واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون :روزنامه جمهوری اسلامی درسرمقاله خود با عنوان«درس این تجربههای تلخ » نوشت: * طبع نظامهای حکومتی دینی ایجاب میکند افراد سودجو، فرصت طلب و بیتقوا درصدد شناسائی روزنههای قابل نفوذ برآیند و با بهره گرفتن از غفلت مردم، تلاش کنند خود را با مقدسات مرتبط معرفی و توجه مردم عوام را به خود جلب نمایند. در چنین وضعیتی اگر مسئولان، علما و اهل فن بموقع اقدام به روشنگری نکنند و به مقابله با سوءاستفادهگران نپردازند، جامعه به تسخیر عوام فریبان در میآید و خرافات و انحرافات جای خود را در جامعه باز میکنند. این، وضعیتی است که در سالهای اخیر در ایران شاهد بودیم و مشکلات زیادی نیز از رهگذر این فرصت طلبیها دامنگیر جامعه شد. *متأسفانه مشکلات و گرفتاریهای فراوانی که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی پدید آوردند مانع توجه همه جانبه مسئولان به انحرافات شد و زمینه برای رشد جریانهای فرصت طلب مهیاتر گردید. البته این امر نمیتواند دستگاههای فرهنگی کشور را تبرئه کند و توجیهی برای کوتاهیهای آنها در انجام وظایف ذاتی شان باشد. انتظار از نظام جمهوری اسلامی این بود که به چنین جریانهای آلودهای مجال تنفس در فضای انقلابی و اسلامی کشور را نمیداد و بگونهای عمل میکرد که جامعه اسلامی ایران، نمونه بارز عقلانیت و بالندگی معارف زلال دینی باشد، همان که امام خمینی رضوانالله تعالی علیه با عنوان "اسلام ناب محمدی" از آن یاد میکرد. *خطرناکتر از پدیده اول، ظهور یک جریان متکی به خرافات در مسند قدرت بود که متأسفانه در سالهای اخیر شاهد آن بودیم. این جریان چون دارای صبغهای رسمی بود توانست در لایههای مختلف اجتماعی نفوذ کند و آثار مخربی برجای بگذارد. نظام جمهوری اسلامی آمده است تا با عرصه اسلام ناب محمدی، که اصلیترین ویژگی آن اتکا به عقل و وحی است، جامعه را از ناخالصیها پاک کند و رسوبات بر جای مانده از تحریفات را که به نام دین به خورد مردم داده بودند از بین ببرد و از این مسیر، مردم را به سرچشمه زلال معنویت و سعادت دنیوی و اخروی هدایت نماید. اما آنچه این جریان آلوده با صبغه رسمی به مردم عرضه کرد درست نقطه مقابل آنچه از نظام جمهوری اسلامی انتظار میرفت قرار داشت بطوری که حتی زحمات یک ربع قرن کار فرهنگی انجام شده در فضای انقلابی را نیز بر باد داد. *در جامعه عوام زدهای که با فرصت طلبی راهزنان عقیده دچار تزلزل فکری بود، این عوام فریبان مدرن و رسمی توانستند با سرعت به پیش بروند و افکار انحرافی خود را رسمیت ببخشند. مشکل اصلی در این مقطع این بود که این جریان، تریبونهای رسمی و امکانات فراوان نیز در اختیار داشت و به راحتی میتوانست هر سنگری را فتح کند و با تکیه بر همان امکانات، مخالفان خود را با انگهای مختلف از میدان خارج نماید. * خطرناکتر از این هر دو پدیده، نسبت دادن مدیریت کشور به وجود مقدس امام زمان علیه السلام بود که سالها از زبان بلند پایهترین مسئول اجرائی کشور تکرار شد ولی عکس العملی در برابر آن توسط بلندپایگان روحانی که حفاظت و حراست از مرزهای عقیدتی برعهده آنانست دیده نشد. مهمتر آنکه هنگامی که بعضی رسانهها یا افراد غیررسمی در برابر این انحراف آشکار، موضعگیری میکردند به ضدیت با همان چیزی متهم میشدند که درصدد حمایت از آن بودند. *اکنون که نقابها از بعضی چهرهها بر افتاده و بسیاری از واقعیتها آشکار شده آن بلند پایگان روحانی با فریادهائی بلندتر از همیشه علیه همان پدیده انحرافی موضعگیری میکنند، لابد برای آنکه جبران مافات نمایند ولی چه فایده که آنان خود در بر باد رفتن وقت و امکانات و مهمتر از آنها متزلزل شدن اعتقادات سهمی انکارناپذیر دارند و باید در این زمینه پاسخگو باشند. *گوهر گرانبهای تفکر مهدویت و انتظار، هدیهای الهی است که خالصترین و ارزشمندترین آن را ما شیعیان در اختیار داریم. نظام جمهوری اسلامی، تنها نظام حکومتی در جهان امروز است که برپایه تفکر مهدویت و انتظار پایه ریزی شده است. اگر از تجربههای تلخ این سالها درس بگیریم و اجازه ندهیم از این پس شیادان و متظاهران و جریانهای انحرافی میداندار شوند، میتوان به آیندهای روشن امید داشت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]