكه خون دلخوردگاني هستند كه هم خودشان و هم خانواده شان، بايد مرتبا به خاطر شغلشان خون دل بخورند و دم برنياورند. اين مادر غمديده گفت: گلايه من از بي مهري مسوولان كشتيراني است. آناني كه حتي يك بار طي مدت اسارت فرزندمان جوياي حال من و پدري كه دو بار از غصه، سكته كرد نشدند.! دريغ از يك حس همدردي !. تمام مدتي كه از حال فرزند ملوانان مان بي خبر بوديم و نمي دانستيم زنده است يا .. حتي يك بار مسولان اين شركت كشتيراني با ما همدردي نكردند و كوچكترين اطلاعي از وضعيت آرش به ما ندادند. فقط خودمان مرتبا اوضاع را از شركت كشتيراني ايران - هند جويا مي شديم . خانم سامي گفت: دزدان سوماليايي از كشتيراني جمهوري اسلامي طلب قرابت مالي معادل از 2 تا 5 ميليون دلار در قبال آزادي ملوانان كرده اند. راضي نيستنم دولت جمهوري اسلامي به دزدان دريايي براي آزادي ملوانان باج بدهد اما توقع دارم، شركت اقدامات لازم را بموقع در خصوص آزادي و سلامتي آنان انجام دهد. اخيرا مطلع شديم، معامله براي آزادي ملوانان انجام شده و قرار است، بزودي فرزندمان آزاد شود .خود آرش هم در مكالمه تلفني اي كوتاه اين خبرخوشحالي را طي هفته هاي گذشته به ما اعلام كرده است و الان منتظر بازگشت و سلامتي او از سفر پرخطر دريايي هستيم . او همچنان با ترديد و غمي آشكار گفت: از بازگشت دوباره اش خوشحالم اما .. نگرانم ، آينده كارش چه مي شود... حتما بايد دوباره غم داستان كهنه ماندن يا نماندنش در كشتيراني را بخورم .. او گفت كه ملوانان پس از بازگشت از هر سفر دريايي كه حدود شش ماه به طول مي انجامد، حدود يكسال و نيم بيكار مي شوند و بايد براي سفربعدي در ليست انتظار بمانند. بيمه آنان نيز قطع مي شود. حقوق و مزايايي هم ندارند .. استرس در زندگي دوباره حكفرما مي شود و بايد مرتب براي ادامه همكاري در كشتيراني در ليست انتظار باقي بمانند .. مبادا با يك عذرخواهي ساده ادامه همكاري با آنان قطع شود !!؟. حقوقشان به دلار محاسبه مي شود اما با توجه به بيكاري و زمان پرت بيكاري كه در پس از هر ماموريت دارند و نيز قطع شدن حقوق و مزايا ، دچار بحران مالي مي شوند.! شاهد هيچ يك از وقايع خوش آيند و ناگوار زندگي خانوادگي خود نيستند و همه وقت و زندگي شان در دريا بدور از زندگي در خشكي سپري مي شود..اما در عوض اين همه خدمت دريغ از يك احوال پرسي.. آرش من شاهد مراسم سوگواري مرگ برادر زن خود نبود ..آرش من شاهد دوبار سكته قلبي پدر و يا مشكلات خانواده خود نبود .. شايد شاهد مرگ مادر هم نباشد و اما پاسخ خدمات بي وقفه او به كشور چگونه داده مي شود؟ همين شرايط نابسامان ملوانان كشتيراني است كه موجب شده تا زندگي كورشم هم بر باد رود ..!! كورش تازه عقد كرده بود و خود را براي زندگي جديد آماده مي كرد اما پس از پايان ماموريت سفري خود عذر او را بدون هيچ دليل قانع كننده اي خواستند و گفتند نيازي به همكاري نداريم.!! او ملوان باسابقه كشتيراني جمهوري اسلامي است. هر چه اصرار كرد و گفت كه زندگي من با اخراجم از هم پاشيده خواهد شد.. نشنيدند .. اصلا برايشان مهم هم نبود.. بالاخره پس از سه سال وضعيت نابسامان شغلي استخدامي، زندگي نوپاي او از هم پاشيد و زندگي او به دليل وضعيت شغلي نامعلومش بر باد رفت... در حادثه اي ديگر، كمر او را در كشتي شكستند و حق ديه او را هم نپرداختند و فقط گفتند: شكستگي كمر او مادرزادي است ربطي به ما ندارد؟؟؟! مي خواهم بدانم اگر مادرزادي بود چگونه هنگام استخدام صلاحيت پزشكي را كسب كرد؟ او اكنون با انجام چندين عمل جراحي و گذاشتن چندين پلاتين طبي دركمر، قادر به راه رفتن دوباره شده است.. . با بهانه هاي مختلف او آزار داده و هنوز هم مي دهند.. يك روز از او كه جواني اش را بر روي اين كار گذاشته اند، دعوت به كار مي كنند و روز ديگر با بهانه سوءظن پناهندگي در كشورهاي اروپايي عذر او را مي خواهند .. بارها خواسته ام با مسوولان كشتيراني صحبت كنم اما مرا نمي پذيرند.. نمي دانم درد دل خود را با چه كسي بگوييم ...آخر من مادرم ... تحمل اين وضعيت و زندگي پر دردسر فرزندانم را ندارم... مطمئنم رييس كشتيراني از وضعيت موجود ملوانانم بي خبر است .. از مسوولاني هم كه در اين زمينه به من و فرزندانم در سازمان كشتيراني كمك كردند، تشكر مي كنم . از مسوولان كشتيراني هم درخواست دارم تا امنيت شغلي ملوانان تامين شود .. با روح و روان آنان بازي نشود .. ملوان دريادل اسيرم با سلامت كامل آزاد شود... كمك كنيد تا دردل هاي مرا مسوولان كشتيراني بشنوند ... تهرام/ فرزانه جلاليان** 9136 ** 1396
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 259]