تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1866354381


- وعدهها بسيار و حمايتها اندك؛ خطوط موازي فرهنگي دولت بايد يكي شود
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

راسخون : رئيس فرهنگستان هنر با بيان اينكه وعدهها بسيار و حمايتها اندك است، گفت: در حال حاضر دولت در حال ادغام و فشرده شدن است؛ پس بايد بسياري از خطوط موازي كه يك كار فرهنگي را به صورت تكراري و ضعيف انجام ميدهند و ميتوانند با هم باشند يكي شوند. به گزارش راسخون به نقل از فارس، بخش اول گفتوگو پيرامون ادبيات دفاع مقدس و انقلاب و ديدار شاعران در نيمه ماه رمضان با مقام معظم رهبري در روزهاي گذشته منتشر شد و در بخش دوم گفتوگو با علي معلم دامغاني پيرامون برنامههاي فرهنگستان هنر، موسيقي و اساسنامه و تأليف كتابهاي هنري اين فرهنگستان به گفتوگو نشستيم كه در ذيل اين مطلب ميآيد؛ * فارس: آقاي معلم درباره برنامههاي فرهنگستان هنر و اولويتهاي كاري فرهنگستان به عنوان رياست آن بگوييد، ادبيات دركجاي برنامههاي فرهنگستان گنجانده شده است؟ * معلم: ابتدا در مورد كلمه آخر بايد بگويم، چون فرهنگستان ادب هم داريم، اين فرهنگستان ظاهراً در شرق و دنيا بيشتر در كار لغت تلاش ميكند، يعني ما به ازاي لغتهايي كه از زبانهاي خارجي وارد كشور ميشود يا به تناسب تكنيك و فن ناچارند لغايت را وضع كنند. هنر، اصل و اصل هنر، در هنرهاي كلامي است و تخيل هنري منجر ميشود به صورتي از صور ذهني، اين وقتي ميخواهد به عالم علم و ديدار بيايد در قالب كلمات جلوه ميكند، نقاشها از كلمات استفاده كرده و تصوير ميسازند، مينياتور و انواع نگارگري كار ميكنند؛ حتي خطاط پس از اينكه شاعر شعر سرود آنگاه به هنر ميپردازد ساير هنرها هم اينگونه است. در سرزمين ما موسيقي بايد همراه كلام، منظوم و موزون باشد؛ بنابراين اگر ترانه، تصنيف و هر چه هست باز از قبيله و جنس شعر است؛ بنده هنگامي كه به فرهنگستان آمدم مشاهده كردم براي همه هنرها گروههايي پيشبيني شده، اما در اين ميان هنرهاي كلامي ناديده گرفته شده است. اولاً اين علاقه شخصي بنده بود، ثانياً اصل هنر را اين امر ميدانستم و ساير هنر را تابع، بنابراين ما هنرهاي كلامي بخصوص ادبيات منظوم و آنچه كه سخن ادبي خوانده ميشود از موضوعات كار فرهنگستان قرار داديم و در اساسنامه جديد آن را طرح و شرح خواهيم كرد؛ اثبات ميكنيم كه از اين مهم بينياز نيستيم چون چشم پوشيدن چيزي را در همه هنرها به مخاطره مياندازد كه در واقع خيلي ارجمند است، حكمت هنر گم ميشود، حكمت هنر در نقاشي، خطاطي، تذهيب، سفالگري و ... گم ميشود و ما مصدر و مرجعي براي آن سراغ نداريم. اما فرهنگستان، به عنوان فرهنگستان هنر نگهبان توارث و ميراث گذشتگان بايد باشد، با اينكه همگان ميدانند بسياري از اين ارث گرانمايه در حال خطر است، امروز هنر خطاطي در ايران در اوج قرار دارد، شخصيتهايي در خط نستعليق و شكسته نستعليق كار ميكنند و حتي ثلث و متون ادبي كه سابقاً يا كساني به اين اندازه نبودند يا به اين نقطه از كمال نرسيده بودند، اما امروز روزگاري است كه ميتوان از روي خطها نرمافزاري تهيه كرد كه بهترين و عامترين و زيباترين نوشتارهاي استاد را گزينش و كنار همديگر قرار دهد و زمينهاي فراهم كرد كه با كرسيبندي كه به حساب رياضي در رايانهها ايجاد ميشود، اين خط نسبت به خط استاد هم زيباتر باشد، يك چنين مسئلهاي در راه است و