واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: بهنوش بختياري بازيگر پر كار سينماي كمدي از پر كاريش در اين ژانر دفاع مي كند بهنوش بختياري بازيگر پر كار سينماي كمدي ماه در اين يكي دو سال اخير است. بازيگري كه به گفته خودش هر ماه با تعداد بي شماري پيشنهاد فيلم كمدي روبه رو است كه او از ميان همه آنها فقط تعدادي را كه مقبول تر از بقيه بوده اند را انتخاب كرده است. او علاقه بسياري به حضور در نقش هاي متفاوت و غير كمدي دارد آما هنوز كارگرداني جسارت پيشنهاد چنين نقشي را به او نداشته و از آنجاييكه او شغلش بازيگري است و نمي تواند حالا حالا منتظر بماند تا يك نفر پيدا شود و به او نقشي متفاوت پيشنهاد دهد مجبور است از بين همين پيشنهادهاي كمدي كاري را انتخاب كند. او در اين گفت و گو از پر كاريش در اين عرصه گفته است. در اين دو سهسال اخير چيزي نزديك به 14 فيلم كمدي داشتيد، يعني پركارترين بازيگر كمدي بودي ، خودت خبر داري... واقعا؟ فيلم يا سريال. فيلم. واي. چه با نمك.. ميخواهم بدانم وقتي به شما فيلمنامهاي پيشنهاد ميشود، تمام آنها را قبول ميكنيد، يا اينكه دست رد هم به سينه كارگردانيميزنيد؟ و اگر رد ميكنيد، دليلش اين است كه همزمان سر كار ديگري هستيد؟ نه. من واقعا پيشنهادها را رد ميكنم، ولي شايد بگويم تلهفيلمهاي بسياري پيشنهاد ميشوند و نزديك به 4 پيشنهاد در هر ماه دارم. اما ملاكهايي براي انتخابهايم دارم مثلا اگر بدانم كه فيلمنامه خوب است و حضور من به فيلم سينمايي كمك ميكند تا بفروش شود، آن را قبول ميكنم. بعضياوقات هم از اين انتخابهايم پشيمان شدم اما واقعا پشيماني سودي ندارد و نميتوانستم انصراف بدهم. تصورم از كار چيز ديگري بوده اما در توليد چيز ديگري شده است. گاهي هم در رودربايستي ماندم، چون من آدم احساساتي و جوگيري هستم. بعضي از فيلمها را نبايد بازي ميكردم اما در يك نگاه ديگر هم برايم مسئلهاي نيست، چون همه دارند كار ميكنند و من هم يكي از آنها. اما امسال تصميم گرفتم كه كمي گزيدهتر كار كنم. به همين دليل هم تا الان 4 فيلم سينمايي را رد كردم. الان سيستم فيلمسازي با قبلها متفاوت شده، پرسوناژها در يك فيلم سينمايي بسيار كمتر بود، اما الان در فيلمهاي كمدي تعداد زيادي بازيگر وجود دارد. مثلا «دايره زنگي» يك نمونه آن است. من حتي يك فيلم هاليوودي كمدي ديدم كه كلي آدم مهم و مشهور در آن حضور داشت، كه براي خود من عجيب بود. خب آيا نبايد شما تنوعي هم در كارهايتان داشته باشيد؟ واقعا سطح تمام فيلمهاي كمدي ما يكي است! دلم ميخواهد فيلمنامهها را بخواني و ببيني كه كداميك از آنها را ميخواهي انتخاب كني! جاي انتخابي وجود ندارد. مگر چند فيلم خوب در سال ساخته ميشود كه ما بخواهيم شانس اين را داشته باشيم كه در آن بازي كنيم؟! من نيازي به ديده شدن ندارم، به خاطر اينكه در سريالهاي تلويزيوني به اندازه كافي ديده شده و شناخته شده ام. پس به چه دليلي در اين همه كار كمدي حضور پيدا ميكنيد؟ شايد حضور من بتواند به آن فيلم كمك كند. در مرحله بعد هم ما از اين راه درآمد داريم. من در اين چند سال اخير به غير از «دارا و ندار» كار ديگري نداشتم. ولي قبول دارم كه بايد كمي محتاطانهتر برخورد كرد... «دارا و ندار» كه بحث جدايي ميطلبد، اما ميخواهم بدانم در اين فيلمهاي سينمايي كه بازي كرديد، شده كه فيلمنامه را دوست نداشته باشيد اما بهخاطر دستمزدش سر كار رفته باشيد؟ بله. يكي دو مورد اينطوري بودكه واقعا مشكلم هم بعد از گرفتن آن دستمزد حل شده است. اصلا سعي ميكنيد كه از اين همه كليشه دور شويد؟ من پر از ايده سر كار ميروم، هر نقشي متري دارد وقتي زياد از حد ايده بدهي از نقش بيرون ميزند و نقش هجو و بدي ميشود، در جاهايي ايده دادن و متفاوت بودن اصلا خوب نيست. اما تا جايي كه توانستم، خيلي سعي كردم كه جور ديگري باشم. از اينكه اين همه كار كمدي ميكنيد راضي هستيد؟ بخشي از آن برميگردد به رضايت دروني خودم اما من اينطوري پذيرفته شدم من اصلا دوست ندارم اينهمه كار طنز انجام دهم، براي اينكه من تئاتر كار كردم، در زمينه ادبيات مطالعات دارم و دوست ندارم كه تخصص من كمدي باشد. آرزوي من اين است كه كارگرداني ريسك كند و نقشي كه اجتماعي يا درام يا كمي جديتر است را به من پيشنهاد بدهد و من بتوانم خودم را در آن عرصه ثابت كنم. گرچه كه شايد كار مضحكي شود. يك كار مستند براي ميراث فرهنگي انجام ميدادم كه ياد هست ميگفتم اينجا آرامگاه نادرشاه است و آدمهايي كه پشت سرم بودند ميخنديدند و كسي توجه نميكرد كه من دارم حرف تاريخي ميزنم. شما نميتوانيد اين كليشه را بشكنيد؟ من بايد پيشنهاد داشته باشم يا نه؟! اصلا كاري غير از كمدي به من پيشنهاد نميشود، يعني من به جرات ميتوانم بگويم فكر نميكنم كه كار كمدي ساخته شود و با من براي همكاري تماس نگيرند، اما من اين را دوست ندارم. خودم دلم ميخواهد حتما در كارهاي درام و جديتر حضور داشته باشم،نميدانم بايد خودم را كنار بكشم تا اين اتفاق بيفتد يا اينكه كارگرداني اين ريسك را ميكند؟! اين اتفاق در ايران انگار نميافتد، مثلا من چند وقت پيش فيلمي از جنيفر آنيستون بازيگر سريال كمدي دوستان ديدم، كه در آن شخصيتي كاملا منزوي، تلخ، عبوس، افسرده و گوشهگير داشت. شايد اين فيلم چندان بفروش نباشد، اما اين آدم شخصيت خود را عوض كرده و از قالب گذشته در آمده. من دلم ميخواهد در چنين فيلمهايي حضور داشته باشم. اما تمام فيلمنامههاي حال حاضر يكنواخت است و چند المان مشخص براي فروش دارد و اين از حيطه اختيار من بازيگر خارج است. كمدي داريم تا كمدي! بله... در همين برنامه سينمايي هفت، مدام ميگويند كه يك كمدي نبايد سخيف باشد، من هم جزو موافقين اين حرف هستم، كمدي نبايد سخيف باشد، كمدي بايد مثل «اجارهنشينها» باشد كه همچنان در ذهن مخاطب ماندگار است، فانتزي دارد، قديمي است، اما تو دوست داري كه بارها و بارها آن را ببيني. كمدي كه فقط بر روي ايده تو بچرخد دمار از روزگار يك بازيگر در ميآورد. اما چه ميشود كرد كه فيلمنامههاي پيشنهادي در حد كيهان بچههاست! من فقط ميتوانم به كمديهايي كه با آقاي مديري و عطاران داشتم افتخار كنم و چند مورد ديگر انگشتشمار در سينما. يعني به عقيده شما همه چي به فيلمنامه مربوط ميشود... يك بازيگر چقدر ميتواند از خودش مايه بگذارد، نه براي كارگردانيها وقتي گذاشته ميشود، نه حتي طراحي صحنه و لباس و نه دكوپاژ... فيلمنامه خوب به داد ما بايد برسد كه در فقر آن بسر ميبريم. يعني