واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون : آيتالله حائريشيرازي استاد اخلاق هيئت دولت نامه دوم خود به اسفنديار رحيممشايي كه در نقد افكار و عقايد و سخنان وي نوشته است را پس از حدود ۸ ماه از نگارش آن منتشر كرد. آيتالله محيالدين حائري شيرازي عضو مجلس خبرگان رهبري و استاد اخلاق هيئت دولت كه به دليل كسالت در بيمارستان نمازي شيراز بستري است، در نامهاي خطاب به اسفنديار رحيممشايي رئيس دفتر رئيس جمهور، افكار و عقايد و سخنان وي را به نقد كشيده است. به گزارش راسخون به نقل از فارس،تن كامل اين نامه بدين شرح است: مقدمه: كساني كه به رئيس جمهور هتك حرمت ميكنند، گمان نكنند از رئيس جمهور عبور كردهاند؛ آنها از رهبري عبور كردهاند. فتنه را بايد شكافت و چشم فتنه را در آورد. جواب مطالب آشكار، پاسخهاي آشكار است! فتنه پاسخ ندادن به مطالب آشكار است. مناظره حتي با رئوس ملحدين از شيوه امامان ششم و هشتم (عليهما السلام) است. در آينده نه چندان دور اين شيوه زنده خواهد شد، چون اسلام هنوز زنده است و به حيات خود ادامه ميدهد. به عنوان شروع كار در پاسخ به مطرح كننده بحث مكتب ايراني مطلبي نگاشتهام. مطالب ايشان را مدتها قبل شنيدهايد، مطالب ما را هم بشنويد. "الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ " الزمر ۱۸ محيالدين حائري شيرازي. بيمارستان نمازي شيراز . سوم /رمضان المبارك برابر ۱۳/مرداد ماه /۹۰ جناب آقاي مشائي دوست نزديك دومين شخصيت جمهوري اسلامي سلام عليكم نامه اول قبل از تقديم به جنابعالي اطلاع رساني شده بود و شما ملاحظه نكرده بوديد و چون نامه مطلب محرمانهاي نداشت، رسانهاي شد. اين نامه قبل از رسانهاي شدن تقديم حضورتان ميگردد. علت نامهنگاري مجدد اصرار شما بر اصول استنباط خودتان است. شما ميگوئيد امروزه موسيقي علمي است كه بشر به آن دست يافته و آن نيست كه در گذشته منشأ فساد اخلاق بوده است. وقتي ميخواهيد از آن چه امروز به كار گرفته ميشود، دفاع كنيد ميگوئيد چون زيباست. چرا ما در عالم متهم به تحريم زيبائي شويم، اسلام ضرر ميكند، اسلام را بايد تبرئه كنيم. بحث در نيت نيست، بحث در روش است. نيت خير به روش جامع، وحدتآفرين است. نيت خير با روش غير جامع ناخواسته فراافكني ميكند. براي اثبات مدعا موردي را كالبدشكافي ميكنم. جريان نهضت حضرت امام حسين عليه السلام و اين همه اهميتي كه امامان ما براي اقامه عزاي ايشان قائل بودند؛ مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ نعمتالله صالحي را بر آن داشت كه كتاب شهيد جاويد را بنويسد. در اين كتاب ايشان علت اهميت نهضت آن حضرت را تلاش آن حضرت براي براندازي حكومت جور و ظلم و تأسيس حكومت عدل و حق معرفي كرد. تا اينجا مشكلي در كار نبود، ايشان براي تكميل برداشت خود لازم ديد بگويد ايشان شهادت خود را پيشبيني نميكرد و ادلهاي كه براي اثبات علم به شهادت آن حضرت بود را تضعيف نمود وقتي چنين شد، به خصوص وقتي كتاب به تعريظ دو عالم مبارز و برجسته آن زمان رسيد، آيتالله العظمي صافي را بر آن داشت كه كتاب شهيد آگاه را بنويسد. هر دو احساس تكليف كرده بودند و هردو نيت خير داشتند اما سرانجام طرفداران شهيد جاويد دستشان به خون مخالفين آلوده شد. شهادت مرحوم آيتالله شمسآبادي و موارد ديگر نيازي به توضيح ندارد مشكل برخورد غير جامع براي اثبات حقانيت مطلب حق بود، امام راحل در نوروزي كه مصادف با سوم شعبان بود، چنين گفت: حسين بن علي براي براندازي حكومت جور و تأسيس حكومت حق قيام كرده بود و از شهادت خود مطلع بود(۱). اينجانب مورد به مورد اموري راكه