بسيار ارزان هم تمام ميشود. براي اينكه استادي يك كلمه براي نام يك كتاب بنويسد، مسلما مبلغ قابل توجهي ميخواهد و حقش هم هست چرا كه ساليان درازي وقف نوشتن كرده تا به اين كلمه رسيده، اگر بگويد بابت اين نوشته 50 ميليون بايد به بنده بدهيد خيلي زيادهروي نكرده است. اگر يك صفحه بخواهد بنويسيد قيمتش باوركردني نيست، اما هر كس اين توانايي را ندارد، با اين تعداد عنوان كه به بازار ميآيد نهايتا 30 تا 40 كتاب به حسب عنوان نميتوانيم راهي بازار كنيم، بنابراين ما وضعيت خاص داريم، از يك سو با هنر آنتيك و عتيق روبروئيم و از يك سو با هنر آوانگارد، كه بسيار نو بوده و به عالم ديجيتال وصل است، ميان اين دو فعلاً روز ما هم گم شده است يعني گاهي به گذشته و گاه به آينده فكر ميكنيم، ترس از دست رفتن ميراث و توارث گذشته و در حقيقت اين فرصت اندك كه بايد ترجمه كرد، براي اينكه يك آنتيك را در عالم آوانگارد رسماً معرفي كنيم آن هم با چهرهاي كه جهانيان آن را بشناسد چرا كه از عالم نيمه رسانه به عالم رسانه همگاني سوق مييابد، اين امر ساده نيست، در چنين وضعي بايد آنچه جنبه ميراثي دارد به اندازه يك نمونه ارجمند صيانت كنيم. اما مزاحم سير جماعت براي توليد كتاب و دانايي بيشتر در اين زمينه نشويم، زمينهاي را فراهم كنيم كه هنرهاي ما به صورت نمونهاي باقي بمانند. ژاپنيها امروز يك كشور صنعتي و اقتصادياند، در دنيا عنواني دارند، پيش از حوادثي كه اتفاق افتاد در حقيقت داشتند به جايگاهي ميرسيدند؛ «كيمونو» هنوز هم لباسي است كه گهگاه در چين و ژاپن پوشيده ميشود، پارچهاي كه با دست بافته شده و رنگكاري و نقاشيهاي عجيب روي آن با دست انجام ميشود، اما جنبه لباس عمومي براي مردم ندارد، قالي ايراني هم ديگر زيرپاي مردم ما نيست، قاليهاي ارجمند از جنس ابريشم يا كرك با نقشهاي بسيار زيبا به ديوار آويخته ميشود، شايد جاي تاسف باشد كه عموم مردم نميتوانند از آن استفاده كنند؛ هنر امروز در دنيا بازارهاي خاص داشته و با قيمتهاي عجيب به فروش ميرود، گاهگاهي هم قيمتها جنبه سياسي و خرد كردن يك ملت و بالا بردن ملتي ديگر دارد، در همين سالهاي گذشته مثلا سينماي ما نمونهاي بود كه هر فيلمي اگر جنبه خودزني بيشتر داشت آن طرف استقبال بيشتري ميشد. ** فرهنگستان هنر نگهبان ارزشهاست ---------------------------------------------- فرهنگستان هنر نگاهبان ارزشهاست نه نگاهبان يك كوزه سفالي و آبگينه يا قالي؛ بلكه نگاهبان حقيقت آن هنر و پشتوانههايي كه اندك اندك از دل مردم به زبان و از زبان به نوشتار آيد، در مورد حقيقت قالي كسي تاكنون سخن نگفته اگر سخني هم مطرح شده از زبان غريبهها بوده است. اينها جاهاي خالي است كه بايد در اسرع وقت پر شود و سرمايهها خيلي نيست؛ از سويي مورد حمايت هم قرار نميگيريم، وعدهها بسيار و حمايتها اندك است اگر آنچه كه آرزو ميكنيم در دسترس ما قرار گيرد مسلما نتايج بسيار بسيار عالي خواهيم گرفت. بزرگاني كه در عرصه سياست كار ميكنند حداقل متوجه اين باشند كه وقتي آمريكا از آن سوي دنيا آمده و در عراق، افغانستان لانه ميكند تا جايي كه خود افغانها و عراقيها درميماندند كه اين اشغالگر است يا براي ياري و كمك ما آمده، در يك چنين دنيايي اگر ما ايران فرهنگي جدي را ديديم، افغانستان و تاجيكستان همه پارههاي تن ايران كه در اطراف ما وجود دارند اينها در نهايت به ما در ميپيوندند، توقع اين نيست كه يك ايران