اگر كسي بگويد كه اين تقصير شماست من ميگويم: «بههيچ وجه تقصير من بازيگر نيست!» همه چيز دست به دست هم ميدهد تا بتوانيم كاري خوب ارائه دهيم، من گاهي اوقت سريالها خارجي را كه ميبينم، آن را pause ميكنم و طراحي صحنهاش را ميسنجم. ببينيد چقدر آنها تلاش ميكنند تا يك كمدي خوش آب و رنگ ساخته شود. فيلمنامههاي آنها هم زنمحور است. ببينيد كه در فيلم «all about Steve »چقدر همهچيز دست به دست هم دادند تا ساندرا بولاك ديده شود؟! چقدر كارگرداني، طراحي، موسيقي با هم عجين شدهاند. اما در اينجا فقط يك بازيگر بايد پشت سر هم ديالوگ بگويد... اين ميشود كه فيلم در ذهن كسي نميماند... اما به نظر من با اين شرايط ميتوانيد حضور مداومي نداشته باشيد و كمتر كار كنيد... اين كار ماست. الان خيلي از بازيگرهاي ديگر هم وارد ژانر كمدي شدهاند، من نميتوانم بيكار بمانم. بازيگر درام هم كه نيستم، بايد ميان همين چند كار كمدي يكي از آنها را انتخاب كنم. من اصلا بهم خوش نميگذرد، وقتي براي يك فيلم انرژي ميگذارم و بعد در سينما ميبينم كه هيچكس نميخندد! يا اينكه مردم ميخندند اما خود من حالم خوب نيست! اصلا لذتي از اين موضوع نميبرم... اما فيلمي مثل«ازدواج در وقت اضافه» فروش نسبتا خوبي دارد ولي موجه نيست... فيلمهايي كه من در آن حضور داستم، اكثرا پرفروش بوده، يعني بالاي 500-600 ميليون فروخته و احتمالا شانس من بوده... من ميگويم حداقل وقتي كه در يك فيلم بازي ميكني، يك كار پرفروش را بازي كن. من اين فيلم را با مردم ديدم، تنوانستم اكران خصوصياش را بروم. سالن سينما پر بود و مردم به جاهايي ميخنديدند كه من نميخنديدم. ولي شاهد اين بودم كه سعيد سهيلي براي اين فيلم زحمت ميكشيد و دو ماه تمام هرروز يك سكانس ميگرفت و ميخواست كه كار متفاوتي را انجام دهد و منكر زحمتهاي او نميتوان شد. به نظرم در بخش كارگرداني هم اين فيلم مشكلي نداشت و فيلم خوبي بود. حالا اينكه به دل مردم بچسبد يا نه با من نيست. فقط من احساس ميكنم در حال حاضر آمار فروشي كه از فيلمهاي كمدي ميدهند، غلط است. چطور؟ براي اينكه من يكي از دوستانم هم به تماشاي اين فيلم رفته بود از پر بودن سالن خبر داد (من در اين فيلم نقش عمدهاي ندارم كه بخواهم الكي از اين فيلم دفاع كنم). در مملكت ما آمار غلط دادن مرسوم بوده و هست در زمينه فروش فيلم كمدي هم چون الان با اين فيلمها مشكل دارند، غلط است. محال ممكن است، فيلمي مثل «شير و عسل» فروش به اين پاييني داشته باشد. من در اين فيلم بازي نكردم اما به جرات ميگويم فروشش بيشتر از اين آماري بود كه دادند. جالب است تا همه با فيلمهاي كمدي به مشكل خوردند، فروشها هم پايين آمد، مگر ميشود در عرض اين دو، سه ماه اخير اين همه تغيير در روند فروشها و سليقه مردم ايجاد شده باشد؟! مردم شادي و طنز زندگيشان كم است و الان نياز به فيلم كمدي دارند... اين دستمزد شما هم تاثير گذار است؟ بله، قطعا تاثير گذار است، اما من از آن آدمهايي نيستم كه بخواهم خيلي به دستمزد اهميت دهم. چون كارم را با عشق انجام ميدهم. دوست ندارم با تهيهكنندهها خيلي سر مسائل مالي چك و چانه بزنم منبع : همشهری جوان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 414]