براي دفاع از اسلام و راه انساني اسلامي، جناب آقاي رئيس جمهور را قانع كردهايد و بعد از آن بيان نمودهايد، ذكر ميكنم. در تمام موارد مدعا مطلب ناحقي نيست بحث در عدم جامعيت دليل است. رئيس جمهور كه از گفتن هيچ مطلب حقي استيحاش ندارد و از رد هيچ مطلب غير حقي وحشت ندارد، مرعوب هيچ قدرتي نيست و به هيچ وجه احساس اضطراب نميكند، كسي كه در قلب جهان صهيونيستي دانشگاه كلمبيا از محو شدن اسرائيل از نقشه جغرافيائي به نوعي دفاع ميكند كه تحسين مخاطبين را در پي دارد، از كسي واهمه ندارد. مسأله مكتب ايراني و مسأله منشور كورش، ريشه هردو بر ميگردد به احياء ميراث فرهنگي و اينكه به اهل عالم بگوئيم ما ملت ريشهداري هستيم. جوان ايراني ريشه با عظمت خود را بشناسد و به آن ببالد تا وزانت پيدا كند و در مقابل امواج فرهنگي مخالف بايستد. مطلق ديدن ميراث فرهنگي برخورد غيرجامع است و نتيجه آن تقسيم جامعه به مخالف و موافق است. عينا كتاب شهيد جاويد و شهيد آگاه. برخورد جامع عينا مانند اظهارات امام راحل كه فرمود حسين بن علي براي تأسيس حكومت عدل و حق و براندازي حكومت جور قيام كرده بود و از شهادت خود مطلع بود. اظهارات جامع امام راحل قضيه را چنان حل كرد كه گوئي ابدا وجود نداشته است. ما از منشور كوروش دفاع ميكنيم و از ميراث فرهنگي خود حفاظت ميكنيم، چون پايه مليت ماست. پايه وحدت ملي ماست. استخوان فرهنگ ماست. ما سرمان را بالا ميگيريم و به اهل عالم ميگوئيم بالاترين چيزي كه شما امروز به آن رسيدهايد، ما هزاران سال قبل پرچم آن را برافراشتهايم. در حالي كه ديگران با سركوب ساير ملتها قدرت و عزت و ابهت خود را مطرح ميكردند، ما از عزت براي همه، سلامت براي همه، آزادي براي همه دم ميزديم. تا جوان دانشآموز و محصل دانشگاهي ما بگويد ديگران چه دارند كه اين همه سر و صدا ميكنند. بحث در دليل است و بحث در جامعنگري است. براي اثبات ريشه اهميت دادن به ميراث فرهنگي از قرآن استفاده كنيم. قرآن ميگويد: "ملة ابيكم ابراهيم هو سماكم المسلمين من قبل " ميگويد اسلام براي شما تازگي ندارد، شما از دوره ابراهيم مسلمان بودهايد. شرك در شما ريشه ندارد. شما فرزند توحيديد. فرزند اسلاميد. اسلام دين اجدادي شما است. به ما ميآموزد از ميراث فرهنگي بهرهبرداري كنيد. اين مطلب حقي است كه رئيس جمهور ميپسندد و شما ميخواهيد آن را جابياندازد. برخورد جامع با ميراث فرهنگي است كه شكافها را به هم ميآورد برخورد جامع در مقابل مطلقنگري ميراث فرهنگي مهم است. كتاب آئين مزديستي و ترجمههاي كتب قبل از اسلام در دسترس ما است. هر انسان شرافتمندي نكات افتخارآفرين را در آنها ميبيند غير از كتب تخت جمشيد و نقوش حرف ميزنند در حالي كه در تمام ميراثهاي فرهنگي يونان، روم، افريقا، چين و هند مجسمه و نقوش زنان برهنه غوغا ميكند. اما در هزاران نقش تخت جمشيد، برهنگي نيست. حيا و عفت غيرت و پاكدامني فرياد مي زند(۲). نامه خشايارشاه و صحبتهاي منوچهر كه در كتاب تجاربالامم ابن مسكويه آمده است، بزرگواري و عدالتگرائي آن افتخار آفرين است. اما نبايد ميراث فرهنگي را مطلق ديد. در كنار اين همه خوبيها يك استثناء هم داشتهاند و آن اينكه مشاغل بايد موروثي باشد(۳) و اين رنگ مذهبي داشته است. به بينيد اين يك اشتباه چه كاري به دست ما داده است. اين افسانه نيست كه يك كفش گر حاضر شد قسمتي از هزينه جنگ با روم را بپردازد، در عوض فرزند او به جاي كفشگري به شغل دبيري پذيرفته شود. انوشيروان سمبل عدل و قانون نميپذيرد اين كار را خيانت به مذهب ميداند و از پذيرفتن كمك بلاعوض صرفنظر ميكند. نتيجه اين كار چه شد؟ سقراطها، افلاطونها و ارسطوهاي ما كجا هستند؟ بعد از اسلام فارابيها، بوعلي سيناها و ديگران آن اندازه بزرگ و بيشمارند كه نام روستاها در تاريخ آمده، با آنكه آن روستاها به اندازهاي كوچك بوده كه نامشان در جغرافيا نيامده است. ما، قبل از اسلام، در زندان ممنوعيت از تعليم و تعلم بوديم، اسلام در اين زندان را شكست و ما را آزاد كرد و از همه دنيا جلو افتاديم. حتي ده كتاب اصلي عالم اسلام؛ صحاح سته و كتب اربعه نويسندگان آنها بالاتفاق ايراني هستند. اگر ما به عالم گفتيم مكتب ايراني، يعني حتي با مشاغل موروثي يا بدون آن، اگر گفتيم احياء مير اث فرهنگي يعني حتي موروثي شدن مشاغل يا بدون آن. خدمات كورش را به بينيم خدمت اسلام را هم ببينيم. اين نگاه جامع است. منشور كوروش را چنين ديدگاهي از انزوا خارج ميكند. علما ميگويند اسلام ما را آزاد كرده ما تابع قرآنيم در مسأله موسيقي هم بحث در دليل است و بحث در جامعيت است انشاءالله براي فرصتي ديگر والسلام محيالدين حائريشيرازي ۱۵/ديماه برابر ۳۰/محرم الحرام پاورقي ها: ۱. صاحب كتاب شهيد جاويد ميگفت معلوم نيست حضرت علم به شهادت داشته، حضرت بر روال عادي قصد براندازي بنياميه در او مشي و منعقد ميشد. قصد تأسيس حكومت عدل در او ۲. ميداند شهيد ميشود، قصد ديگري ندارد. امام ميگويد براندازي نسل همه ستمكاران و روي كار آوردن همه حق جويان در نيت حسين بن علي متجلي بود. نه تنها براندازي يزيد و حاكم شدن خود، بلكه براندازي همه شروران و روي كار آوردن همه صالحان در نظر آن حضرت بوده و به همين دليل اين همه بر برپائي مراسم آن حضرت تأكيد ميشود كه روح براندازي ظلم و روح برپا كردن حكومت عدل را، در عزادار، احيا ميكند و ميگويد حتي با علم به شهادت هم به مبارزه ادامه دهيد و بر اين تأسيس حكومت عدل تلاش كنيد. ۳. اعلام كنيم عفاف و پاكدامني و حجاب مترقي مظهر مليت ماست و كساني كه هرگز گرد هرزه گي غربي بر دامن پاكشان ننشسته بايد به كورش بگويند آسوده بخواب كه ما بيداريم، نه خانواده سلطنتي پهلوي كه بوي آلودگي و فساد و تعفن هرزگي آنها مشام اهل عالم را متأذي ميكند. خانواه شهدا بازماندگان كورش هستند كه عزت را در جامعه ما نهادينه كردند نه وطن فروشان و امضا كنندگان اسناد واگذاري كشور به اجانب. مكتب ايراني بايد شعار زن و مرد بسيجي باشد كه هم مظاهر عفتاند در تربيت خانوادگي و هم مظاهر استقلال و شرافتند در دفاع از هويت ايراني. قرآن به مردم مخاطب ميگويد اسلام ميراث فرهنگي شماست. ما به مردم كشورمان بگوئيم حجاب و عفاف و دفاع از عزت و اقتدار ميراث فرهنگي چند هزار ساله شماست. اين پرچم ميراث فرهنگي را، ما طرفداران حجاب خانواده و ايثار در ميدان دفاع، بايد بلند كنيم، نه غرب زدگان بي هويت. ۴. وقتي همه مشاغل موروثي شد سلطنت هم يكي از مشاغل است. وقتي هيچ كس نميتواند وارد شغل ديگر شود، سلطنت در يك خانواده موروثي ميماند و وقتي چنين امري رنگ مذهبي داشته باشد، اينكه طفل در شكم مادر به سلطنت ميرسد و تاج سلطنت بر بالاي بستر مادر قرار ميگيرد، امري حساب شده است. هركس به سلطنت رسيد حق سلطنت مخصوص فرزندان اوست نه ساير شاهزادگان اينكه اين آئين در سطح اهل كتاب به صراحت تأييد نشده، اگرچه مؤيداتي جهت اهل كتاب بودن دارند، به احتمال قوي به دليل همين مسأله مذهبي شدن انحصار مشاغل در ارث است تا بتواند سلطنت از دستبرد مدعيان محفوظ بماند، در نتيجه احتمال اينكه سلاطين چنين مطلبي را در مذهب گنجانده باشند، منتفي نيست و شبهه دين دولتي نه دولتي ديني تقويت ميشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]