بزرگ تشكيل دهيم، اما وقتي نامي از مولانا برده ميشود، ترك، ايراني، افغاني، تاجيك هر يك او را از آن خود ميدانند، وقتي در يك امر چند گروه مشترك باشند قطعا اينان تعلقات بسيار از اين قبيل دارند، اينها ميتواند انسان را هوشيار كند كه فاصلهگذاري اين بين شيطاني است، ما هر وقت كوششي در اين جهت ميكنيم هزاران فتنه انگيخته ميشود، اين امر در دورههاي مختلف رخ داده، مسلم است كه با يك چنين مسائلي همه دشمنان ما مخالفند و ما بايد بيدار اين معني باشيم. ** فرهنگستان هنر ميتواند زمينه بيداري مشرق زمين را فراهم كند -------------------------------------------------------------------------------- فارس: از فرهنگستان هنر بگوئيد. * معلم: از فرهنگستان هنر پرسيديد، عرض بنده اينكه، فرهنگستان هنر قابليت اين را دارد كه زمينه بيداري مشرق خصوصا ايران را براساس مستنداتي كه وجود دارد و آثار هنري همين مردم فراهم كند. اما تنها يك يادآوري نياز است تا عدهاي را به خدمت گرفتن كه از زبان دل اين يادآوري را ميان جماعت منتشر كنند، البته امروز رسانه در اختيار ما است، اما رسانه بيهوش است چرا كه بايد رسانه درباره خيلي مسائل موضع بگيرد اما هيچ موضعي اتخاذ نميشود. ** بيشترين هزينه فرهنگستان درباره موسيقي اقوام بوده است ------------------------------------------------------------------------- * فارس: در مورد برنامهها، همايشها و طرحهاي موسيقي فرهنگستان و دليل كمرنگ شدن آن بفرماييد چرا اين امر نسبت به گذشته كمتر ديده ميشود؟ * معلم: البته كمرنگ نشده، در واقع بايد بگويم كه اخيراً ما آن را ايجاد كرديم، در گذشته شخصيتي مثل "شجريان " در بخشي از فرهنگستان در زعفرانيه موسيقي تدريس ميكرد و گاهگاهي هم به تناسب، سالني بود كه از آن استفاده ميشد، در سال گذشته شايد بنياديترين كاري كه در اين سالها پيرامون هنر موسيقي بايد صورت مي گرفت انجام شد؛ و بنده سابقاً هم خيلي كوشش كردم، از حوزه هنري گرفته يا راديو و تلويزيون و بسياري از دوستان هم به بنده كمك كردند چرا كه درصدد بوديم كه نغمههايي كه متعلق به 72 ملت است ثبت و ضبط شود؛ زيرا دنيا در آستانه تغييرات بزرگ است، روستاها در حال تغيير شكل هستند، ديگر گله، شبان، اسب و مزرعهاي نيست، بسياري از نغمات درباره اين گله و مزرعه بود كه توسط ساربان يا چوپان اجرا ميشد و اينها هم سينه به سينه منتقل ميشد. در سالهاي اخير دو سه نفر درصدد اين موضوع برآمدند كه من با همه اين گروهها همكاري كردم، ولي كار همه اينها ناقص بود، تنها جمعآوري نمونههاي كوچكي از يك كليت ارجمند بود، مثلا برخي از قصههاي قومي ترك، قصه طولاني است كه به زبان عاشقيها نواخته و خوانده ميشود، بلكه اگر سرمايه يك عاشق ترك يا يك بخشي خراساني را در نظر بگيريم صدها نغمه آن هم نه به صورت يك ترانه كوچك بلكه وسيع گرد ميآيد، در هر عشيره و قبيلهاي نمونهاي از اين جنس وجود دارد همه مسلماني ما در قالب نغمات موسيقي روايت شده است. ميتوان ساعتها پيرامون موسيقي كه در اين كشور وجود دارد سخن گفت؛ بيشترين هزينه ما در سال گذشته شايد مربوط به موسيقي بود، درباره موسيقي اقوام، همه آثاري كه از 10 سال پيش يكي از شخصيتهاي وارد به مسئله يعني فردي كه صاحب صدا، ساز و آشنا به لهجه و چند زبان دارد و دستي بر نويسندگي و تحليل موسيقي داشته و اقوام را از نزديك ديده و ميشناسد به قيمت بسيار گراني كه در مرتبه اول عشق و جواني بوده آنها را جمع آوري كرده بود، وقتي شنيد بنده به فرهنگستان آمدم آن آثار را به اينجا آورد، بيش از 600 ساعت موسيقي از موسيقي اقوام ضبط كرديم؛ اگر از قصهاي روايتهاي متعدد نزد كردها، تركها، لرها يا در ميان تركهاي اردبيل و تبريز باشد تماماً ضبط شده و پيرامون هر يك كتابي كه تاريخچه سرگذشت آنها در آن آمده تأليف شده تا آنجايي كه توانايي نويسنده در حكمت موسيقي، سازهايي كه استفاده ميشود و استفاده موسيقي در سوگ يا سور در مورد همه اين مهم كارشده است؛ تعداد اين كتابها به 6 يا 7 جلد و موسيقي عرضه شده در حدود 500 يا 600 ساعت خواهد بود كه همچنان كار ادامه دارد. اگر خدا بخواهد، قصد داريم موسيقي تاجيك، افغان را از آنها بخواهيم، چرا كه شخصي به نام مددي موسيقي افغانها را جمع آوري كرده است و كتابي هم در زمان همكاري با ما در حوزه هنري درباره افعانستان نوشت؛ بخشي از موسيقي افغانستان هندي است كه از زماني خاص وارد افغانستان شده و بخشهايي از آن هم متعلق به اقوامي است كه در منطقه هستند. اگر حقيقت مطلب را به روايت اهل موسيقي بخواهيم از اقيانوس آرام تا اطلس موسيقي همان موسيقي است كه در ايران با همان نامها در شمال آفريقا و تركيه و كشورهاي عربي وجود دارد. 5 آواز و 7 دستگاه يعني 12گونه صدا است كه يونانيها اعتقاد داشتند انسان بيش از آن نميتواند از سنگ و چوب و سيم و چيزهاي مختلف حتي حنجره و صداي بال پرندگان صدا توليد كند، اين صداها در دست انسان تبديل شده به گوشهها و دستگاههاي مختلف، ما اينها را جمعآوري كرديم؛ مقداري هم سابقاً در كشور بود كه در حال جمعآوري آن هستيم، اين موسيقي سالم و بيعيب است كه در آينده مردم از ما طلب خواهند كرد. * فارس: در فرهنگستان هنر گروهي براي اين مهم تشكيل شده است؟ *معلم: بله، گروهي به نام «زندواف يا باف» ايجاد كرديم، زند و پازند يعني تفسير و تفسير تفسير. البته به آت زنه هم زند و پازند اطلاق ميشود، به تفسير كتاب مقدس «زند»، به تفسير تفسير «پازند» گفته ميشود، به بلبل «زندباف» گفته ميشود؛ يعني مرغي كه تفسير ميگويد. اين گروه زندواف از شخصيتهايي تركيب شده كه غالباً تحصيل كرده و پايه بلندي در دانش دارند يا فارغالتحصيل رشته فلسفه يا فارغالتحصيل رشتههاي هنر هستند، اصل بر اين نهاده شده كه گروهي گردآيند كه ايشان يكسري سوال مطرح باشد و بتوانند حكمت موسيقي را با كوشش احيا كنند و هم نسبت به كار روز و هم نسبت به حفظ و صيانت از آثاري كه از گذشته باقي مانده كارهايي جمعآوري شده و اينجا وجود دارد و بزودي آن را در اختيار راديو و تلويزيون و شهرداري قرار ميدهيم، هيچ توقعي از آنها نداريم، فقط اينكه اين مهم صيانت و در اختيار اهل هنر قرار گيرد؛ البته پيرامون موسيقي شهري هم كارهايي صورت گرفته است. * فارس: در مورد اصلاح و تدوين اساسنامه بگوئيد. * معلم: اساسنامه كنوني نقصهاي بنيادي دارد، هنر بايد تعريف شود يعني بايد اين تعريف جانبدارانه باشد، در حقيقت اگر بپذيريم حقيقت را كه در هر دوري ظهوري است، ز اسمي در جهان افتاده نوري، پس در حقيقت ادوار خود اتفاقي ايجاد نميشوند، اسمي از اسماء خداوند تجلي ميكند و همه در سيطره آن اسم قرار ميگيرند، ما مسلمان مشرق زمين به اين موضوعات اعتقاد داريم و آن آتشي كه نميرد و هميشه در دل ماست از اين نقطه جان ميگيرد. «قوت جبريل از مطبخ نبود/ بود از ديدار خلاق ودود/ اين چراغ شمس كو روشن بود/ نه از فيتيله، پنبه و روغن بود/ اين چراغ از جاي ديگري روشن است»، اگر جانهايي تزكيه كنند و پاكيزه باشند ملحم به تقوا نيز اگر نه ملحم به اقوايند، اين تكليف با خودشان است، اختيار هم اينجا نمايان ميشود تا اهالي هنر بدانند كه عيب و هنرشان به خودشان باز ميگردد. اگر با مردم از در فريب برآيند نتيجه آن شكست خودشان است، اگر ما حقيقت كرامت انساني را دريابيم و اينكه انسان خون هم خورده، اما تا جنين بود آدمي خونخوار بود؛ وقت از عالم جنيني بيرون آمد در واقع دنياي او ديگر شد، اي بسا كه حتي در خورد و خوراك هم او را به كمال بردند، امروز غرب ميخواهد تمام دنيا را به عالم جنيني برگرداند، زيباترين آدمها خون آشامها هستند و اينها را در قالب فيلمهاي آنچناني اشاعه ميدهد و بسياري مفسدههاي ديگر كه اتفاقاً زباني كه از آن بهره ميبرد «هنر» است. ما بايد درست در مقابل هنر ظال مظل حركت كنيم، (اين لغت از اسمهاي خداست، اگر قومي راه خود را درست طي نكند گمراه ميشود) اينجا جايي است كه به گمراهي نزديكيم به راحتي شاعري ميتواند هدايتگر باشد، ميتواند مردم را گمراه كند چنانكه قرآن قالب اين طايفه را از اين قبيل به حساب آورده به جزء استثناهايي كه خود ياد ميكند. اسناسنامه را به تناسب مسائلي كه شايد آن روزها در نظر نبوده يا مسائلي كه تعداد خاص از افراد را به عنوان اعضاي پيوسته بصورت جاويد نام بردند و اينكه اگر يكي از اينها از دنيا رفت تكليف چه خواهد شد؟ در صورتي كه يكي از اعضاء از خط و جاده خارج شد چه اتفاقي بايد رخ دهد؟ امثال اين مسائل ناديده گرفته شده و اگر يك سيري در فرهنگستان بكنيم، ميبينيم بسياري از هنرمندان هنوز اينجا نيستند، در حالي كه اينجا خانه آنهاست و بقيه بايد در حداقل باشند و خدمتگذار آن حداكثر، آلان وارونه است؛ حداكثر در فرهنگستان مشغله دارند كه چند نفر هنرمند هم براي خالي نبودن عريضه در آن هستند. اميرخاني، فرشچيان در فرهنگستان حضور دارند اما خدمت و حرمتي كه بايد در مورد آنها انجام گيرد، البته نه ظاهري بلكه واقعي صورت نگرفته است. استاد فرشچيان 3 جلد از آثار خود را منتشر كرده، اما تا به حال حتي يك كتاب پيرامون تحليل اين آثار نوشته نشده است. در مورد خط آقاي اميرخاني بايد تا به حال دهها كتاب نوشته ميشد، اما اخيراً يكي از دوستداران وي يك جلد كتاب در مورد ايشان منتشر كرده كه ماه پيش رونمايي شد، همان جا هم گفتم كه واقعاً شأن استاد اميرخاني والاتر و خط اجملتر از اين بود كه به اين ميزان كفايت شود و ما اين پيشنهاد را داديم كه اين اثر جلد اولي باشد كه در مورد آثار اميرخاني تأليف شده است. انشاءالله در آينده در مورد آثار استاد اميرخاني و ديگران كتابهايي ديگر منتشر شود تا مردم بدانند چه افرادي، در چه زمينهاي كار ميكنند. ميگويم كه كار اساسنامه بزودي و طرف دو سه ماه آينده به پايان خواهد رسيد. * فارس: استاد در پايان اگر سخن ناگفتهاي داريد بفرمائيد. * معلم: در پايان بايد بگويم اميدوارم خطوط موازي كه يك كار انجام ميدهند يكي شوند، در حال حاضر دولت در حال ادغام و فشرده شدن است؛ پس بايد بسياري از خطوط موازي كه يك كار فرهنگي را به صورت تكراري و ضعيف انجام ميدهند و ميتوانند با هم باشند يكي شوند تا بازار بزرگي مثل رسانه هم بازاري براي عرضه اينها به اندازه عُرضه آنها باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 224]
-
گوناگون
پربازدیدترینها